در این نوع داستانها ترتیب توالی زمانی به هم میریزد و روایت زمانی وقایع استادانه جابجا میشود. داستانها با بهرهگیری از قصه، علوم خفیه و با ته رنگی از توصیفات اکسپرسیونیستی و سورئالیستی روایت میشود .
ادامه دارد
📚عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#داستانهای_واقعگرای_جادویی
@shahrzade_dastan
داستانهای واقعگرای جادویی
قسمت دوم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
بعضی از منتقدان به آثار چنین نویسندگانی اصطلاح داستان شگرف دادهاند. این اصطلاح جدید برای طبقهبندی آثار مشخصی از داستان کوتاه رمان به کار میرود که در آنها نویسندگان آگاهانه شعرهای ماهرانه و استادانه داستان در داستان را با کیفیتی پذیرفتنی و در حد انتظار خواننده به کار میبرند که در آنها نویسندگان آگاهانه شکلهای ماهرانه و استادانه داستان در داستان را با کیفیت پذیرفتنی و در حد انتظار خواننده به کار میبرند. به طوری که بیشتر از آنکه خوانندگان را در فضای قراردادی و سنتی داستانهای گذشته قرار دهند آنها را به فضای پرپیچی میکشانند. این اصطلاح جدید یعنی داستان شگرف برای داستان کوتاه به خصوص رمان و ضد رمانهایی به کار برده میشود که کیفیت و ویژگیهای آنها با ویژگیهای قراردادی واقع گرایی یا رمان سه پیشین همخوانی و مطابقت ندارد. این تخطی از روشهای گوناگون پیشین داستان نویسی در زمینه موضوع شکل، سبک و توالی زمانی آمیخته به هم هر روز به صورت موثر و بعضی اوقات کاملا موفقیت آمیز مورد آزمایش قرار میگیرد.
در این نوع داستانها مطالب خیال و وهم و علمی و خیالی و تمثیلی و نمادین و سورئالیستی و اسطورهای و کابوس به گونهای تفکیک ناپذیر و غیر مرسوم و مبالغ آمیز ارائه میشود. به گونهای که تفاوتهای قراردادی آنچه جدی است یا غیر جدی، مخوف است یا تفریحی، تراژیک است یا کمیک تیره میشود.
از میان آثار نویسندگانی که از آنها نام برده شد خصوصیت واقعگرای جادویی در آثار گابریل گارسیا مارکز برجستهتر و شاخصتر از دیگران است. توصیف صریح چهرههای شگفت انگیز و غیر عادی ویژگی هنر گارسیا در رمان صد سال تنهایی و پاییز پدرسالار و اغلب آثارش است. چنین شگردی خوشنودی بسیار در خواننده به وجود میآورد . جاذبه و کشش داستان با هماهنگی و همخوانی واقعیت با جادو یادآور قصههای کهن است و در عین حال مسائل امروزی را نیز بازتاب میدهد. در واقع جریان واقعیت و سیلان خیال و وهم با هم میآمیزد. در هم آمیختگی رویا و واقعیت خرافه و سیاست تمثیلی پربار و پرمعنا از تاریخ ذلت بار مردم آمریکای لاتین به دست میدهد. به همین دلیل صد سال تنهایی را تاریخ تمثیلی و نمادین مردم آمریکای لاتین دانستند. این رمان مرکز زمانها را به هم ریخته، از گذشتههای دور به گذشتههای نزدیک و از گذشتههای نزدیک به حال و از حال به زمانهای بینشان حرکت کرده و نظم و ترتیب زمانی حوادث را به هم زده است. وظیفه خواننده این است که نظم زمانی حوادث را در ذیل توضیحات نقل قولها و تمثیلها و نمادها خود بازآفریده و بازآفرینی کند. چنین شگردی رضایت خوانندگان بسیاری را به وجود میآورد. یکی از موفقیتهای کتاب صد سال تنهایی در دنیا نیز در گرو همین مسئله است.
ادامه دارد
📚عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#داستانهای_واقعگرای_جادویی
@shahrzade_dastan
داستانهای واقعگرای جادویی
قسمت سوم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مارکز کشف کرده است که میتوان همه داستان را با این دو گانگی یعنی واقعیت_ جادو روایت کرد. به طوری که نه تنها ضرب آهنگ رمان آشفته نشود بلکه صورت بکر و تازهای از رمان را نیز بیافریند و رمان را از یکنواختی رمانهای مرسوم و قراردادی متمایز کند. به همین دلیل میبینیم واقعیتهای تاریخی،سیاسی و اجتماعی در ذهن خلاق او با نیروهای پنهانی سحر و جادو تمثیل و نماد اسطوره در هم میآمیزد و مفاهیم واقعی در کنار رویا و جادو عرضه میشود. این امر گرچه خواننده را در وادی امر شکست زده و گیج میکند. آنچه در داستان اتفاق میافتد به تدریج مورد پذیرش و قبول او قرار میگیرد و حقیقت مانندی داستان در متن تحقق مییابد.
در رمان ، مردهها هرگز نمیمیرند و به زندگی باز میگردند. سر خاندان بزرگ خانواده بوئندیا خوزه آرکادیو و ملکیادس کیمیاگر کراوی داستان صد سال تنهایی نیز از بارها میمیرند و زنده میشوند. خواننده به یاد مرگ عزیزان و نزدیکان خود میافتد که در رویاها و خاطرههایش همیشه زندهاند. گرچه مردهاند. زندگی خود را در خوابهای او ادامه میدهند و خاطره و اعمالهایشان در زندگی و تاثیر میگذارند. در این داستانها گاه حوادث در عین واقعی بودن جنبه اسطورهای پیدا میکند. در شهری که حدود ۵ سال پیاپی باران میبارد و این باریدن را میتوان امری واقعی و محتمل به حساب آورد. در عین حال این بارانها یادآور بارانهای اساطیری کتاب مقدس است که سراسر زمین را فرا گرفت و نوح راه به اجبار به کشتی نشاند. رشته خون پدری که خبر مرگش را به مادرش میدهد نیز میتواند جنبه تمثیلی پیدا کند و هم جنبه واقعی داشته باشد. بسیار پیش آمده است که آدم از مرگ عزیزانش پیشاپیش خبردار شده است. در زندگی به مردم برمیخوریم که به صورت معجزه آسایی از مرگ پیاپی جستهاند و عمر دوباره یافتند. سرهنگ اورلیانو بوئندیا به طور معجزه آسایی از مرگ رهایی مییابد. اشخاصی را دیدهایم اصطلاح بخت و اقبال به آنها روی آورده است و به ثروت و مال و منال بی حد و حصری رسیدند. در رمان ۱۰۰ سال تنهایی نیز به شخصی برمیخوریم که حیوانات او مرتب زاد و ولد میکنند و. او را به مال و ثروت بسیار میرسانند. میتوان در صد سال تنهایی و همچنین در پاییز پدرسالار و اغلب داستان کوتاههای کوتاه و بلند مارکز از این نمونه بسیار مثال آورد.
📚عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#داستانهای_واقعگرای_جادویی
@shahrzade_dastan
داستانهای واقعگرای جادویی
قسمت چهارم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
در رمان پاییز پدرسالار آمریکاییها دریاچه کنار قصر رئیس جمهور را میخرند و بستهبندی میکنندو با خود میبرند. در واقع اگر همه مواد دریاچهای را استخراج کنند و ماهیها و جانوران گران قیمت آن را صادر کنند از دریاچه چه میماند؟ چیزی جز آب مانده و بیمصرف که همچون زمینی سترون و برهودی پر گرد و خاک است. به عبارت دیگر حقیقت مانند وقایع بر حسب کیفیت روانشناختی به وجود میآید. مرگ پسر پیشاپیش به ما دل مادر برات میشود و همچنین با حساب احتمالات یعنی با پیشرفت علم و تکنولوژی در آینده امکان بستهبندی دریاچه هم قابل تصور است. همین ویژگیهای آثار مارکز است که او را شهره عالم و آثار او را از رمانهای قراردادی متمایز کرده است. بیجهت نیست که جفری ولف منتقد معروف مجله نیوزویک درباره صد سال تنهایی مینویسد:
کتابی است که مدتها بین ما خواهد ماند. منحصر به فرد است و سراپا جادوست. معجزهگر است.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که واقعگرایی جادویی روش و شگرد تازهای برای ارائه داستان است و تحول بخشیدن به آن به همین دلیل مکتبی ادبی شمرده نمیشود که ضوابط و اصولی عام بر آنها حاکم باشد. آثار متنوع واقعگرایی جادویی نویسندگان جهان بر اصول موازین مشترکی بنا نشده است و هر کدام از آنها از ویژگیهای خاصی برخوردار است و خصوصیتهای خود را دارد و در گروه داستانهای پسا مدرنیستی قرار میگیرد و نوعی از آن را ارائه میدهد.
📚عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#داستانهای_واقعگرای_جادویی
@shahrzade_dastan