برکه ای بودم دلم را جلوه ی مهتاب بُرد
سجده ام را فکر اَبروی تو در مِحراب بُرد
بگذر از من بی وضو گاهی صدایت کرده ام
مستی نامت چنین از خاطرم آداب بُرد
رحمت بی انتها هستی و کشتی نجات
دلبرا دل از گنهکارها همی ارباب بُرد
خواب دیدم بوسه ای میگیرم از شش گوشه ات
ای ضریح عشق رویایت ز چشمم خواب برد
گریه کردم تا که نامت را شنیدم یا حسین
آنقدر که نامه ی اعمال من را آب بُرد
در صف دوزخ به هم مردم نشانم میدهند
دیدی آخر دست نوکر را گرفت ارباب بُرد
تو حسینی تو بقدر عالمی پیمانه داری یا حسین
تو چه کردی این همه دیوانه داری یا حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
شوق را رد کرده ایم و از #فـراق_کـربلا
کارمان دارد به مرز جان سپردن می رسد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن، سالگرد ارتحال ملکوتی #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_ذاکر_حیدری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کـوچه کسی هتک حرمتـی بکند
به مادری که خداوند کـوثرش خوانده
کسی لـگـد بزند یا جسـارتـی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولـی قَـدَّت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چـو برق از سـر مـادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصـایـی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تـو با تمـام تصـاویر درد سـر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته #یا_زهـرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
نام حَـسَــن که می شنوم روضــه ها همان
روز دوشنبه، کوچه ی باریک و مادر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، #دوشنبتون_امام_حسنی، سالگرد ارتحال ملکوتی #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_محرم_علیپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم