eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
153 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
من کویرم لب من تشنه‌ ی باران علیست این لب تشنه‌ی ی پرشور غزلخوان علیست اینکه گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست به یقین سفره‌ ی گسترده‌ ی دامان علیست منّت نان و نمک نیست سر سفره‌ ی او پس خوشاآنکه در این دنیا مهمان علیست آتش اشکی اگر در غزلم شعله‌ور است بی‌گمان قطره‌ای از درد فراوان علیست لحظه‌ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد که جهان آینه‌ در آینه حیران علیست کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده‌ست تا بدانیم کلید در این خانه علیست از دم صبح ازل نام علی را می‌خواند دل که تا شام ابد دست‌به‌دامان علیست : چه سخت ميگذرد بر من و قلم وقتی كه شعر هر شب اين دفترم نباشی تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن بعد از این خوبتر است جای صفاتی مثل سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن زائری در وسط صحن غریب الغربا دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن.. تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن : ما بنده‌‌ی عشقیم و حسن بنده‌نواز است تا کوی حسن هست به ‌جنت چه نیاز است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم گوشه چشمی از تو را عمریست منّت میکشم از ازل «قالوا بلی» گفتم برای دیدنت سالـها بر دوش خود بارِ امانت میکشم مهزیارت بی تو شد آواره! امّا بی تو من... این نفسهایِ کذایی را چه راحت میکشم خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجز و نیاز ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم عهد بستم با تو امّا نفْس عهدم را شکست اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم روز و شب بر لوح دل نقش ِ شهادت میکشم در خیالاتم تجسّم میکنم رویِ تو را رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم نیمه ی شعبان که می آید خجالت میکشم : چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعری به رسم هدیه، سلامی به رسم یاد روز تولد تو سپردم به دست باد ای باد! راه خانه ی موعودمان کجاست ای رودهای گمشده، مقصودمان کجاست ای کاش باد بود و غزل بود و جاده‌ها می‌آمدیم سوی تو ما پا پیاده‌ها می‌آمدیم و عرض ادب، عرض احترام تبریک عید و گفتن لبیک یا امام... روز تولد تو زمین مهربان‌تر است خورشید شاد‌تر شده گویا جوانتر است کوچه به کوچه زمزمه ی طاق نصرت است عید است و جمکران تو امشب قیامت است دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست بودن فقط منوط به شرط حضور نیست مادربزرگ گفت که او، حَیّ و حاضر است بر حال ما همیشه نگهبان و ناظر است دستش گره‌گشاست، نگاهش گره‌گشاست یک خنده روی صورت ماهش گره‌گشاست ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته‌ای چیزی بگو که ندبه و آهش گره‌گشاست شعبان کرامت است و شفاعت علی‌الخصوص ماه تمام نیمه ی ماهش گره‌گشاست شب پشت شب گره به گلوی غزل زده حلقه به حلقه زلف سیاهش گره‌گشاست حلقه به حلقه در زده تبریک گفته‌ام نام تو را در این شب تاریک گفته‌ام نام تو روشنایی صبح است و راز عشق خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق روز تولد است و سلام و ارادتی دادم به دست باد به شوق زیارتی : سحر نیمه ی شعبان و من و اشک و فراق همگی منتظر روز ظهورت هستیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخیر، ولادت با سعادت بقیة الله الأعظم، صاحب العصر و الزمان بر همگان مبارک🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلبم برای صحن تو پر در می آورد هر روز، کوله بار سفر در می آورد تا ساعتی بحال خودش می کنم رهاش در بین زائران تو سر در می آورد از زیر پای خیل زیارت کنندگان دائم به جای خاک، گهر در می آورد از بین گرد و خاک کف صحنِ کربلا نابرده رنج، گنج وَ زر در می آورد در پیش تندبادِ بلاهای روزگار با ذکر سپر در می آورد این ذکر عجب گریه آور است اشک از نهادِ سختِ حَجَر در می آورد این دائم البکاءِ تو تلخی ندیده است از اشکِ شور، قند و شکر در می آورد تاثیر داغ توست، اگر داد میزنم الحق که روضه هات، جگر در می آورد صبرم زیاد هست، ولی تو قبول کن دوری ز کربلات، پدر در می آورد : 💔 چون شمع سحرگاه مرا کشته‌ ی خود کن حیف است که گریان تو سر داشته باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر حرف دلم را به جاده ها بزنم اجازه هست کمی حرف با شما بزنم؟ اجازه هست کمی درددل کنم یا نه؟ اجازه هست که قید من و تو را بزنم؟ بنا نبود نیایی، خدا وکیل آقا چقدر دست به دامان ندبه ها بزنم؟ دلم قرار ندارد خودت که میدانی چقدر مانده همینطور دست و پا بزنم؟ ببین به جان عزیزت قسم کم آوردم بعید نیست همین روزها که جا بزنم اگر دروغ نگویم فقط کمی مانده رکـورد مردم نامرد کوفه را بزنم خدا کند که بیایی وگرنه از سمتِ کدام پنجره باید تو را صدا بزنم؟ به بازگشت من آقا دگر امیدی نیست مگر دوباره سری رو به کـربلا بزنم : 💔 ما جمال تو ندیدیم و به تو دل دادیم ای ز سر تا به قدم حُسن و صفا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیباترین ترانه ی روی لبم، حسین نامی که هست علّت تاب و تبم، حسین من در کلاس هیئت تو درس خوانده ام شاگرد پا رکاب همین مکتبم حسین من عهد کرده ام که به پایت بایستم سرباز لشکر حرم زینبم حسین گریه برای توست همان اصل دین ما با این حساب مؤمن این مذهبم حسین با یاد اربعینِ حرم گریه می کنم شکر خدا که خادم این موکبم حسین شیرین ترین عبادت من گریه بر شماست شیرین ترین عبادت روز و شبم حسین من را غلام خانه ی زینب حساب کن نه مقبلم، نه محتشم و حاجَبم حسین لطفی کن و دوباره به من کربلا بده رحمی کنید، کرببلا واجبم حسین تا وقت مرگ نام تو را جار می زنم زیباترین ترانه ی روی لبم حسین : 💔 اگر از حال دل نـوکر خود جویـایی به خدا هیچ ملالی نَبُوَد، غیر حرم‌ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر لباس کهنه ی تو جنت آفرین عرش است در مساحت فرش حصیری ات شمشیر میزنی و زجا کنده میشود قلب دلاوران عرب، از دلیری ات وقت نبرد، زَهره ز میدان ربوده ای پیش یتیم، رو شده قلب حریری ات درجنگ دیدنیست اگر سربلندی ات وقت نماز کُشته مرا سربه زیری ات ای روزیه تمام جهان زیر خاتمت عالم اسیر این همه سائل پذیری ات تو رازق جهانی و نان جوین نبود در سفره ی تو شاهد یکبار، سیری ات بی اختیار، نام تو را رب نوشته ایم رو شد برای خلق، مقام ضمیری ات در نوجوانی‌ات شده‌ای جانشین عشق تکیه زدی کنار خدا وقت پیری‌ات با وصله های بی حد و اندازه ای امیر کفشت ملول کی شده از هم مسیری ات پای سقیفه مانده به گل تا ابد ولی دارد ادامه تا به ابد دستگیری ات : کشور عشق مرا، شاه تویی بنده غلام از منِ بنده فراوان، به شهنشــاه سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن آبادی ام و اهل بِلاد حسنم حسنی سیرت و از جنس و نژاد حسنم من نمک گیرِ سر سفره ی اربابِ کرم قد کشیده شده از لطف زیاد حسنم نفسم، بود و نبودم، همه اش مدیونش تا قیامت خجل از دادونداد حسنم همه ی زندگی ام بیمه ی است من دعاگیرِ حسن، زنده ی کاش، یک ذره کرم بود، در این نوکری ام کَرمِ محض، حسن، من متضاد حسنم عاقبت هم حسنی میشوم از حُسنِ حَسَن و ببینند، که بر وفق مراد حسنم سفره انداز ترین مَرد به تاریخ، بود دست و دلباز شوم چونکه نماد حسنم میشوم در همه جا پرچم سیار حسن در مسیر وزش گرمیِ باد حسنم با تمام کرمش در حرمش، خاک پُر است هر کجایی که حرم هست، بیاد حسنم : حرف کَرَم تو همه جا ورد زبان است چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به چشم روشنی شام تار منتظرم به صبح آن قسم آشکار منتظرم بیا که عید بیاید به خانه‌ی دل ما حضور سبز تو را ای بهار منتظرم اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال به حکم مطلق پروردگار منتظرم تورا نخواستم آنگونه‌ای که باید خواست شبیه مردم اهل شعار منتظرم زمانه می‌گذرد ناامید، اما من به رغم خستگی روزگار، منتظرم هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست به دیرپایی این انتظار منتظرم تو را ندارم و از هرکسی ندارترم کجاست آن کرم بی‌شمار؟ منتظرم میان روضه هوای مدینه پیچیده به خاک چادر آن بی مزار منتظرم : اگرچه این شب هجران هنوز تاریک است قسم به نور، که صبح ظهور نزدیک است سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه میتوان به همین سادگی مسافر شد نه میتوان به یکی پر زدن مهاجر شد بسا کسی که بسوی تو کاروانها بست ولی نیامده کارش گرفت و تاجر شد بسا کسی که به پابوسی تو هم آمد ولی براه تو مؤمن نگشت و کافر شد خوشابحال کلاغی که کنج لانه ی خود کبوتران تو را دوست داشت، زائر شد خوشا به حالت چشمان بچه آهویی که عاشقانه ترین بیت هرچه شاعر شد قسم به عشق که شرط و شروط لازم نیست فقط بناست که غایب نبود و حاضر شد چگونه می شود از سد روزگار گذشت که لحظه ای بتوان با شما معاصر شد ببند بار سفر را، پرنده آمد و گفت که میتوان به همین راحتی مسافر شد : این خانه لو رفته‌ست در جمع گدایان اینجا کسى که دست خالى میرود نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در راه غمت هرچه بلا بود خریدیم یک عمر از این روضه به آن روضه دویدیم یک روز در آغوش پدر روز دگر هم با پای عصا سینه زنان سینه دریدیم یک عمر از این نافله ها بار نبستیم از اشک عزایت به کجاها که رسیدیم هر ذکر که گفتیم پری باز نکردیم یک آه برای تو کشیدیم و پریدیم حسرت به دل هر نفس سوخته هستیم جز آن نفسی را که برای تو کشیدیم صد بار چو آیینه به پای تو شکستیم یک بار اگر روضه گودال شنیدیم : 💔 دست بر سینه گذارید سلامی بدهیم تا همه زائر ارباب شویم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام شهر فراموش کرده نامت را چقدر معصیتم تلخ کرده کامت را برای اینکه بدانم مصیبتت شده ام بیا نشان بده اشک ِ غروب و شامت را تو از تبار علی؛ ما قبیله ی کوفی نمیدهیم جواب ِ تو و سلامت را چه غافلانه هنوز هم ندیده میگیریم تمام ِ درد تو را، غصه ی تمامت را کجاست غیرت مردان، چه افتخارِ بدی حراج کرده زنان را و قدّ و قامت را زنان ِ امّت جدّت چه بی حجاب شدند خدا بخیر کند محشر و قیامت را دعا بکن ننشیند به سفره نان ِ حرام که تربیت بکند منکر امامت را بگیر دست مرا تا نیفتم از چشمت نگیر از دل من لذّت ِ اقامت را کجاست خیمه ی سبزت؟ چرا نمیبینم چرا چرا نشناختم تو و مقامت را چه میشود که ببینم تو را کنار خودم به گوش جان بسپارم گل ِ کلامت را خیال ِ توبه شکستن ندارم آقاجان درست می شوم و رد نکن غلامت را : حق داری اگر نیایی ای حضرت عشق هرگز به غم تو این جوان پیر نشد😔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه‌ی کوی تو تمسخُرشدنی نیست گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است بین الحرمین تو تصوُّر‌شدنی نیست وصل تو‌ میسّرشدنی هست ولی تا من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست رزق تو کم و بیش به من میرسد ارباب نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی این تشنه لب از دست تو دلخورشدنی نیست از خانه‌ی خود دور نینداز گدا را این کاسه‌ی خالی همه جا پُرشدنی نیست این ظرفِ نجس پاک نشد، ای همه پاکی با بی ادبی هیچ کسی حُر شدنی نیست باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه این سنگِ سیه‌دل بخدا دُر شدنی نیست خاک کف پای تو شدن می‌شد اگرچه حالا که شدم اهل تظاهر، شدنی نیست می‌شد دل من نرم شود، بشکند اما وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست : 💔 ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت جایت همیشه در دل من درد می کند سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه‌ی کوی تو تمسخُرشدنی نیست گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است بین الحرمین تو تصوُّر‌شدنی نیست وصل تو‌ میسّرشدنی هست ولی تا من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست رزق تو کم و بیش به من میرسد ارباب نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی این تشنه لب از دست تو دلخورشدنی نیست از خانه‌ی خود دور نینداز گدا را این کاسه‌ی خالی همه جا پُرشدنی نیست این ظرفِ نجس پاک نشد، ای همه پاکی با بی ادبی هیچ کسی حُر شدنی نیست باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه این سنگِ سیه‌دل بخدا دُر شدنی نیست خاک کف پای تو شدن می‌شد اگرچه حالا که شدم اهل تظاهر، شدنی نیست می‌شد دل من نرم شود، بشکند اما وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست : 💔 ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت جایت همیشه در دل من درد می کند سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است مِهمانی‌ام برای تو اسباب زحمت است ما در مُضیف خانه‌ی تو قد کشیده‌ایم این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است ما نان خور توییم و تو هم نان‌رِسان ما نان خوردنِ به نرخ شما هم سعادت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در محضر کریم تمنا چه حاجت است؟ درمانده ایم، آخر سالی مدد بده چشم گدا به دست امیرِ سخاوت است فکری برای این شب عید گدا کنید دخلم کم است و خرج ولی بی نهایت است مردم همه پیِ سفر و ما نشسته‌ایم ماراسفرخوش است که قصدش زیارت است بالای پشت‌بامم و رو سمت آقا مگر نه اینکه عملها به نیت است؟ فطرس پرش شکسته و من هم دلم شکست دستی بکش که دردسرم این جراحت است : 💔 آخرسال است شايد آخرين سال من است من برایت گریه کردم گریه هایم را بخر سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، پیشاپیش فرارسیدن و حلول مبارک 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا