eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
150 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
میشود كه نروی؟ جان من از خانه نرو من علی ام، ز برم حضرت حنانه نرو خانه ام بعد تو غم خانه ی عظما گردد ز گلستان علی ای گل ريحانه نرو رونق زندگی حيدر كرار تويی جان حيدر تو بمان، رونق كاشانه نرو طاهره، مرضيه، انسيه یِ حٓورایِ علی صابره، حوريه، ای دلبر جانانه نرو حرف رفتن نزن ای حضرت دريا بس كن دلم آشوب شده، مادر دنيا بس كن هی نگو ميروی و بعد تو حيدر تنهاست يا دعا كن كه بميريم همه، يا بس كن خيره خيره به كجا مینگری زهرا جان زُل نزن جان من اينقدر به يکجا، بس كن تو نباشی همه ی شهر به من می خندند پس به جان حسن و زينب كبری بس كن بس كن، اينقدر نزن شعله به جانم زهرا من خودم از غم تو دل نگرانم زهرا : 💔 خسته‌ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو  این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرش شرح غمم روی زبانها افتاد همه گفتند که خیبرشکن از پا افتاد آه، رفتی و تمام بدنم می لرزد پهلوان تو زمین خورد وَ از نا افتاد غسل جسم تو بود سخت تر از هر کاری کوه، پاشیده شد و بر روی دریا افتاد دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد مَحرمت بودم و نامَحرم زخم بدنت این چه زخمی ست که بر بازوی تو جا افتاد؟ بشکند دست کسی که اثرش معلوم است جای دستی به روی صورت حورا افتاد با یتیمان تو هم ناله شده جبرائیل ولوله در وسط عرش معلّی افتاد ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود که علی در وسط موج بلایا افتاد با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت لبم از شرم، ز هر صحبت و نجوا افتاد با چه رویی به پدرجان تو این را گویم پیش چشمان همه، ام ابیها افتاد : پس‌ از تو آنچه سپیدست، گیسویِ حسن‌ست پس از تو آنچه سیاه‌ست، روزگارِ علی‌ست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی كردم كه روزی پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از كربلا ديشب صدایی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... : 💔 غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غمـها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد : از سینه دگــر  آه شــرر بار نکش برخیز  ولـی  منت  دیـوار  نکش مـن شانه نخـواستم به جـان بابا از دست شکسته این قدر کار نکش سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار میداند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟ کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا... بهار نیست به باغی که باغبانش نیست کنارِ تربتِ تو گریه کن، که کسی به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست : بیا از چادر مـادر، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده ردپا، نمی‌آیی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز بند غصه و غم ساعتی بشو آزاد ز فرط مستی و از عشق سر بده فریاد درِ ورودی جنت درست این طرف است به روی سر در آن حک شده ست باب جواد همین که از درِ باب الجواد رد بشوی همین که چشم تو بر گنبد طلا افتاد تلاقی دو سه تا قطره اشک، با گنبد چه حس و حال عجیبی به قلب زائر داد به شوق پرچم سبزی که روی گنبد هست کبوتری شده ای و رها شدی در باد چه رد پای قشنگی به جا گذاشته ای ز قطره قطـره ی اشکت میان گوهرشاد دوباره ولوله ای شد میان صحن، ببین شفا گرفته دو چشمان کور مادرزاد دو پای مرد علیلی دوباره جان بگرفت دوباره معجزه کرده ست پنجره فولاد رمیده آهوی قلبی به شوق صید شدن بیا که حضرت صیاد، خانه ات آباد : 💔 سائل شدن پیش شما خیلی می‌ارزد  در این حرم دست دعا خیلی می‌ارزد  سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشک مناجات سحر را میخرد زهرا گریه کن خونین جگر را میخرد زهرا وقتی شریکت شمع باشد سود خواهی برد پروانه ی بی بال و پر را میخرد زهرا از عیش دنیا با خبر باشی ضرر کردی از عیش دنیا بی خبر را میخرد زهرا هی این در و آن در میزنی تا دربدر گردی وقتی گدای دربدر را میخرد زهرا باید درِ این خانه کسب اعتباری کرد آن نوکران معتبر را میخرد زهرا گاهی حوالی حسینیه کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد زهرا هر آنچه که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد زهرا اندازه ی بال مگس خرج حسینش کن این قطره های مختصر را میخرد زهرا از ساعتی که سینه ی او زیر سُمها رفت سینه زنان این پسر را میخرد زهرا : 💔 قسم به چـادر خـاکـیِ مادرت همیشه در هواییِ حرمم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه، پیدا کن تو با گـذشت تـرین، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام، یک بار به زور هم که شده جزء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم، اصلا وجود تار مـرا، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کـویر چــشمـهـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشمهای مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبـی مـسافـر قبـر کبود زهرا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان، کــربلامو امضـا کن : میان تلخی این روزگار دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمریست با عنایت تو گریه می کنم تنها به قصد قربت تو گریه می کنم عمریست پای بیرق مشکی روضه ها در سایه سار رحمت تو گریه می کنم گاهی ستاره می‌شوم و تا سپیده دم در آسمان غربت تو گریه می‌کنم  قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل پایین پای هیئت تو گریه می‌کنم آه ای ضریح گمشده، بانوی بی نشان در حسرت زیارت تو گریه می‌کنم تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع با بوی یاس تربت تو گریه می‌کنم گاهی کنار روضه ات از دست میروم از بس که در مصیبت تو گریه می‌کنم مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می كشد كه غریب است شوهرم میزد مرا مغیره و یک کس به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمی زند دستی پلید لاله ی گوش مرا درید دیگر صدای عمه به گوشم نمی رسد : 💔 به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاعر برای از تو سرودن زبان نداشت حتی قلم برای نوشتن توان نداشت مولای من اگر تو نبودی بدون شک قرآن حق برای ولایت نشان نداشت از زور بازویت به همه گفته ام، علی دنیا به غیرِ تو که یلی پهلوان نداشت طوری به روی دشمن خود تیغ میکشی انگار دشمن از دم اول امان نداشت تنها علی بدون زره رفته در نبرد ترسی میان معرکه از این و آن نداشت رزق زمینیان همه در دست مرتضاست حیدر اگر نبود کسی آب و نان نداشت زهراست مادر بشریت بنابراین آدم به جز علی پدری مهربان نداشت : ♥️ در جهان شاهی به جز شاه نجف افسانه است هرکه مولایش شود غیر علی، دیوانه است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوچه را هرکس شنید آه از عمق وجودش بر کشید لمس کن اوج مصیبت را کمی سر کش از دریایی از ماتم نمی تاکنون بغض شکسته دیده ای؟ مادری از پا نشسته دیده ای؟ تاکنون سر نهفته داشتی؟ ماجراهای نگفته داشتی؟ تاکنون دریای ماتم دیده ای؟ مادرت را با قد خم دیده ای؟ داشتی در سینه آهی دردناک؟ مادرت را دیده ای بر روی خاک؟ دیده ها از اشک خون تر دیده ای؟ خاک کوچه روی چادر دیده ای؟ تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟ تاکنون سیلی محکم خورده ای؟ تاکنون بودی عصای مادرت؟ از مصیبت خاک ریزی بر سرت؟ گوشواره دانه دانه برده ای؟ مادرت را سمت خانه برده ای؟ : 💔 یا رب نصیب هیچ غریب دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سپید کرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،