eitaa logo
شاه زمانی
57 دنبال‌کننده
263 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مستندات تاریخی دوران پهلوی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
ارتشبد حسین فردوست: اطراف رضا خان و محمد رضا شاه را حلقه ای از مردم بی وطن احاطه کرده بودند رضا خان فساد زیادی می کرد از جمله در غصب املاک مردم به نحوی که با سقوط او مردم نفس راحتی کشیدند و شادی هایی کردند ولی در مقایسه با پسرش باید به او رحمت فرستاد. اطراف رضا خان و محمد رضا شاه هر دو را حلقه ای از مردم بی وطن احاطه کرده بودند که هیچ انگیزه دیگری جز استفاده از پول آن ها نداشتند. این دوران مملو است از سو استفاده های مالی کلان چه به وسیله اشخاص متنفذ چه اشخاص نزدیک به محمد رضا و فرح و نخست وزیر و وزرا. کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. جلد اول. خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست. فصل دوم. صفحه ۱۲۲ @shahzamani_1357
رضا شاه از جریان های انحرافی به نام مذهب حمایت می کرد از جمله این افراد شریعت سنگلجی بود رضا شاه همزمان با ضدیت آشکار و پنهان با شعایر اصیل اسلامی و مبارزه با روحانیون و تحدید نفوذ آنان و تخریب مدارس علمی، دولت سعی می کرد تا با حمایت از جریان های انحرافی و یا تسامح در برابر فعالیت آن ها در جهت اهداف فرهنگی خود بهره برداری کند. از جمله این افراد شریعت سنگلجی بود که در خصوص ظهور حضرت مهدی عج شبهه افکنی می کرد. امام خمینی ره در کتاب کشف الاسرار که دو سال پس از سقطو رضا شاه تالیف کرده اند درباره حمایت رژیم از شریعت سنگلجی می نویسد: در این میان چندین آخوند قاچاق که از علم و تقوی یا دست کم تقوا عاری بودند به نام روحانیت ترویج کردند و با نام اصلاحات بر خلاف دین آن ها را به نوشتن و گفتن وادار کردند. کتاب علما و رژیم رضا شاه. حمید بصیرت منش. فصل چهارم. سیاست مذهبی حکومت. صفحه 159 @shahzamani_1357
رضا شاه مانع انتشار فریاد خواهی روحانیون قم برای ملت مسلمان فلسطین در جراید بود   در ایام پیش از جنگ جهانی دوم، یهودیان به تدریج جا پای خود را در سرزمین فلسطین مستحکم می نمودند. این موضوع موجب فریاد خواهی ملت مسلمان فلسطین شد و روحانیون ایران (قم) تلگراف هایی را در این زمینه به دولت ارسال داشتند، ولی رضا شاه از انتشار این تلگراف ها در جراید جلوگیری نمود. کتاب تاریخ یهود از اسارت بابل تا امروز. پرویز رهبر. صفحه 350   @shahzamani_1357
گروهبان بی سوادی که رضا شاه امیر لشکر کرده بود به وی بنزین نداد/ افسر کمونیست خائن هزار حلب بنزین را آتش زده بود کریم بوذر جمهری، گروهبان بود و آدم بی سواد که با حمایت رضا خان به درجه امیر لشکری رسید و فرمانده یکی از دو لشکر مهم کشور شد. پیش از آن که رضا خان از تهران فرار کند، استعفا نامه ای را که فروغی تهیه کرده بود امضا کرد و صبح 25 شهریور به سوی اصفهان حرکت کرد. رضا خان قبل از عزیمت به راننده اش صادق خان گفت که به بوذر جمهری مراجعه کن و اتومبیل را پر از بنزین کن و چند حلب هم در صندوق عقب بگذار. راننده رضا خان گفت به بوذر جمهری مراجعه کردم که باک را پر کنم و حلب اضافه بگیرم اما او گفت نمی دهم. چند روز بعد اطلاع پیدا کردم حدود هشت هزار حلب بنزین را افسر کمونیست به نام ستوان ناطقی آتش زده بود.   کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد اول خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست صفحه ۱۱۰   @shahzamani_1357
اشرف پهلوی به دنبال جایگزینی عبدالرضا برادر محمدرضا پهلوی به سلطنت بود یک شب من و اشرف پهلوی و عبدالرضا پهلوی (برادر محمدرضا) در کاخ سفید سعدآباد نزد محمدرضا بودیم. بر سر میز شام محمدرضا صحبت را شروع کرد که این وضعیت دیگر فایده ای ندارد، این چه سلطنتی است و من تصمیم به استعفا گرفته ام. اشرف از این حرف محمدرضا عصبانی شد و با تندی گفت: این حرف ها چیست که می زنید، این گونه صحبت کردن برای شما صحیح نیست. شاه با حالتی افسرده از بلند شد و برای استراحت به اتاق خوابش رفت و ما نیز از کاخ خارج شدیم. اشرف گفت: بایستید با شما کار دارم. من و عبدالرضا ایستادیم. اشرف این که نمی شود. پدرم زحمت کشیده و این سلطنت را بدست آورده است و حالا ایشان (محمدرضا پهلوی) به خاطر هیچ و پوچ آن را از دست بدهد. اشرف سپس با گستاخی رو به عبدالرضا کرد و گفت: تو سلطنت را قبول کن. عبدالرضا پهلوی، هفتمین فرزند و چهارمین پسر رضاشاه و نخستین فرزند وی از عصمت دولتشاهی بود. کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. جلد اول. خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست. فصل سوم. شاه دربار و رژیم پهلوی. صفحه ۲۲۸ @shahzamani_1357
دولت لیبرالی موقت قصد داشت ساواک منحله را بازسازی کند در نخستین روزهای پیروزی انقلاب، دولت لیبرالی موقت قصد داشت ساواک منحله را بازسازی کند و این امر در مصاحبه های مطبوعاتی مسئولین این دولت نیز بیان شد. مهدی بازرگان، سپهبد ناصر مقدم و ارتشبد حسین فردوست را برای تصدی مقامات عالی اطلاعاتی کشور در نظر داشت. کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. جلد اول. خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست. فصل هشت. انقلاب و سقوط سلطنت. صفحه ۶۲۸ @shahzamani_1357
ماجرای خیانت به علیرضا پهلوی و یکی از دلایل اقدام به‌ خودکشی   یکی از این روزها، علیرضا با دوست دخترش شاه‌پری به دیدار رضا پهلوی آمد. من و رضا و شاه‌پری نشسته بودیم و به موسیقی ملایمی گوش می‌دادیم و از هر دری حرف می زدیم. در این بین متوجه شدم که شاه پری، بدجوری به رضا نگاه می‌کند و رضا هم از این دلبری استقبال می‌کند و به قول معروف اشارات نامه رسان شده‌اند. پیش از آن که کار خراب‌تر شود، در فرصتی به رضا گفتم: او دوست دختر برادر توست و ظاهرا هم علیرضا از او خوشش می‌آید. رضا گفت: نظر علیرضا را در این مورد می‌پرسم. فردای آن روز علیرضا را خشمگین و ناراحت دیدم؛ در حالی‌ که مرتب قدم می زد و تکرار می‌کرد (Elshefte Grande) که ظاهرا منظورش آن بود که از پشت به او خنجر زده و در حق او نامردی شده است، سعی کردم کمی آرامش کنم. گفت من راضی نبودم، مسئله را به‌ خود رضا و شاه پری واگذار کردم؛ زیرا هرگز فکر نمی‌کردم رضا در حق من چنین کند و یا دختر چنین بی‌وفا باشد. البته دختر هم اصرار داشت که هر دوی آنها را دوست دارد؛ به هرحال رابطه رضا و شاه پری ادامه یافت. این اتفاق چنان علیرضا را ناراحت کرد که آن را یکی از دلایل اقدام به‌ خودکشی او می دانند. کتاب: پس از سقوط- سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی-  نویسنده خاطرات: مسعود انصاری صفحه ۹۹  
ازدواج ناکام شهناز پهلوی و اردشیر زاهدی   ازدواج شهناز پهلوی و اردشیر زاهدی به‌ دلیل پایبند نبودن اردشیر زاهدی به زندگی زناشویی چندان نپایید و در سال1343 به جدایی انجامید. در یکی از اسناد ساواک، دلیل طلاق این دو،لاابالی‌گری شهناز در روابط نامشروع  با شهرام پهلوی، فرزند اشرف بیان شده است: من یک شب بعد از مهمانی، والاحضرت شهناز و والاحضرت شهرام را سوار کردم.در عقب اتومبیل کاری کردند که من خجالت کشیدم.جعفر گفت: مگر والاحضرت خانمِ اردشیر زاهدی نبود؟ اکبر گفت: چرا جدایی‌شان هم روی همین کارها شده؛ یعنی این نقشه‌ها را والاحضرت اشرف می‌کشد که والاحضرت شهناز را برای شهرام بگیرد. اردشیر هم که مرد متعصبی بود، از اینطور کارها خوشش نیامد و گفت: یا نباید به تمام کاخ‌ها بروی یا اینکه از هم جدا شویم. باز هم والاحضرت اشرف جلو افتاد آن‌قدر گفت تا کارشان به طلاق انجامید؛ ولی شاهنشاه نگذاشتند زن شهرام بشود.   کتاب: زنان دربار به روایت اسناد ساواک- جلد شهناز پهلوی- چاپ اول- صفحه ۶۸   @shahzamani_1357
ماجرای رسوایی های فرزندان محمدرضا شاه جریان دلدادگی شهریار آهی (پیشکار مالی تیمسار اویسی) و فرحناز   هوسرانی از سنن غالب در خاندان پهلوی، به ویژه در میان درباریان و کارگزاران حکومت پهلوی دوم بوده است.  نمونه دیگر جریان دلدادگی شهریار آهی (پیشکار مالی تیمسار اویسی) و فرحناز بود، از همان روزهای اول که آهی به مراکش آمد، بر آن شد که دل فرحناز را به‌دست بیاورد. اما به‌دست آوردن فرحناز، دختری که در عین حالی‌که در آرایش کردن افراطی و در لباس پوشیدن بی‌پروا بود، ولی در روابط سختگیر و طالب عشق و دلدادگی بود، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق داشت؛ به‌خصوص که فرحناز، دوست پسری هم به نام نادر معتمدی که از کودکی با او و رضا بزرگ‌ شده بود، داشت. کتاب: پس از سقوط - سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی - نویسنده خاطرات: مسعود انصاری- صفحه ۱۳۵ @shahzamani_1357
اسدالله علم، عاشورای خونین ۱۳۴۲ را به وجود آورد بانی سرکوب قیام مردمی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، کسی نبود جز اسدالله علم. کسی که انجمن‌های ایالتی و ولایتی را طرح کرده بود و حالا هم داشت مخالفان طرحش را تار و مار می‌کرد. محمد ابراهیم باستانی پاریزی تاریخ دان، نویسنده و پژوهشگر در همین رابطه می‌نویسد: «یکی از شوخی‌های تاریخ هم این است که فرزندِ گویندهِ شعر «حسین آن سرور خوبان و شمع جمع محفل‌ها» [پدر علم برای سیدالشهدا شعر گفته بود]، کارش به آنجا برسد که روز عاشورا، شمع محفل و رییس دولتی باشد که مامور بود عاشورای خونین ۱۳۸۳ هجری را به وجود آورد. کتاب از سیر تا پیاز   نوشته ابراهیم باستانی پاریزی   نشر علم چاپ  ۱۳۸۷، صفحه های ۵۵۱- ۵۵۳   @shahzamani_1357
با فرمان رضا شاه در شب عاشورا دسته‌های رقاصه‌ها با ساز و آواز به پایكوبی و رقص در شهر به گردش درآمدند   به دستور رضا شاه، شهربانی برای برقراری مجالس عزاداری موانع و مشكلاتی به‌ وجود آورد و از هیات داران خواست برای برگزاری مراسم ماه محرم اجازه بگیرند. بعدها هم حركت دسته‌های عزادار در ایام عاشورا ممنوع شد. حتی اگر احیاناً در بعضی خانه‌ها مخفیانه و به‌صورت پنهانی مراسم عزاداری برپا می‌شد، صاحبان خانه تحت تعقیب قرار گرفته و راهی زندان می‌شدند. مخالفت با مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) تا آنجا رسید كه به جای عزاداری كاروان شادی (كارناوال) در ایام عاشورا به ‌راه انداختند و صنوف مجبور ‌شدند در برپایی این كاروان‌ها شركت و هر صنفی دسته‌ خود را شركت دهد. تا جایی كه در اواخر حكومت رضاخان حركت كارناوال‌ها مصادف بود با شب عاشورا، و دسته‌های رقاصه‌ها با ساز و آواز به پایكوبی و رقص در شهر به گردش درآمدند. در حالی كه اگر احیاناً افرادی از ذاكرین با عبا و عمامه دیده می‌شد تحت تعقیب قرار می‌گرفت.   کتاب تاریخ بیست ساله‌ ایران  نوشته حسین مكی  جلد ۴، تهران، نشر ناشر، چاپ ۱۳۶۱، صفحه ۱۹   @shahzamani_1357
رضا شاه دستور داد روضه خوان های محرم علیه کشف حجاب صحبت نکنند یكی از اهداف اصلی رضا شاه و رژیم پهلوی از ممنوع كردن مجالس عزاداری ماه محرم ترس آن از قدرت نفوذ روحانیان بود؛ چرا كه دولت می‌دانست برنامه و سیاست‌های ضددینی‌اش با مخالفت روحانیان مواجه خواهد شد. مجالس عزاداری ماه محرم می‌توانست به پایگاهی بر ضد این سیاست‌ها تبدیل شود. به ‌عنوان مثال در زمان سلطنت رضا شاه هنگام اجرای قانون كشف حجاب، افراد روضه‌خوان ملتزم شدند كه علیه مسائل كشف حجاب صحبت نكنند و به آنها هشدار داده شد اگر حركتی علیه وضع فعلی انجام دادند مورد تعقیب قرار خواهند گرفت. حاكمان ولایات و شهرها نیز مجبور بودند این سیاست را اجرا كنند و اگر حاكمی ‌در انجام وظیفه‌ خود سستی می‌كرد از خدمت خود عزل می‌گردید. کتاب خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه كشف حجاب (1313-1322)، به كوشش مدیریت پژوهش انتشارات و آموزش، تهران، سازمان اسناد ملی، 1371، صفحه های 86-87
شاپور بختیار: پهلوی را پنجمین قدرت جهان دانستن، اباطیل است شاپور بختیار به این گفته محمد رضا پهلوی که می‌گفت در آتیه نزدیک ایران از لحاظ نظامی در ردیف پنجمین قدرت جهان قرار می‌گیرد، اشاره دارد و می‌گوید: بدون برقراری حکومت قانون نمی‌توانیم ادعا بکنیم که پنجمین قدرت جهان هستیم و دموکراسی ما پنج سال دیگر به سوئد می‌رسد و یا پنجاه سال دیگر می‌رسد. اینها به نظر من اباطیل است. خاطرات شاپور بختیار، حبیب لاجوردی، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، 1385، صفحه 24 @shahzamani_1357
بختیار، نخست ‌وزیر وقت ایران: در حکومت شاه طبقه‌ای درست شد که یک میلیون آدم دزدان قهار بودند شاپور بختیار به عنوان چهلمین نخست ‌وزیر ایران به وضعیت اقتصاد در اواخر سلطنت محمدرضا شاه نیز اشاره دارد و معتقد است: در اواخر حکومت شاه مسئله طور بدی شده بود. اینجا یک طبقه‌ای درست شد که یک میلیون آدم بود که اینها دزدان قهار بودند و سطح زندگیشان به یک جای عجیبی رسیده بود. حقوق رسیده بود به ماهی ۱۰۰ هزار تومان. به کی؟ به مهندس کشاورزی مدرسه کرج. این خونی که به بدن تزریق می کنند وقتی که بیشتر از قدر کافی باشد این آشفته حالی می‌دهد ناراحتی می‌دهد. این سرگیجه می آورد. در این صورت من که نمی‌توانستم در سی و هفت روز، کار سی و هفت سال را تصحیح بکنم. مگر می‌شد؟ خاطرات شاپور بختیار، حبیب لاجوردی، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۸۵، صفحه ۱۱۷ و ۱۳۰   @shahzamani_1357
ویلیام هارتلی هیوم شوکراس نویسنده انگلیسی: پهلوی، جامعه ایران را در برابر بیگانگان تحقیر می کرد ویلیام هارتلی هیوم شوکراس، مدیر کمیسیون خیریه انگلیس و ولز و نویسنده و مفسر بریتانیایی در کتاب خاطرات خود می نویسد؛ ملت ایران به این جمع بندی رسیدند که پهلوی جامعه ایران را در برابر بیگانگان تحقیر می‌کند و بیگانه را بر همه امور مسلط می‌سازد. این کاری بود که شأن ملت ایران را تنزل می‌داد. به این دلیل همه اقشار جامعه خواستار خروج پهلوی از حکومت بودند. در تاریخ انقلاب شاهد هستیم که بسیاری از کسانی که زندگی خوب و مرفهی داشتند به انقلاب پیوسته‌اند، چراکه آنها نمی‌توانستند تحقیر را تحمل کنند. پهلوی‌ها ملت ایران را به ویژه در زمینه مسائل فرهنگی تحقیر می‌کردند، برای مثال در جشن ۲۵۰۰ ساله که برای تجلیل از تمدن ایران بود تماماً ملت ایران را تحقیر کردند؛ یعنی یک مظهر فرهنگی از ملت ایران در این جشن نبود و هنر ایرانی هیچ جایی در آن نداشت؛ حتی نگذاشتند ایرانیان در حد یک گارسون ایفای نقش کنند و گارسون‌های جشن را از فرانسه آوردند. ویلیام شوکراس، روزنامه‌نگار در روزنامه ساندی‌تایمز می‌گوید در مدت برگزاری جشن‌ها و حضور سران سایر کشورها، هیچ غذای ایرانی سرو نشد و همه غذاها هر روز با هواپیما از فرانسه می‌آمد. این یعنی تحقیر برای ملت ایران بود! در حالی که ملت ایران تمدن دارد و در همه زمینه‌ها دارای توانمندی و قابلیت است؛ با این حال در تاریخ می‌بینیم که پهلوی‌ها در همه امور خود، ملت ایران را چطور در برابر بیگانگان تحقیر می‌کردند. کتاب انقلاب ایران اثر ویلیام هارتلی هیوم شوکراس
انگلیسی‌ها از رضاخان به عنوان ابزار و خط دفاعی در برابر شوروی استفاده می کردند   در زمان پهلوی اول انگلیسی‌ها می‌خواستند یک خط دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی ایجاد کنند، اتحادی بین ترکیه، عراق، ایران و افغانستان به وجود آوردند. وقتی انگلیسی‌ها این اتحاد را می‌خواستند به وجود بیاورند ترک‌ها امتیازی از انگلیسی‌ها می‌خواستند، چون می‌خواستند در برابر همسایه شمالی خود قرار بگیرند و از مزایایی محروم شوند. انگلیس می‌خواست یک خط دفاعی برای منافع خود ایجاد کند و باید هزینه آن را خودش پرداخت می‌کرد؛ اما هزینه این کار را ملت ایران پرداخت کردند. به رضاخان دستور دادند که مناطق نفت خانقین را به عراق، ارتفاعات آرارات به ترکیه و دشت ناامید را به افغانستان بدهد تا آنها انگیزه‌مند بشوند که آن خط دفاعی ایجاد کنند. متأسفانه در دوران پهلوی دوم نیز بخش دیگری از خاک ایران به افغانستان داده شد. حضور ۵۰ هزار مستشار آمریکایی که همه امور کشور دست مستشاران آمریکایی بود. همه این موارد برای ملت ایران تحقیرآمیز و خفت بود.   کتاب چهره های تاریخی  جلد رضا شاه   نوشته عباس رمضانی   انتشارات کتاب تارا صفحه ۶۲   @shahzamani_1357
ابوالحسن ابتهاج، مدیر عامل سازمان برنامه زمان شاه: به آمریکایی‌ها گفتم که چرا هر سال بودجه عمرانی ایران را کم می‌کنید و فشار می‌آورید که از شما تسلیحات خریداری کنیم؟   حکومت استبدادی که از طریق کودتا روی کار آمده، هرگز در مسیر منافع مردم قرار نمی‌گیرد، چون دولت‌هایی که حامی این حکومت‌ها هستند، انتظارات ویژه دارند و می‌خواهند در یک فرصت کوتاه، بهره حداکثری ببرند. بنابراین پشتیبانان دولت استبدادی از جمله انگلیس به هیچ‌وجه اجازه نمی‌دادند که رفاه برای مردم رقم بخورد. ابوالحسن ابتهاج، مدیر عامل سازمان برنامه زمان سلطنت محمدرضا پهلوی، می‌گوید: من به آمریکایی‌ها گفتم که چرا هر سال بودجه عمرانی ایران را کم می‌کنید و فشار می‌آورید که از شما تسلیحات خریداری کنیم؟ اگر می‌خواهید تسلیحات جمع‌آوری کنید، خودتان پولش را پرداخت کنید؛ چرا از بودجه مردم کم می‌کنید؟» این یعنی حامیان دولتی که از طریق کودتا مسلط شده است، می‌خواهند در کوتاه مدت بیشترین چپاول و غارت را داشته باشند، بنابراین اجازه نمی‌دهند که سرمایه مردم صرف خودشان شود و می‌خواهند این سرمایه را غارت کنند. ابوالحسن ابتهاج در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی در فاصله سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیر عامل سازمان برنامه بود.   کتاب اقتصاد سیاسی ایران  نوشته: محمد علی همایون کاتوزیان  چاپ: نشر مرکز فصل هفتم  صفحه 239  
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ: هفتاد درصد جمعیت ایران در روستاهای زمان سلطنت محمدرضا پهلوی از داشتن یک حمام کوچک محروم بودند عباس سلیمی نمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ در گفتگوی تفصیلی با مهر گفت: این حرف هم خلاف واقعیت است که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، ملت ایران رفاه داشتند؛ خیر! کتاب خاطراتِ علم وزیر دربار شاه را بخوانید، او اعتراف می‌کند که هفتاد درصد مردم ایران در روستاها هستند و در فلاکت مطلق زندگی می‌کنند؛ یعنی آب، حمام، آموزش، جاده هیچ امکانات اولیه‌ای نداشتند. ما کوتاهی کردیم و حتی خاطرات افراد وابسته به پهلوی را در این زمینه منعکس نکرده‌ایم. برای مثال استاندار خراسان طی بازدید از روستاهای سرخس که مرز شوروی سابق بود، می‌گوید: دیدم که مردم نه برق، نه آب، نه بهداشت و نه مدرسه نداشتند و هیچ امکاناتی نبود. هفتاد درصد جمعیت ایران در روستاها از رفاه و امکانات اولیه مثل داشتن یک حمام کوچک محروم بوده‌اند! مردم کشور فاقد ابتدایی‌ترین امکانات بشری بودند درحالی‌که ایران، اولین دارنده منابع گازی است. حتی در تهران لوله‌کشی گاز تا سال ۵۷ وجود نداشت. لوله‌کشی آب تهران هم در دوران محمد مصدق که ضد پهلوی، آمریکا و انگلیس بود، صورت گرفت. تا زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت، مردم تهران آب خوردن خود را از جوی‌ها و آب‌انبارهای مملو از زباله و حیوانات تأمین می‌کردند. خبرگزاری مهر سیاست انقلاب اسلامی ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
پرویز راجی، آخرین سفیر محمدرضا پهلوی در انگلیس: احترام بیش از حد ما برای غرب، حقارت ملی را به دنبال داشت ایران پهلوی در سیاست بین الملل دچار عدم توازن با غرب بود. احترام بیش از حد ما برای غرب، در حقیقت نوعی عقده حقارت ملی است. شهریار شفیق، پسر اشرف پهلوی فرمانده ناوگان هاورکرافت ایران در خلیج فارس بود و می گفت قسمت اعظم تجهیزاتی را که آمریکایی‌ها به ما قالب می‌کنند، هرگز نمی‌توانیم به کار ببریم. همین مسأله یعنی سودمندی غرب به ویژه ایالات متحده از رابطه با ایران پهلوی. آمریکایی‌ها آن قدر منافع حیاتی (در ایران) دارند که راضی به تغییرات اساسی‌تری (از اعطای آزادی‌های سیاسی) نمی‌باشند و از نقشه آمریکا برای تجزیه خاک ایران در صورت فروپاشی حکومت پهلوی پرده برمی‌دارد. خاطرات پرویز راجی، آخرین سفیر محمدرضا پهلوی در انگلیس در کتاب خدمت تخت طاووس صفحه ۶۸ - ۷۲ @shahzamani_1357
منوچهر اقبال و حسین علاء، نخست‌وزیرانی که تملقات را برای تبدیل سلطنت به حکومت کلید زدند امینی در خاطرات خود به یکی از مهمترین مساله‌ها در تاریخ پهلوی؛ یعنی تبدیل سلطنت به حکومت اشاره می‌کند و معتقد است که این اتفاق از زمان نخست‌وزیری منوچهر اقبال و حسین علاء شروع شد، آنجایی که می‌گوید: حالا اون اقبال البته یک پرانتری بود ولی از آن‌جا تملق شروع شد. وقتی اقبال تو مجلس در مقابل استیضاح مجلسی‌ها گفت بله باید صبر کنید تا شاه بیایند از شاه اجازه بگیریم. مرد حسابی آخه این را تو مجلس آدم نمی‌گه خوب به اختیار دولته که آقا عجالتاً اجازه بدید یک‌ ماه به من مهلت بدید برو شاه هم برمی‌گرده. این و تو مجلس می‌گه ‌بعد هم هرچی اعلیحضرت بگویند همان است خوب ببینید. این را یواش‌یواش شروع کردند که آقا شما هستید بعد هم البته تملقات داشتند. به گفته امینی آن‌ قدر نسبت به محمدرضا پهلوی تملق می‌شد که او هم از نخست وزیری استعفا می‌دهد. از افرادی که با او قرار بود اصلاحات ارضی انجام دهند فقط ارسنجانی ماند و درخشش قبول نکرد و الموتی هم قبول نکرد و خلاصه ما رفتیم جزو همان لیست سیاهی که همیشه بودیم منتهی یک قدری به نظر من سیاه‌تر. منبع: کتاب من و خاندان پهلوی تألیف احمدعلی مسعود انصاری فصل سوم صفحه ۱۲۹
سفیر وقت محمدرضا پهلوی در انگلیس: محمدرضا پهلویِ ضعیف در کنار فرحِ قدرت‌طلب   محمدرضا شاه روحیه ضعیف و شکننده‌ای داشته اما از اعمال قلدری و دیکتاتوری ابایی نداشت. خبرنگاری اخیراً از شاه پرسیده بود بزرگترین خطایش چه بود؟ شاه با صدایی غمگین جواب داده بود: به دنیا آمدنم. یک مهندس ساختمان شاغل در پروژه‌های کلان در ایران با علاقه و ستایش از شاه صحبت کرد، اما در تعجب بود که چرا حتی بی‌اهمیت‌ترین تصمیم هم باید از لحاظ شخص او بگذرد. تعجب می‌کردم که سفیر ایران در آلمان، امیر مکری، باعث کدورت خاطر اعلیحضرت شده، پس از فقط ۶ ماه خدمت در محل به تهران احضارش کرده‌اند. امیر عباس هویدا معتقد بود؛ دفتر شهبانو به صورت نوعی دولت رقیب درآمده بود و او نمی‌توانست وزرایی را که نمی‌خواست، از دولت کنار بگذارد. شهبانو هم دست کمی از او (محمدرضا شاه) ندارد و حالا که مزه قدرت را چشیده، عدم مداخله در امور برایش دشوار است. خاطرات پرویز راجی، آخرین سفیر محمدرضا پهلوی در انگلیس در کتاب خدمت تخت طاووس  صفحه 335 و 341   @shahzamani_1357
شاه گفت که آمریکایی‌ها می‌گویند فساد پشت درب اتاق شماست مهمترین وظیفه دولت امینی در راستای سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر پیشبرد جنگ سرد و محدودسازی کمونیسم و اصلاحات ارضی بود. به این ترتیب ورود وی به صحنه سیاست با علم کردن بیرق اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد همراه بود؛ فسادی که امینی از زبان خودِ شاه هم بر آن تاکید دارد و می‌گوید: یک روز اعلیحضرت به من گفتند که آمریکایی‌ها می‌گویند که فساد پشت در اتاق شماست که شاه باشدـ گفتم بله. امینی به گفته خودش می‌خواست فساد را از دربار دور کند آنجایی که به وضوح خطاب به شاه می‌گوید: سیاستم اینه که این فساد را از در اتاق شما بلند کنم در اتاق دولت بخوابانم که با دولت طرف باشند. منبع: کتاب من و خاندان پهلوی تألیف احمدعلی مسعود انصاری صفحه ۲۰۴ @shahzamani_1357
پرویز راجی، آخرین سفیر پهلوی در انگلیس: در زمان شاه همه مشغول پر کردن جیب‌هایشان بودند پرویز راجی، آخرین سفیر محمدرضا پهلوی در انگلیس در کتاب خدمت تخت طاووس می نویسد: در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی در زندگی مأموران دولتی ایران ترس ظاهراً بر منطق و شعور و میهن‌پرستی غلبه دارد. آن همه اراجیف راجع به ایران که می گویند پنجمین کشور صنعتی جهان است اما ما در حقیقت کشوری بدوی و عقب‌مانده هستیم. امیرعباس هویدا می گفت: فساد در مقامات بالا به مقیاسی شرم‌آور رواج دارد. از همین روست که در ماه‌های پایانی حکومت پهلوی همه آن تعلق و وفاداری که اهرم تصمیم‌سازی است، رنگ می‌بازد و مقامات پهلوی با حرص و ولعی باورنکردنی به انباشتن جیب‌هایشان مشغول می‌شوند و در خروج از کشور از یکدیگر سبقت می‌گیرند. منبع: کتاب در خدمت تخت طاووس نویسنده: پرویز راجی، آخرین سفیر پهلوی در انگلیس صفحه ۲۵۷ – ۲۵۹ @shahzamani_1357
شاه مملکت و نخست ‌وزیری که محض خاطر رئیس‌ جمهور آمریکا این پست را پذیرفت   در شرایطی که محمدرضا پهلوی خطر سقوط را در جریان حوادث منجر به کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به خوبی حس کرده بود با راهنمایی و ارشاد حامی قدرتمند خود یعنی آمریکا تصمیم گرفت دست به انجام اصلاحات بزند. شاه ابتدا برای زمینه‌سازی اصلاحات، جعفر شریف امامی را به نخست وزیری انتخاب کرد اما مدتی بعد او را از کار برکنار و به جای وی علی امینی را انتخاب کرد. شاه بعدها در گفت‌وگویی با یک خبرنگار آمریکایی اظهار داشت، دولت کندی او را به انتخاب امینی برای نخست وزیری مجبور کرد. امینی در خاطراتش می‌گوید که شاه مملکتی بگه من روی فشار، فلان‌ کس را انتخاب کردم. پس بنابراین شما در مقابل خارجی نمی‌توانید تحمل بکنید. این گفته‌ها در روزنامه‌ها منتشر شد و به قول امینی برای او که بد نشده بود اما آبروی مملکت رفته. یک شاه مملکتی میگه من نمی‌خواستم دکتر امینی را کندی گفت من قبول کردم. او به مخالفان مسجل کرد که بله بنده نوکر آمریکایی‌ها هستم. و به قول امینی در هر صورت از او چیزی کم نمی‌شد جز این‌که شاه خودش رو خراب کرد و مقدمات همین کار هم شد.   منبع: کتاب من و خاندان پهلوی تألیف احمدعلی مسعودانصاری فصل پنجم صفحه ۲۲۹  
محمدرضا پهلوی بواسطه تجارت تسلیحاتی با آمریکا به دنبال بقای سلطنت بود   فشارهای انگلستان و توقف صادرات نفت ایران و سپس کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ (۱۹۵۳) ایران را به کشوری ورشکسته تبدیل کرده بود. پس از مدتی ایران به دنباله‌روی نوپای آمریکا تبدیل شد. پادشاهی تازه جان گرفته داشت که تاج‌وتخت و قدرت گیری داخلی‌اش را مدیون آمریکا بود. استفن مک گلینچی می‌گوید شاه با توجه به اهمیت استراتژیک ایران به‌خاطر اتفاقات سال ۱۹۴۶ تا ۵۳، در جستجوی رابطه‌ای درازمدت با آمریکا بود تا هم روس‌ها را عقب بزند و هم سلطنت شکننده‌اش را ایمن کند. پس از دریافت نخستین کمک نظامی هنگفت آمریکا به ایران در سال ۱۹۵۰، شالوده ارتش ایران با تجهیزات آمریکایی شکل گرفت. رویکردی که ترومن در این سال بنا گذاشت، این بود که ارتش ایران تا جایی تقویت شود که بتواند در حفظ امنیت داخلی و بقای رژیم آمریکا گرای شاه کافی باشد. شاه هم سودای ارتشی را داشت که بتواند از مدافع سلطنتش باشد، وجهه بین‌المللی ایران را بهبود ببخشد و باعث شود به‌تدریج جایگاه برتر منطقه را پیدا کند. به این ترتیب در آغاز شکل‌گیری رابطه تسلیحاتی دو کشور، دیدگاه های واشینگتن و انتظارات شاه با هم، همخونی نداشتند.   ایران و آمریکا، تاریخ یک رابطه؛ از سال ۱۷۲۰ میلادی تا ۲۰۲۰ جان قزوینیان فصل دوم صفحه ۱۹۰  
خط مشی نظامی جانسون و آمریکا در قبال ایران جلوگیری از براندازی شاه و نفوذ شوروی در ایران بود در دوره لیندون جانسون (سی و ششمین رئیس‌جمهور آمریکا) خط مشی نظامی آمریکا در قبال ایران همچنان محدود به بقای رژیم غرب‌گرای شاه و جلوگیری از نفوذ شوروی در ایران بود. شاه در دوره‌های مختلف رابطه تسلیحاتی با آمریکا، وقتی احساس می‌کرد توجه آمریکا نسبت به او کم شده، از سیاستی استفاده می‌کرد که به‌ نام سیاست لبه پرتگاه معروف است و در آن خود را نسبت به شوروی متمایل نشان می‌داد تا توجه آمریکا را جلب کند. با آمدن ریچارد نیکسون بر سر کار، روابط تسلیحاتی ایران و آمریکا دچار یک انقلاب عظیم شد که در آن فروش هر نوع تسلیحاتی به ‌جز سلاح هسته‌ای به ایران مجاز بود. زمانی که شاه از سریر قدرت فرو افتاد، ایالات متحده صرفاً یک متحد یا رابطه با یک مشتری دنباله‌رو را از دست نداد، بلکه بنای سیاست آمریکا در خلیج‌فارس به کلی فروپاشید. طرح نیکسون برای تمرکز امنیت منطقه‌ای آمریکا حول ایرانی پیشرفته از نظر نظامی، که بر شالوده رابطه نظامی دو کشور در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ قرار داشت، متلاشی شد و به‌جز تن دادن به حضور نظامی مستقیم در خلیج‌فارس که مخالفت زیادی با آن وجود داشت، گزینه‌های اندکی برای ایالات متحده باقی ماند. کتاب آمریکا و شاه سی سال رابطه تسلیحاتی نوشته استفن مک گلینچی صفحه ۱۱۵
خسارت‌های متفقین به ایران در زمان سلطنت رضا شاه ایران در زمان اشغال توسط متفقین در زمان سلطنت رضا شاه، تبدیل به حیاط ‌خلوت متفقین شده بود. در شرایط هرج‌ ومرج و بی‌حساب‌ و کتاب ایران‌ آن‌ روز که حکومت نمی‌توانست داد مردمش را از متفقین بستاند؛ همه منابع و کارگردان ایرانی در اختیار متفقین بودند، خودروهای مردم معمولی توسط متفقین ضبط شده و مورد استفاده قرار می‌گرفتند و دیگر هم به صاحبانشان پس داده نمی‌شدند. بسیاری از مردم به ‌خاطر بی‌مبالاتی رانندگان روس و انگلیسی در تصادفات کشته می‌شدند و درصورت پیگیری مساله، مبلغ ناچیزی به بازماندگانشان داده می‌شد. حتی در مقطعی، فرماندهی نیروهای شوروی مردم را تهدید کرد که اگر به خطوط تلگرافی شوروی آسیبی برسانند، تیرباران می‌شوند. یکی دیگر از جنایات متفقین چهارم بهمن سال ۱۳۲۲ رخ داد که طی آن، سربازان شوروی، در شهر رودبار، راننده‌ای را به درخت بسته و او را کشتند. توصیف تاریخ از این‌ صحنه دردناک چنین است: بدون دلیل و تقصیر. کتاب ایران در جنگ جهانی دوم - نوشته شیدا صابری- فصل دوم صفحه 91   @shahzamani_2
در دفتر محاسبات دربار بیش از ۳۰۰۰ روستا و تعدادی هتل و کارخانه به مالکیت رضاشاه ثبت شده بود دفتر محاسبات دربار با بزرگ شدن دارایی‌های رضا شاه و دربرگیری بیش از ۳۰۰۰ روستا و تعدادی هتل و کارخانه پیچیده‌تر شد. در سال ۱۳۱۵ دایره جدیدی در وزارت دربار منحصراً برای رسیدگی به نگهداری از املاک شاه تشکیل شد. رضا شاه که پسر یک زمین‌دار خرد و کلنل سابق بود که در سال ۱۹۲۱ درآمد نسبتاً کمی داشت در دوران حکمرانی‌اش آن قدر ثروت جمع کرد که ثروتمندترین شخص در ایران بشود. بر اساس برآورد یکی از زندگی‌نامه نویسان هوادار رضاشاه، ثروت وی به هنگام مرگ سه میلیون پوند و حدود ۱٫۵ میلیون هکتار زمین بوده است. بیشتر این زمین‌ها در منطقهٔ اجدادی‌ اش مازندران قرار داشت. وی همچنین صاحب مزارع گندم در همدان، گرگان و ورامین بود. بخشی از این املاک با مصادرهٔ مستقیم، دیگری از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طرق آبیاری زمین‌های بایر و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمین‌داران بزرگ و کوچک برای فروش زمین‌هایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود. در همان اوایل سال ۱۹۳۲/۱۳۱۱، سفارت بریتانیا گزارش داد که رضاشاه حرص غریبی نسبت به زمین دارد، طوری‌که همهٔ خانواده‌ها را روانهٔ زندان می‌کرد، مگر این‌ که با فروش املاکشان به وی موافقت کنند. کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته آبراهامیان صفحه ۱۳۹
ویلهلم آیلرس: رضاه شاه به فرزندش محمدرضا سوء ظن داشت پادشاهان پهلوی که خودشان نیز در مظان توهم توطئهٔ بریتانیا قرار داشتند، بسیاری از حوادث ایران و جهان را به آن سیاست منتسب می‌کردند. رضاشاه به حد افراط به انگلیسی‌ها سوء ظن داشته و همهٔ بدی‌ های دنیا را از انگلستان می‌دانست. حتی سوء ظن او به پسرش محمدرضا نیز متوجه شد و او فکر کرد که پسرش با انگلیسی‌ها کار می‌کند. محمدرضا، رفیقی سوئیسی داشت که او را برای کسب خبر از وضع رضا شاه، به ژوهانسبورگ فرستاده بود. رضاشاه به اطرافیانش گفت: حالا این پسره را فرستادند بیاید این‌جا، معلوم است از کجا آب می‌خورد… همهٔ این‌ها را انگلیسی‌ها تدارک می‌بینند. رضاشاه به پسرش سوء ظن داشت و می‌گفت که دست انگلیسی‌ها است.   کتاب ایران در زمان پهلویان. ویلهلم آیلرس. با ویرایش جرج لنچوفسکی. انتشارات استنفورد. کالیفرنیا. ۱۹۷۷ . صفحه ۲۲۸   @shahzamani_1357