eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
73 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا که با تو بگویم غم ملالت دل چرا که بی تو ندارم گفت و شنید بهای تو گر بود خریدارم که جنس خوب به هر چه دید خرید 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
بلا فاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد.. قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید. با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید ، با دهانی که به سختی باز میشد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود ،چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
✨ دکتر‌ به‌ او‌ گفت:‌ به‌ اندازه‌ یک‌ دم‌وبازدم‌ با‌ مُردن‌ فاصله‌ داشتی! مصطفی‌ جواب‌ داده‌ بود: شما به‌ اندازه یک دم‌وبازدم‌ می‌بینید اونی‌ که‌ باید شهادت‌ را می‌داد، یک کوه‌ گناه‌ دیده! 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
در اولین روز ماه رجب عقد کردیم و صادق که روزه هم بود، در هنگام خواندن خطبه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که «آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید» .... خاطره شهید تجلایی را یاد آور می شدند که همسرشان برایش آرزوی کرده بود. اولین مکانی که بعد از عقد رفتیم، گلزار شهـــــدا بود. وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می زدیم، فقط در ذهنم با خود کلنجار می رفتم که می شود انسان کسی را که دوست دارد برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟ با خود گفتم اگر در بین این شهـــــدا، شهیدی را هم نام آقا صـــــادق ببینم این دعا را خواهم کرد. دقیقا همان لحظه ای که به این مسئله فکر می کردم مزار شهید صـــــادق جنگی را دیدم . در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم. 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_پا_برهنه_در_وادی_مقدس🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🕊🌷#شهید_سید_حمید_میر_افضلی فصل دوم ..( قسم
🌹🍃 : 🕊🌷 فصل دوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 سید حمید در اولین روزهای جنگ وارد ستاد جنگ های نامنظم شد شرکت در چندین عملیات چریکی آماده و آزموده شد ستاد شهید چمران از جمله ستادهایی بود که با ساماندهی جوانان داوطلب جنگ های نامنظم چریکی را پایه گذاری کردند و ضربات مهلکی بر پیکر دشمن وارد آوردند در این شرایط ستاد جنگ های نامنظم به خوبی جلوی پیش روی دشمن را گرفت دشمنی که آمده بود تا کمتر از یک هفته کل کشور ما را تصرف کنبد این ستاد مسولیت عملیات های محدود را که در ابتدای جنگ ایران و عراق انجام می شد را به عهده داشت فرماندهی این ستاد با دکتر مصطفی چمران در بهار ۱۳۶۰ ستاد جنگ های نامنظم و جایگاه و فعالیت های خود را از دست داد از آن زمان و بعد از برکناری بنی صدر کارهای مربوط به اعزام نیرو و عملیات ها منظم و بر اساس برنامه ریزی صورت می گرفت.برای اولین باری بود که سید حمید شناسایی رفت با دو نفر از نیروهای آموزش دیده دکتر چمران و یک افسر ارتش همراه شد دو نفر بسیجی حمید و یک نفر افسر ارتش آن ها شب حرکت کردند صبح می فهمند که اشتباهی در وسط عراقی ها گرفتار شده اند افسر ارتشی با ترس گفت یعنی چه بلایی سرمان می آید؟ حمید می گوید: راحت باشید یک آیه قرآن هست که اگر بخوانید دشمن شما را نمی بیند بعد این آیه قرآن را می خواند و می گوید مطمن باشید که ان ها دیگر مل رل نمی بینند. حاج امینی از قول سید ادامه داد: آن ها آیه و جعلنا... را خواندند و حرکت کردند بعد از چهار کیلومتر حرکت در جلوی چشم عراقی ها خودشان را به ما رساندند وقتی به ما نزدیک شدند یک باره عراقی ها فهمیدند که اینها ایرانی هستند شروع کردند به تیراندازی اما دیگر دیر شده بود یکی از افراد این گروه می گوید: ماموریتمان را انجام دادیم و داشتیم بر می گشتیم عقب در راه بر گشت از کنار یک سنگر عراقی گذشتیم سر و صدای عراقی ها از داخلش می آمد رو کردم به سید و با حالت ترس گفتم عراقی ها توی این سنگر نشستن و تعداد شون هم زیاده. سید برای اینکه آرامم کند گفت: نترس خودش رفت طرف ورودی سنگر پشت سنگر که رسید عراقی ها متوجهش شدند فوری نارنجکی را انداخت داخل سنگر و خوش خیز رفت سنگر که رفت روی هوا سید بلند شد و خاک لباسش را تکاند لبخند همیشگی نشست کنج لبش و گفت: دیدی همین قدر بیشتر کار نداشت بعد دویدیم و حرکت کردیم سید کارهایش را اعتماد به نفس و با خونسردی انجام می داد همین باعث می شد که ترس ما از بین برود اما ما هیچ وقت نمی توانستیم مثل او باشیم آن افسر ارتشی این چیزها برایش معجزه بود اصلا فکر نمی کرد ما با خواندن یک آیه قرآن این گونه از دست دشمن خلاص شویم وقتی به مقر رسیدیم ایشان سجده کرد و گریه نمود بعد از آن همیشه با ما می آمد ماموریت. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
❣ ای پادشه خوبان داد از غم تنهايی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآيی دائم گل اين بستان شاداب نمی ماند درياب ضعيفان را در وقت توانايی 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🔅امیرالمؤمنین عليه السلام: 🌱مَن مَنَعَ المالَ مَن يَحمَدُهُ، وَرَّثَهُ مَن لا يَحمَدُهُ 🍃آن كه مال را از كسى كه او را سپاس مى گويد، دريغ دارد، آن را براى كسى به ميراث مى گذارد كه او را سپاس نگويد. 📚غررالحكم حدیث۸۷۷۶ کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🔰 🔻مسافرم ؛ از مبدأ خودم به مقصد تو مرا به خودت برسان «حسین» 💔 کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فرازی از وصیت‌نامه شهید «وحید زمانی‌نیا» «همیشه از خدای خویش خواسته‌ام مرگ این حقیر در رختخواب رقم نخورد بلکه لیاقت و سعادت فدا شدن در راه اسلام و تشیع اهل بیت را از خدای خویش خواستار بوده‌ام.» کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
20.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 🎙 | سپهبد قاسم سلیمانی: شهدا خیلی با ذکاوت بودند. ذکاوت به این نیست که من در رقابت با رقیبم چه طور عمل کنم تا فلان چیز را تصاحب کنم. 🔺 ذکاوت این است که... ➕ بیانات امام خمینی و رهبر انقلاب در این باره کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---