«#شعر_نو 🌱»
برخیز اى نازنین ِ من! اى زیباى من! و به سوى من بیا.
برخیز اى کبوتر ِ من که در شکاف ِ صخرهها لانه دارى، اى کبوتر ِ من که در جاىهاء ِ بلند مىنشینى!
بیا که مرا از دیدار ِ روى خود شادمان کنى و از شنیدن ِ آواز ِ خویش شکفته کنى
که صداى تو هوشربا است
و روى تو هوشربا است
در برترین ِ مقامى از هوشربایى.»
🌿🌤
«- دلدار ِ من از آن ِ من است بهتمامى و من از آن ِ اویم بهتمامى.
همچون شبان ِ جوانى که گلهى خود را در سوسنزاران به چرا مىبرد
همچونروباهانجوانسال،کهتاکستانهاىپُرگُلرا تاراج مىکنند
روبهکان را از براى من بگیرید! شبان جوان را بگیرید!
دلدارم رمهى بوسههایش را خوش در سوسنزاران ِ من به گردش مىبرد، خوش در تاکستان من به گردش مىبرد.»
🌿🌤
«- بدان ساعت که نسیم ِ مجمر گردان روز برخیزد،
بدان هنگام که سایهها دراز، و آنگاه بىرنگ شود
زود به سوى منآ، اى دلدار ِ بىهمتاى من!
زود به سوى منآ، اى شیرخوارهى ماده غزالان!
از دل ِ کوهساران درهم و آبکندهاى بِتِر، زود به سوى دلدار ِ خویش آى!»
🌿🌤
#احمد_شاملو
🍭@shakhee_nabat
«#پاکت_نامه💌»
کیستی که من اینگونه به اعتماد نام خود را، با تو میگویم. کلید خانهام را در دستت میگذارم.نان شادیهایم را با تو قسمت میکنم.
به کنارت مینشینم؛ و بر زانوی تو این چنین آرام به خواب میروم؟
کیستی که من، اینگونه به جد
در دیار رؤیاهای خویش با تو درنگ میکنم؟
#احمد_شاملو
🍭@shakhee_nabat