«#دو_بیتی🍒»
نغمه پردازی کنند از سیلی باد خزان
چون صنوبر سرفرازانی که صاحبدل شدند
جای حیرت نیست اهل عقل اگر مجنون شوند
حیرت از دیوانگان دارم که چون عاقل شدند
#صائب_تبریزی
🍭@shakhee_nabat
«#عکس_نوشته📷»
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
عرض تسلیت داریم برای شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
با آرزوی قبولی عزاداری های شما عزیزان. 🖤
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🍭@shakhee_nabat
«#نجوا🦋»
الهی عارف تو را به نور تو میداند و از شعاع وجود عبارت نمیتواند، در آتش مهر میسوزد و از نار باز نمیپردازد.
این جهان و آن جهان و هر چه هست
عاشقان را روی معشوق است و بس
گر نباشد قبلهٔ عالم مرا
قبلهٔ من کوی معشوقست و بس
#خواجه_عبدالله_انصاری 🌙🌌▓⃟
🍭@shakhee_nabat
«#شاعرانه📖🍃»
📒نام کتاب: مَی خوش
👤شاعر: عبدالحسین انصاری
🗒تعداد صفحه: ۱۴۴
🔮سبک: غزل
🌀نشر: سپیده باوران
این کتاب جذاب که به تازگی فرصت خرید و مطالعهش رو پیدا کردم رو، دوست داشتم به شما عاشقان شعر معرفی کنم. کتاب از دو جهت برای من دارای جذابیت بود.
یک: طراحی کتاب در رقع جیبی که بنظرم در این سطح واقعا خلاقیت و تازگی در بازار کتاب محسوب میشه.
دو: زبان منحصر به فرد شاعر، که خیلی امروزی و ساده اس و در عین حال پر ای جذابیت های ادبیه. بیشتر از این صحبت کردن سزا نیست، وقتی میشه از بعضی تک بیت ها گفت و خواند و لذت برد:
وقتی رندانه از معشوقش تعریف میکنه:
لحظهای که پردههای روسری را میکشی
حلقه را انگار از دور زحل وا میکنی
یا در بیتی دیگه اینجور غایت رندانگی رو به کار میبره:
خسته خواهی شد از این در چشم و ابرو دست بردن
شرط میبندم که زیباتر از این امکان ندارد
یا جای دیگه:
کافیست چندثانیه آغوش وا کنی
تا دربیاورند دو آدم سر از بهشت
اما گاهی هم از خیانت و نامردی زمانه گلایه میکنه:
نگذار وا شود همه جا سفرهی دلت
این روزها عجیب، نمکدان شکستنیست...
حالا دیگه اختیار رو به شما علاقهمندان شعر واگذار میکنم تا اگه بعد از خوندن این ابیات به کتاب مشتاق شدید، اون رو تهیه کنید و مَی خوش رو خوش بخونید و لذت ببرید.
لینک خرید نسخه چاپی کتاب:
https://www.iranketab.ir/book/117595-mey-khosh
لینک خرید نسخه الکترونیکی کتاب:
https://taaghche.com/book/21093
📌#علی_بابائی
#عضو_انجمن
🍭@shakhee_nabat
مهمان غزلی از کتاب هستید🫖🍪:
میچکد از گونه ام یک ریز شبنم در سکوت
آب دارد میشود این کوه کم کم در سکوت
شب که میافتم به یادش میفشارم در بغل
بالشم را با خیالی تخت محکم در سکوت
میکشم وقتی پتو را تا گلو، حس میکنم
میرود تا سقف گویی این جهنم در سکوت
صبح یعنی دیدن کابوس با چشمان باز
میخورم صبحانه را با بغض آن هم در سکوت
پچ پچ گنجشکهای گیج با هم در حیاط
همزمان با رویش گلهای مریم در سکوت
شهر یعنی آسمانی تیره بارانی سیاه
اجتماع ناگزیر چند آدم در سکوت
حيف حالم را نمیفهمد کسی این روزها
گوش شیطان کر یکی را دوست دارم در سکوت
#عبدالحسین_انصاری
🍭@shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم
« #نور ✨ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
خداست آن که صورت شما را در رحم مادران مینگارد هر گونه اراده کند. خدایی جز آن ذات یکتا نیست که (به هر چیز) توانا و داناست.
(آیه ۶ سوره آل عمران)
🍭@shakhee_nabat
«#نظم_پریشان 🍷»
وقتی هوای شعر بارانی ست باید
بی چتر در میدان چشمانت قدم زد
🌧☂
#حسین_جعفری
#عضو_انجمن
🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«#کلیپ🎥»
جهانیان همه نقشند و نقش جان زهراست
جهان سراب فنا، جان جاودان زهراست
📝 غزلی از یوسفعلی میرشکاک در رثای حضرت فاطمهی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۷
🍭@shakhee_nabat
«#شعر_شما⛱»
حضرت خورشید...☀️
ذکر تو را در ربنای آسمان ها
جبریل دارد با دعای نور بر لب
تو ابتدای عشق و شرح صبر هستی
ای حضرت خورشید در پیکار با شب
بودند با تو بد اگر دیوان خودخواه
خوبیِ تو پیچیده در ارض و سماوات
عطر تو جاری در نماز قدسیان است
هستند رنگ مهربانی تو سادات
هر جا گرفتاری زند بر چادرت دست
غم می زند از تنگنای سینه اش پر
ای وای یادم آمد آن روزی که افتاد
با ضرب دست آن منافق، چادر از سر
بودی ولی چون کوه پشتیبان عشقت
در هجمه آن غاصبان نامسلمان
آری به پای آرمان خویش ماندی
مردانه در میدان که باقی ماند ایمان
غم با تو شد در قلب ها مرجان و یاقوت
از کوثر ذکرت شهیدان اند سیراب
در روضه های توست راز زندگی و
زن می شود در معجرت آن گوهر ناب
هستند دلتنگ نگاهت یاکریمان
دستی برآری تا مگر بر آسمان ها
ذکر تو یارب، یا علی بود و چه زیبا
پیچیده پیغام تو در گوش زمانها
آیینه ای آمیخته با اشک و آهی
در محضرت دریا نشسته مات و خاموش
گلهای باغ ات زرد از بی مهری دهر
عهد غدیر از دشمنی با تو فراموش
محراب سرمست از سبوی صحبت توست
شد عرش فرش روضه هایت مادر ما
در بیت الاحزان خزان روزگاران
دستی بکش مثل همیشه بر سر ما
با تو گره خورده صمیمیت شجاعت
در امتحان بندگی الگوی دوران
در پشت در ذکر فرج نقش لبانت
حق ماند تنها، سوخت گل، شد زخم قرآن
زد فاطمیه بر خزان باغ خیمه
در برگریز داغ مادر غنچه ها زرد
تاریخ با چشمان خونین می نویسد
دیوان مظلومیتت با جوهر درد
داغ تو چون خورشید بر پیشانی دهر
نقش است تا صبح قیامت مادر ما
با صورت نیلی و زخم سینه توست
روشن چراغ آه روز محشر ما
#عباس_ایمانیان_بیدگلی
🍭@shakhee_nabat