eitaa logo
انجمن شاخ نبات
363 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
145 ویدیو
188 فایل
انجمن به این کانال انتقال یافت: https://eitaa.com/shakhee_nabat
مشاهده در ایتا
دانلود
«👩🏻‍🚀» آیا تا به حال به ذهن فکر کرده‌اید؟ من دنیای جدیدی در آنجا ساخته‌ام؛ دنیایی بهتر از دنیای انسان‌ها. دوست دارم فضانورد باشم، اما انسان ها می‌گویند: «فضانورد؟ دیوانه شده‌ای؟ این چیزها به تو نمی‌خورد.» به من نمیخورد؟ انسان‌های خنگ! مگر من با بقیه چه فرقی دارم؟ برای همین بود که دنیای جدیدی ساختم؛ چون فضانورد باشم! روزی خانم معلم گفت: «به ماه بروید و آن را برایم توصیف کنید.» من می‌خواهم به قمر زحل بروم نه قمر زمین؛ اما او گفت نمی‌شود پس به اجبار پا روی قمر زمین گذاشتم. در راه زمین تا ماه که داشتم می‌رفتم شوهر خاله‌ام را دیدم که داشت درمورد کاشت سیر به آدم فضایی ها توضیح میداد تا آنها سیر بخورند و در برابر موجودات دیگر از خود محافظت کنند. مرد حسابی در فضا که نمی‌شود سیر کاشت! در فضا ماه نزدیک‌ترین جرم به زمین است اما با این حال خانم معلم می‌گوید: «حدود ۳۸۴۰۰۰ کیلومتر با زمین فاصله دارد.» یعنی تقریبا ۳۰ برابر قطر زمین و اگر بخواهیم با ماشین برویم ۱۴۸ روز زمان می‌برد تا به ماه برسیم. به ماه که رسیدم با حسرت برای قمر زحل دست تکان دادم؛ خانم معلم ظالم. از فضاپیما که بیرون آمدم هرچه سعی کردم نتوانستم پا روی ماه بگذارم و در هوا شناور بودم. نگاه کن خانم معلم، حتی خود فضا هم نمی‌خواهد روی ماه ساکن شوم. بعد کمی فکر کردم گفتم شاید آدم فضایی های روی ماه فکر می‌کنند کرونا دارم و دارند من را کنترل می‌کنند تا بیماری را به ماه انتقال ندهم. آخر میدانید هر خبری که ما به فضا ارسال می‌کنیم طول می‌کشد تا به مقصد برسد و تا برسد زمان در زمین گذشته است. اما بعد نیوتون با شتاب سیبی از زمین پرتاب کرد و به سر من خورد. آها حالا فهمیدم! حتما ماه مرا دوست ندارد. خلاصه تصمیم گرفتم شناورانه گشتی در ماه بزنم. شنیده‌اید که می‌گویند ماه از پنیر است؟! نامرد ها دروغ می‌گویند. هنوز مزه‌ی بذرهای سیر باغ شوهر خاله‌ام که آدم فضایی‌های نادان در ماه پخش کرده بودند زیر دندان‌هایم هست. بدانید و آگاه باشید، ماه سیری شد! خب خانم معلم حالا خودت می‌خواهی به ماه بروی؟ اصلا می‌دانی خانم معلم، حالا من در فضا هستم و دستت به من نمی‌رسد تا حسابم را برسی. خودت هم که دیدی ماه مرا دوست ندارد، پس من به قمر زحل می‌روم. راستی وقتی به مادرم زنگ زدی تا شکایت مرا بکنی بگو سلام رساندم و گفتم: قمر زحل سلام رساند و گفت: زحل سلام می‌رساند. 📌سمیه بیشه، دانش آموز پایه نهم 🍭@Shakheh_nabaat
شنبه هر هفته با دنبال کردن هشتگ «» می‌تونید قسمت بعدی داستان رو بخونید🛸 خواهشمندیم اگر مایل به انتشار این داستان در جای دیگری هستید، حتماً نشانی کانال شاخ نبات و نام نویسنده را ذکر کنید. 🍭@Shakheh_nabaat
«🧑🏻‍🚀» به سمت قَمَر زحل که می‌رفتم، عطارد و زهره برایم پیامکی حاوی غم و اندوه فرستادند که چرا به دیدن ما نیامدی؟ می‌دانید که آن‌ها قبل از زمین و زحل بعد از زمین است. خلاصه بعد از پیامک‌بازی‌های بسیار، وعده‌هایی به آن دو دادم که بعد از زحل، به دیدارشان بروم. البته حقیقت این است من از ترس خورشید نمی‌خواهم به آن‌ها نزدیک شوم. نمی‌خواهم شما را بترسانم اما همان‌طور که می‌دانید خورشید از هیدروژن و هلیم تشکیل شده و از تبدیل هیدروژن‌هایش به هلیم، او بزرگ‌تر و درخشان‌تر می‌شود تا آنجایی که میلیاردها سال بعد مانند دیگر ستاره‌ها منفجر شده و زندگی‌اش به‌عنوان ستاره پایان می‌یابد. من خیلی بدشانس هستم و احتمال می‌دهم شاید وقتی نزدیک خورشید بشوم او عصبانی شود و به جای آینده، در حال منفجر شود... . به مریخ هم که گفتم دانشمندان قرار است حیات را بر روی تو بیاورند، سپس دیداری خواهیم داشت. بعد از مریخ به مشتری رسیدم. مشتری، بزرگ‌ترین سیاره‌ و دومین جِرم بزرگ در منظومه‌ی شمسی است. جالب است بدانید اگر تمام سیارات منظومه شمسی به جز مشتری را یکی کنیم، باز ۲٫۵ برابر از مشتری کوچک‌تر هستند. اما خب با این همه بزرگی او فقط یک‌هزارم خورشید است. این سیاره هم مانند خورشید از هیدروژن و هلیم تشکیل شده‌است و نمی‌شود پا روی آن گذاشت. وقتی در زمین بودم کسی به من گفت که دلیل بزرگ بودن مشتری این است که او قرار بوده‌ به ستاره‌ای تبدیل شود اما وسط تبدیل شدن، کارخانه‌ی ساخت ستاره‌ها تعطیل شده و او این‌گونه به جای ستاره، به یک سیاره بزرگ تبدیل شده؛ اما من می‌گویم مشتری مَقَر مشتری‌های بدهکاری است که پول فروشنده‌ها را نمی‌دهند و چون تعداد آن‌ها زیاد است سیاره هم بزرگ شده تا بتواند تمام آن‌ها را در خود جای بدهد. به هرحال، داستان هرچه که هست او واقعاً ترسناک است، چرا؟ تا به حال چشم بزرگی را که دارد، دیده‌اید؟ چشمش حتّی از زمینِ ما هم بزرگ‌تر است. فکر کنید همین حالا که در حال زندگی بر روی زمین هستید سیاره‌ای با یک چشم بزرگ در حال تماشای شماست... ! راستی شب که شد، نورانی‌ترین ستاره را در آسمان پیدا کنید، آن مشتری است. سپس، خط مستقیمی را به سمت راست ادامه دهید، دو ستاره‌ی کم‌نور می‌بینید؛ بالایی که پر نورتر است، زحل است. من آنجا هستم و برایتان دست تکان می‌دهم. حال شاید بگویید که چرا آن نور کوچک چشمک می‌زند؟ خب باید بگویم این نشانه می‌گوید وقت برای نوشتن داستانم تمام شده، باید بخوابم. پس دیدار با زحل چه شد؟ گر صبر کنی زِ مشتری زحل سازیم! آهان! یادم رفت که بگویم این را هم در نظر داشته باشید اول شب باید، دنبال مشتری در آسمان بگردید! 📌سمیه بیشه، دانش‌آموز پایه نهم 🍭@shakheh_nabaat