eitaa logo
گنجینه شاخه طوبی
2هزار دنبال‌کننده
176 عکس
97 ویدیو
37 فایل
گنجینه شاخه طوبی کانال دوم شاخه طوبی مرجع معرفی کتب و آثار و شرح دروس ارزشمند علامه ذوالفنون حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه .... @shakhehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec کانال درسی @shakhehtoba
مشاهده در ایتا
دانلود
25-403-1-17.mp3
27.15M
🔷 ماه مبارک رمضان 1445 🔶 افاضات استاد صمدی آملی 🔰موضوع: سیری در معارف قرآنی و روایی 🔶 جلسه 25(شب بیست ششم) 1403/1/17 🟢 آمل - حسینیه کوثر 🔹 هر شب ساعت ۲۱/۳۰ 🔸 پخش زنده از سایت تجلی اعظم ................................ 🌐مجموعه فرهنگی قائم(عج) آمل 🔻
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
35.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرف شمس 🛎توضیحات استاد صمدی آملی ✍نحوه نوشتن قسمت اول @shakhehtoba
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
36.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرف شمس 🛎توضیحات استاد صمدی آملی ✍نحوه نوشتن قسمت دوم @shakhehtoba
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرف شمس 🛎توضیحات استاد صمدی آملی ✍نحوه نوشتن قسمت سوم @shakhehtoba
26-403-1-18.mp3
31.29M
🔷 ماه مبارک رمضان 1445 🔶 افاضات استاد صمدی آملی 🔰موضوع: سیری در معارف قرآنی و روایی 🔶 جلسه 26(شب بیست هفتم) 1403/1/18 🟢 آمل - حسینیه کوثر 🔹 هر شب ساعت ۲۱/۳۰ 🔸 پخش زنده از سایت تجلی اعظم ................................ 🌐مجموعه فرهنگی قائم(عج) آمل 🔻
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
در رابطه با شرف الشمس علامه حسن زاده آملی (ره) در کتاب هزار و يك نكته در ص ۷۹۸ نکته 977 آورده است : شرف‏ شمس در نوزده درجه حمل است و این حروف عالیات را که هفت و سیزده ‏اند و به همین اسم شریف شرف‏ شمس شهرت دارد بر نگین انگشتری نقش کنند؛ و در شرح و خواص‏ آن به نظم و نثر بیاناتی دارند صورت آن این است. محمود دهدار عیانی در چند جای مفاتیح المغالیق که أم الکتاب کتب او در اسرار حروف است آن را شرح فرموده است؛ و بعضی از پیشینیان رساله‏‌ای جداگانه در شرح آن نوشته است که آخرین رساله کتاب «اربعة کتب اسماعیلیه» است و همگی آن را اسم اعظم دانسته ‏اند و خاتم آن را که اولین کلمه است خاتم سلیمانی گفته‏ اند و آن را به عوالم خمسة که حضرت خمس در اصطلاح عارفان است تفسیر فرموده ‏اند؛ و باز عیانی را در مفاتیح بیان اسراری در شرح این کلمات است؛ و در صفحه ۹۲ و ۹۳ و ۲۲۲ و ۲۲۳ حظ و لذ در تأثیر آن از جفر خابیه امام صادق از امیر المؤمنین علیهما السلام اموری را برشمرد و انتساب آن‌ها را به تورات و انجیل و قرآن ذکر کرد. در دیوان منسوب به امیر المؤمنین علیه السلام که فرمود: «ثلاث عصی صفقت بعد خاتم، علی رأس‌ها مثل السنان المقوم» – الی آخر الابیات در بیان این اسم اعظم، شرف شمس است. نائینی در گوهر شب چراغ گفته است (ص ۱۸۴): این اشعار از ابن عباس است که به مولی علیه السلام نسبت داده شد. راقم گوید: این ابیات در دو قصیده صغرای و کبرای منبع اصول حکمت بونی (متوفی ۶۲۲ هجری قمری) آمده است. در وصف و تعریف و تأثیر آن به فارسی گفته شده است که: اولی خاتمی همی باید که بود پنج گوشه آن خاتم‏ لیک شرط نوشتنش این است‏ که نراند بر آن دوباره قلم‏ بنویسد عقیب آن سه الف‏ که صد و یازده بود برقم‏ بر سر هر سه، چون سنان مدی‏ بکشد آنچنان که نبود خم‏ بعد از آن میم بید می‏باشد که بود کور و چشم او بر هم‏ پس بود نردبان سه پایه‏ که نباشد از آن زیاد و نه کم‏ بعد از آن چار الف بود همسر چو انامل ستاده پهلوی هم‏ هست آنگاه‏ها و پس واوی‏ که بود کج به هیأت محجم‏ سیزده حرف باشد این صورت‏ هر یکی در صفا چو باغ ارم‏ چار حرف وی است از تورات‏ چار ز. انجیل عیسی مریم‏ پنج حرف دگر ز قرآنست‏ اسم اعظم همین بود فافهم ‏‌ای تویی حامل چنین اسما ایمنی از همه بلا و سقم‏ نگزد مار و عقربت هرگز نشوی تا تویی غمین و دژم‏ از وبا و علل تو آزادی‏ و ز تب و درد و جملگی الم‏ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
خواص شرف شمس در نوزدهم فروردین ؛ سيزده حرف باشد اينصورت هريكي در صفا چو باغ اِرم چار حرف وي است از تورات چار ز انجيل عيسي مريم پنج حرف دگر ز قرآن است اسم اعظم همين بوَد فاِفهم اي تويي حامل چنين اسما ايمني از همه بلا و سقم نگزد مار و عقربت هرگز نشوي تا تويي غمين و دژم از وبا و علل تو آزادي وز تب و درد و جملگي الم 📚 هزارويك نكته حضرت علامه حسن زاده آملی 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
فائدة: چون شمس در هر دوره به حركت خاصه خود به نوزدهم حمل رسد، و آن در هر سال شمسى مطابق نوزدهم فروردين ماه شمسى خواهد بود، در آن يك شبانه روز، حروف عاليات شرف شمس را كه هفت و سيزده اند، بر نگين‏ انگشترى حك كنند. و چنان انگشترى مزين به شرف شمس را در نزد خواص شرقى خاص است. نكته 977 هزار و يك نكته مطبوع، به رسم و وصف و شرف شمس اختصاص يافته است بدانجا رجوع شود. دروس هيئت و ديگر رشته‏ هاى رياضى، ج‏1، ص: 72 @shakhehtoba 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
اى عزيز در شرف شمس مطالب و مقالات بسيار نوشته‏ اند و اسرارى‏ نقل كرده‏ اند. و بعضى رساله‏ اى در شرح اسم اعظم كه مرادش همين رموز شرف شمس است نوشته است؛ اين رساله با مجموعه‏ اى به نام اربعة كتب اسماعيليه به طبع رسيده است. و آنچه را كه اين كمترين در بيان شرف شمس گردآورده است خود رساله‏ اى خواهد شد. هزار و يك كلمه، ج‏3، ص: 378 @shakhehtoba 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
27-403-1-19.mp3
24.41M
🔷 ماه مبارک رمضان 1445 🔶 افاضات استاد صمدی آملی 🔰موضوع: سیری در معارف قرآنی و روایی 🔶 جلسه 27(شب بیست هشتم) 1403/1/19 🟢 آمل - حسینیه کوثر 🔹 هر شب ساعت ۲۱/۳۰ 🔸 پخش زنده از سایت تجلی اعظم ................................ 🌐مجموعه فرهنگی قائم(عج) آمل 🔻
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
استادصمدی-شیوه تحصیل علم.mp3
7.25M
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کاری از گروه شاخه طوبی متن پیاده شده فایل در 👇👇 🌹کانال گنجینه شاخه طوبی مرجع نشر اثار و شرح دروس،🌹 @shakehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک لطفا 🙏💢
قسمت اول ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ سیری در معارف قرآنی و روایی، آقای صمدی آملی شب ۲۸ ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳/۱/۱۹ اولین سوال را باید انسان از خودش شروع کند: من کیستم؟ بابا! ما اصلا نخواستیم تو خداشناسی کنی، پیغمبرشناسی کنی، امام شناسی کنی، قیامت شناسی کنی، محض رضای خدا همه را بگذار روی زمین، نمی‌خواهیم از تو. فقط خودت را شناسایی کن، از خودت بپرس من کیستم؟ این منِ خودت را باز کن! این اَنَا را باز کن. بعد ببین تمام جوانب این "من" برای تو روشن می‌شود. یک وقتی آقاجان فرمود، خودشان هم همین‌طور عمل کردند. یعنی وقتی وارد مدرسه که اول مکتب خانه و ملاخانه می‌گفتند، در اینجا می‌گفتیم ملاخانه، مکتب‌خانه. سیره‌ی آقا این بود: هر کتابی (مکتب‌خانه فرق نمی‌کند، دبستان، چون دبیرستان نرفتند. شش ابتدایی رفتند بعد شدند طلبه) هر کتابی برای خواندن دستت می‌آید، این کتاب ابتدایی دارد، این ابتدا را که شروع می‌کنی می‌زنی صفحه‌ی اول، این صفحه‌ی اول را تا خوب یاد نگرفتی صفحه‌ی دوم نرو. این صفحه‌ی اول را باز کردی این را تا خوب تمام مطالبش به دستت نیامده ورق نزن، صفحه‌ی دوم نرو، چون صفحه‌ی دوم رفتی صفحه‌ی دوم مترتب بر صفحه اول است. وقتی در صفحه‌ی اول نقطه‌ی مجهول داری و می‌روی صفحه‌ی دوم، مجهول‌ات بیشتر می‌شود. چون فهم صفحه‌ی دوم به صفحه‌ی اول مترتب است و من در صفحه‌ی اول مجهولات دارم. وقتی در صفحه‌ی اول مجهولات دارم هیچ‌گاه نمی‌شود از مجهولات به معلومات رسید، باید از معلومات به معلومات برسی. لذا ما یا طلبه می‌شویم یا مدرسه می‌رویم یا هرچه می‌رویم، می‌بینی صفحه‌ی اول هنوز خوب نفهمیده، می‌گویند آقا معلم فردا درس داده رفت صفحه‌ی دوم. یا معلمی که می‌بینی شاگرد او صفحه‌ی اول را هنوز خوب نفهمیده چرا صفحه‌ی دوم می‌رود؟ بعد می‌گوید چون از بالا، از آموزش و پرورش، دستور دادند من باید این کتاب را تا (مثلا) اردیبهشت تمام‌اش کنم .خب بابا !! امسال تا اردیبهشت تمام نشود، بگذارید کتابی که (مثلا) کتاب سال اول است، امسال این بچه ها اگر به خوبی می‌خواهند درس بخوانند تا نصفش را خوب بخوانند. خب باشد! همان نصف را بخوانند. چه ضرورتی دارد که از اول تا آخر، نقطه‌های جهل داری؟ یعنی درس اول را شاگرد خوب حل نکرده رفته درس دوم ، یک چیزکی شاگرد از درس اول فهمیده، چیزکی از درس دوم فهمیده، سوم فهمید همین‌طور می‌رود. به این نمی‌شود بگوییم نتیجه تابع اخس مقدمتین است. حالا تو می‌توانی بگویی این محصل این کتاب را فهمید یا نفهمید؟ بله از هر درسی یه چیزایی فهمید، ولی یه چیزایی هم نفهمید. سوال: باید بگوییم این محصل این کتاب را خواند و فهمید؟ یا باید بگوییم این کتاب را خواند و نفهمید؟ نتیجه تابع فهم است یا عدم فهم ؟ نتیجه همیشه تابع اخس مقدمتین است (عنایت می‌فرمایید؟) این پس نخوانده. حالا کلاس اولش این است، کلاس دوم هم همین است، سوم هم همین، پنجم هم همین است، دیپلم هم می‌رود همین است، حوزه هم می‌رود همین است. حوزه هم می‌آید، جامع المقدمات دست می‌گیرد، هنوز صرف (مثلا) امثله برایش حل نشده، می‌رود شرح امثله. شرح امثله هنوز برایش حل نشده می‌رود، صرف میر، می‌رود عوامل، می‌رود صمدیه. بعد یک دفعه می‌بینی که آقا چشم باز کرده، حال شما کجا هستید؟ الان دارم معالم می‌خوانم، الان دارم لمعه می‌خوانم. الان دارم مکاسب می‌خوانم. قبلش چه کار کردی؟ یک روز درسش را رفت، یک روز نرفته، اول درس بوده، آخر درس نبوده، اول نیامده آخر زود رفته. (عنایت می فرمایید؟!) سوال: آیا این محصل درس خواند یا نخواند؟ چون در طی این سال‌های درسش ناخوانده‌ها فراوان دارد. غایب بوده، نبوده، این هفته مسافر بود، آن هفته مسافر بود. درست است آقا؟ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کاری از گروه شاخه طوبی 👇👇 🌹کانال گنجینه شاخه طوبی مرجع نشر اثار و شرح دروس،🌹 @shakehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک لطفا 🙏💢
قسمت دوم ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ بعد هم تازه در چیزهایی طوری‌ست. حوزه، آنجا که درس آزاد باشد، مگر اینکه مدرسه باشد، مدرسه یک شاگردی را ثبت نام می‌کند، بعد می‌گوید فلان روز بیا، کلاس هر ساعتی حاضر است، غیاب است (فلان و اینها). اما به‌طور عمومی حوزه این‌طور نیست، درس‌ها آزاد است (عنایت می‌فرماید؟) بعد می‌بینید طلبه یا چند روز درس را نمی‌آید یا... . به‌هرحال فرق نمی‌کند، چه طلبه باشد، چه دانشجو باشد، چه ابتدایی باشد، چه دوران نهایی باشد، آقا جان! یک کتابی را خوانده، یک رشته ای را خوانده از این رشته باید هزاران مطلب بداند، صدتا مطلب را می‌داند، صدها مطلب برایش حل نشده، آن‌وقت باید بگوییم این رشته را خواند یا نخواند. نتیجه‌ تابع اخس مقدمتین را نخوانده. نه، نخوانده است، اسمش هست حجت‌الاسلام اسمش هست آیت‌الله، علامه، فیلسوف، اسم آن یکی هست مهندس، آن یکی دکتر، آن یکی پروفسور، اما این مسیری که آمده در تحصیل تا اینجا، این‌قدر نایافته‌ها و مجهولات برای او هست، آن‌و‌قت، نتیجه تابع اخس مقدمتین هست. ایشان خوب این درس‌ها را نخوانده. ایشان به‌عنوان یک معلم، به‌عنوان یک محصل قوی به‌حساب نمی‌آید، محصل نیست. و لذا آقاجان وقتی وارد درس شدند (این طوری) فرمود؛ تا طلبه یک صفحه‌ای که اول کتاب هست، تا این را خوب حلش نکرد، صفحه‌ی دوم نرود. تا این کتاب، جامع المقدمات حل نشده دنبال سیوطی نرود، تا آن یکی را حل نکرده دنبال رتبه‌ی بالاتر نرود، این نتیجه نمی‌گیرد. بی‌سوادی می‌آورد، جهل می‌آورد. بعد آن جاهایی که علم با جهل آمیخته شود، علم خطرناک در می‌آید، علم اگر با جهل آمیخته باشد این علم خطرناک می‌شود، چرا؟ برای اینکه شخص خیال می‌کند عالم شده، خیال می‌کند که آیت‌الله شده، خیال می‌کند که مثلا معلم شده، خیال می‌کند که مثلا دکتر شده، مهندس شده، پرفسور شده، درحالی‌که نشده، خطرناک است. بعضی از این روستایی‌های قدیمیِ ریشه‌دار می‌گفت: هرچه گرفتاری داریم از "نصف بَخونه‌" است، نصفه مُلا، نصفه مهندس، نصفه محصل، یعنی جهل او با علم او با هم‌دیگر آمیخته شده، و لذا مشکل‌ساز می‌شود، گرفتاری پیش می‌آید. ‌و این‌همه گرفتاری‌ها می‌بینید از همین‌ها هست. عناوین را داریم، معنون حاصل نشده است، عناوین هرچه بخواهید داریم. کم داریم عناوین؟ الان در وادی لباس ما، از ثقةالاسلام، معمولا اول که یک کمی طلبه بیاید، تازه جان‌کی بگیرد می‌گویند، ان‌شاالله فاضل شده، یعنی اهل فضلیت شده، یک فضیلتی از عنوان طلبگی‌اش پیدا شد، بعد کم‌کم جوری می‌شود که ثقةالاسلام می‌شود، بعد از این بالاتر می‌آید، نه تنها ثقه و موثق و اهل وثوقِ اسلام هست، حجت‌الاسلام می‌شود، یعنی کسی می‌شود که در اسلام ایشان برای شما می‌تواند یک حجت باشد، می‌گوید "من این کار را کردم" (جانِ خدا) چرا کردی؟ چون فلانی گفته، ایشان برای من حجت بود. بعد یک وقتی (نه بالاتر می‌آید) آیت‌الله می‌شود، بالاتر می‌آید علامه می‌شود، اینها را قدیمی‌ها به این راحتی به افراد اطلاق نمی‌کردند. شما الان پشت کتاب‌های اصول کافی را ببینید، نوشته: ثقةالاسلام کلینی، که الان ما اگر این لفظ ثقةالاسلام را بدهیم به یک مرجع تقلیدمان، بگوییم، البته خودشان که نه (نعوذ بالله) لابد اطرافیان‌شان اوقات‌شان تلخ می‌شود؛ نه آقا! باید بگویی: "آیت‌الله‌العظمی" ، آقا ثقةالاسلام خیلی کلمه سنگین است، ولی الان دیگر ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کاری از گروه شاخه طوبی 👇👇 🌹کانال گنجینه شاخه طوبی مرجع نشر اثار و شرح دروس،🌹 @shakehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک لطفا 🙏💢
قسمت سوم ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ قبلا اگر سیر و نیم‌سیر حساب می‌کردند، مو را از ماست می‌کشیدند تا یک طرف را بگویند ثقة‌الاسلام، الان دیگر خرواری است، اما معنون را ببین! آن زیرِ این عنوان چه وجود دارد؟ چیست؟ (عنایت می‌فرمایید؟) در مسائل دینی همین‌طور در مسائل علمی همین‌طور. حالا از این‌جا خروجی خوردیم، این نماز به این تضمینی، اگر کسی (می‌خواهد اهل‌الله بشود دیگر) می‌خواهد شبانه‌روز از این نماز مستقیماً با خدای متعال ارتباط برقرار کند، آقاجان اهل همت است، خودشان هم یک وقتی، یک جمعی خدمت‌شان بود، ایرا بود،منزل‌شان. (بعد، دیگر خیلی آفرین) یک نفر سؤال خوبی کرد به آقا عرض کرد؛ گفت آقا! اگر شما الان بروید با این فکرتان با این‌‌همه که‌ در طول عمرتان این‌همه تجربه کرده‌اید، امدید، اگر الان بروید مسجد جامع آمل به عنوان یک طلبه‌ی مبتدی، اما نه به اندازه‌ی آن روز، به اندازه‌ی امروز (که این‌همه تجربه دارید) از آنجا بخواهید به عنوان یک طلبه‌ی مبتدیِ مسجد جامع آمل کار را شروع کنید بیایید تا به این‌جایی که الان هستید، راه را چگونه می‌آیید؟ الان هریک از ما باشیم، می‌گوییم، (آنجا؟) نه آنجا کوتاهی کردیم، آنجا سال اول این‌طور شد... آقا فرمودند، شهد‌الله. اگر امروز هم من بروم در مسجد جامع آمل شروع کنم به طلبگی، تا برسم به اینی که امروز تجربه‌ام هست، همین‌طوری که راه را آمدم، به همین (همین) دقیق، همین (را) می‌آیم، نه کم نه زیاد. چون کم نمی‌گذارد، آن کسی که صفحه‌ی اول را باز کرد، تا نفهمید صفحه‌ی دوم نرفته، کتاب جامع المقدمات، این، مکتب خانه، فلان، فلان، هرچه را با دقت بخواند، دوباره صد بار هم ببرید باز همین است. بله یک چیزهای جدید برای انسان در تحقیقات حاصل می‌شود، آن‌که حرفی نیست، اما این کتاب را من خواندم، اگر به درستی خوانده باشم و راه را آمده باشم، می‌گویم آقا! دوباره همین راه را می‌آیم. نه پشیمانم، نه کم نه زیاد. شوخی نیست آقا! شما در طول سال در محضر اساتیدت (درست است آقا؟) شبانه روز باشید آن‌هم یک روز تعطیل نکنی فقط روز عاشورا و روز بیست و هشت صفر، شهادت امام حسن و رحلت خاتم انبیاء، همین د‌و روز. نه تابستان نه زمستان تعطیل نکند (یک مقطعی البته خدمت آقای شعرانی بودند) که آقای شعرانی جان به آقا فرمود که آقا! پُر زیاد داری از خودت کار می‌کشی من می‌ترسم که شما به سرنوشت ابن اعلم دچار بشوی. بعد آقا داستانش را فرمود؛ ابن اعلم بنده خدا خیلی آدم محقق، مطالعه، درس، بحث، تلاش، دیگر تمام، غرق در مسائل علمی سنگین، بعد دیگر به یک تعبیری یک‌دفعه دیگر پمپاژ کرد، بله. یک‌دفعه یک روزی تمام کتاب‌ها و همه‌ی وسایل و خانه و اتاق، حواس‌اش نبود، از بس که در علم غرق بود، دیگر به تعبیری زد مغزش اختلال پیدا کرده طفلی، همه را جمع کرد و همه را آتش زد. احتمالا (حالا یاد هم ندارم) خودش هم آتش خورده. بعد یک دفعه (گفت) ای ای من دارم چه‌کار می‌کنم؟ بعد آقای شعرانی جان فرمود: آقا! (به آقا جان ما فرمود) فرمود این‌قدر به خودت فشار نیاور. خب آقای شعرانی هم یک آدم کذایی محقق، مطلق علوم را کار کرده بود، می‌دانست محصل یعنی چه؟ (عنایت می‌فرمایید؟) که اساتید دانشگاه‌ها به او می‌گفتند (مثلا) حوزه‌های علمیه، طلبه‌ها، به آن صورت کار نمی‌کردند، می‌گفت شما طلبه ندیدید، ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کاری از گروه شاخه طوبی 👇👇👇 🌹کانال گنجینه شاخه طوبی مرجع نشر اثار و شرح دروس،🌹 @shakehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک لطفا 🙏💢
قسمت آخر ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ اگر می‌خواهید طلبه ببینید بروید مدرسه حاج ابوالفتح، بروید مدرسه مروی آقای حسن زاده را ببینید . خیلی از این اساتید دانشگاه‌ها آنروز حدود ۶۰، ۷۰ سال قبل اینها از دانشگاه راه می‌افتادند، می‌رفتند مدرسه‌ی مروی ببینند، این آقای حسن زاده کی هست که آقای شعرانی این‌قدر از او تعریف می‌کند؟ که بعد آقاجان فرمود: من به آقای شعرانی جان نگفتم من داشتم به سرنوشت ابن اعلم دچار می‌شدم. خیلی کار می‌کرد، یکی از آقایان علمایی که هم‌حجره‌ی آقا بود، هم‌درس وبحث هم بودند، از همین آمل ما هم بود، یک بزرگواری (که اسمش را ببرم حرفی ندارم، اما به خاطر یک نکته ای که اینجا... به هر حال) ایشان می‌گفت که ما دیگر (مثلا) همین درس ها را می‌رفتیم و می‌آمدیم، اما شب که استراحت می‌کردیم، صبح که برمی‌خواستیم می‌دیدیم تمام حجره‌ها همه نوشته. آقا می‌رفتند، پول هم نداشتند بروند دفتر بخرند (کاغذی دفتری چیزی بخرند بنویسند) همه‌اش این روزنامه باطله‌ها و مجلات باطله و اینها را می‌رفتند از مجله‌فروشی و روزنامه‌فروشی می‌خریدند. این را هم‌حجره‌ای آقا می‌گفت. می‌گفت، آقاجان! ما صبح که بلند می‌شدیم، می‌دیدیم آقا تمام این روزنامه‌ها همه سیاه شده و آقا دارد معادلات ریاضی، هیأت، نجوم، حساب، هندسه، علوم غریبه، همین‌طور دارد می‌نویسد، شب تا به صبح. که می‌فرمود سالیانی است که من نخوابیده ‌ام، خوابم نمی‌برد. گفتم. بارالها! من یک بچه دهاتی کسی نبودمکه، من آبرویی نداشتم. تو مرا آوردی اینجا علامه شعرانی به من دادی، آقای فاضل تونی به من دادی، آقای طباطبایی به من دادی، بعد (مثلا) این همه بزرگان من حالا شب بروم خانه بگیرم بخوابم؟ اصلا خوابم نمی‌برد، خوابم نمی‌برد. غذا، وقت نداشتم که غذا بخورم. اهل همّت این‌طوری است. و لذا دیگر حق دارد، حق دارد (در رساله‌ی اعتقادی که دارد نوشته) فرمود "اعتقاد من در مورد خودم این است که در علوم منقول و معقول مطلقا مجتهد هستم" ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء الحمدلله و لکن اکثرهم لایعلمون. اکثری نمی‌دانند اکثری که پدر و ننه‌ی بیچاره‌ی ساده‌ی من روستایی که نباید بدانند، آقا مجتهد است، نیست، مطلق است، مقید است، اینها نیست که، این "اکثر هًم" همان "اکثر هًم" آقایانی که در مسیر تعلیم و درس و بحث‌اند خبر ندارند که این‌طوری‌ست. و لذا یکی از آقایان مجتهدین به آقا رسیده بود، مرجع تقلید هم بود، به آقا رسید گفت: "آقا شما که در وادی تقلید و این‌گونه امور نیستید، هر کسی به شما سؤال شرعی می‌کند، به ما ارجاع دهید." حالا این آقا خودش خبر ندارد که آقا جان رساله‌ی مناسک حج‌شان حدود (مثلا) قریب ۵۰ سال قبل (مثلا) نوشته، داده دست کسانی که حج می‌رفتند و رساله‌ی عملیه‌شان قبل از انقلاب آمد. فرمودند که دیدیم اگر چاپ بکنیم گرفتار می‌شویم و از این به بعد به اسم مرجع تقلید و (مرجع تقلیدی وقت می‌گیرد) هر روز این می‌آید آن می‌آید آن می‌آید، اینها که کار من نیست آقاجان! هستند عزیزانی که اینها را انجام بدهند، زحمت‌ش را می‌کشند، همان‌ها ان‌شاالله خیرش را ببینند. ما وقت دیگر می‌خواهیم كار دیگر می‌خواهیم. می‌خواهد یک سطر دروس هیات پیاده شود. یک درس، دروس معرفت وقت و قبله پیاده شود، یک رساله‌ای مثل؛ میل کلی نوشته شود، یک رساله‌ای در ظلّ و تانژانت و اینها بیابد پیاده شود. یک رساله ای در فلسفه، در عرفان، در مطالب عالیه، جان آدم به لب می‌آید آقا! بعد تازه در مسائل عرفان حقیقی باید سیر و سلوک‌ها و دستورات و برنامه‌ها و اینها... حالا کجا می‌شود آدم وقت بکند که امروز این بیاید بگوید، آقا وضو را من می‌خواهم این‌طور بگیرم، این‌طور بگیرم یا آن‌طور بگیرم؟ حالا برو یک رساله ای پیدا کن، این وضو‌یت (پیدا کن این وضویت) را بگیر انجام بده. ان‌شاالله خدا هم قبول کند، چرا وقت خودت را می‌گیری وقت من هم چرا؟ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 🎙 سخنرانی شب 28 ماه مبارک رمضان، نوزده فروردین ۱۴۰۳ ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کاری از گروه شاخه طوبی 👇👇👇 🌹کانال گنجینه شاخه طوبی مرجع نشر اثار و شرح دروس،🌹 @shakehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک لطفا 🙏💢