🟡 آثار فردی و اجتماعی شعار «اللَّه اکبر» در زندگی
🔻-انسان - وقتى يك صاحب قدرت و هيبتى را مى بيند، صاحب دبدبه و كبكبه اى را مى بيند يا به حضور او مى رود ممكن است خودش را ببازد، زبانش به لكنت بيفتد، چرا؟
چون مرعوب عظمت او مى شود.اين براى بشر، طبيعى است.
🔻اما گوينده اللَّه اكبر، آن كسى كه اللَّه اكبر را به خودش تلقين كرده است، هرگز عظمت هيچ كس و هيچ چيز او را مرعوب نمى كند، چرا؟
[چون] اللَّه اكبر [يعنى] بزرگتر از هر چيز و بلكه بزرگتر از هر توصيف، ذات اقدس الهى است؛
🔻يعنى من خدا را به عظمت مى شناسم. ديگر وقتى من خدا را به عظمت مى شناسم، همه چيز در مقابل من حقير است.
اين كلمه «اللَّه اكبر » به انسان شخصيت مى دهد، روح انسان را بزرگ مى كند.
🔻على عليه السلام - در توصیف متقین -مى فرمايد:
عَظُمَ الْخالِقُ فى انْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دونَهُ فى اعْيُنِهِمْ (نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه ۱۸۴ )
يعنى خدا به عظمت در روح اهل حق جلوه كرده است و لهذا غير خدا هرچه هست، در نظرشان كوچك است.
🔻وقتى شما مى گوييد اللَّه اكبر، اگر از عمق روح و دل بگوييد، عظمت الهى در نظرتان تجسم پيدا مى كند.
وقتى كه عظمت الهى در دل شما پيدا شد، محال است كسى به نظرتان بزرگ بيايد، محال است از كسى بترسيد، در مقابل كسى خضوع و خشوع كنيد.
🔻اين است كه بندگى خدا آزادى آور است.
اگر انسان خدا را به عظمت بشناسد، بنده او مى شود و لازمه بندگى خدا آزادى از غير خداست.
🔻بندگى خدا هميشه مساوى است با آزادشدن از غير خدا؛
چون ادراك عظمت الهى هميشه ملازم است با ادراك حقارت غير خدا،
و وقتى انسان غير خدا را هرچه بود حقير و كوچك ديد، محال است حقير را از آن جهت كه حقير است بندگى كند.
🔻حقير را انسان به غلط عظيم مى بيند كه بندگى مى كند.
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى(آزادی معنوی)، ج۲۳، ص: ۶۲۷-۵۲۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🟡اقامه نماز عید فطر به سیره پیامبر اکرم (ص)
(معنای «سیره» در روش اهل بیت علیهم السلام)
🔻...مأمون به حضرت رضا اصرار داشت كه مى خواهم نماز عيد فطر را شما بخوانيد.
امام فرمود: ... من به يك شرط حاضرم؛ من نماز مى خوانم اما با سيره جدّم و پدرم، نه با سيره شما.
🔻مأمون با آن همه زرنگى كه داشت (از نظر خودش) احمق شد.
گفت: بسيار خوب، به هر سيره و روشى كه مى خواهيد بخوانيد.
🔻فكر مى كرد غرض اين است كه كارى را به عهده حضرت رضا گذاشته باشد تا مردم بگويند پس امام رضا عملًا هم قبول كرد.
🔻در روز عيد فطر، امام رضا عليه السلام به اطرافيان خود فرمود:
لباسهاى عادى بپوشيد، پاها را برهنه كنيد، دامن عباها و آستين هايتان را بالا بزنيد و ذكرهايى را كه من مى گويم شما هم بگوييد.
حالتتان حالت خشوع و خضوع باشد. ما داريم به پيشگاه خدا مى رويم، توجهتان به خدا باشد. ذكرها را كه مى گوييد، خدا را در نظر بگيريد.
🔻امام عمامه اش را به شكلى كه پيغمبر مى بست بسته است، لباسش را به شكلى كه پيغمبر مىپوشيد پوشيده است، عصا به شكل پيغمبر به دست گرفته، پاهايش را برهنه كرده،
🔻با يك حالت خضوع و خشوعى! از همان داخل منزل كه بيرون مىآمد، با صداى بلند شروع كرد به گفتن «اللَّهُ اكْبَرُ، اللَّهُ اكْبَرُ، اللَّهُ اكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلى ما اوْلانا».
🔻سالهاست كه مردم اين ذكرها را درست نشنيده اند.
كسانى كه همراه حضرت بودند، وقتى آن حال الهى حضرت را ديدند كه منقلب شده، خودش را در حضور پروردگارش مىبرد و اشكهاى مباركش جارى است،
با حالت خضوع و خشوع، با معنويت تمام و در حالى كه اشكهايشان جارى بود فرياد كردند:
«اللَّهُ اكْبَرُ، اللَّهُ اكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلى ما اوْلانا»
🔻حضرت مى گويد و اينها تكرار مى كنند، تا آمدند نزديك درب منزل. صدا بلندتر مى شد.
🔻مأمون، فرماندهان سپاه و سران قبايل را فرستاده كه برويد پشت سر على بن موسى الرضا نماز عيد فطر بخوانيد.
🔻اينها به سيره سالهاى پيش خلفا، خودشان را آرايش و مجهز كرده و لباسهاى فاخر پوشيده اند، اسبهاى بسيار عالى سوار شده و شمشيرهاى زرّين به كمر بسته و دم درب ايستاده اند كه حضرت رضا با همان جلال و هيبت دنيايى و سلطنتى بيرون بيايد.
🔻يك مرتبه حضرت با آن حال بيرون آمد.
در ميان آنها ولوله پيچيد و بى اختيار خودشان را از روى اسبها پايين انداختند و اسبها را رها كردند.
تاريخ مى نويسد: چون مى بايست پاها برهنه باشد و آنها چكمه بپا داشتند و چكمه نظامى را به زودى نمىتوان بيرون آورد، هركس دنبال چاقو مى گشت كه زود چكمه را پاره و پاهايش را لخت كند.
🔻اينها نيز دنبال حضرت به راه افتادند. كم كم صداى هيمنه «الله اكبر» شهر مرو را پر كرد.
🔻مردم ريختند روى پشت بامها و به تدريج ملحق شدند. در مردم نيز روح معنويت موج مى زد.
🔻حضرت مىفرمود: «الله اكبر»، اين شهر يكپارچه فرياد مىزد: «الله اكبر».
🔻هنوز از دروازه شهر بيرون نرفته بودند كه جاسوسها به مأمون خبر دادند كه اگر اين قضيه ادامه پيدا كند، تو مالك سلطنت نيستى.
🔻سربازها ريختند كه نه آقا! زحمتتان نمى دهيم، خيلى اسباب زحمت شد، خواهش مى كنيم برگرديد.
♦️اين، معنى روش است.
مأمون هم در اين مورد به كتاب اللَّه و سنّت رسول اللَّه عمل مى كرد (نماز عيد فطر جزء كتاب اللَّه است)
اما همان نماز، روشى پيدا كرده بود كه بى محتوا و بى حقيقت شده بود.
حضرت رضا فرمود: من حاضرم نماز را بخوانم اما با روش جدّم و پدرم، نه با روش جدّ و پدر تو.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱و ۲))، ج۱۷، ص: ۱۷۶-۱۷۵-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️مواجهه صريح و شجاعانه با عقايد و افكار مخالف
تنها راه پاسداری از اسلام و انقلاب
🔻اسلام فقط و فقط با مواجهه صريح و شجاعانه با عقايد و افكار مختلف و متناقض با اسلام مى تواند به حيات خودش ادامه بدهد.
🔻من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار مى دهم كه يك وقت خيال نكنند كه حفظ و نگهدارى اسلام [با سلب آزادى بيان تحقق مى يابد.]
🔻برخى جوانان خيال نكنند كه راه حفظ معتقدات اسلامى و جهانبينى اسلامى اين است كه نگذاريم ديگران حرفهايشان را بزنند.
نه، بگذاريد - حرفهایشان را- بزنند؛ نگذاريد خيانت كنند.
🔻اگر ديديد يك فرد ماركسيست مثلا آمد گفت «به نام امام خمينى»، مانع شويد،
به او بگوييد: تو بگو به نام لنين، به نام استالين، به نام ماركس، انگلس؛ دروغ نگو.
🔻اگر مى گويى «مبارزه» ، بايد براى من روشن كنى تو با چه مى خواهى مبارزه كنى؟
اگر مى گويى «آزادى» ، براى من روشن كن آزادى از چه؟ تو چه را فرض كرده اى كه از او بايد آزاد شد؟ اينها را براى من روشن كن.
هدفت را بگو، راهت را هم بگو تا من ببينم راه من و هدف من با تو يكى است يا دو تا.
🔻پس چنين تصور نشود كه با جلوگيرى از ابراز افكار و عقايد مى شود از اسلام پاسدارى كرد.
🔻از اسلام فقط با يك نيرو مى شود پاسدارى كرد
و آن منطق و آزادى دادن و مواجهه صريح و رك و روشن با افكار مخالف است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج۲۴، ص: ۱۳۱- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️روحیه آزاد اندیشی و انتقادپذیری شهید مطهری(۱)
🔻من هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمى كنم.
به تعبير نهج البلاغه: لَسْتُ بِفَوْقِ انْ اخْطِئَ
🔻به خداوند متعال از خطاهاى خودم پناه مى برم
🔻ولى هرگز هم حاضر نيستم كه به بهانه جايزالخطا بودن ، مرتكب اشتباه بزرگتر بلكه گناه عظيم بشوم.
🔻اگر هم اشتباه كنم از اين نوع نخواهد بود كه باورهاى آباء و اجدادى را تحقيق نكرده، با حقيقت اسلام يكى بدانم.
🔻اگر هم اشتباه كنم اشتباه نمى كنم كه هميشه نبايد انتظار داشته باشم كه با گفتن حقيقت ، دستم را ببوسند و وجوهات بيشترى بدهند.
🔻معيار تصحيح اشتباهاتم، متون اصلى كتاب و سنت و حكم روشن عقل است نه پسند عوام الناس.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى(پاسخهاى استاد به نقدهايى بر كتاب مسأله حجاب) ، ج۱۹، ص۶۲۳-۶۲۲
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ روحیه آزاد اندیشی و انتقادپذیری شهید مطهری(۲)
♦️بعضی نوشتهاند مگر شما اشتباه نمیکنید؟
🔸جواب این است:
چرا؛ اگر نوشتههای ما هم ارزش انتقاد دارد و افرادی هم هستند که وقت و صلاحیت انتقاد دارند انتقاد کنند؛ نه تنها نخواهیم رنجید ممنون هم خواهیم شد.
▪️حاشیههای استاد مطهری بر آثار دکتر شریعتی، ج2، ص11(کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»t.me/motahari_ir)
♦️...در نوشته هاى خود تصريح كرده ام كه مراجع ، فوق انتقاد به مفهوم صحيح اين كلمه نيستند،
🔻و معتقد بوده و هستم كه هر مقام غير معصومى كه در وضع غير قابل انتقاد قرار گيرد، هم براى خودش خطر است و هم براى اسلام.
🔻البته تزكيه نفس نمى كنم (وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ)
🔻اما اين قدر مى دانم كه همواره زبان خود را از زشتگويى خصوصاً نسبت به طبقه مراجع، حتى نسبت به آنهايى كه از آنها به شخص من بدى رسيده است، حفظ كرده ام؛
🔻ضمن اينكه مانند عوام فكر نمى كنم كه هر كه در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنايت خاص امام زمان (عج) است و مصون از خطا و گناه و فسق است.
♦️اگر چنين چيزى بود، شرط عدالت ، بلاموضوع بود.
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى(پاسخهاى استاد به نقدهايى بر كتاب مسأله حجاب) ، ج۱۹، ص۶۲۳-۶۲۲-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغگویند
🔻درباره - زمان ظهور امام عصر علیه السلام - ما هيچ حق نداريم به اينكه وقت ، معين كنيم، حساب بكنيم چند سال ديگر، ده سال ديگر،
🔻از اين حساب ابجدهايى كه هر روز مى كنند.
يك دفعه مى آيند آيه «انَّ الْارْضَ لِلَّهِ يورِثُها مَنْ يَشاءُ» و يك وقت آيه «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ انَّ الْارْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ» را حساب مى كنند كه مثلًا در فلان سال حضرت ظهور مى كند.
از اينها بترسيد و تكذيب بكنيد كه: «كَذِبَ الْوَقّاتونَ» (یعنی : تعیین کنندگان وقت ظهور ، دروغگو یند).
🔻هيچ كس هم در دنيا، نه ما و شما و نه هيچ مصلح ديگرى نمى تواند ادعا بكند كه من مى خواهم آن كار را - اصلاح و عدالت جهانی بمعنای واقعی - انجام بدهم. او بالاتر از اين است.
🔻- نکته دیگر آنکه : ظهور و قیام وجود مقدس حضرت حجت علیه السلام- جنبه جهانى دارد نه اينكه مخصوص به عالم شيعه باشد،؛
ایشان مربوط به همه عالَم اند.
آنهايى كه شنيده ايد در منبرها مى گويند بيايد يك مشت شيعه را نجات دهد، دروغ است.
او مصلح كلّ عالم است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(ده گفتار) ؛ ج25 ؛ ص500-499- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️عوامل دین گریزی(1)
♦️عدم ارائه صحیح و معقول مفاهیم دینی
🔻مسلّماً علّت انكار و اعراض بسيارى از افراد تحصيل كرده اين است كه مفاهيم مذهبى و دينى به طرز صحيحى به آنها تعليم نشده است.
🔻در واقع آن چيزى كه آنها انكار مى كنند مفهوم واقعى خدا و دين نيست، چيز ديگرى است.
🔻افرادى مانند من كه با پرسشهاى مردم درباره مسائل مذهبى مواجه هستيم كاملًا اين حقيقت را درك مى كنيم كه :
🔻بسيارى از افراد تحت تأثير تلقينات پدران و مادران جاهل يا مبلّغان بى سواد، افكار غلطى در زمينه مسائل مذهبى در ذهنشان رسوخ كرده است و همان افكار غلط اثر سوء بخشيده و آنها را درباره حقيقت دين و مذهب دچار ترديد و احياناً انكار كرده است.
🔻 ازاينرو كوشش فراوانى لازم است صورت بگيرد كه اصول و مبانى مذهبى به صورت صحيح و واقعى خود به افراد تعليم و القا شود.
🔻اين بنده شخصاً سالهاست كه اين مطلب را احساس كرده ام و وظيفه خود دانسته ام كه فعّاليتهاى مذهبى خود را تا حدودى كه توانايى دارم در راه تعليم صحيح و معقول مفاهيم دينى و مذهبى متمركز كنم.
🔻 تجربه نشان داده است كه اينگونه فعّاليتها بسيار ثمربخش است.
◀️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج3 ؛ ص403-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ عوامل دین گریزی(۲)
♦️غرق شدن در شهوات حيوانى
🔻يكى از چيزهايى كه موجب اعراض و تنفّر مردم از خدا و دين و همه معنويّات مى شود
آلوده بودن محيط و غرق شدن افراد در شهوت پرستى و هواپرستى است.
🔻محيط آلوده همواره موجبات تحريك شهوات و تن پرورى و حيوان صفتى را فراهم مى كند.
🔻آنكه اسير شهوات است جاذبه هاى معنوى، اعمّ از دينى و اخلاقى و علمى و هنرى، كمتر در او تأثير دارد.
🔻لهذا اقوام و ملّتهايى كه تصميم مىگيرند روح مذهب و اخلاق و شهامت و شجاعت و مردانگى را در ملّتى ديگر بكشند
وسائل عيّاشى و شهوترانى و سرگرميهاى نفسانى آنها را فراهم و تكميل مى كنند.
🔻در تاريخ اندلس اسلامى يعنى اسپانياى فعلى مى خوانيم كه نقشه اى كه مسيحيان براى تصرّف اندلس و بيرون كشيدن آن از دست مسلمين كشيدند اين بود كه به صورت دوستى و خدمت، وسائل عيّاشى براى آنها فراهم كردند:
باغها و بوستانها وقف ساختن شراب و نوشانيدن مسلمين شد. دختران زيبا و طنّاز در خيابانها به دلربايى و عاشق سازى پرداختند.
سرگرميهاى شهوانى ازهرجهت فراهم شد و روح ايمان و جوانمردى مرد.
پس از اين جريان بود كه توانستند مسلمانان را بىدرنگ از دم تيغ بگذرانند.
🔻استعمار غرب نيز اين برنامه را در قرون اخير به صورت دقيقى در كشورهاى اسلامى اجرا كرد.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهر (خورشید دین هرگز غروب نمی کند)) ؛ ج۳ ؛ ص۴۰۳-۴۰۴- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ عوامل دین گریزی(۳)
♦️مبارزه با نیازهای طبیعی مردم به اسم دین❗️
🔻يكى ديگر از موجبات اعراض و روگرداندن از دين، جنگ و ستيزى است كه برخى از داعيان و مبلّغان دينى بىخرد ميان دين و ساير غرايز فطرى و طبيعى بشر ايجاد مى كنند
و دين را به جاى اينكه مصلح و تعديل كننده غرايز ديگر معرفى كنند آن را ضد و منافى و دشمن ساير فطريّات بشر معرّفى مى كنند.
🔻يكى از مختصّات دين اسلام اين است كه همه تمايلات فطرى انسان را در نظر گرفته، هيچكدام را از قلم نينداخته و براى هيچكدام سهم بيشترى از حقّ طبيعى آنها نداده است.
🔻معنى فطرى بودن قوانين اسلامى هماهنگى آن قوانين و عدم ضدّيت آنها با فطريّات بشر است؛
🔻بعضى از مقدّسمآبان و مدّعيان تبليغ دين، به نام دين با همه چيز به جنگ برمىخيزند؛ شعارشان اين است:
اگر مىخواهى دين داشته باشى پشت پا بزن به همه چيز، گرد مال و ثروت نگرد، ترك حيثيّت و مقام كن، زن و فرزند را رها كن،
از علم بگريز كه حجاب اكبر است و مايه گمراهى است،
شاد مباش و شادى نكن، از خلق بگريز و به انزوا پناه ببر، و امثال اينها.
بنابراين اگر كسى بخواهد به غريزه دينى خود پاسخ مثبت بدهد بايد با همه چيز در حال جنگ باشد.
🔻بديهى است وقتى كه مفهوم زهد، ترك وسائل معاش و ترك موقعيّت اجتماعى و انزوا و اعراض از انسانهاى ديگر باشد؛ وقتى كه غريزه جنسى پليد شناخته شود و منزّه ترين افراد كسى باشد كه در همه عمر مجرّد زيسته است؛
وقتى كه علم دشمن دين معرّفى شود و علما و دانشمندان به نام دين در آتش افكنده شوند و يا سرهاشان زير گيوتين برود مسلّماً و قطعاً مردم به دين بدبين خواهند شد.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمىكند)، ج۳، ص: ۴۰۵-۴۰۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️وظایف مربیان و مبلغان دین در برابر خطر دین گریزی
یا راهکارهای مبارزه با دین گریزی
🔻مربّيان دين بايد اوّل بكوشند خودشان عالم و محقّق و دينشناس بشوند
و به نام دين مفاهيم و معانى نامعقولى در اذهان مردم وارد نكنند كه همان معانى نامعقول منشأ حركتهاى ضدّ دينى مىشوند،
🔻ثانياً در اصلاح محيط بكوشند و از آلودگيهاى محيط تا حدود امكان بكاهند،
🔻ثالثاً از همه مهمتر و بالاتر اينكه به نام دين و به اسم دين با فطريّات مردم معارضه و مبارزه نكنند؛
🔸آن وقت است كه خواهند ديد مردم «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً »
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمى كند)، ج۳، ص:۴۰۵-۴۰۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️مرز بین «توحيد» و «شرک» در توسّل به اهلبیت علیهم السلام
⭕️به مناسبت هشتم شوال ، سالروز فاجعه دردناک تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (علیهم السلام)
1️⃣ توسل به اولياي الهي بعنوان يكي از اسباب معنوي عين توحيد است :
🔻بطور كلى، توسل به وسائل و تسبّب به اسباب، با توجه به اينكه خداست كه سبب را آفريده است و خداست كه سبب را سبب قرار داده است و خداست كه از ما خواسته است از اين وسائل و اسباب استفاده كنيم به هيچ وجه شرك نيست، بلكه عين توحيد است.
🔻در اين جهت، هيچ فرقى ميان اسباب مادى و اسباب روحى، ميان اسباب ظاهرى و اسباب معنوى، ميان اسباب دنيوى و اسباب اخروى نيست؛
منتهاى امر، اسباب مادى را از روى تجربه و آزمايش علمى مىتوان شناخت و فهميد كه چه چيز سبب است؟
و اسباب معنوى را از طريق دين، يعنى از طريق وحى، و از طريق كتاب و سنّت بايد كشف كرد.
2️⃣ توسل به اولیای الهی عین عبادت خداوند است :
🔻 يكتاپرستى اين است كه انسان آنگاه كه رو به سوى خدا مى آورد، هيچ چيز را وسيله و واسطه روآوردن قرار ندهد:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»:
در روآوردن به سوى خدا لزومى ندارد و نبايست چيزى را وسيله و واسطه قرار داد.
🔻آری پس از آنكه آدمى به خدا روآورد و خدا را شناخت، در مرحله بعدى به اولياى خدا ازآنجهت كه اولياى خدا و پرستندگان خدا و فانى فى اللَّه اند و مراحل عبوديت را طى كرده اند، رو مى آورد.
🔻در اين مرحله است كه آنها را وسيله استغفار و دعا قرار مىدهد؛ يعنى از آنها كه بندگان صالح خدايند و در جهان ديگر زنده اند استمداد مى كند كه از خداوند بخواهند كه فى المثل به قلب او روشنى عنايت فرمايد، گناهانش را به لطف و كرم خود ببخشايد.
🔻اين استمداد ازآنجهت رواست كه طرف، يك موجود زنده و حىّ مرزوق است
و مراتب قرب را با قدم عبوديت پيموده است و مىتواند بهتر از ما مراتب تذلّل و عبوديت را انجام دهد و به همين جهت از ما مقرّب تر است.
3️⃣ اولياي الهي وسائط جريان فيض خداوند به بندگان:
قرآن وسايط فيض را مى پذيرد، درباره جبرائيل مى فرمايد:
قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ(بقره: ۹۷)،
درباره ملك الموت مى فرمايد:
قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ(سجده :۱۱) .
🔻در عين حال از باب اينكه وسايط فيض صرفاً مجرى قضا و قدر الهى هستند [از خود استقلال ندارند.]
4️⃣ در توسل و استشفاع به اولياء خدا اول بايد تحقيق كرد كه به شخصی باشد كه خداوند او را وسيله قرار داده است.
چنانکه خداى متعال گناهكاران را ارشاد فرموده است كه در خانه رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بروند و علاوه بر اين كه خود طلب مغفرت مى كنند، از آن بزرگوار بخواهند كه براى ايشان طلب مغفرت كند.
🔻قرآن كريم مىفرمايد:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً(نساء : ۴۶)
«و اگر مردم هنگامى كه (با ارتكاب گناه) به خود ستم كردند، نزد تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر هم براى ايشان طلب مغفرت مىكرد، خدا را توبه پذير مهربان مى يافتند.»
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج 1ص ۲۶۳-۲۶۵؛ج۲ص۱۲۷-۱۳۳؛ج۱۴ص۲۳۱-۲۲۹ ؛ مجموعه یادداشتهای استاد مطهری ج۸ص-۱۷۶-۱۴۸ (با تلخیص و ویرایش)
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل دین گریزی (۴)
🔸ایجاد تنازع بین دین و نیازهای طبیعی و فطری بشر(۲)
🔻شكست دينها - و دین گریزی - در دنيا زير سر كسانى است كه ميان دين و ساير نيازهاى بشرى جنگ انداختند.
و ما بيش از هر جاى ديگر غرامت اشتباه جناب كليسا را بايد بپردازيم.
🔻اشتباهى كه كليسا مرتكب شد، بعدها غرامتش را تا اندازه اى دنياى اسلام مجبور شد بپردازد،
براى اينكه افراد تشخيص ندادند، خيال كردند بطور كلى خاصيت دين همين است؛
🔻ندانستند يك دينى هم در دنيا ظهور كرد كه اين دين گذشته از معنويت بسيار عالى كه دارد
خودش يك تمدن به وجود آورد، خالق يك تمدن شد، ملل متنوع گوناگون را به يكديگر پيوند داد
و بزرگترين تمدنهاى عالم را به وجود آورد، تمدنى كه حق بسيار عظيمى بر تمدن امروز اروپا دارد و خوشبختانه تدريجاً دنياى اروپا دارد اقرار و اعتراف مى كند.
🔻اين دنياى اروپا كه مى گويند از دين خودش دست برداشت، بله از دين خودش كناره جويى كرد،
اما به كدام طرف رفت؟
به سوى اسلام. تاريخ تمدنها را به دقت بخوانيد.
🔻يكى از علل تمدن اروپايى، انشعاب پروتستانهاست، كه اينها را در ميان اهل مذهب مسيح نظير شيعه ها در ميان اهل اسلام مى دانند
با اين تفاوت كه اينها هزار و پانصد سال بعد از مسيح آمدند ولى تشيع از زمان پيغمبر است.
🔻اين گروه- كه البته عددشان هنوز به عدد كاتوليكها نمى رسد ولى جمعيت بسيار معتنابهى هستند-
اصلاحات اساسى در دين مسيح انجام دادند.
🔻در ميان اصلاحاتى كه از اينها ذكر كرده اند در درجه اول سه چيز است:
1. برداشتن فاصله ميان انسان و خدا و به تعبير سيد جمال الدين اسدآبادى و ديگران «ارزش دادن به شخصيت انسانى»
🔻گفتند «پاپ واسطه است» يعنى چه؟!
خدا به همه مردم نزديك است، خدا را بدون واسطه كشيش بلكه هيچ بنده اى پرستش كنيد.
خدا به تمام بندگان نزديك است، درد دل هر بنده اى را مى شنود.
اى انسان! در تماس گرفتن با خدا احتياج به واسطه ندارى.
2. براى عقل در حريم دين حق قائل شدند؛
گفتند آن مسائلى از مسائل دينى و اصول دينى كه ضد عقل است طردكردنى است، بايد دورش افكند.
3. موضوع عمل و توجه به معاش و سعى و كار، آنهم به حد اعلى،
به تعبير قرآن جهاد و سخت كوشى و اينكه بهبود معاش هم عبادت است.
🔻اين سه اصل هر سه مستقيم از اسلام گرفته شد.
🔻بعد از جنگهاى صليبى و تماس شرق و غرب، بعد از آنكه با ارزشهاى اسلامى آشنا شدند اين سه اصل را از اسلام گرفتند و به نام اصلاحات در دين مسيح وارد كردند
🔻گو اينكه هنوز اينها را- مخصوصاً آن بخش اول را- بطور كامل نتوانسته اند رعايت كنند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى جهان امروز(پانزده گفتار))، ج۲۱، ص:۴۶۳-۴۶۱- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای صحیح «تفقه در دین»(دین شناسی)
🔸لباس اسلام را به دو شكل مى شود به تن كرد:
يك شكل اينكه يك امر بى خاصيت ، بى مغز جلوه كند و شكل ديگر اينكه معنى دار باشد.
🔹يكى از رفقا نقل مى كرد كه من يك وقتى گرفتارى بسيار شديدى داشتم.
براى انجام يك كار خيلى كوچك كه اصلًا زحمت هم نداشت ولى براى من ارزش فوق العاده اى داشت، به يكى از رفقا مراجعه كردم.
او در جواب گفت كه من الآن بايد به نماز جماعت بروم.
🔸اگر در اينجا انسان بگويد اسلام كه اين همه به نماز جماعت توصيه كرده است ارزش قضاى حاجت يك مسلمان را از بين برده است، اين غلط است.
مگر براى خدا فرق مى كند كه ما نماز تنها بخوانيم يا نماز جماعت؟
🔹اسلام كه گفته است نماز با جماعت خوانده شود براى اين است كه مردم در آن حالى كه حالت روحانيت و معنويت است، چشمشان به صورت يكديگر بيفتد و به اوضاع يكديگر رسيدگى كنند.
🔸اينكه گفته اند اگر نماز را به جماعت بخوانيد اين مقدار ثوابش زياد مى شود،
براى اين است كه شما را به يكديگر مهربانتر مى كند، در قضاى حوايج يكديگر ساعى تر مى كند؛
🔹يعنى نماز را به جماعت خواندن، پوسته اى است كه مغزى در آن نهفته است.
مغز آن، عواطف اجتماعى و علاقه مند بودن به سرنوشت ديگران است.
🔸اينها دلالت مى كند بر اينكه اسلام پوستى دارد و مغزى، ظاهرى دارد و باطنى.
🔹پس - دین شناسی - تفقّه لازم دارد.
تفقّه اين است كه انسان ، معنى - روح و باطن دین - را به دست بياورد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(۱ و ۲))، ج۲۱، ص: ۱۶۱-۱۶۰- با تلخیص و ویرایش جرئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️خاطره ای از علامه امینی«رحمة الله علیه»
🔻مرحوم آيت اللَّه امينى صاحب الغدير (خدا رحمتش كند ان شاء اللَّه) در جلسه اى مى گفت :
🔻زمانى يكى از نمايندگان مجلس عراق كه شيعه و با من مربوط بود به نجف پيش من آمده بود (مرحوم آقاى امينى آدم شجاعِ صريحِ ركى بود)، به او گفتم:
🔻شما وكلا و نمايندگان مجلس اين علم لدنّى را از كجا آورده ايد؟
ما در كار علمى خودمان هر مسئله اى كه برايمان پيش بيايد بايد روى آن فكر كنيم، مطالعه كنيم، به كتاب مراجعه كنيم تا نظر بدهيم.
مسائل مهم سياسى پيش مى آيد، لايحه هاى مهم سياسى اقتصادى در مجلس مى آيد،
🔻بعد مى بينيم دو سه ساعت طول مى كشد، نطقهايى مى شود و بعد به طور قطع تصويب شد يا به طور قطع رد شد.
اين علمها را شما از كجا آورده ايد؟!
🔻 ايشان مى گفت وقتى من اين را به او گفتم قاه قاه خنديد و گفت :
شما نمى دانيد چگونه است (دوره نورى سعيد بود، دوره بعدش هم كه مجلسى در عراق نبوده)،
🔻ما وقتى صبح مى رويم در مجلس، خودمان نمى دانيم اصلا چه قرار است مطرح شود،
نماينده نورى سعيد مى آيد به يك نفر مى گويد: قُلْ نَعَمْ (تو بگو بله) به يكى مى گويد: قُل لا (تو بگو نه)،
🔻ما دو صف مى شويم، يك عده ما مى دانيم درباره لايحه اى كه امروز مى آيد ما بايد بگوييم بله،
روى آن سخنرانى هم بكنيم داد سخن هم بدهيم.
🔻يك عده ديگر هم مى دانند امروز لايحه اى مى آيد كه وظيفه آنها «نه» گفتن است و بايد داد بكشند، سخنرانى كنند، عصبانى شوند و روى ميز بكوبند.
🔻وقتى كه لايحه آمد تازه ما از مضمونش آگاه مى شويم.
ما رُل «نعم» را بازى مى كنيم و آنها رُل «لا». مگر ما آنجا فكر مى كنيم؟!
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(آینده انقلاب اسلامی ایران)، ج۲۴، ص۲۴۰- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دو واجب فراموش شده(۱)
🔻 امر به معروف و نهى از منكر يگانه اصلى است كه ضامن بقاى اسلام است؛ به اصطلاح، علت مُبقيه است.
🔻اصلًا اگر اين اصل نباشد، اسلامى نيست. رسيدگى كردن دائم به وضع مسلمين است.
🔻آيا يك كارخانه بدون بازرسى و رسيدگى دائمى مهندسين متخصص كه ببينند چه وضعى دارد، قابل بقاست؟
🔻اصلًا آيا ممكن است يك سازمان همينطور به حال خود باشد، هيچ درباره اش فكر نكنيم و در عين حال به كار خود ادامه دهد؟ ابداً.
🔻جامعه هم چنين است. يك جامعه اسلامى اينطور است بلكه صد درجه برتر و بالاتر.
🔻شما كدام انسان را پيدا مى كنيد كه از پزشك بى نياز باشد؟ يا انسان بايد خودش پزشك بدن خود باشد يا بايد ديگران پزشك باشند و او را معالجه كنند:متخصص چشم، متخصص گوش و حلق و بينى، متخصص مزاج، متخصص اعصاب.
🔻انسان هميشه انواع پزشكها را درنظر مى گيرد براى آنكه اندامش را تحت نظر بگيرند، ببينند در چه وضعى است.
🔻آنوقت جامعه نظارت و بررسى نمى خواهد؟! جامعه رسيدگى نمى خواهد؟! آيا چنين چيزى امكان دارد؟! ابداً. (ادامه دارد)
▪️ مجموعه آثاراستادشهيدمطهری(حماسه حسینی ج ۱و۲)، ج۱۷، ص: ۲۳۶-۲۳۵ (با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دو واجب فراموش شده(۲)
⭕️اصلی که آبروى مسلمين است
🔻 اينكه مى گويم اين اصل ، آبروى مسلمين است و به مسلمين ارزش مى دهد،
از خودم نمى گويم، عين تعبير آيه قرآن است:
🔸«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»(آل عمران : 110)
🔻ببينيد قرآن چه تعبيرهايى دارد! به خدا انسان حيرت مى كند از اين تعبيرهاى قرآن:
🔸«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»
شما چنين بوده ايد(«بوده ايد» در قرآن در اين گونه موارد يعنى «هستيد»)،
🔻شما باارزشترين ملتها و امتهايى هستيد كه براى مردم به وجود آمده اند.
ولى چه چيز به شما ارزش داده است و مى دهد، كه اگر آن را داشته باشيد باارزشترين امتها هستيد؟
🔸«تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
اگر امر به معروف و نهى از منكر در ميان شما باشد،
اين اصل به شما امت مسلمان ارزش مى دهد.
🔻شما به اين دليل باارزشترين امتها هستيد كه اين اصل را داريد (كه در صدر اول هم چنين بوده است)؛
🔻اين اصل به شما ارزش داده است.
پس آيا آن روزى كه اين اصل در ميان ما نيست، يك ملت بى ارزش مى شويم؟
بله همينطور است. (ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج۱۷، ص: ۱۵۸-۱۵۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️تحقیر و استخفاف امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی❗️
♦️دو واجب فراموش شده(۳)
🔻گاهى ما امر به معروف و نهى از منكر مى كنيم،
ولى نه تنها به اين اصل ارزش نمى دهيم بلكه ارزشش را پايين مى آوريم.
🔻الآن در ذهن عامه مردم، به چه مى گويند امر به معروف و نهى از منكر؟
يك مسائل جزئى،
نمى گويم مسائل نادرست (بعضى از آنها نادرست هم هست)،
ولى اينها وقتى در كلّش واقع شود زيباست.
🔻مثلًا اگر امر به معروف و نهى از منكرِ كسى فقط اين باشد كه آقا! اين انگشتر طلا را از دستت بيرون بياور، اين در جاى خودش درست است، حرف درستى است
اما نه اينكه انسان هيچ منكرى را نبيند جز همين يكى، جز مسأله ريش، جز مسائل مربوط به مثلًا كت و شلوار.
🔻حال وقتى كه نهى از منكر ما در اين حد بخواهد تنزل كند،
ما اين اصل را پايين آورده ايم، حقير و كوچك كرده ايم.
🔻آن آمر به معروف و ناهى از منكرهايى كه در كشور سعودى هستند، آبروى امر به معروف و نهى از منكر را برده اند؛
فقط يك شلّاق به دست گرفته كه كسى مثلًا [كعبه يا ضريح پيغمبر را] نبوسد. اين ديگر شد نهى از منكر!
🔻ولى حسين را ببينيد!
امر به معروف و نهى از منكر، كار او بود از بيخ و بن.
به تمام معروفهاى اسلام نظر داشت و فهرست مى داد،
و نيز به تمام منكرهاى جهان اسلام.
🔻مى گفت: اولين و بزرگترين منكر جهان اسلام خود يزيد است.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج۱۷، ص: ۱۵۸-۱۵۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روح امر به معروف و نهی از منکر
⭕️دو واجب فراموش شده(۴)
⭕️
🔻معروف و منكر از نظر اسلام محدود به حدّ معين نمى شود.
تمام هدفهاى مثبت اسلامى داخل در معروف و تمام هدفهاى منفى اسلامى داخل در منكر است،
🔻روح امر به معروف و نهى از منكر عبارتست از :
لزوم استفاده از هر وسيله مشروع براى پيشبرد اهداف اسلامى.
🔻متأسفانه كارنامه ما مسلمين در اين زمينه كارنامه درخشانى نيست ؛
اولًا ما آن حساسيتى را كه اسلام در اين زمينه دارد نداريم،
يعنى آن اهميتى را كه اسلام به اين موضوع داده است درك نكرده ايم
و ثانياً در حدودى هم كه به حساب و خيال خودمان به اهميت اين موضوع پى برده ايم، واجد شرايط آن نبوده ايم.
🔻اسلام براى امر به معروف و نهى از منكر ارزش درجه اول قائل است،
يعنى آن را يكى از اركان تعليمات خودش مى داند،
🔻اگر اين ركن نباشد ساير تعليمات نمى توانند كار كنند؛
🔻اگر مى خواهيم به خودمان ارزش بدهيم،
اگر مى خواهيم قيمت پيدا كنيم، اگر مى خواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم،
در نزد ملل جهان محترم باشيم، بايد اصل امر بمعروف و نهی از منکر را زنده كنيم.(ادامه دارد)
▪️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج۱۷، ص: ۲۹۳-۲۸۱-با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
انتظار معجزه از «زبان و گوش »❗️
🔸دو واجب فراموش شده ( یا اصلاح نگرش به «امر به معروف و نهی از منکر») (۵)
🔻اين خود يك غفلت عظيم و اشتباه بزرگى است امروز در اجتماع ما، كه براى گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله،
و خلاصه براى زبان و مظاهر زبان بيش از اندازه ارزش قائليم و بيش از اندازه انتظار داريم.
در حقيقت از زبان اعجاز مى خواهيم.
🔻بالضروره، گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان طورى باشد كه قرآن فرموده:
حكمت و موعظه حسنه باشد،
حقايق را روشن كند،
تنها به صورت پندهاى تحكم آميز و آمرانه نباشد،
شرط لازمى است ولى به اصطلاح شرط كافى و يا علت تامّه نيست.
🔻چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم
و مى خواهيم تنها با زبان و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمى شود، ناراحت مى شويم و ناله و فغان مى كنيم و مى گوييم:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است.
🔻اين شعر براى ما در همه زمانها صادق بوده و هست.
فكر نمى كنيم كه ما اشتباه مى كنيم،
ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم،
🔻 گاهى هم- بلكه بيشتر اوقات-بايد از راه عمل و چشم استفاده كنيم،
ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان ببينند؛
يك مقدارى هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (امر به معروف و نهى از منكر(ده گفتار))، ج۲۰، ص: ۲۰۴-۲۰۳- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️امر به معروف عملی
♦️دو واجب فراموش شده (۶)
🔻شما مى بينيد مردم از انبياء و اولياء، زياد پيروى مى كنند ولى از حكما و فلاسفه آنقدرها پيروى نمى كنند، چرا؟
🔻براى اينكه فلاسفه فقط مى گويند،
فقط مكتب دارند، فقط تئورى مى دهند؛
در گوشه حجره اش نشسته است، پى درپى كتاب مى نويسد و تحويل مردم مى دهد.
🔻ولى انبياء و اولياء تنها تئورى و فرضيه ندارند، عمل هم دارند.
آنچه مى گويند اول عمل مى كنند. حتى اينطور نيست كه اول بگويند بعد عمل كنند،
اول عمل مى كنند بعد مى گويند.
وقتى انسان بعد از آنكه خودش عمل كرد، گفت، آن گفته اثرش چندين برابر است.
🔻على بن ابيطالب مى فرمايد (و تاريخ هم نشان مى دهد كه اينطور است):
«ما امَرْتُكُمْ بِشَى ءٍ الّا وَقَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ، وَلا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَىْ ءٍ الّا وَ قَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالنَّهْىِ عَنه ( نهج البلاغه، خطبه۱۷۵ )
: هرگز شما نديديد كه شما را به چيزى امر كنم مگر اينكه قبلًا خودم عمل كرده ام (تا اول عمل نكنم به شما نمى گويم)
و من هرگز شما را از چيزى نهى نمى كنم مگر اينكه قبلًا خودم آن را ترك كرده باشم (چون خودم نمى كنم، شما را نهى مى كنم).
🔻 «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ» (كافى، ج ۲/ ص ۷۸)
مردم را به دين دعوت كنيد اما نه با زبان، با غيرزبان دعوت كنيد؛
يعنى با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت كنيد.
🔻انسان وقتى عمل مى كند، خودبه خود با عمل خود جامعه را تحت تأثير قرار مى دهد.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(حماسه حسینی ۱و۲))، ج۱۷، ص: ۲۵۴-۲۵۳-با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روش نهی از منکر در سيره معصومین «علیهم السلام»
⭕️دو واجب فراموش شده(۷)
🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى گذشت، مى توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟
🔻بساط عشرت و مىگسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى شد.
🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد.
🔻در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره اش نمايان بود و پيشانى اش از سجده هاى طولانى حكايت مى كرد از آنجا مى گذشت، از آن كنيزك پرسيد:
🔻«صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟»
- آزاد
🔻معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى داشت و اين بساط را پهن نمى كرد.
🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند.
🔻هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر دير آمدى؟»
🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت:
«مردى با چنين وضع و هيئت مى گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.»
🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد.
مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى بود از صاحب اختيار خود پروا مى كرد) مثل تير بر قلبش نشست.
🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت.
🔻دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند.
🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد.
🔻او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت.
🔻تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(۱و ۲))، ج۱۸، ص: ۲۸۶-۲۸۵-
https://eitaa.com/shakhes1340
🟢مشخصات عصر ظهور امام مهدى عليه السلام(۱)
🔻به اتفاق علماى شيعه و اهل تسنن اين جمله از پيغمبر اكرم متواتر است. احدى در اين جمله ترديد ندارد كه پيغمبر اكرم فرمود:
«لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا الّا يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى»
يعنى اگر فرض كنيم از دنيا يك روز بيشتر باقى نمانده است، خدا آن روز را طولانى مى كند تا مهدى از اولاد من ظهور كند.
🔻حال ببينيد پيغمبر چگونه آن روز را روشن و دوره كمال بشريت مى بيند.
فرمود:
🔸«الْمَهْدىُّ يُبْعَثُ فى امّتى عَلَى اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ الزَّلازِلِ»
مهدى عليه السلام در يك شرايطى مى آيد كه اختلاف در ميان بشر شديد و زلزله ها برقرار است (مقصود زلزله هاى ناشى از مواد زير زمين نيست)،
اصلًا زمين به دست بشر دارد تكان مى خورد و خطر، بشريت را تهديد مى كند كه زمين نيست و نابود شود.
🔸«فَيَمْلَأُ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» :
بعد از آنكه پيمانه ظلم و جور پر شد، دنيا را پر از عدل و داد مى كند.
🔸«يَرْضى عَنْهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الْارْضِ» :
از او، هم خداى آسمان راضى است و هم خلق خداى آسمان و مردم روى زمين؛ مى گويند: الحمد للَّه كه شر اين ظلمها از سر ما كوتاه شد.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام)، ج18، ص: 162-161- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ نمونه ای از امر به معروف هاى غلط
🔸دو واجب فراموش شده(۸)
🔻يكى از آقايان خطبا نقل مى كرد كه :
مردى در مشهد اصلًا با دين پيوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى خواند و روزه نمى گرفت، بلكه به چيزى اعتقاد نداشت، يك آدم ضد دين بود.
🔻ما مدت زيادى با اين آدم صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بكلى تغيير داد؛ نمازش را مى خواند، روزه اش را مى گرفت،
🔻كارش به جايى كشيد كه با اينكه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقيّد شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند.
مى رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهايش را مى كَند، عبايى هم مى پوشيد. در جلسات ما هم شركت مى كرد.
🔻مدتى ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست. گفتيم لا بد رفته است مسافرت.
رفقا گفتند: نه، او اينجاست و نمى آيد؛ حالا چطور شده است كه در جلسات ما شركت نمى كند، نمى دانيم.
🔻بعد كاشف به عمل آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمى رود. تحقيق كرديم ببينيم كه علت چيست.
اين مردى كه آنطور به دين و مذهب رو آورده بود، چطور يك مرتبه از دين و مذهب رو برگرداند؟
🔻رفتيم سراغش، معلوم شد قضيه از اين قرار بوده است:
اين آقا چند روز متوالى كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى ايستاده،
🔻يك روز يكى از مقدس مآبهايى كه در صف اول پشت سر امام مى نشينند و تحت الحنك مى اندازند و نمى دانم مسواك چه جورى مى زنند و هميشه خودشان را از خدا طلبكار مى دانند،
در ميان جمعيت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى شود مى آيد تا اين آدم را پيدا مى كند. روبرويش مى نشيند و مى گويد: آقا! مى گويد: بله. يك سؤالى از شما دارم. بفرماييد: شما مسلمان هستيد يا نه؟
🔻اين بيچاره درمى ماند كه چه جواب بدهد. مى گويد: اين چه سؤالى است كه شما از من مى كنيد؟
🔻مى گويد: نه، خواهش مى كنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد؟
🔻اين بدبخت ناراحت مى شود، مى گويد من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چكار مى كنم؟
🔻مى گويد: اگر مسلمانى، چرا ريشت را اينطور كرده اى؟
🔻از همانجا سجاده را برمى دارد و مى گويد: اين مسجد و اين نماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان. رفت كه رفت.
🔻اين هم يك جور به اصطلاح نهى از منكر كردن است، يعنى فراراندن و بيزار كردن مردم از دين.
🔻براى مخالف تراشى، براى دشمن تراشى، چيزى از اين بالاتر نيست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ۱و۲)) ؛ ج17 ؛ ص249-با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل سقوط و بقای جامعه (۱)
1️⃣ ظلم و عدل
🔻آنچنانكه از قرآن مجيد استنباط مى شود و استنباط كرده ايم چهار عامل است كه عامل فناى اقوام است و نقطه مقابل آنها عامل بقا.
حال ممكن است عامل ديگرى هم باشد و من از قرآن درك نكرده باشم.
🔻يكى از آن عاملها عامل عدل و ظلم است
🔻يعنى يك امت آنگاه قابل بقاست كه :
✅روابط افراد و گروهها با يكديگر رابطه اى بر اساس عدالت و رعايت حقوق واقعى انسانها و گروهها باشد؛
✅قانونْ قانون عادلانه باشد و قانون عادلانه، عادلانه در ميان مردم اجرا بشود.
🔻نقطه مقابل عدالت ظلم است.
ظلم در منطق قرآن به باد دهنده امتهاست.
🔻در اين زمينه آيات زيادى در قرآن مجيد داريم.
🔻-از جمله - در آيه ۱۱۷سوره هود مىفرمايد:
« وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ اهْلُها مُصْلِحونَ »
چنين نيست، محال است چنين چيزى كه پروردگار تو جمعيت هايى را به موجب ظلم هلاك كند.
🔻اين «به موجب ظلم» يعنى به موجب ظلم من اللَّه؛
🔻يعنى امكان ندارد خدا بخواهد مردمى را بدون تقصير از بين ببرد و ظالمانه عمل كند.
🔻وَ اهْلُها مُصْلِحونَ
...اگر مردمى صالح و مصلح باشند محال است كه خداى تو آنها را هلاك كند، كه نتيجه اش اين است كه خداى تو ظالم باشد،
خدا هرگز ظالم نيست.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج۲۵، ص: ۳۰۳-۳۰۲- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340