هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳 بیانات صبح امروز رهبر انقلاب پس از حضور در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم. ۱۴۰۳/۰۴/۰۸
🖼 #انتخابات_ریاست_جمهوری | پویش #بعلاوه_یک
🖥 پخش زنده: Farsi.khamenei.ir/live
در این ساعات این ذکر رو زیاد بر زبان جاری کنیم:
اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکند بر ما مسلط نکن..🤲🏻
📣📣📣
ختم هزاران صلوات، به نیابت از شهدا و به ویژه شهدای خدمت، جهت انتخاب فرد اصلح برای ریاست جمهوری 👇👇
https://eitaabot.ir/counter/pdlm
بیشتر وقتا که می رفتیم مأموریت، بعدش با همدیگه می اومدیم پادگان. یه سرازیری داره محل کارمون؛ تو پادگان امام حسن تهران.
غروب های پنجشنبه و جمعه، سعید خودش اونجا روی اون ارتفاع مانند می نشست و می گفت بچه ها! مثل زمان دفاع مقدس بیاین اینجا بشینیم، یه حال به خصوص و دلگیری داره.
۵، ۶ تا دیگه از بچه ها هم می اومدند و دم غروب یا نصف شب که از ماموریت برمیگشتیم، اونجا مینشستیم و آقا سعید و یا آقای سیدمالک زیارت عاشورا و روضهای می خواندند و یک حال و هوای زمان جنگی و به خصوصی برای ما به وجود می آمد.
راوی؛ آقای حمید #پایمرد
#خاطرات_سعید
_______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
مقصود این است که کمترین تصرف در خاطره بشود و سندیتش حفظ شود وگرنه خاطرات، خیلی قابل پردازش است
یعنی همین که مثلا در خاطره گفته شده که سعید برای مراسم شهیدِ تازه رجعت نموده، اینقدر خوانده بود که از حال رفته بود
همین یک جمله خیلی جا دارد برای اینکه فضای خاطره کامل ترسیم شود تا مطلب به جان خواننده بنشیند، همینکه بارها شنیده ایم؛ سعید در مراسم شهدا از جان و دل مایه می گذاشت تا مراسم به خوبی برگزار شود و برایش فرق نمی کرد سرباز باشد یا سردار
مهم این بود که مراسم شهید باید پررونق باشد، و یا آن فیلم سعید در مراسم تشییع و خاکسپاری شهید بصیریان، کلی حرف برای گفتن و تشریح فضای خاطره دارد
سعیدی که در همه صحنه ها حاضر است و تا آخرین لحظه ای که شهید را در قبر می گذارند چطور سینه می زند و یاعلی می گوید و تا آخرین دقایق کمک به خاکسپاری شهید می کند ... حالا با لباس مشکی و سر و روی خاکی روی صندلی، بی حال افتاده و درحالیکه رنگش پریده و لبانش خشک شده، تقاضای یک لقمه نان می کند
بگذریم از پشت صحنه های دنیایی خاطرات در اوج خستگی های فی سبیل الله که همه عمر بر ندارد سر از این خمار مستی ...
ما از همین ظواهر امر می گوییم که هر کدام از این صحنه ها خیلی ریزه کاری دارد که قابل استخراج و پردازش است.
حتی این خاطره اخیر که خیلی کوتاه و مختصر گفته شده که روی بلندی می نشستند و روضه و عاشورا می خواندند و حال و هوای زمان جنگی در آنها زنده می شد، حرف زیادی برای گفتن دارد تا آن حال و هوا خوب تشریح شود
لذا شما خود، حدیث مفصل بخوانید از این مجمل. و خاطرات و فضای خاطره را در ذهن خود بسازید و سعید را در آن میانه تصور کنید.
سعیدی که غروب جمعه ای بر فراز بلندی ای نشسته و به یاد شلمچه و جبهه های غرب و جنوب افتاده و تصویر دوستان شهیدش در ذهنش یکی یکی عبور می کند... شاید آخرین تصویر زیبای رضا با آن موهای شانه زده اش که انگار به خوابی عمیق فرو رفته بود و یا قاسم با آن چهرهی بورش که بالای تپه ای در مقابلش ایستاده... شهدای محل؛ رفقایی که یکی یکی خبر شهادتشان را شنید و حسرت به دل شد
حالا در این خلوت پادگان و روی این ارتفاع خاکی، زانوی غم به بغل گرفته اند و می خوانند و ضجه می زنند ... سرخی غروب و یاد امامی که از پشت پرده غیبت به سربازان تازه از ماموریت بازگشتهی خود نظر ویژه ای دارد، مناجات عاشقانه ای را رقم می زند و باران اشک است که دل را جلا می دهد ...
#یادداشت
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از کانال حسین دارابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نتایج تقریبا نهایی
انتخابات به مرحلهٔ دوم رفت
کل آرای شمارششده: ۲۴.۵۳۵.۱۸۵ رأی
مسعود پزشکیان: ۱۰.۴۱۵.۱۹۱ رأی
سعید جلیلی: ۹.۴۷۳.۲۹۸ رأی
محمدباقر قالیباف: ۳.۳۸۳.۳۴۰ رأی
مصطفی پورمحمدی: ۲۰۶.۳۹۷ رأی
میزان مشارکت: حدود ۴۰ درصد
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
🔴 نتایج تقریبا نهایی انتخابات به مرحلهٔ دوم رفت کل آرای شمارششده: ۲۴.۵۳۵.۱۸۵ رأی مسعود پزشکیان:
جا داره توی این یک هفته تمام تلاشها متوقف شود بر جهاد تبیین و ان شاء الله برداشتن خیز نهایی برای سربلندی نظام جمهوری اسلامی و تداوم راه شهدا ✋
سال ۷۱ یا ۷۲ قبل از اینکه با موتور بریم مشهد، یه روز پنج شش نفری نشسته بودیم جلوی در مغازه پدرخانم آقای طیبی و فکر می کردیم که حالا می خوایم بریم سمت دوکوهه، ماشین نداریم، موتور نداریم، دست و بالمون بسته ست چی کار کنیم؟! اون موقع هنوز عقلمون به موتور نرسیده بود.
همینطور که صحبت می کردیم گفتیم خب نفری ده هزار تومان بزاریم یه آژانس بگیریم باهاش بریم سمت دوکوهه و خرمشهر و آبادان و از اون ور هم بندازیم از سمت مهران و ایلام برگردیم.
همین کار و انجام دادیم و نفری ده هزار تومان گذاشتیم و یه ماشین گرفتیم رفتیم؛ آقای محسن خان شیرازی بود، آقای شاهدی، آقای طیبی، آقای کارکن و بنده
توی راه سعید مطابق معمول شوخیها و شیطنتهاش برقرار بود و سر به سر راننده هم می گذاشت. می گفت الان از پشت این کوهه اینجوری می ریزند سرمون و ...
راننده بدبخت هم که سعید رو نمی شناخت ترسیده بود.
طوری که جون نداشت رانندگی کنه و ما بیشتر از اون راننده آژانسه رانندگی کردیم؛ یا سعید می نشست پشت فرمون یا من😅
در کل خیلی سفرخوب و جالبی بود، با یه پیکان یه هفته رفتیم گشتیم و اومدیم.
راوی؛ آقای عباس #دارابی
#خاطرات_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرق میکنه کی رئیس جمهور باشه
بعد از اون سفری که پنج شش نفری ماشین گرفتیم و رفتیم جنوب، اسفند سال بعدش؛ یعنی سال ۷۲ یا ۷۳ موتور گرفتیم و گفتیم این بار با موتور میریم دوکوهه و مناطق جنگی.( قبلش با موتور سفر مشهد رو رفته بودیم و دیگه راه افتاده بودیم)
روز قبلش من رفتم دوربین هندی کم خریدم که توی راه بتونیم فیلمبرداری کنیم و عکس بگیریم.
یه دونه موتور هم کم داشتیم که رفتم یه موتور هم خریدم و دوباره مثل سفر مشهد شدیم ۴ تا موتور.
یادمه شب قبلش موتورها رو بار زدیم و اومدیم توی حوزه خوابیدیم، گفتیم چهار و ۵ صبح حرکت کنیم. سعید هم گفت صبح من میرم کله پاچه میگیرم.
صبح که سعید اومد از درِ حوزه توی خیابان سجاد جنوبی بره بیرون، در را که وا کرد دید ۲۰ ، ۳۰ سی سانت برف رو زمین نشسته، اومد گفت انقدر برف نشسته. صبحانه رو خوردیم گفتیم بریم تا بهشت زهرا برف بند می یاد.
۴ تا موتور دو ترک تا بهشت زهرا(س) اومدیم برف بند نیومد، گفتیم بریم تا قم برف بند مییاد، تا قم هم رفتیم بند نیومد، گفتیم میریم تا خمین، بند میاد، تا خمین هم بند نیومد.
توی خمین رفتیم خونهی حضرت امام(ره) و سعید اونجا بساط روضه خوانی شو به پا کرد و بعد هم یه جایی اسکان پیدا کردیم و شب موندیم.
صبح از خمین راه افتادیم به سمت ازنا و الیگودرز، ازنا و الیگودرز رو که رد کردیم دیگه برف تموم شده بود.
یعنی من خودم الان فیلماشو نگاه میکنم سردم میشه.
راوی: آقای عباس #دارابی
#خاطرات_سعید
____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
خاطرات نصفه و نیمهات عطشی شدید ایجاد می کند که بقیه اش را بدانیم و سرنخ ها و این همه اسمی که به میان می آید و خاطرات شان دریافت نشده، ما را به دنبال تو می کِشاند و از استیصال می کُشاند.
اسیر جورچین نیمه کارهی دیوانه ای شده ایم که دیوانه مان کرده و روحمان را به بند کشیده تا کامل شود... نه راه پس داریم و نه راه پیش... خدایا خودت بهتر می دانی 😭
خودت فرجی برسان 🤲
#یادداشت
@shalamchekojaboodi
برادر رضا مؤمنی و دکتر سعید جلیلی
سلامتی شون یه صلوات جلیلی بفرستید😅💐
@shalamchekojaboodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی خودش را موظف بداند در این چند روز باقیمانده تا انتخابات، قدری از وقتش را برای صحبت با اطرافیان و مردم بگذارد و قدمی برای انتخاب اصلح بردارد.
مطمئن باشیم خدا به همین حداقلها برکت میدهد و ان شاء الله بهترین سرنوشت را برای کشورمان رقم خواهد زد.
@shalamchekojaboodi
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
دیشب مناظره مثل روضهی مکشوفه بود که باز هم ماجرای مظلومیت اهلبیت علیهم السلام و غربت جریان حق را به تصویر کشید ... باز هم بر پیکر حقیقت جمهوری اسلامی در وسط میدان با نعل تازه تازیدند😭😭😭
و باز هم دلها را خون کردند از تهمت ها و توهین ها و نارواها ...
این تفکر شیفتهی غرب به چه قیمتی می خواهد روی کار بیاید؟! به قیمت توهین به رهبری عزیز و حاج قاسم عزیز و شهید رئیسی عزیز؟! به قیمت سیاه نمایی این همه دستاوردهای جمهوری اسلامی؟! به قیمت تمسخر و تخریب و دروغ و ...؟!
گناه این انقلاب مظلوم چیست؟ گناه این مردم چیست؟! ایستادن بر پای خودشان و دست رد زدن به سینهی شرق و غرب؟!
گفتمان، همان گفتمان است؛ گفتمان استقامت و مظلومیت مقتدرانهی یک ملت در مقابل زورگویی ها با جریان غرب زدهی بی هویت نامرد...
کاش همه مردم این را متوجه شوند که باز هم مکر معاویه ها و عمرو عاص هاست که به صحنه آمده، باز هم قرآن و کلام امیرالمؤمنین است که بر نیزه شده ... کاش همه دلها را خدا هدایت کند برای تشخیص حق از باطل 🤲🤲🤲
#پزشکیان_دولت_سوم_روحانی
@shalamchekojaboodi
داشتم یک صوت از استاد شجاعی گوش میکردم. در مورد یاد خدا میگفت اگر میخوای در همه امورات موفق باشی دلت رو مملو از یاد خدا کن .
بابا سعید مملو از یاد خدا بود و مشغول هیچ چیز دیگری نبود به خاطر همین بود که موفق شد.
@shalamchekojaboodi
روز خاکسپاری آقا سعید ما زودتر رسیدیم بهشت زهرا(س) و من تا اون روز توی هیچ قبری نرفته بودم. با اینکه همسرم (شهید حسین رسولی) هر جا می رفتیم؛ امامزادهای، جایی، اگر قبر آمادهای بود میرفت داخل قبر می خوابید، ولی من جرأتشو نمیکردم.
تا اینکه سعید شهید شد و به خاطر اون روح بزرگش و بهخاطر ارادتی که بهش داشتم، تونستم وارد قبرش بشم.
وقتی توی قبر خوابیدم، به قدری این قبر برای من بزرگ و فراخ و راحت بود که خدا می دونه. به محض اینکه پیکرها رسیدند، همراهانم کمکم کردند که از قبر بیرون بیام و من تا یکی دو ساعت بعدش زانوهام گیر نداشت.
هیچ وقت یادم نمیره روز سوم شعبان بود که به خاک سپرده شد و حاج حسین سازور گفت برای امام حسین(ع) کف بزنید و من اون لحظات اصلاً نمیتونستم بایستم و همهش میافتادم زمین.
به هر حال سعید این جرأت را به من داد که یه کار بزرگی برای روح خودم انجام بدم و به این فکر بیفتم که ما هم رفتنی هستیم و باید مراقب باشیم.
راوی؛ خانم #رسولی
#خاطرات_سعید
________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 #موی_دماغ!!
🔴 خطای سهوی یا باور راهبردی؟
پزشکیان گفت: شهادتِ #شهید_سلیمانی ربطی به برجام نداشت و چون موی دماغ آمریکاییها در منطقه شد، او را شهید کردند.
فارغ از اینکه پزشکیان توهین کرد یا نه، این کلام حاوی چند نکته مهم است:
1️⃣ این جمله تلویحاً به آمریکاییها #حق میدهد که هر مزاحمِ سر راهشان را ترور کنند. پزشکیان در حال توجیه رفتار آمریکاییها بود ...
2️⃣ این جمله کتمان واقعیت بود! پزشکیان نگفت که آمریکاییها با تشکیل داعش پس از سوریه و عراق به دنبال حمله به ایران بودند.
پزشکیان نگفت مجاهدت شهید سلیمانی و مدافعان حرم باعث شد بلایی که سر سوریه و عراق آمد، سر ایران نیاید. پزشکیان نگفت که شهید سلیمانی در مقابل یک برنامه مهم علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور ایستاد و آن را خنثی کرد.
3️⃣ پزشکیان با نادیده گرفتن این موضوع، عملاً #اقدامات_امنیتساز نظام در منطقه را زیر سوال برد! عجیب بود ...
4️⃣ موی دماغ یک اشتباه لفظی مرتکب شده توسط پزشکیان نبود، بلکه #مدل_نگاه این جریان در مواجهه با تهدیدات را نشان میداد. مدلی که میگوید نباید موی دماغ زورگوها بشویم و خودمان و ژنرالمان را توسط امثال ظریف خلع سلاح کنیم!! مدلی که منطق قدرت را فهم نمیکند و به دنبال ذلت ایران است. مدلی که میگوید ما باید خوار و خفیف باشیم تا زنده بمانیم!
برایم عجیب بود که برخی اینها را ندیدند و این منطق را فهم نکردند!
بله، #موی_دماغ نشدن منطق و باور جریان غربگراست، حتی اگر شما را زبون و ذلیل کنند، حق تو را بخورند، به تو حمله کنند و بخواهند تکلیفت را یکسره کنند، باز هم دلیلی ندارد با ایشان مبارزه کنی ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هاشاف رو تو صورت مردم پرتاب نکنید...
دولت سوم روحانی از رگ گردن نزدیکتره
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
روزی که آقا سعید رسید دوکوهه، فکر می کنم روز ۱۳ رجب (چهارشنبه ۱۵ آذر۷۴) یا روز جمعهی قبل یا بعدش بود. شبش بلند شدیم رفتیم دزفول؛ زیارت سبزه قبا. تو دزفول یك مقدار حنا هم خریدیم كه به سر و صورتمون بزنیم.
رفتیم حرم نماز خوندیم و مشغول زیارت بودیم که یک دفعه متوجه شدم از داخل حرم یك صدای زمزمه ای داره می یاد. آخر شب بود و نزدیک بستن درب حرم.
اونجا تقریبا خلوت بود و من وارد قسمتی که ضریحه شدم، دیدم آقا سعید دقیقا توی كنج حرم، روبروی ضریح نشسته، چشمهاشو بسته و داره برای خودش می خونه و زمزمه می کنه. آقای پولادوند هم (از همرزمانش که سال ۸۱ بر اثر تصادفی داخل لشکر از دنیا رفت) کنارش نشسته بود.
از بین اون زمزمه هایی كه سعید می کرد من اینو یادمه که می گفت؛ آااااای سبزه قباااا! زمان جنگ خیلی بچه ها اومدند اینجا حاجتشون رو از تو گرفتند و رفتند. من هم اومدم از تو حاجت بگیرم، به من هم حاجتم رو بده. تو حال خودش می گفت و اشک می ریخت.
ما هم جمع شدیم اونجا کنار آقا سعید و کمی بعد وقتی سر بلند كردیم دیدیم یه عدهی زیادی جمع شده بودند و با ایشون هم ناله شده بودند.
دو سه هفته بعد، آقا سعید هم حاجت روا شد و به جمع رفقای شهیدش پیوست.
راوی؛ آقای #مهدی_رفیعی
#خاطرات_سعید
___________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi