...
لبها معطر است
سلامٌ علی الحسین
عالم معطر است
سلامٌ علی الحسین...
#السلام_علے_الحسین 🍃
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
#سلام_امام_زمانم 😍✋
آلودهایم، حضرٺ باران ظهور ڪن
آقا تورا قسم بہ شهیدان ظهور ڪن
گاهے دلم براے شما تنگ مےشود
پیداترین ستارهے پنهان ظهور ڪن
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
خوشبهحال دل من مثل تو آقادارد
بر سرش سایۀ آرامش طوبادارد
با شما آبرویی قدر دو دنیادارد
پای این عشق اگر جانبدهم جادارد
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حضرت_آقا
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
بانو!
☜چادر تو
عَلـَم این جبهہ ے جنگ نرم است
↫علمدار حیا
☜مبادا دشمن چادر از سرت بردارد
↫گردان فاطمے باید
☜با چادرش بوے یاس را در شهر پخش ڪن
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
YEKNET.IR - allah-allah-allah-marde-mosalman.mp3
1.73M
✌️#بمناسبت_ایام_دهه_فجر🇮🇷
⏯ #سرود_انقلابی
🎙الله الله الله مرد مسلمان
✌️ #دهه_فجر
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🔹هر گز تسلیم نمیشویم، امروز روز سختی و آزمایش است، با توکل و یقین به سوی صبحی روشن گام برمیداریم.
آینده پیش روی ماست، یک قدم کوچک در روز انتخابات، آیندهای روشن را رقم خواهد زد.
🔸وعده ما ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ پای صندوق رأی
#انتخابات
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🌙💕❤️🌙💕💛🌙💕💚🌙💕💙🌙
❣﷽❣
#نماز_هرشب_رجب یادتون نره، آسونه حتما بخونین👇🏻
🌓در طول ماه رجب شصت رکعت نماز بجا آورد به این نحو که: در هر شب از این ماه، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک مرتبه «حمد» و سه مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» و یک مرتبه «قل هو اللّه احد» بخواند و پس از سلام نماز، دستها را بلند کند و بگوید:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَهُوَ حَىٌّ لایَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، وَاِلَیْهِ الْمَصیرُ، وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد النَّبِىِّ الاْمِّىِّ وَ آلِهِ.
👋و آنگاه دست ها را به صورت خود بکشد.
☀️رسول خدا صلى الله علیه وآله فر مود: هر کس این عمل را به جا آورد، خداوند دعایش را مستجاب گرداند و پاداش 70 حج و عُمره را به او عطا می کند.
🌙💕❤️🌙💕💛🌙💕💚🌙💕💙🌙
❗️شبهای ماه رجب هر كدام نماز به خصوصی دارند که بسیاری از آنها در مفاتیح الجنان نیستند. هر شب نمار ش را با ذکر پاداشها شان در کانال قرار میدهیم.❗️
#نماز_شب_بیست_و_سوم_رجب👇
هر که در این شب دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت بعد از حمد پنج بار سوره ضحی را بخواند ، خداوند به عدد هر حرفی که خوانده و به عدد هر کافر و کافره ای که هست ، درجه ای در بهشت برای او عنایت فرماید و ثواب هفتاد حج و ثواب تشییع هزار جنازه و عیادت هزار مریض برآوردن حاجت برادر مسلم برای او عطا فرماید .
📚منبع: مهمترین دانستنیهای یک مسلمان بارویکرد روزشماررویدادهای مهم تاریخ اسلام، تألیف زهراپاشنگ، جلد2، ص 636.
اللهمصلعلیمحمدآلمحمدوعجلفرجهم و العن اعدائهم 🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🌙💕❤️🌙💕💛🌙💕💚🌙💕💙🌙
✅ #رمان_روژان
🌻قسمت هفتاد و هشتم
به محض اینکه داخل ماشین نشستیم زهرا با آقای شمس تماس گرفت و گوشی را روی آیفون گذاشت
_سلام باباجون مژدگونی بده خبر خوب بدم بهت
-سلام به روی ماهت بابا جان.شما خبرت رو بگو، به روی چشم
_شما بگو مژدگونی چی به من و روژان میدی .من خبر دست اولم رو میدم
با تعجب به زهرا که خواهان گرفتن مژدگانی برای من بود نگاه کردم ،چشمکی زد
_شما الان با روژان خانم هستی؟
_بله باباجون ،اتفاقا الان کنارم نشسته
لب زدم
_سلام برسون
_باباجون روژان جون سلام میرسونه
-سلامت باشه .سلام منو هم برسون بهشون
_چشم .حالا میگید مژدگونی چی میدید؟
_شما خبرت رو بده . مژدگونی هرچی خواستید تقدیم میکنم
_باشه قبوله ،پس هرچی خودمون خواستیم.عرضم به حضور انورتون که به زودی داداش کیانم صحیح و سالم برمیگرده.
_راست میگی بابا؟از کجا شنیدی؟
_ما رو دست کم گرفتی حاجی جون.الان از پیش سردار اومدیم .گفتن که سردار سلیمانی و نیروهاشون رفتن کمک داداششون . ان شاءالله تا یکی دو هفته دیگه برمیگردند.
_الهی شکرت .ان شاءالله همیشه خوش خبر باشی باباجون
صدای گریه آقای شمس به گوش رسید
_الهی من پیش مرگتون بشم چرا گریه میکنید اخه.
_از خوشحالیه بابا.زهرا جان با روژان خانم واسه نهار بیا خونه.مژدگونیتون هم محفوظه
_چشم من و روژان تا نهار میایم خونه .حاجی جونم به کمیل چیزی نگیدا من خودم میخوام ازش مژدگونی بگیرم .امری ندارید با من
_باشه عزیزم نمیگم خودت این خبر خوش رو بهش بده .مواظب خودتون باشید.خدانگهدارتون باشه
_چشم خدانگهدار
زهرا دوباره مشغول تماس گرفتن شدو طبق تماس قبل، گوشی را روی آیفون گذاشت
_سلام داداشی ،کجایی؟
_سلام عزیزم بیرونم ،چطور؟
_داداش میخوام بهت یه خبر خوب بدم
_ای جانم ،بگو ببینم چیه این خبر خوب؟
_نه دیگه عزیزم .خبر خوب خرج داره
_باشه بابا .خرجش پای من
_پس بیا کافه نخلستان منومهمون کن خبر رو هم همونجا میگم
_الان؟
_اره دیگه پس کی .جون تو روده کوچیکه روده بزرگه رو خورد
_شکموی داداشی دیگه .چشم الان میام
_پس تا نیم ساعت دیگه میبینمت
_یاعلی
صدای بوق پایان به گوشم رسید.زهرا شادمان خ
ندید
_روژان جون بزن بریم کافه باران که حسابی گشنمه.
_تو رو میرسونم بعد خودم میرم خونه
_اون وقت چرا؟
_چون چ چسبیده به را
_نه بابا خوب شد گفتی عزیزم.ببین روژان جون من نمیامم نمیفهمم باید بیای بریم
_زشته اخه.آقا کمیل نمیگه چرا اینو دنبال خودت راه انداختی
_نه نمیگه خیالت راحت .برو به آدرسی که میگم .زود تند سریع
به اصرار زهرا به سمت کافه باران رفتم .ماشین را کنار خیابان پارک کردیم و هردو باهم به سمت کافه رفتیم.
وارد کافه نخلستان که شدم توجهم به زیبایی های خاص کافه جلب شد.محیط انجا آرامشی خاص را به من القا کرده بود با لبخند به اطراف نگاه انداختم .
👈 #ادامه_دارد....
رمان #روژان
#فصل_یک
✍ نویسنده زهرا فاطمی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
✅ #رمان_روژان
🌻قسمت هشتادم
نهار مهمان خانواده شمس بودم .
انقدر خانواده خوش سخن و خوش برخوردی بودند که بی نهایت از کنار انها بودن لذت بردم .
هرچند گاهی، نبود کیان عجیب دلم را غمزده میکرد..
وقتی رفتار پدرانه آقای شمس را دیدم دلم برای پدرم ضعف رفت .
چندوقتی بود که بخاطر بحث و جدل هایم با مادر، به خانه نرفته بودم .
عصر که فرارسید از خاله بخاطر مهمان نوازی اش بسیار تشکر کردم و قول دادم به زودی به دیدنشان بیایم.
وارد خانه که شدم سکوت همه جا را فرا گرفته بود
به آشپزخانه سرکی کشیدم.حمیده خانم مشغول آشپزی بود .دلم برای او هم تنگ شده بود
_سلام حمیده جون
بنده خدا چنان از شنیدن یهویی صدای من جا خورده بود که رنگ صورتش همچون رنگ گچ شده بود.
دستش را روی قلبش گذاشت
_نمیگی من پیرزن رو سکته میدی ؟چرا مثل جن ظاهر میشی دختر
مثل دختربچه هایی که کارخطایی کرده اند سرم را به زیر انداختم
_ببخشید به خدا دلم خیلی براتون تنگ شده بود
_خداببخشه .منم دلم برات تنگ شده بود عزیزم
بی هوا مرا به آغوش کشید و مثل همیشه گونه ام را بوسید.
بوسه ای کوتاه به گونه اش زدم
_حمیده جونم ،کسی خونه نیست؟
_آقا روهام خونه است دیشب تا صبح مهمونی بود از وقتی اومده خوابه. آقا هم که رفتن سرکار .خانم هم رفتن با دوستانشون بیرون و گفتن شام بیرون می مونند.
_پس من برم سراغ روهام .شما هم واسه شام خورش قرمه سبزی بزار که عجیب هوس کردم
_چشم عزیزم.چیزی میخوای بیارم بخوری؟
_بعدا با روهام میام یه چیزی میخورم ممنون
دلم برای دیدن روهام و اذیت کردنش پر کشید .
عجیی دلم هوس شیطنت کرده بود .یک پارچ آب سرد از یخچال برداشتم و به طبقه بالا رفتم.
جلو در اتاق ایستادم ،از هیجان زیاد قلبم با شدت می تپید .
دستم را روی قلبم گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم.آهسته در را باز کردم و به داخل اتاق سرکی کشیدم .
چشمم به روهام افتاد که روی تخت به طور خنده داری به خواب رفته بود.
دهانش بازبود ،دست هایش دوطرف تخت افتاده بودند و یک پایش از تخت آویزان بود.
بالشت هم روی زمین افتاده بود.اول میخواستم بیدارش کنم ولی بعد تصمیمم عوض شد .
حیفم آمد این ژست های خاصش را ثبت نکنم.گوشی ام را از جیب مانتو ام در آوردم آهسته کنار تختش ایستادم با صورتم شکلکهای خنده دار در می آوردم و عکس میگرفتم.
وقتی در حالتهای مختلف از روهام عکس گرفتم.
با یک دستم دوربین گوشی را آماده عکس برداری نگه داشتم و با دست دیگرم پارچ آب را از روی میز برداشتم .
در دل تا ۳ شمردم و آب روی روهام خالی کردم .
روهام طفلک با وحشت روی تخت نشست و من سریع از قیافه مبهوتش عکس گرفتم .
با بهت نگاهی به من کرد و ناگهان اسم را فریاد زد و به سمتم خیز برداشت .باخنده از اتاق فرارکردم و به اتاقم پناه بردم و قبل از اینکه دستش به من برسد کلید را در قفل چرخاندم .پشت در نشستم از ته دل خندیدم .
صدای مشت های روهام به در اتاق به گوش رسید
_روژان می کشمت.درو باز کن . دختره دیوونه درو باز کن تا نشکستم
_منم دلم برات تنگ شده بود داداشی
با حرص کوبید به در اتاق
_من غلط میکنم دلم واسه تو امازونی تنگ بشه.
عکس های خنده دارش را برایش فرستادم و بلند زدم زیر خنده .
_داداشی یه نگاه به صفحه مجازیت بنداز ببین آمازونی کیه
صدای قدم هایش را شنیدم که با عجله به سمت اتاقش دوید .چیزی نگذشته بود که صدای فریادش بلند شد
_روژان گورخودتو بکن .میکشمت .وای به حالت اگه این عکسا رو به کسی نشون بدی
لبخند بدجنسی بر لب نشاندم هرچند روهام از پشت در توانایی دیدن نداشت
_اگه قول بدی الان بزاری بیام بیرون و منو ببری خرید قول شرف میدم کسی نبینه
میدانستم که الان از عصبانیت در حال انفجار است
_بیام بیرون یا بفرستم واسه گروه فامیلی؟
با عصبانیت غرید
_بیا بیرون کاریت ندارم
_بگو جون روژان
_میدونی که من جونتو قسم نمیخورم پس بیا بیرون
_نوچ.قسم بخور بعد چشم
_به جون تو کاریت ندارم
👈 #ادامه_دارد....
رمان #روژان
#فصل_یک
✍ نویسنده زهرا فاطمی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
┄✦۞✦✺🌏✺✦۞✦┄
❣﷽❣
⚫️ #دانستنیهای_آخرالزمان
📚#وقایع_آخرالزمان
جبرئیل فرمانده سپاه امام مهدی
💎 امام مهدی (عج) پس از ظهور و شکست سفیانی ، با غربیان وارد نبرد و جنگ میشود.
اندکی که از آغاز نبرد میگذرد، با وساطت #حضرت_مسیح (ع)، صلحی چند ساله با مسیحیان و غربیان بسته میشود. آنان تنها مدت کوتاهی به این پیمان، متعهد میمانند و مدتی بعد آن را نقض میکنند. همین امر سبب جنگ دوم امام مهدی (عج) میشود که به آرامی زمینههای نبرد با ابلیس و بلیسیان فراهم میگردد.
در میانه نبرد به ناگاه، یکی از صلیبیون فریاد میزند که صلیب غلبه یافت. در مقابل او نیز یکی از مسلمانان فریاد برمی آورد که یاران و یاوران خدا غلبه یافتند.
در پس این مشاجره لفظی، خداوند به جبرئیل میفرماید: #بندگانم_را_دریاب. او با صدهزار ملک به یاری سپاه حق میشتابد. همین مطلب درباره میکاییل و اسرافیل نیز اتفاق میافتد که آنان نیز به ترتیب با دویست و سیصد هزار ملک به یاری جبهه حق میشتابند واین سپاهیان تازه نفس، امر را برای سپاهیان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سهل و پیروزی را برای ایشان، روان و آسان میسازند. [1]
پس از آنکه دجال به جمع آوری نیرو و پیرو میپردازد، با خیل عظیمی به سوی مکه و مدینه حرکت میکند که با ممانعت میکائیل در مکه و جبرئیل در مدینه مواجه میشود. [2]
📚[1]. همان، ج 2، ص 92.
[2]. بحار الأنوار، ج54، ص 105
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
┄✦۞✦✺🌏✺✦۞✦┄
16.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞عشاق الرضا علیه السلام
#نماهنگ | راه هشتم
چه شود آهویت باشم؟
به قول مرحوم ابوترابی رحمت الله علیه
که تو کاروان پیاده روی مشهد مدام این بیت رو زمزمه میکرد:
مگر ز آهو کمترم رضا جان
دستی بکش تو بر سرم رضا جان
#دخیلم_ضامن_آهو
بسیار زیبا👌از دست ندین عاشقان امام رضا❤️
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
#دعای_فرج
💔مہـدے جـاڹ💔
چاره ایڹ دڸ بیچاره تویي، ميآیي؟
تڪیہ گـاه مڹ آواره تویي، ميآیي؟
نگـرانم ڪہ بیایي و نبـاشـم دیگر
لحظہ هایـم همـہ همـواره تویي، ميآیي؟
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز #امام_زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313