eitaa logo
شمیم انتظار
1.6هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
23.6هزار ویدیو
3 فایل
وابسته به جلسه محبان المهدی(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بخش‌هایی از مغز را در دهانش پیدا کردند / 🥀 دوستان امنیتی گفتند که ما فیلم‌های شهید علی‌وردی را نمی‌توانیم پخش کنیم ... حجت‌الاسلام امینی‌خواه 🌹🌹🌹🌹🌹. 🥀@shamime141
🌹 بااتوبوس راهی‌ تهران‌ بودیم‌ بیشتر مسافرین‌ نظامی‌ بودند راننده‌ به‌ محض خروج‌ از شهر صدای‌ نوار ترانه‌ را زیاد کرد. ابراهیم‌ چند بار ذکر صلوات‌ داد. بعد هم‌ ساکت‌ شد اما بسیار عصبانی‌ بود. ذکر می‌گفت‌ دستانش‌ را به‌ هم‌ فشار می‌داد و چشمانش‌ را می‌بست. حدس ،زدم‌ به‌ خاطر نوار ترانه‌ باشد. گفتم: می‌خوای‌ برم‌ بهش‌ بگم؟ گفت: قربونت‌ برو بهش‌ بگو‌ خاموشش‌ کنه. راننده‌گفت: نمیشه‌ خوابم‌ می‌بره. من‌ عادت‌ کردم‌ و‌ نمی‌تونم. برگشتم‌ به‌ مطلب‌ را گفتم.فکری‌ به‌ ذهنش‌ رسید ازتوی‌ جیبش کوچکش‌ را در آورد و باصدای زیبا شروع‌ به‌ قرائت‌ آن‌ کرد همه‌ محو صوت‌ او شدند رانندههم‌ چند دقیقه‌ بعد نوار را خاموش‌ کرد و مشغول‌ شنیدن‌ آیات‌ الهی‌ شد 🌹 🥀@shamime141
🌹 دم دمای عروسی، که پدرم داشت لیست مهمانان را آماده می کرد، عده ای از آنها خانواده هایی بودند که خانم هایشان بدحجاب بودند. احترام پدرم را داشت و جلویش چیزی نگفت؛ اما دو روز خانه مان نیامد. در همین دو روز زنگ زده بود به پدرم که: «من مریم را در ۲۹ سالگی پیدا کردم. اگه این مسئله باعث بشه که شما بگین مریم را بهت نمیدم، بدونید تا آخر عمرم زن نمی گیرم؛ اما اجازه هم نمیدم خانم بدحجاب تو مراسم عقد و عروسی من بیاد و گناه تو مراسم بشه». 🔸 پدرم هم راضی شده بود. من هم راضی بودم. من دلم با مهدی بود. پنج شنبه که آمد گفت: «بیا بریم قم هم زیارتی بکنیم و هم مددی بگیریم از حضرت معصومه (س) برای بقیه کارها». 🔹 حرم که بودیم. زنگ زد به یکی از علما تا از قرآن مدد بگیریم. آیه ای درباره زوج های بهشتی آمد که آن دنیا هم کنار همدیگر خواهند بود. آنجا با همدیگر عهد بستیم که با هیچ خانواده بدحجابی رفت و آمد نکنیم. موقع برگشت، النگویم را از دستم درآوردم و هدیه کردم به حرم حضرت معصومه (س). راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید 📚  برگرفته از کتاب «دیدار پس از غروب » نشر روایت فتح 🌹🌹🌹🌹🌹 ، 🥀@shamime141
اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭسی ﻛﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ اﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ع) ﺭﻓﺖ... شهید عبدالصمد فخار علاقه و عشق عجیبی به حضرت امام رضا (ع) داشت . یکی از آرزوهای او این بود که پس از شهادت بدنش حول حرم مطهر ثامن الحجج طواف داده شود . پس از شهادت شهید فخار، به علت اشتباهی که به خواست خداوند در تقسیم شهدا پیش آمده بود بدن مطهر او را به عنوان یکی از شهدای دیار خراسان به مشهد مقدس فرستادند، تنها زمانی این اشتباه کشف شد که طی سنت دیرینه او را به دور قبله دل و مزار امام طواف داده بودند . بدن ﻣﻂﻬﺮ شهید, به مشهد رفت و پس اززیارت امام رضا (ع) به کازرون بازگشت و به خاک سپرده شد. نکته : ایشان به یاد ائمه بقیع وصیت کرده بود مزاری خاکی و بدون نام و نشان داشته باشد، اما زمان دفن برای او سنگ مزار گذاشتند و فردای آنروز متوجه شدند که سنگ شکسته ، دوباره سنگ را تعویض کردند اما باز هم شکست ، شب این اتفاق، شهید به خواب یکی از نزدیکان می‌آید و میگوید مگر وصیت نکردم که مزارم خاکی باشد ؟، از آن روز به بعد مزار این شهید عزیز خاکی و بدون نام و نشان است 🌹 🥀@shamime141
💌 «اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است، ولی فقیه عصر خود را بشناسید، اگر امام خود را شناختید گمراه نمی شوید وگرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد. اسلام را از روحانیت مبارز و اصیل فرا بگیرید نه از قلم و زبان منحرفان، در این زمانه عده‌ای مغرض و جاهل پیدا شده‌اند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ می‌کنند». 🌹🌹🌹🌹🌹. 🥀@shamime141
وصیت کردند که مرا در امام‌زاده محمدکرج، بین شهدای دفاع مقدس به خاک بسپارید. یک‌بار از او پرسیدم چرا کنار بچه‌های دفاع مقدس؟ و آقامهدی با آن لبخند بهشتی‌اش گفت من که در این دنیا دایم کنار مدافعان حرم بودم، دلم می‌خواهد آن دنیا درکنار شهدای دفاع مقدس باشم. متأسفانه در روزهای اولیه به ما گفتند امام‌زاده محمد جایی برای دفن شهید ندارد. برادر شهید می‌گفت که شبانه از او خواستم به خوابم بیاید و راهی به من نشان بدهد، مبادا شرمنده وصیتش شویم. برادر شهید گفت فردای آن‌شب تلفن زدند و گفتند یک‌جا برای دفن پیکر مطهر شهید مهدی نعمایی در امام‌زاده پیدا شده است. آن‌لحظه از اینکه وصیت آقامهدی به سرانجام رسیده بود، همه اشک ‌ریختیم و او را تا خانه ابدی‌اش کنار شهدای دفاع مقدس تشییع کردیم. 🌹🌹🌹🌹🌹 🥀@shamime141
هر بار که رفت با برگشت ..! این بار آمد و او را بُرد ... کلام_ وصیت من به تمام راهیان ، حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهـر ڪفر تا اقامه ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان (عج) است فرمانـده_تفحص لشکر۲۷محمدرسول‌اللهﷺ 🌹🌹🌹🌹🌹 🥀@shamime141
📌 مهندس خوش‌تیپی که در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ شد. 🔹 حسین اوجاقی، یکی از اغتشاشات ۱۴۰۱ است که کارشناسی ارشد حسابداری‌اش را گرفته و در حال آماده شدن برای شرکت در کنکور دکترا بود. ۳۰ شهریورماه همان سال یکی از اغتشاشگران چاقوی خود را در قلب او فرو کرد و حسین به رسید. ◇ حالا بعد از یک سال مادرش که انگار ۲۰ سال پیر شده، به کمک دوستان حسین، پایگاه بسیج علامه طباطبایی را می‌گرداند. او همه دیوارهای خانه را با عکس‌ های حسین زیبا کرده و راه پسری را ادامه می‌دهد که خودش مسیر را نشانش داده. ◇ در یکی از دل‌ نوشته‌ های مادر حسین آمده: «مامان‌جان! شب شد و باز دلتنگی اومد سراغم. نفسِ مامان، تمام جهانِ مامان، آرومم کن. مگه نیستی؟ یک سربزن به مامان. دلتنگتم عشق مامان. مامان فدای خنده‌هات. خوش می‌گذره کنار اهل بیت؟ بیا ببینمت. الحمدلله عاقبت بخیر شدی بالاخره.» 🌹🌹🌹🌹🌹 🥀@shamime141
🍃از تمامی دوستان وآشنایان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تا گمراه نشوند زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است. 😭و از همه می خواهم اشک وگریه های خود را نثار اباعبدالله الحسین علیه السلام و فرزندان آن بزرگوار و خانم زینب سلام الله علیها کنند. 🌹🌹🌹🌹🌹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🥀@shamime141
🌹🌹🌹🌹🌹 زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد. و بدانید هرکه چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت می کند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. 🥀@shamime141
📌 مهندس خوش‌تیپی که در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ شد. 🔹 حسین اوجاقی، یکی از اغتشاشات ۱۴۰۱ است که کارشناسی ارشد حسابداری‌اش را گرفته و در حال آماده شدن برای شرکت در کنکور دکترا بود. ۳۰ شهریورماه همان سال یکی از اغتشاشگران چاقوی خود را در قلب او فرو کرد و حسین به رسید. ◇ حالا بعد از یک سال مادرش که انگار ۲۰ سال پیر شده، به کمک دوستان حسین، پایگاه بسیج علامه طباطبایی را می‌گرداند. او همه دیوارهای خانه را با عکس‌ های حسین زیبا کرده و راه پسری را ادامه می‌دهد که خودش مسیر را نشانش داده. ◇ در یکی از دل‌ نوشته‌ های مادر حسین آمده: «مامان‌جان! شب شد و باز دلتنگی اومد سراغم. نفسِ مامان، تمام جهانِ مامان، آرومم کن. مگه نیستی؟ یک سربزن به مامان. دلتنگتم عشق مامان. مامان فدای خنده‌هات. خوش می‌گذره کنار اهل بیت؟ بیا ببینمت. الحمدلله عاقبت بخیر شدی بالاخره.» 🌹🌹🌹🌹🌹 @shamime141
📌 مهندس خوش‌تیپی که در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ شد. 🔹 حسین اوجاقی، یکی از اغتشاشات ۱۴۰۱ است که کارشناسی ارشد حسابداری‌اش را گرفته و در حال آماده شدن برای شرکت در کنکور دکترا بود. ۳۰ شهریورماه همان سال یکی از اغتشاشگران چاقوی خود را در قلب او فرو کرد و حسین به رسید. ◇ حالا بعد از یک سال مادرش که انگار ۲۰ سال پیر شده، به کمک دوستان حسین، پایگاه بسیج علامه طباطبایی را می‌گرداند. او همه دیوارهای خانه را با عکس‌ های حسین زیبا کرده و راه پسری را ادامه می‌دهد که خودش مسیر را نشانش داده. ◇ در یکی از دل‌ نوشته‌ های مادر حسین آمده: «مامان‌جان! شب شد و باز دلتنگی اومد سراغم. نفسِ مامان، تمام جهانِ مامان، آرومم کن. مگه نیستی؟ یک سربزن به مامان. دلتنگتم عشق مامان. مامان فدای خنده‌هات. خوش می‌گذره کنار اهل بیت؟ بیا ببینمت. الحمدلله عاقبت بخیر شدی بالاخره.» 🌹🌹🌹🌹🌹 @shamime141