eitaa logo
شمیم ملکوت
373 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
265 ویدیو
125 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
مطالعات اسلامی زنان : گشت ارشاد کربلا ✍️میرجعفری به مدد حجاب استایل ها و ترویج انواع عبا بجای چادر در ایام اربعین دیگر قبح عدم پوشش چادر از بین رفته و شاهد دیگر مدل های مانتو در حرمین شریف از سوی زائرین ایرانی بودیم. حالا گشت ارشاد کربلا دوام نیاورده و به امر معروف زائرین ایرانی پرداخته و آنان را مجاب می‌کند تا با چادر در کنار حرمین شریف باشند. زن به همراه همسرش ابتدا امتناع کرده و بعد می‌گوید چادر ندارم که مامور انتظامات حرم زن و همسرش را می برد که برایش از امانات چادر تهیه کند. به عنوان یک ایرانی بسیار احساس خجالت زدگی کردم که چرا برخی ایرانی ها در فلسفه عزاداری برای امام حسین و هم نوا شدن با حضرت زینب س به فرهنگ عزاداری و پیاده روی مردم مهمان نواز اهل عراق پای بند نیستند و در واقع به نوعی به صاحب خانه و این میزبان کریم بی اعتنایی و بی احترامی می‌کنند.》 باز خدا رو شکر اونجا یک گشت ارشادی داره
به گمانم باید همه عباداتم را ،قضا کنم!😔 برشی از کتاب معاد از دیدگاه امام خمینی
دنیا و قوانینش را درست بشناسیم تا به این و اون گیر ندهیم که عامل بدبختی مون هستند!!
صرافی بایننس ، تمام دارایی های فلسطینی ها را به درخواست اسراییل توقیف کرد!! در قرآن آمده است که ؛ یهود و نصارا از تو راضی نمی شوند مگر اینکه کاملا تابع آنها بشوی!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دسته سینه زنی تمام مسیر را تا کربلا ، پای برهنه و سینه زنان می رفتند !
53.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 هله هله هله نوحه زیبای امسال که در موکب های مسیر پیاده روی زیاد شنیده شد. مداح: خضر عباس اهل نجف کلیپ را با زیر نویس فارسی با دقت ببینید، محتوای شعر این نوحه بسیار زیبا و دلنشین است.
❤️
❤️
❤️
شهادت امام حسن مجتبی ع تسلیت باد
madyoone-hasanam.mp3
4.72M
مدیون حسنم رضا پناهی
خانم اشرف سادات منتظری (مادر شهید بزرگوار محمد معماریان رحمة الله علیه): «یک سال و پنج و شش ماهش بود که بچه زبان بسته حالش عوض شد. دست و پایش بر می گشت به عقب. موقع شیر خوردن نمی توانست سینه را بگیرد؛ شیر را با قاشق غذاخوری می ریختم گوشه دهانش، از گوشه دیگر شره می کرد بیرون و می ریخت کنار گردنش. محمدِ من یک هفته وضعش این بود. یک شب گفتم دیگر تمام شد؛ چشم های محمدم رفت. بچه بی رمق افتاد توی بغلم و نفس نکشید و تکان نخورد. شش- هفت بیمارستان بردیم، پذیرش نکردند، ولی مادر مگر از بچه اش قطع امید می کند؟ بردم بیمارستانی نزدیک میدان امام حسین علیه السلام، بچه را در دستگاه گذاشتند و آزمایش گرفتند و بعد از آمدن جواب آزمایش ها گفتند: «بیماری بچه شما مننژیت مغزی است و برای زنده ماندنش فقط یک راه داریم؛ باید آب کمرش را بکشیم و به احتمال ٩۵ درصد بچه بعد از آن فلج می شود. زنده می ماند ولی فلج»! گفتند باید رضایت نامه را امضاء کنید، گفتم: «اجازه نمی‌دم. شما بگو ٩۵ درصد احتمال دارد، بچه خوب شود و ۵ درصد احتمال فلج شدن، محاله بذارم به کمر بچه ام دست بزنین. خدا خودش می‌دونه من نمی تونم از بچه فلج نگهداری کنم». دکتر گفت هر طور خودتان صلاح می دانید و دستور محمد را مرخص کنند و بچه را از دستگاه درآوردند و در بغلم گذاشتند! بچه عین یک تکه چوب خشک شده بود. بدنش یخ و صورتش مثل گچ دیوار سفید شده بود بدون اینکه قطره ای شیر بخورد فقط نصفه نیمه نفس می کشید. خدا نگهش داشته بود. پدرشوهرم خدا بیامرز یک تکه نور بود. اگر یک شب نماز شبش قضا می شد، صبح با چشم گریان قضایش را می خواند. نشد آب بخورد و موقع سلام به سیدالشهدا صلوات الله علیه، اشک از چشمش جاری نشود؛ آمد دستش را گذاشت رو پیشانی محمد و گفت: «باباجون! حمد مرده رو زنده می کنه، من میخونم شمام بخون. هر چه نباشه، تو مادری و نفست و سوزِ دلت توی این حال تا عرشِ خدا بالا می‌ره، الهی دستِ خالی برت نگردونن». نشست و هفتاد تا حمد خواند و به صورت محمد فُوت کرد، پدر شوهرم «حمد» می خواند و من یکی یکی گِره های دلم باز می شد. یکی از همسایه ها که حال و روزم را دید، حیرت زده نگاهم کرد و گفت: «این چه وضعیه برای خودت درست کردی؟ بچه ات رو دوباره ازشون بخواه؛ با یقین بخواه. مطمئن باش دست خالی ردت نمی کنن». بعد نمازی به نام نماز حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم یادم داد و رفت. چون می‌خواستم زیر سقف نباشم، رفتم پشتِ بام. آن دو رکعت نماز، زندگی مرا عوض کرد، چون حال دلم را عوض کرد! سلام نماز را که دادم، تسبیح را به دستم گرفتم، شاید هزار بار گفتم «صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ یا رَسُولُ اللَّه». گریه ی آرامِ من شدت گرفت، کارم از گریه گذشت و مویه می کردم و ضجه می زدم و می گفتم: «من بچه ام رو از شما میخوام، دکترا جوابم کردن، من بچه ام رو سالم می‌خوام» و ... . آرام آرام از پله ها آمدم پایین وضعیت بچه فرقی نکرده بود. یقین داشتم خدا و پیامبرش از دل شکستگیِ مادرانه ام نمی گذرند. دو ساعت طول کشید و همان شد، کم کم بدنش گرم شد و دست و پایش به شکل طبیعی برگشت و محمد آمد سمت من و بعد از ١۵ روز شیر خورد! صبح بچه را بردم بیمارستان و دکتر را پیدا کردم، محمد را رو میز گذاشتم. بچه دست و پا زد و سرش را تکان داد, دکتر چشمهایش گرد شده بود. بچه را معاینه کرد و جواب آزمایش ها رو دید و گفت: «این بچه سالمه»! جواب دادم: «رسول الله شفاش داد و ما بی صاحب نیستیم، خواستم بگم شما وسیله اید و هیچ مادری را از زنده ماندن بچه اش ناامید نکنید»! 📚تنها گریه کن، ص ۵٠-۶٠. (با تلخیص). 👇👇👇👇
ص ...امام رضاع به راوی فرمود : كه دو ركعت نماز مي كني در هر ركعت يكمرتبه فاتحه و پانزده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ مي خواني، پس در ركوع و بعد از سر برداشتن و در سجده اوّل و بعد از سر برداشتن و در سجده دوم و بعد از سربرداشتن در هر يك پانزده مرتبه سوره قَدْرْ را مي خواني. پس تشهّد مي خواني و سلام مي گوئي و چون فارغ شوي ميان تو و خدا گناهي نمي ماند مگر آنكه آمرزيده شده است و هر حاجت كه بطلبي رواست و بعداز آن اين دعا را مي خواني: لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ رَبُّنا وَ رَبُّ آبآئِنَا الأَوَّلينَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، اِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، لااِلـهَ اِلاَّاللهُ، لانَعْبُدُ اِلاّاِيّاهُ، مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، لااِلـهَ اِلاَّاللهُ، وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، اَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ،وَ اَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ الأَحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلي كُلِّ شَيءقَديرٌ، اَللَّـهُمَّ اَنْتَ نُورُ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ وَ مَنْ فيهِنَّ، فَلَكَ الْحَمْدُ، وَ اَنْتَ قَيّامُ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ مَنْ فيهِنَّ، فَلَكَ الْحَمْدُ وَ اَنْتَ الْحَقُّ، وَ وَعْدُكَ الْحَقُّ، وَقَوْلُكَ حَقٌّ، وَاِنْجازُكَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةُ حَقٌّ، وَالنّارُ حَقٌّ، اَللَّـهُمَّ لَكَ اَسْلَمْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَبِكَ خاصَمْتُ، وَ اِلَيْكَ حاكَمْتُ يارَبِّ يارَبِّ ياربِّ، اِغْفِرْ لي ما قَدَّمْتُ وَ اَخَّرْتُ، وَاَسْرَرْتُ وَ اَعْلَنْتُ، اَنْتَ اِلـهي لااِلـهَ اِلاّاَنْتَ، صَلِّ عَلي مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد، وَاغْفِرْلي وَارْحَمْني، وَتُبْ عَلَيَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوابُ الرَّحيمُ.
شهادت امام حسن مجتبی ع تسلیت باد
⚫️ پیامبر از زبان سیدالشهدا 🔴 اسطوره‌ای در افق هستی این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء (ع) توصیف شده: 👈 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ 👈 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ 👈 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمی‌دیدیم، همیشه دغدغه‌ی چیزی داشت. 👈 «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. 👈 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای می‌داشت. 👈 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمی‌ترسیدیم. 👈 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمی‌گفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. 👈 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». 👈 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع می‌کرد و از او چیزی و کمکی می‌خواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، می‌داد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه می‌کرد، از او عذر می‌خواست، به او آرامش می‌داد و به‌گونه‌ای سخن می‌گفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. 👈 هیچ‌کس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمی‌رفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان می‌رفتند و در ساحت قدس او قرار می‌گرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمی‌توانستند از او متنفّر باشند. 👈 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمی‌شد. 👈 اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی می‌چرخید و حتی به سخنان افراد که گوش می‌داد، به‌طرز مساوی گوش می‌داد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. 👈 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمی‌شد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن می‌گفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام می‌گذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد می‌کردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم می‌داشتند. 👈 چهره‌ی پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمی‌کرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. 👈 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت می‌شد با او رابطه برقرار کرد. 👈 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. 👈 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمی‌کرد. 👈 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. ✍حسن رحیم‌پور ازغدی | محمد پیامبری برای همیشه (ص ۲۹-۳۴) پی‌نوشت: تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
1_11546092092.pdf
8.78M
کتاب صحیفه رضویه جامعه نیایش ها و دعاهای وارده از امام رضا علیه السلام
آنگاه سه بار بگو: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ؛. سپس بگو: أُُصِبْنَا بِک یا حَبِیبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَةَ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی و حیث فقَدناک... مصیبت، هبوط آدم از بهشت نبود مصیبت، انقطاع فرزندان آدم از آسمان... مصیبت، مهجور خواندن رسول و به آتش کشیدن خانه وحی بود... فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ :: از زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در روز شنبه @telkalayyam
Mehdi Rasooli - Oomadam Tanhaye Tanha [128].mp3
5.7M
مداحی : اومدم تنهای تنها مهدی رسولی
هدایت شده از گنجینه کتاب طلاب
💢 آدرس بعضی از محل های اسکان رایگان مشهد مقدس: طبرسی شمالی ۳۴، حسینیه حضرت علی اکبر علیه السلام https://nshn.ir/62vb1MC1pJVr-A بلوار شارستان رضوی، ته پل محله ۱۱، موکب امام رضا https://nshn.ir/887b1dbQGJdoPK بلوار طبرسی، ابتدای بلوار سردار شوشتری https://nshn.ir/sb1jy9VJd5ER پارکینگ شماره یک حرم مطهر https://nshn.ir/7dQb1jxN0JdEYH خیابان دانش، خیابان فرهنگ، کوچه ۸ ، حسینیه فلاحتیان https://nshn.ir/Qb1F-CGJju2Q بلوار شهید آوینی، خیابان گلریز، کوچه ۱۰ ، حسینیه خدمتگزاران امام حسن https://nshn.ir/627b1dzQ0JVZVC خیابان خزایی، کوچه ۱۴، سالن ورزشی ۹ دی https://nshn.ir/47rb1JqIYJdgb5 بلوار طبرسی جنوبی، کوچه ۶۰، خیابان فتاح، کوچه ۲۲ https://nshn.ir/rb1Vtg2JJZ3G بزرگراه بابانظر، خیابان شهید نوروزی ، کوچه ۱۲ ، مسجد موسی بن جعفر (ع) https://nshn.ir/937b1jwq2JJm9n بلوار شهیدقرنی، کوچه ۱۹ ،نبش چهارراه سوم https://nshn.ir/247b1V94WJj19 بلوار طبرسی جنوبی، کوچه 56(خیابان طلوع) https://nshn.ir/rb1VX9YJJr7X خیابان مهرآباد ، کوچه ۱۳، مهدیه مهرآباد https://nshn.ir/62sb1F4kyJJI_6 خیابان شیرازی، کوچه ۲۰، موکب امام مهربانی ها https://nshn.ir/Qb1d18pJjqts 📙📙 کانال گنجینه کتاب https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوباره، سه باره و صدباره ، باز ، به تو‌ از دور سلام !! .