#شهید_بابایی ۹
#فیش_های_نجومی
یک روز صبح که از خواب بیدار شدم ، دیدم کسی جلوی درِ آسایشگاه ، روی زمین پتویی به سرش کشیده و خوابیده است ! وقتی دقت کردم ، دیدم بابایی است ، چون دیر آمده ، نخواسته ما را بیدار کند !
می خواستم بروم ، که پوتین پر از گل و لای عباس ، توجه مرا جلب کرد . مشخص بود دیشب برای بازدید از مواضع پدافندی رفته است !
وقتی دقت کردم ، دیدم پوتین ها سوراخ هم است ! با خودم فکر کردم ، تیمسار بخاطر حجب و حیایی که دارد ، تقاضای پوتین نو نکرده !
لذا رفتم و از انبار ، برایش پوتین نو آوردم .
وقتی بابایی می خواست برود ، سرگردان شده بود و پوتین هایش را پیدا نمی کرد ! من جلو رفتم و گفتم : احتمالاً پوتین های شما را اشتباهی پوشیده اند ، شما بجایش اینها را بپوشید !
اما ایشان اصرار داشت پوتین های خودش را بپوشد! و من ناچار شدم همان ها را برگردانم . بابایی گفت : حاجی ! من با این پوتین ها احساس راحتی بیشتری می کنم !
پرواز تا بی نهایت ، ص ۲۲۷
@shamimemalakut.
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ۷
#فیش_های_نجومی
بخشش بی حساب خلفای عباسی از بیت المال مسلمین ، منحصر به رقاصه ها و آوازه خوانان در بزم هایشان نبود که مادران و همسران و دیگر بستگان آنها را هم در بر می گرفت.
«متوکل» به مادرش «شجاع» سالی ۶۰۰/۰۰۰ دینار میداد، آنچه که پس از مرگ این زن باقی ماند ۵/۰۰۰/۰۰۰ دینار پول نقد و جواهراتی به ارزش ۱/۰۰۰/۰۰۰ دینار، و زمینهایی که ارزش غلات سالانهٔ آن ۴۰۰/۰۰۰ دینار بود.
ام قبیحه ، همسر «متوکل» و مادر «معتز» نیز از همین بخششی ها و دست و دلوازی های همسر و پسرش به ثروت های هنگفتی دست یافته بود.
به طوری که پس از کشته شدن پسرش «معتز» ( آن هم به خاطر این که از تهیهٔ /۵۰/۰۰۰ دینار برای مخارج سپاه خود عاجز بود ) ، در نزد ام قبیحه ۱/۸۰۰/۰۰۰ دینار پول نقد و سه جعبه جواهرات از زمرد و یاقوت و درهای گرانبها یافتند ، که قیمت این جواهرات ۲/۰۰۰/۰۰۰ دینار بود.
«ابن اثیر » از قول «ابوالشمط» نقل می کند که گفت:
من برای متوکل شعری خواندم که در آن ناسزای رافضه (شیعیان) بود. او مرا امیر «بحرین» و «ایمامه» کرد و چهار خلعت به من داد ، «منتصر» هم به من یک خلعت داد و سپس «متوکل » دستور داد۰۰۰ /۳/۰۰۰ دینار بر من نثار کنند و به «منتصر» و «سعد ایتاخی » امر کرد که دینارها را از زمین جمع کنند و به من بدهند. آنها هم هرچه او دستور داد انجام دادند. بعد از آن «متوکل» برای شعر دیگری هم مانند آنچه گفته بودم /۱۰/۰۰۰ درهم بر من نثار کرد."
از بخششهای «متوکل» تنها شاعران برخوردار نبودند، بلکه خنیاگران و دلقکان و مسخرگان نیز جوایز بزرگی دریافت میکردند.
طبری نقل می کند که وقتی متوکل قصر « جعفری » خود را تمام کرد ، مطربان و دلقکان را فراخواند و پس از انجام کارشان ، به آنها ۲/۰۰۰/۰۰۰ درهم داد .
درسنامه عصر غیبت ، ص ۷۱
@shamimemalakut