#محرم
#تاسوعا
من اگر روضهخوان بودم برای شب تاسوعا، روضه را از آخرِ واقعه میخواندم!
آرام و غمگین جوری که غصه توی صورتم موج بزند رو به مستمعها میگفتم:
این زنها و بچهها که از دور دیده بودند اباعبدالله چطور قدمهایش را روی زمین میکشیده و خودش را با چه ضرب و زوری به چادر علمدار رسانده، با همان دهانهای خشک و قلبهایی که نزدیک بوده از جا کنده شود، سرجایشان ایستاده و فقط تماشا کردهاند.
اول با این مقدمه ،دلشوره به جان مستمع میانداختم و بعد خواهش میکردم این صحنه را تصور کنند، چشم هشتاد زن و بچه از دور تا دورِ خیمهگاه به حسین دوخته بوده، ابیعبدالله با آن کمری که از داغ عباس شکسته، زیر سنگینیِ این نگاههای منتظر چطوری قرار بوده خودش قاصد ماجرا شود و خبر را به حرم بدهد؟
تمنا میکردم مستمع ها با خودشان حساب کنند آن لحظهی ابیعبدالله چقدر سنگین بوده؟ چقدر نفسگیر؟
و بعد فرصت میدادم تا با دهانهایی باز و چشمهای مضطرب چند لحظه فقط نگاهم کنند و در دل تکرار کنند: چقدر سنگین؟ چقدر نفسگیر؟
و بعد ادامه میدادم:
ابیعبدالله بی هیچ حرفی، بدون حتی یک کلمه صحبت، دست گرفته به عمودِ خمیه و با یک تکان، عمود و چادر را روی زمین انداخته.
با فروافتادن چادر و تکانی که باد به پَرَش انداخته یکمرتبه دلهای این بچهها فروریخته و همینکه عمود کوبیده شده روی زمین و صدایش در پهنهی دشت پیچیده، انگار مُهرِ سکوت از خیمهگاه برداشته شده و یکدفعه وِلوِله افتاده توی حرم.
حالا این حسینی که چند لحظه پیش داغی به آن سنگینی دیده چجوری باید به حرم تسکین میداده؟
با این صحبتها اول دل مستمع را خوب ورز میدادم و بعد اینطور گریز میزدم به شروع واقعه: آخر اصلا قرارِ جنگ نبوده که حسین اینجور بد، تلفات داده!
قرار فقط برای آوردن آب بوده، پس چی شده که حسین شهید داده؟
با این سوالها دل جمع را میلرزاندم، ولی باز هم سمت شرح واقعه نمیرفتم.
آخر روضهی عباس روضهی مردهاست، جایی که زن و بچه نشسته باید فقط با استعاره حرف زد.
آخر حسین خودش روضهی عباس را اینجوری خوانده، گریههای بلند بلندش را کنار علقمه وسط مردها کرده ولی سمت زنها که رسیده هیچ کس حتی صدایش را نشنیده!
همینقدر جگرسوز، آرام و بی سر و صدا فقط سوخته!
من اگر روضهخوان بودم برای مثل امشبی فقط با دل مستمع بازی میکردم و سمت مقتل نمیرفتم.
همهی سعی ام را میکردم تا مستمع را به حالی دچار کنم که ابیعبدالله در آن ساعتِ سختِ فروافکندنِ خیمهی عباس داشته.
میگفتم برای ما از کنار علقمه و گریههای حسین زیاد گفتهاند، از افتادنِ دستهای عباس، از عمود آهنی و فرق ابالفضل، از مشک پاره و ناامیدی علمدار، از زمین خوردن حسین و از داد برآوردنش، از هلهلهی لشکر و از انکسار حسین زیاد خواندهاند، اما برای ما روضهی "حالا چطوری خبر را به بچهها بدهم" کمتر خواندهاند!
هیچ مردِ پُر عاطفهای غیر از حسین در یک صبح تا عصر اینهمه مجبور به خبر بد دادن به اهل و عیال نشده، هیچ مردی غیر از حسین زیر بارِ شرم از نگاه هشتاد زن و بچه اینطور لِه نشده...
غیر از حسین هیچ داغدیدهای خودش، همهی زحمتها را به دوش نکشیده...
من اگر روضهخوان بودم شب تاسوعا بیشتر از ماجرای عباس، مردم را برای ماجرای حسین میگریاندم... آرام، بی سر و صدا با شرحِ حالِ حسین جگرها را به آتش میکشاندم...
بعد هم میگفتم زنها را بفرستید بروند، فقط مردها بمانند، میخواهم کمی از علقمه بخوانم!
✍ملیحه سادات مهدوی
🔵 نکاتی درباره زندگاني حضرت عباس
🔻همسر، فرزندان و نسل ایشان
🔻عاقبت قاتل ایشان
🔻مقام حضرت عباس
#حسین_دارابی
#تاسوعا
تا می شود ز چشمه ی توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت
تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت!
کوچک نشد مقام تو ،نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت!
شرم زیاد تو، همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت
دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ي ما یک عمو گرفت!
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت
زینب شده شکسته غرورش،شنیده ای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت
در کوفه بیشتر به قَدَت احتیاج داشت
با آستین پاره نمی شد که رو گرفت
شاعر: علي اكبر لطيفيان
#تاسوعا
#زیارت_ابو_فاضل
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ،
الْمُطيعُ للهِِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِميرِالْمُؤْمِنينَ، وَالْحَسَنِ والْحُسَيْنِ، صَلَّي اللهُ عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوانُهُ، وَعَلي رُوحِكَ وَبَدَنِكَ،
اَشْهَدُ و اُشْهِدُ اللهَ اَنَّكَ مَضَيْتَ عَلي ما مَضي بِهِ الْبَدْرِيُّونَ، وَالْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ، الْمُناصِحُونَ لَهُ في جِهادِ اَعْدآئِهِ، الْمُبالِغُونَ في نُصْرَةِ اَوْلِيآئِهِ، الذّآبُّونَ عَنْ اَحِبّآئِهِ،
فَجَزاكَ اللهُ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَاَكْثَرَ الْجَزآءِ، وَاَوْفَرَ الْجَزآءِ، وَاَوْفي جَزآءِ اَحَد مِمَّنْ وَفي بِبَيْعَتِهِ، وَاسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَاَطاعَ وُلاةَ اَمْرِهِ،
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بالَغْتَ فِي النَّصيحَةِ، وَاَعْطَيْتَ غايَةَ الْمَجْهُودِ،
فَبَعَثَكَ اللهُ فِي الشُّهَدآءِ،
وَجَعَلَ رُوحَكَ مَعَ اَرْواحِ السُّعَدآءِ،
وَاَعْطاكَ مِنْ جِنانِهِ اَفْسَحَها مَنْزِلاً،
وَاَفْضَلَها غُرَفاً، وَرَفَعَ ذِكْرَكَ في عِلِّيّينَ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ، وَحَسُنَ اُولـئِكَ رَفيقاً،
اَشْهَدُ اَ نَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ، وَاَنَّكَ مَضَيْتَ عَلي بَصيرَة مِنْ اَمْرِكَ، مُقْتَدِياً بِالصّالِحينَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيّينَ،
فَجَمَعَ اللهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِيآئِهِ في مَنازِلِ الْمُخْبِتينَ، فَـاِنَّـهُ اَرْحَـمُ الـرّاحِـمـينَ.
#تاسوعا
ما اصالتا ترک هستیم.
موقع ولادتمان، بعد از اذان و اقامه، اسم عباس را در گوشمان میخوانند.
بچههایمان که به دنیا میآیند، فامیل جمع میشوند و برای تبریک، میگویند «ابالفضل نوکری اولسون» الهی که نوکر ابالفضل باشه.
وقتی کسی از ما پسردار میشود تا وقتی هنوز اسمی برایش انتخاب نشده، ابالفضل صدایش میکنیم.
ما اصالتا ترک هستیم.
خب خیلیهایمان در وطن، فارسی صحبت میکنیم؛ در حرم عباس اما ترکی، زبان رسمی است. ما در حرم عباس جز به لغت ترکی مکالمه نمیکنیم؛ حتی با خود او!
ما اصالتا ترک هستیم.
وقتی از آدم و عالم میبُریم و کاری از کسی برنمیآید، وقتی سختیها و مصائب به اوج خود میرسد، وقتی مریضمان بدحال میشود، وقتی بحث آبرویمان وسط میآید، به «ابالفضلین توشَن گولّارینا» متوسل میشویم؛ گرهها باز میشود؛ گویی که از اول گرهای نبوده!
ما اصالتا ترک هستیم.
دیگران اگر فقط در حکایتها و منبرها و کلیپها شنیدهاند، ما به چشم خود دیدهایم که بعضی محتضرهایمان در لحظات آخر میگویند «دارم با آقام ابالفضل میرم».
ما دیدهایم که بغض نُه روزهی پدرهایمان بالاخره شب تاسوعا میترکد.
مادرهایمان، قامت بلند پسرهایشان را که میبینند، به خوشقامتِ امالبنین میسپارندش.
ما پشت در پشت و نسل در نسل، عشق ابالفضل را از پدربزرگهایمان به ارث میبریم.
ما اصالتا ترک هستیم.
همگی، زندگیهایمان را به عباس تکیه دادهایم. آنطور که حسین.
ما شب نهم بیتکیهگاه میشویم. شب نهم خیلی بیچارهایم. شب نهم را یکطور ویژهای به ترکها تسلیت بگویید!
«مهدی مولایی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه تاسوعا رو از زبان رئیس جمهور شهید!
همین جمله برای فهمیدن مقام حضرت عباس کافی است!
این جلسه هیأت دولت سال گذشته است.
#محرم
#آیه_الله_بهجت_ره
[در کربلا ] ... بعضی می گفتند : « نُقاتِلُکَ بُغْضاً مِنّا لاَبِیکَ » به سبب بفضی که از پدرت ( امام علی ع) در سینه داریم ، با تو می جنگیم !!
#رحمت_واسعه
کینه توزی ، کار انسان را به کجا می کشاند!
#محرم
#آیه_الله_بهجت_ره
... معاویه دوم ( پسر یزید) اعلام کرد که خلافت ،حق اولاد علی و اهل بیت است و بنی امیه آن را غصب کرده اند، ...
بیانات و اقرارهای معاویه بن یزید شوخی نیست، او برای حق ، از سلطنت ربع مسکونی ( یک چهارم کره زمین که گستره حکومت بنی امیه بود ) گذشت، هر چند وظیفه اش همین بود، ولی آیا اگر آن شرایط برای ما بود، حاضر بودیم چنین کاری بکنیم ؟!
«هَل الدّینُ إِلاَّ التَّرجیحُ عِنْدَ الدَّوَرانِ؟؛ آیا دین داری جز ترجیح [ حق ] هنگام دوران امر ( مخیر شدن بین حق و باطل )است؟»
#رحمت_واسعه
#اعمال_روز_عاشورا
1⃣ خواندن زیارت عاشورا با ۱۰۰ لعن و ۱۰۰ سلام
2⃣ سعى کنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند:
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِیاکمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ
3⃣ شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند
4⃣ خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد و روایت شده که خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او کند .
5⃣ خواندن دعای عشرات
6⃣ اگر کسى در این روز نزد قبر امام حسین علیه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد .
7⃣ شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کنند و در آخر روز بعد از عصر افطار کنند به غذایى که اهل مصیبت مى خورند مثل خرما و نان و امثال آنها نه مثل غذاهاى لذیذه
و آنکه جامه هاى پاکیزه بپوشند و بندها را بگشایند و آستین ها را بالا کنند به هیئت صاحبان مصیبت و علاّمه مجلسى در زادالمعاد فرموده و بهتر آنست که روز نهم و دهم را روزه ندارند زیرا که بنى امیه این دو روز را براى بَرکت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه مى داشتند و احادیث جعلی بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آنها بر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد کرده اند و از اهل بیت عَلیهمُ السلام در مذمّت روزه این دو روز خصوصا روز عاشورا وارد شده است و ایضا بنى امیه علیهم اللَّعْنَةُ از براى برکت آذوقه سال را در روز عاشورا در خانه ذخیره مى کرده اند .
8⃣ در آن روز آذوقه در خانه ذخیره نکند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد .
9⃣ هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت کند و بگوید:
اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ علیه السلام
0⃣1⃣ شایسته است که شیعیان در این روز خود را مشغول کار های دنیا نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و در آخر روز عاشورا سزاوار است یادآوری از حال حرم امام حسین علیه السلام و دختران و اطفال آن حضرت که در این وقت در کربلا اسیر دشمنان و مشغول به حزن و گریه بودند و مصیبت هایی که بر آن ها گذشت که در خاطر هیچ آفریده ای خطور نکند و قلم را تاب نوشتن نباشد.
1⃣1⃣ خواندن زیارت وارث
📚 منبع؛ مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عاشورا
#هیئت_طویریج
استاد قرائتی :
توفیقی بود چند عاشورا کربلا بودم. روز عاشورا مردم کربلا عزاداری را زود تمام کرده و به استقبال هیئت طویریج می روند.
من علمای زیادی را دیدم که پابرهنه در این هیئت شرکت کرده و به سر و سینه می زدند، از جمله شهید محراب آیت اللّه مدنی. از ایشان پرسیدم: راز این قصه چیست؟
فرمودند: سیدبحرالعلوم که از علمای بزرگ نجف بود، برای زیارت به کربلا آمده بودند. در مسیر راه حرم، به تماشای هیئت عزادارای طویریج می ایستد. ناگهان مردم می بینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به کناری گذارده وبه داخل جمعیت رفته و یاحسین! یاحسین می کند.
طلبه ها می روند آقا را از داخل جمعیت نجات دهند تا زیر دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمی دهند. بعد از عزاداری می بینند سید در آستانه غش کردن است، علّت این حرکت را می پرسند؟ سید می گوید: همین که مشغول تماشای هیئت بودم، حضرت مهدی علیه السلام را دیدم که با پای برهنه و سر بدون عمامه، در میان عزاداران به سر و سینه می زند، من شرم کردم که تماشاچی باشم!!
#محرم
شمیم ملکوت
#عاشورا #هیئت_طویریج استاد قرائتی : توفیقی بود چند عاشورا کربلا بودم. روز عاشورا مردم کربلا عزادار
#عاشورا
وقتی چشمی برای دیدن ،
و گوشی برای شنیدن ،
و قلبی برای فهمیدن حقایق کربلا پیدا نکنی ،
وقتی بدن مطهر امام زمانت زیر سم اسبان لگد کوب می شود
و فی سبیل الله و تکبیر گویان،
بر پیکرش ضربه می زنند،
تنها یک راه می ماند،
و آن هم بر سینه و سر زدن است !
لطمه زدن بر صورت است !
خدایا !
زینب کبری س،
امروز به آخرین راه رسیده است !
شاید،
بدین وسیله قلب های مصیبت زده،
التیام یابد !
از این جسم های پوسیدنی ، بهترین بهره ها را برای آخرت مان بگیریم !
خدایا!
ما را از آخرین راه
بواسطه گناهان محروم مکن !
توفیق عزاداری
را از ما مگیر !
شاید امسال آخرین عاشورایمان باشد!
#طرید