#خاطرات
#محمدحسن خیلی هیئتی بود...
توجه ویژه ای به برپایی مجالس اهل بیت علیهم السلام داشت.
حتی در ایام محرم چند روز قبل از #شهادتش که سوریه بود ، با دوستش تماس می گیره و از دلتنگی اش نسبت به #هیئت میگه که تو این ایام هیچ جا #هیئت نمیشه...
🍃🥀🍃
آقای صابر خراسانی هم تعریف می کردند: بعضی اوقات که وارد هیئت می شدم می دیدم #آقا رسول جلوی در ایستاده می گفتم چرا اینجا؟!
می گفت هیئتمونه باید جلوی در وایسم!..
🍃🥀🍃
سال 88تو جریان فتنه کلا چند روز وسط،معرکه بود.
🍃🥀🍃
از زبان دوست و همرزم داداش رسول 👇
#محمدحسن خلیلی واقعا #دل شیری داشت. اینکه یک جوان کم سن و سال که برای اولین بار در مناطق جنگی حضور می یافت و قرص و محکم با حوادث خونین بار و وحشتناک جنگ در سوریه برخورد می کرد، جای مباهات است. به نظر من جنگ #سوریه از نادر جنگهای کثیفی است که تاکنون، جهان شاهد آن بود. حال، جوانی چون #محمدحسن خلیلی که #اولین بار این جنگ وحشیانه را تجربه می کرد و در آن خوش بدرخشد، ارزش بالایی دارد.
🍃🥀🍃
شاهد حرف من این است که یکی از عملیاتها مجبور شدیم برای تخلیه ی یکی از مجروحین خودی که از قضا #فرمانده ی عملیات هم بود وارد عمل شویم.
🍃🥀🍃
#شهید_رسول_خلیلی
معرفی شهدا "شمیم عشق"
#خاطرات #محمدحسن خیلی هیئتی بود... توجه ویژه ای به برپایی مجالس اهل بیت علیهم السلام داشت. حتی در
مشکلی که با آن مواجه شدیم تعداد بسیار کم نیرو بود که در اختیار داشتیم. به همراه #محمدحسن و یکی دو تا از نیروها مجبور شدیم به منطقه درگیری حرکت کنیم تا فرد مورد نظر را به عقب بکشانیم. وقتی به آنجا رسیدیم از #محمدحسن خواستم از ماشین پیاده شده، طول خیابان را با آتش تامینی پوشش دهد تا زمینه برای تخلیه ی فرمانده فراهم شود.
چیزی که واقعا نظر مرا به خود جلب کرد، #رشادت #محمدحسن بود که با وجود آلودگی منطقه و حضور مسلحین در آن، با #شجاعت هر چه تمام تر اقدام به تامین نمود و تا زمان عقب نشینی و خروج از منطقه به این کار ادامه داد.
آن روز بنا به دستور، عقب نشینی کردیم و عملیات ادامه پیدا نکرد.
🍃🥀🍃
از طرفی باید همه ی نیروها را از منطقه خارج می کردیم که خود یک پروژه بود اما چیزی که نگاه ما را به خود معطوف کرده بود #تلاش بی وقفه ی #محمدحسن در کمک به نیروها و تخلیه ی سریع از منطقه بود به طوری که همه را روانه کرد و خود #آخرین نفر بود که از منطقه درگیری خارج شد.
🍃🥀🍃
#شهید_رسول_خلیلی