eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.3هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
18.1هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹جانم یا رسول الله ! صلوات انبیا به جلوۀ جمال تو همه عالم متوسل به تو و به کمال تو تو اولین نور سرمدی تو احمدی تو محمدی خواجۀ عالم خوش آمدی، رسول اکرم خوش آمدی 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 میلاد نبی اکرم صلی‌الله و 🌸 امام جعفر صادق علیه‌السلام مبارک ❣ ❣ ❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
"سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره تین توحید فلق ناس 🎊🎉🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 جانم یا رسول الله امرور سخن از جان جهان بایدگفت.. توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت در روز ولادت دو قــطب عالم .. تبـــــریـــــک به صاحب الزمان (عج) باید گفت 🌸 میلاد نبی اکرم بهانه خلقت 🌸 و قرآن ناطق، امام صادق-ع 🌸 بر امام زمان عج و شما تهنیت باد ❣ ❣ ❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 جانم یا رسول الله امرور سخن از جان جهان بایدگفت.. توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت در روز ولادت دو قــطب عالم .. تبـــــریـــــک به صاحب الزمان (عج) باید گفت 🌸 میلاد نبی اکرم بهانه خلقت 🌸 و قرآن ناطق، امام صادق-ع 🌸 بر امام زمان عج و شما تهنیت باد ❣ ❣ ❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 خورشید، محمد است 💖 و صادق ماه است 💖  خورشید همیشه 💖 با قمر همراه است 💖 یعنی که ولادت امام صادق 💖 در روز ولادت رسول الله است 💖 میلاد نبی اکرم صلی‌الله 💖 وامام صادق علیه‌السلام مبارک باد🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 السلام‌علیک‌ یانبـی اللہ_ص تو دریای شعوری یامحمّد(ص) توعشق پُرغروری یامحمّد(ص) ابرمردی، سلحشوری محمّد(ص) تو از سر تا به پا نوری محمّد(ص) دگرگون ‌شد حجاز از مَقدمِ تو عیان شد جایگاه اعظم تو رسیدی،جهل و نادانی به دَرشد لب خشکیده از جامِ تو تَرشد زِیُمن مَقدمت کسرا فرو ریخت زمین و آسمانها درهم آمیخت جهان‌ را دعوتِ توحید کردی نهال یأس را امّید کردی 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 میلاد نبی مکرم اسلام مبارک ❣ ❣ ❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 میلاد نبی اکرم صلی‌الله 🌹 و امام جعفر صادق ع مبارک باد ان شاء الله عیدی همه ما تعجیل در ظهور مولامون باشه امیدوارم نگاه لطف رسول الله صلی الله و امام صادق علیه السلام در مشکلات زندگی و در سختی های قبر و قیامت نگهدار همه مون باشه. 🌹 تقدیم با بهترین آرزوها 🌹 عیدتون مبارک 🌹حاجت روا باشید ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 میلاد نبی اکرم صلی‌الله 🌹 و امام جعفر صادق ع مبارک باد ان شاء الله عیدی همه ما تعجیل در ظهور مولامون باشه امیدوارم نگاه لطف رسول الله صلی الله و امام صادق علیه السلام در مشکلات زندگی و در سختی های قبر و قیامت نگهدار همه مون باشه. 🌹 تقدیم با بهترین آرزوها 🌹 عیدتون مبارک 🌹حاجت روا باشید ان شاءالله
❣دعای حضرت علی برای گرفتن حاجت 👈حضرت صادق (ع ) فرمود: على عليه السلام چنين بود كه هرگاه صبح مى كرد سه بار مى فرمود:👇 💢سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ سپس مى فرمود 💥اللَّهُمَّ إِنِّي أَعـُوذُ بـِكَ مـِنْ زَوَالِ نـِعـْمـَتـِكَ وَ مـِنْ تـَحـْوِيـلِ عـَافِيَتِكَ وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ دَرَكِ الشَّقـَاءِ وَ مـِنْ شـَرِّ مـَا سـَبـَقَ فِي اللَّيْلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّةِ مُلْكِكَ وَ شِدَّةِ قُوَّتِكَ وَ بِعَظِيمِ سُلْطَانِكَ وَ بِقُدْرَتِكَ عَلَى خَلْقِكَ💥 پس فرمود: اگر حاجتى داشتى اينرا بگوسپس حاجت خود را بخواه 📚بحارالانوار ج 83 ص 283. ❣
🍃🍂 ⇦ از روز سه شنبه شروع کند تا ده روز ، روزی هزار بار بر مویز بخوانید و بخورید و در روز دهم نان و حلوا به مستحقان بدهید🍃🍂 📚مفتاح السعادت مطالب مشابہ ↩️
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و یک ✍ بخش اول 🌸احساس من تو اون لحظات گفتی نیست از اینکه همه ی خانواده خوشحال بودن دلم قرار گرفته بود ولی این باعث نمیشد کمبود پدر و مادرم رو ندیده بگیرم و همش دنبال اونا نگردم …. و یاد هادی تنها برادرم نباشم ..چشمم دنبال اون می گشت و فرید …. رفتم پیش عمو خبیری و نشستم …حال و احوال کردم و از هادی پرسیدم …گفت : والله از من رو پنهون می کنه اون به هیچ وجه نمی خواد سهم تو رو بده و ما هم مدرک درست و حسابی نداریم البته میشه یک کارایی کرد ولی شکوه خانم میگه اونم بچه ی برادر منه نمی تونم گرفتارش کنم زن و بچه ش چی میشن ؟ گفتم عمو اونو ول کنین به عمه هم گفتم من دیگه دنبال اون ارث نیستم اون موقع می خواستم که سر بار کسی نباشم … 🌸حالا دیگه اوضاع فرق کرده و خودم درس می خونم و کار می کنم … ولی فکر نمی کردم؛؛؛ واقعا فکر نمی کردم اون با من به خاطر پول چنین کاری رو بکنه و منو فراموش کنه …. خوب اگر اونو دیدین بهش بگین که من ازدواج کردم و یادش هم بودم …… حمیرا اومد و دست منو و ایرج رو گرفت و برد وسط ……. ایرج بر خلاف تورج و حمیرا اصلا رقص بلد نبود … 🌸تورج هم اومده بود و اونو یواشکی دست مینداخت ….. و می گفت : داداش اول آدم رقص یاد میگیره بعد داماد میشه حالا ببین من چه حاضرم ؟ یا سکه هامو پس بدین یا عروسی منم جور کنین …. گفتم آخه ما غافلگیر شدیم … گفت : من نخ رو بهت دادم خودت نفهمیدی خونه ی حمیرا نگفتم … می خوایم زن ایرج بشی .. یادت نیست ؟ ما همون موقع داشتیم تلاش می کردیم تا برات عروسی بگیریم هی بهم چشمک می زدیم شاید بفهمی ولی تو اصلا حواست نبود از خدا خواستیم که تو پانسیون بمونی تا ما راحت کارامونو بکنیم ……… شام از بیرون آوردن و همه رفتن سر میز و مشغول شدن حمیرا منو صدا کرد و با هم رفتیم بالا …. گفت : ما نرسیدیم اتاق ایرج رو خیلی درست کنیم …. 🌸ناراحت شدم و گفتم …چی داری میگی ؟ اصلا حرفشو نزن امکان نداره …عمو هم گفت فعلا تا عروسی عقد کنین .. این چه حرفیه می زنی ؟ .. گفت نمی دونم به خدا راست میگی ولی ایرج گفته…… و مامانم فکر کرد به تو بگم ….راستشو بگم من می دونستم قبول نمی کنی به ایرجم گفتم ….. نفسم داشت بند میومد گفتم واقعا ایرج اینقدر بی ملاحظه شده ؟ نه,,نه ,,اصلا .. خودت باهاش حرف بزن لطفا ، تا ناراحت نشه چون من الان آمادگی ندارم …. تو رو خدا حمیرا خودت درستش کن …. دستشو زد به شونه ی منو گفت : نه بابا غلط کرده ناراحت بشه مگه تو عروسکی … من بهش میگم خیالت راحت باشه … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و یک ✍ بخش اول 🌸احساس من تو اون لحظات گفتی نیست از اینکه همه ی خانواده خوشحال بودن دلم قرار گرفته بود ولی این باعث نمیشد کمبود پدر و مادرم رو ندیده بگیرم و همش دنبال اونا نگردم …. و یاد هادی تنها برادرم نباشم ..چشمم دنبال اون می گشت و فرید …. رفتم پیش عمو خبیری و نشستم …حال و احوال کردم و از هادی پرسیدم …گفت : والله از من رو پنهون می کنه اون به هیچ وجه نمی خواد سهم تو رو بده و ما هم مدرک درست و حسابی نداریم البته میشه یک کارایی کرد ولی شکوه خانم میگه اونم بچه ی برادر منه نمی تونم گرفتارش کنم زن و بچه ش چی میشن ؟ گفتم عمو اونو ول کنین به عمه هم گفتم من دیگه دنبال اون ارث نیستم اون موقع می خواستم که سر بار کسی نباشم … 🌸حالا دیگه اوضاع فرق کرده و خودم درس می خونم و کار می کنم … ولی فکر نمی کردم؛؛؛ واقعا فکر نمی کردم اون با من به خاطر پول چنین کاری رو بکنه و منو فراموش کنه …. خوب اگر اونو دیدین بهش بگین که من ازدواج کردم و یادش هم بودم …… حمیرا اومد و دست منو و ایرج رو گرفت و برد وسط ……. ایرج بر خلاف تورج و حمیرا اصلا رقص بلد نبود … 🌸تورج هم اومده بود و اونو یواشکی دست مینداخت ….. و می گفت : داداش اول آدم رقص یاد میگیره بعد داماد میشه حالا ببین من چه حاضرم ؟ یا سکه هامو پس بدین یا عروسی منم جور کنین …. گفتم آخه ما غافلگیر شدیم … گفت : من نخ رو بهت دادم خودت نفهمیدی خونه ی حمیرا نگفتم … می خوایم زن ایرج بشی .. یادت نیست ؟ ما همون موقع داشتیم تلاش می کردیم تا برات عروسی بگیریم هی بهم چشمک می زدیم شاید بفهمی ولی تو اصلا حواست نبود از خدا خواستیم که تو پانسیون بمونی تا ما راحت کارامونو بکنیم ……… شام از بیرون آوردن و همه رفتن سر میز و مشغول شدن حمیرا منو صدا کرد و با هم رفتیم بالا …. گفت : ما نرسیدیم اتاق ایرج رو خیلی درست کنیم …. 🌸ناراحت شدم و گفتم …چی داری میگی ؟ اصلا حرفشو نزن امکان نداره …عمو هم گفت فعلا تا عروسی عقد کنین .. این چه حرفیه می زنی ؟ .. گفت نمی دونم به خدا راست میگی ولی ایرج گفته…… و مامانم فکر کرد به تو بگم ….راستشو بگم من می دونستم قبول نمی کنی به ایرجم گفتم ….. نفسم داشت بند میومد گفتم واقعا ایرج اینقدر بی ملاحظه شده ؟ نه,,نه ,,اصلا .. خودت باهاش حرف بزن لطفا ، تا ناراحت نشه چون من الان آمادگی ندارم …. تو رو خدا حمیرا خودت درستش کن …. دستشو زد به شونه ی منو گفت : نه بابا غلط کرده ناراحت بشه مگه تو عروسکی … من بهش میگم خیالت راحت باشه … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○