فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 جانم یا رسول الله
امرور سخن از
جان جهان بایدگفت..
توصیف رسول(ص)
انس و جان باید گفت
در روز ولادت
دو قــطب عالم ..
تبـــــریـــــک به
صاحب الزمان (عج) باید گفت
🌸 میلاد نبی اکرم بهانه خلقت
🌸 و قرآن ناطق، امام صادق-ع
🌸 بر امام زمان عج و شما تهنیت باد
❣ #I_love_Muhammad ❣
❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
#من_محمد_را_دوست_دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 خورشید، محمد است
💖 و صادق ماه است
💖 خورشید همیشه
💖 با قمر همراه است
💖 یعنی که ولادت امام صادق
💖 در روز ولادت رسول الله است
💖 میلاد نبی اکرم صلیالله
💖 وامام صادق علیهالسلام مبارک باد🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 السلامعلیک یانبـی اللہ_ص
تو دریای شعوری یامحمّد(ص)
توعشق پُرغروری یامحمّد(ص)
ابرمردی، سلحشوری محمّد(ص)
تو از سر تا به پا نوری محمّد(ص)
دگرگون شد حجاز از مَقدمِ تو
عیان شد جایگاه اعظم تو
رسیدی،جهل و نادانی به دَرشد
لب خشکیده از جامِ تو تَرشد
زِیُمن مَقدمت کسرا فرو ریخت
زمین و آسمانها درهم آمیخت
جهان را دعوتِ توحید کردی
نهال یأس را امّید کردی
🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹 میلاد نبی مکرم اسلام مبارک
❣ #I_love_Muhammad ❣
❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
#من_محمد_را_دوست_دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 میلاد نبی اکرم صلیالله
🌹 و امام جعفر صادق ع مبارک باد
ان شاء الله عیدی همه ما
تعجیل در ظهور مولامون باشه
امیدوارم نگاه لطف
رسول الله صلی الله
و امام صادق علیه السلام
در مشکلات زندگی و در
سختی های قبر و قیامت
نگهدار همه مون باشه.
#الهی_آمین
🌹 تقدیم با بهترین آرزوها
🌹 عیدتون مبارک
🌹حاجت روا باشید ان شاءالله
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 میلاد نبی اکرم صلیالله
🌹 و امام جعفر صادق ع مبارک باد
ان شاء الله عیدی همه ما
تعجیل در ظهور مولامون باشه
امیدوارم نگاه لطف
رسول الله صلی الله
و امام صادق علیه السلام
در مشکلات زندگی و در
سختی های قبر و قیامت
نگهدار همه مون باشه.
#الهی_آمین
🌹 تقدیم با بهترین آرزوها
🌹 عیدتون مبارک
🌹حاجت روا باشید ان شاءالله
❣دعای حضرت علی برای گرفتن حاجت
👈حضرت صادق (ع ) فرمود: على عليه السلام چنين بود كه هرگاه صبح مى كرد سه بار مى فرمود:👇
💢سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ
سپس مى فرمود
💥اللَّهُمَّ إِنِّي أَعـُوذُ بـِكَ مـِنْ زَوَالِ نـِعـْمـَتـِكَ وَ مـِنْ تـَحـْوِيـلِ عـَافِيَتِكَ وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ دَرَكِ الشَّقـَاءِ وَ مـِنْ شـَرِّ مـَا سـَبـَقَ فِي اللَّيْلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّةِ مُلْكِكَ وَ شِدَّةِ قُوَّتِكَ وَ بِعَظِيمِ سُلْطَانِكَ وَ بِقُدْرَتِكَ عَلَى خَلْقِكَ💥
پس فرمود: اگر حاجتى داشتى
اينرا بگوسپس حاجت خود را بخواه
📚بحارالانوار ج 83 ص 283.
❣
#ذکر_درمانے
#ثـروت_افزایش_روزی
🍃🍂 ⇦ از روز سه شنبه شروع کند
تا ده روز ، روزی هزار بار بر مویز
بخوانید و بخورید و در روز دهم نان
و حلوا به مستحقان بدهید🍃🍂
📚مفتاح السعادت
مطالب مشابہ ↩️
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و یک ✍ بخش اول
🌸احساس من تو اون لحظات گفتی نیست از اینکه همه ی خانواده خوشحال بودن دلم قرار گرفته بود ولی این باعث نمیشد کمبود پدر و مادرم رو ندیده بگیرم و همش دنبال اونا نگردم ….
و یاد هادی تنها برادرم نباشم ..چشمم دنبال اون می گشت و فرید ….
رفتم پیش عمو خبیری و نشستم …حال و احوال کردم و از هادی پرسیدم …گفت : والله از من رو پنهون می کنه اون به هیچ وجه نمی خواد سهم تو رو بده و ما هم مدرک درست و حسابی نداریم البته میشه یک کارایی کرد ولی شکوه خانم میگه اونم بچه ی برادر منه نمی تونم گرفتارش کنم زن و بچه ش چی میشن ؟
گفتم عمو اونو ول کنین به عمه هم گفتم من دیگه دنبال اون ارث نیستم اون موقع می خواستم که سر بار کسی نباشم …
🌸حالا دیگه اوضاع فرق کرده و خودم درس می خونم و کار می کنم … ولی فکر نمی کردم؛؛؛ واقعا فکر نمی کردم اون با من به خاطر پول چنین کاری رو بکنه و منو فراموش کنه ….
خوب اگر اونو دیدین بهش بگین که من ازدواج کردم و یادش هم بودم ……
حمیرا اومد و دست منو و ایرج رو گرفت و برد وسط …….
ایرج بر خلاف تورج و حمیرا اصلا رقص بلد نبود …
🌸تورج هم اومده بود و اونو یواشکی دست مینداخت ….. و می گفت : داداش اول آدم رقص یاد میگیره بعد داماد میشه حالا ببین من چه حاضرم ؟
یا سکه هامو پس بدین یا عروسی منم جور کنین …. گفتم آخه ما غافلگیر شدیم …
گفت : من نخ رو بهت دادم خودت نفهمیدی خونه ی حمیرا نگفتم …
می خوایم زن ایرج بشی .. یادت نیست ؟
ما همون موقع داشتیم تلاش می کردیم تا برات عروسی بگیریم هی بهم چشمک می زدیم شاید بفهمی ولی تو اصلا حواست نبود از خدا خواستیم که تو پانسیون بمونی تا ما راحت کارامونو بکنیم ………
شام از بیرون آوردن و همه رفتن سر میز و مشغول شدن حمیرا منو صدا کرد و با هم رفتیم بالا ….
گفت : ما نرسیدیم اتاق ایرج رو خیلی درست کنیم ….
🌸ناراحت شدم و گفتم …چی داری میگی ؟ اصلا حرفشو نزن امکان نداره …عمو هم گفت فعلا تا عروسی عقد کنین .. این چه حرفیه می زنی ؟ .. گفت نمی دونم به خدا راست میگی ولی ایرج گفته…… و مامانم فکر کرد به تو بگم ….راستشو بگم من می دونستم قبول نمی کنی به ایرجم گفتم …..
نفسم داشت بند میومد گفتم واقعا ایرج اینقدر بی ملاحظه شده ؟ نه,,نه ,,اصلا .. خودت باهاش حرف بزن لطفا ، تا ناراحت نشه چون من الان آمادگی ندارم …. تو رو خدا حمیرا خودت درستش کن …. دستشو زد به شونه ی منو گفت : نه بابا غلط کرده ناراحت بشه مگه تو عروسکی … من بهش میگم خیالت راحت باشه …
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و یک ✍ بخش اول
🌸احساس من تو اون لحظات گفتی نیست از اینکه همه ی خانواده خوشحال بودن دلم قرار گرفته بود ولی این باعث نمیشد کمبود پدر و مادرم رو ندیده بگیرم و همش دنبال اونا نگردم ….
و یاد هادی تنها برادرم نباشم ..چشمم دنبال اون می گشت و فرید ….
رفتم پیش عمو خبیری و نشستم …حال و احوال کردم و از هادی پرسیدم …گفت : والله از من رو پنهون می کنه اون به هیچ وجه نمی خواد سهم تو رو بده و ما هم مدرک درست و حسابی نداریم البته میشه یک کارایی کرد ولی شکوه خانم میگه اونم بچه ی برادر منه نمی تونم گرفتارش کنم زن و بچه ش چی میشن ؟
گفتم عمو اونو ول کنین به عمه هم گفتم من دیگه دنبال اون ارث نیستم اون موقع می خواستم که سر بار کسی نباشم …
🌸حالا دیگه اوضاع فرق کرده و خودم درس می خونم و کار می کنم … ولی فکر نمی کردم؛؛؛ واقعا فکر نمی کردم اون با من به خاطر پول چنین کاری رو بکنه و منو فراموش کنه ….
خوب اگر اونو دیدین بهش بگین که من ازدواج کردم و یادش هم بودم ……
حمیرا اومد و دست منو و ایرج رو گرفت و برد وسط …….
ایرج بر خلاف تورج و حمیرا اصلا رقص بلد نبود …
🌸تورج هم اومده بود و اونو یواشکی دست مینداخت ….. و می گفت : داداش اول آدم رقص یاد میگیره بعد داماد میشه حالا ببین من چه حاضرم ؟
یا سکه هامو پس بدین یا عروسی منم جور کنین …. گفتم آخه ما غافلگیر شدیم …
گفت : من نخ رو بهت دادم خودت نفهمیدی خونه ی حمیرا نگفتم …
می خوایم زن ایرج بشی .. یادت نیست ؟
ما همون موقع داشتیم تلاش می کردیم تا برات عروسی بگیریم هی بهم چشمک می زدیم شاید بفهمی ولی تو اصلا حواست نبود از خدا خواستیم که تو پانسیون بمونی تا ما راحت کارامونو بکنیم ………
شام از بیرون آوردن و همه رفتن سر میز و مشغول شدن حمیرا منو صدا کرد و با هم رفتیم بالا ….
گفت : ما نرسیدیم اتاق ایرج رو خیلی درست کنیم ….
🌸ناراحت شدم و گفتم …چی داری میگی ؟ اصلا حرفشو نزن امکان نداره …عمو هم گفت فعلا تا عروسی عقد کنین .. این چه حرفیه می زنی ؟ .. گفت نمی دونم به خدا راست میگی ولی ایرج گفته…… و مامانم فکر کرد به تو بگم ….راستشو بگم من می دونستم قبول نمی کنی به ایرجم گفتم …..
نفسم داشت بند میومد گفتم واقعا ایرج اینقدر بی ملاحظه شده ؟ نه,,نه ,,اصلا .. خودت باهاش حرف بزن لطفا ، تا ناراحت نشه چون من الان آمادگی ندارم …. تو رو خدا حمیرا خودت درستش کن …. دستشو زد به شونه ی منو گفت : نه بابا غلط کرده ناراحت بشه مگه تو عروسکی … من بهش میگم خیالت راحت باشه …
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#میانه_روی_پیامبرص
🔅 #امام_علی_علیه_السلام:
🔸 «(النبی ص) ... مُعتَدِلَ الأَمرِ غَيرَ مُختَلِفٍ، لا يَغفُلُ مَخافَةَ أن يَغفُلوا أو يَمَلُّوا، ولا يُقَصِّرُ عَنِ الحَقِّ، ولا يَجوزُهُ الَّذينَ يَلونَهُ مِنَ النَّاسِ» .
🔹 «(پیامبر اکرم (ص))... ميانه رو بود. كارهاى متناقض انجام نمىداد. هيچ گاه غفلت نمىكرد تا مبادا مردم، غفلت كنند يا خسته شوند. در حق، كوتاهى نمىكرد و از آن، تجاوز هم نمىكرد».
📚 عيون اخبار الرضا : ج ١ ص ٣١٦ ح ١
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #اخلاق_پیامبر
⁉ در مقابل فحاشان چه باید کرد؟ دستور قرآن به پیامبر(ص) به «هجرت جمیل»
🌸 خداوند به پیامبر(ص) میفرماید:
🔹 «وَاصْبِرْ عَلی ما یقولون» خیلی حرفهای ناشایسته به تو میگویند، صبر داشته باش بر آنچه آنها میگویند خویشتندار باش و تحمل کن. «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرآ جَمیلا» از آنها دوری گزین، دوری گزیدن زیبایی.
⁉ این «دوری گزیدن زیبایی» یعنی چه؟ یعنی ضمن اینکه از اینها فاصله میگیری عکسالعمل خشونتآمیزی نسبت به اینها نشان نده. مثلا وقتی که میبینی به تو بدگویی میکنند و فحش میدهند، به آرامی از آنجا رد شو، انگار نشنیدهای.
🔹 مفسرین گفتهاند یعنی در عین اینکه از آنها دوری میگزینی، این دوری گزیدن تو مانع نصیحت و تبلیغ و ارشاد و هدایت آنها نشود. وقتی که میبینی این حرفها را میزنند اندکی خودت را کنار بکش ولی به یک شکل زیبایی.
🔹 شعری هست منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع) که با مضمون این آیه خیلی نزدیک است. میفرماید: وَ لَقَدْ اَمُرُّ عَلَی اللَّئیمِ یسُبُّنی فَمَضَیتُ ثَمَّةَ قُلْتُ ما یعْنینی. میگوید بر یک آدم لئیم و پست عبور میکنم؛ میبینم مرا دارد سب میکند و فحش میدهد. به آرامی رد میشوم میگویم مقصودش من نبودم.
🖕 این را هجرت جمیل میگویند. هم از آن کنار میرود برای اینکه نمیخواهد پرده دریده بشود و هم عکسالعمل خشونتآمیزی نشان نمیدهد.
🔹شما مثلا میبینید که فرزندتان به شما حرف ناشایستهای میزند. اگر روبروی او بایستید این پرده، دیگر دریده میشود. شما خودتان را به نشنیدن میزنید برای اینکه نمیخواهید این پردهای که میان شما و او هست دریده شود. خودتان را کنار میکشید، دوری میگزینید ولی به یک شکل زیبایی. انگار چنین چیزی نبوده و نشنیدهاید، بعدا هم به روی خودتان نمیآورید.
🖕 این معنای وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرآ جَمیلا است: از آنها دوری بگزین و به روی خودت هم نیاور، برای اینکه بعد بتوانی اینها را باز نصیحت کنی، ارشاد و راهنمایی کنی.
👤 استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۰، ص۵۴
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
❣ #I_love_Muhammad ❣
❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
#من_محمد_را_دوست_دارم
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ولادت با سعادت امام جعفر صادق علیه السلام تبریک و تهنیت باد
🌸 امام صادق علیه السلام خطاب به اصحاب خود فرمودند:
🔹هر گاه یکی از شما راستگو، امانتدار و خوشاخلاق باشد و در وصفتان بگویند: ((این شخص، شیعه است))؛ من خوشحال میشوم.
زیرا خواهند گفت که: ((این نمونهای از آداب شیعیان است))
🔹اما اگر اخلاق شما به غیر از این باشد، پیش از همه، ننگ و ناراحتی به من میرسد زیرا دیگران با مشاهده شما خواهند گفت:
((این نتیجهی تربیت امام شیعیان است))
📚 اصول کافی ، جلد ۲ ، صفحه ۶۳۶
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ