eitaa logo
✨مجموعه فرهنگی،تربیتی شمسا
729 دنبال‌کننده
974 عکس
377 ویدیو
57 فایل
🍃بسم رب الزهرا🍃 تو شمسایی! حضورت نور است و نور است و نور..💗 ذیل هیئت صاحب العصر اراک (عج) https://eitaa.com/yalasaratnet ادمین @FSaberinia @shahiiideh
مشاهده در ایتا
دانلود
14.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. شاید سوال شمام باشه. قسمت اول آیا گشت ارشاد برای ترویج حجابه؟! l👇بیا بیناشو l 🆔 @binaasho
💠راه های افزایش عزت نفس {کسب یک مهارت مشخص} لازمه کسب مهارت تمرین زیاد است. شایستگی و انضباط حاصل از این تمرین به همراه بهره حاصل از مهارت، می‌تواند احساس رضایتمندی بیش‌تری را در شما ایجاد کند. بنابراین می‌توان کسب مهارت در زمینه دلخواه را یکی از راه‌های تقویت عزت نفس عنوان کرد. @shamsa99
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی اوقات معنی شکست رو درست متوجه نمیشیم‼️ حواست به خودت و تلاش هات باشه
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
فکت : این عکس ها دید شما رو به زندگی تغییر میده❗️
🎉🎉🎉🎉🎉🎉 🎀پیش ثبت نام برنامه مادر دختری شمسا 💌ویژه روز دختر 🆔جهت ثبت نام به ادمین کانال پیام بدید @shamsa99
🌱 ریشه تواضع... @shamsa99
هدایت شده از کرامت
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 طرحواره‌ها از کجا می آیند؟ 🔻رسانه شروع می‌کنه برای شما طرحواره ساختن مثلاً شروع می‌کند، از یک زندگی خوب برای شما هی گفتن و گفتن. از بدن زیبا هی می‌گوید. 🔹 لذا آن بچه‌ای که نشسته و در گوشی‌اش کارتون می بیند یا مثلاً بازی‌های آرایشی را بازی می‌کند الان که هیچ وقت آرایش نمی‌کند، ولی وقتی به یک سنی رسید که می‌خواهد زیبا باشد، آن قالب زیبایی در ذهنش می‌آید. آن هیکل در ذهنش می‌آید. 📛 برای همین است که می‌بینید در ایران بالاترین عمل جراحی زیبایی مال زنان است، چون در این سال‌ها تبلیغاتی انجام شده که حتی طرف از بدن خودش هم راضی نیست. رسانه‌ها تقریباً جدی‌ترین عامل شکل‌گیری طرحواره‌های ما در ذهنمان هستند. "استاد مهدی زاده" ⚠️ ما در کرامت، برایتان از اندیشه های مختلف تربیتی می گوییم، چراکه نگاه نقادانه ی شما ارزشمند است. ⚠️ 🔸 "کرامت؛ کانون رشد و آموزش مربی تراز انقلاب اسلامی" ✅ @keraamat_ir
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ؛ صبح شما بخیر در آستانه روز معلم هستیم. مبارک است بر همه معلمان عزیز ؛ عنوان انسان های با شرف و شریف. عنوانی که در همه جا و در همه زمان ها و زمانه ها بدان افتــــــــــــــــــــــــخار می شود و احترام بر می انگیزاند و بزرگان را در مقابلش بر می خیزاند. این روزها سیاستمداران و حتی دانشمندان کوچه پس کوچه ها را گز می کنند تا خانه آموزگارانشان را پیدا کنند و گل بوسه را بر دست های بیفشانند. مرسوم است هدیه دادن و چه نیک رسمی و چه پاس داشت نیکویی؛هدیه هایی از جنس محبت و پیام هایی سرشار از شوق ؛ اما من از میان همه هدیه ها، همچنان کاغذ کادوی آن دانش آموز عزیز سهل آبادی که بر جواراب آبی رنگی کشیده بود را نگه داشته ام به یادگار. **** در اردوی کرمانشاه ابوالفضل دچار دل درد شدیدی شد. بار اول بود که به اردو آمده بود ؛ خجالتی و سربه زیر ؛ سعی می کرد درد را پنهان نگه دارد اما « رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون » درد شدت گرفت و نقطه های عرق بر خط پیشانی نگاشته شده. با معاون کمک و همراهی اش کردیم و به دکتر رساندیم. دلداری اش دادیم. اشک از چشمانش ستردیم و همدردی کردیم؛ امید در دلش جوانه زد. کم کم حال و هوایش بهتر... ابوالفضل از خانواده ی فقیری بود. پدر پیری داشت که نمی توانست کار کند و مادری که چشمانش در گودی نشسته و روی زرد از قناعت که چارقد سفیدی می پوشید؛ سواد نداشت؛ گاه گداری به مدرسه سر می زد؛ نگران ابوالفضل بود ولی من او را دلداری می دادم؛ چون پسرش خوب بود، درس می خواند و ادب داشت. اردو تمام شد؛ به مدرسه برگشتیم. چند روز بعد – روز معلم – در دفتر را باز کرد و کادو آورد. چشمش سرشار از محبّت بود و من موج محبت را می دیدم اما گرمای خجالت و شرم او را نیز حس می کردم. گمانم بر این است از ناچیزی هدیه خجالت می کشید. دستش را گرفتم. او نمی دانست ولی من واقعا از هدیه ای خوشحال شدم؛ انگار که از دیدن کادو یکّه خورده باشم، گفتم: «این کاغذ را برای یادگاری نگه خواهم داشت.» اکنون بیست و چند سال از آن روزگار گذشته و کاغذ کادو در بایگانی خانه من محفوظ است و عزیز ؛ ابوالفضل بزرگ شده؛ او دیگر شاگرد من نیست، دوست من است و من برای این دوست – حتی - وام ازدواج و خرید تراکتور ضمانت کرده ام؛ او مرا فراموش نکرده و من نیز محبت او را هرگز. مدیران گرانقدر و معلمان عزیز فردا مراقب «ابوالفضل» ها باشید و پدرا و مادر ابوالفضل ها. مراقب صورت هایی باشید که «با سیلی سرخ می شوند.» مراقب باشید: ممکن است شب قبل از روز معلم «اشک» مادری جاری شده باشد و حتی اشک پدری «غیبت» دانش آموزان در روز معلم و – حتی - فرداهایش را چک کنید؛شاید دانش آموزی به خاطر این که دست خالی به مدرسه نیاید ترجیح داده «تمارض» کند و به مدرسه نیامده و این ممکن است... این احتمال از هر صد – نه – حتی اگر از هر هزار نفر یک نفر باشد نمی ارزد. به هیچ نمی ارزد. نگذارید که ولی دانش آموزی – سرخود – سر خیر شود و به هوای جمع آوری هدیه، مادرها و پدرها را تا مرز شرمندگی ببرد و بعد اسم ها را لیست کند و آن ها که هدیه بهتر و بیشتر داده اند را در اول لیست بنویسد و نام دانش آموزی که نتوانسته و یا نخواسته یا پدر و مادرش نخواسته اند در آخر و - خدای ناکرده و زبانم لال - این لیست را بدهند دست معلم و دانش آموز سعی کند خودش را پشت میزی پنهان کند... و اگر معلمی و اگر مدیری – خدای ناخواسته – خودش چنین صحنه ای بیاراید او – حتی یک نفر از میان هزاران معلم خوب و عزیز - حتما معلم نیست و او اصلا مدیر نیست. اصلا هم گمان نکنید که این دانش آموزان فقط در مدرسه های کم برخوردار هستند و یا در روستاها زندگی می کنند....نه! فکر نکنید این ها فقط به خاطر فقر است؛ نه! گاهی مادر نیست گاهی پدر نیست ممکن است هر دو نباشند ممکن است باشند و برایشان مهم نباشد و اگر دقت نکنید قربانی این روز عزیز و عظیم، آن دانش آموز، آن روح ظریف و آن موجود نازنین و بی گناه نشسته در کلاس و پناه آورده به مدرسه شما خواهد بود.... سپاس ها و تبریک ها 1. مراقبان محترم و عزیز سلامت ؛ هفته سلامت مبارک باد ؛ ارادتمند شما هستم. در پناه خدا سلامت باشید. 2. مشاوران و روانشناسان عزیز؛ روز مشاوره و روانشناسی مبارک باد ؛ ارادتمند شما هستم. 3. مدیران عزیز که در کارورزی همکاری کردید ؛ دست مریزاد؛ از زحمات شما صمیمانه سپاسگزارم. 4. معلمان عزیز که در کارورزی همکاری کردید ؛ دست مریزاد ؛ از زحمات و همراهی شما صمیمانه سپاسگزارم. ارادتمند همه شما معلم ؛ حسین مولوی ( دوشنبه های همدلی 18 ) 10 اردیبهشت ماه 1403