#تسخیر_دل
ز هر نایی، نوای مهربانی بر نمیآید
بجز از نای عشق این نغمهخوانی بر نمیآید
به زنجیر مَحبّت کن مُسخّر جمله دلها را
که تسخیر دل از نامهربانی بر نمیآید
زبان دل نکو کن تا نسوزی با زبان دلها
که جز از شمع، این آتشزبانی بر نمیآید
ببخش آسان به عشق وصل جانان، جان شیرین را
که از فرهادکیشان، سختجانی بر نمیآید
شد از شیرینزبانی، شکّرافشان طوطی خوشگو
که از هر مرغکی شکّرفشانی بر نمیآید
به نزد حاسد و بدخواه، راز دل مگو زیرا
ز گلچین، راه و رسم باغبانی بر نمیآید
دل دانا بوَد گنجور دین و دانش و تقوا
ز هر ویرانه، گنج شایگانی بر نمیآید
هزاران نکته باشد عارفان را در سخن اما
ز هر کو شد سخنگو، نکتهدانی بر نمیآید
خریدار متاع علم، جز اهل خِرد نبوَد
که از هر پیلهور، بازارگانی بر نمیآید
چو موسیٰ گر امین گردی، شعیب فیض حق جویی
که از هر گلّهبان، رسم شبانی بر نمیآید
به پیری، قرب یزدان جستن و آسودهدل خفتن
بهجز از طاعت عهد جوانی بر نمیآید
ز یار رهگذر نبوَد امید شفْقت و رحمت
ز ابر نوبهاری، سایهبانی بر نمیآید
چه غم از فرقِ لفظ فُرس و ترک و تازی و ژرمن
که رفق و همدلی، از همزبانی بر نمیآید
برون کن دیو نفس از خانهی دل تا شوی ایمن
که از دزد ستمگر، پاسبانی بر نمیآید
نوای باربُد بر جان و دل بخشد طرب ورنه
ز هر مطرب، سرود خسروانی بر نمیآید
به ظلمات فنا آب بقا خضر نبی جوید
کز اسکندر حیات جاودانی بر نمیآید
نه هر آهنگری، آگه بوَد از رمز آزادی
که جز کاوه قیام کاویانی بر نمیآید
دم از نام و نشان هرگز نزد (شمس قمی) زیرا
که نام نیک، جز از بینشانی بر نمیآید.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi