#تقوای_شباب
آیینهدلان را ، چه غم از روز حساب است ؟
غمگین شود آن چهره که در زیر نقاب است
دل در گروِ ظاهر هر کس نتوان داد
بر دیده گهی مار، همانند طناب است
از عارف جاهل نتوان مَعرفت آموخت
چون فرق میان نفَسِ گند و گلاب است
اغفال بزرگیّ عِمامه مشو هرگز...
وقتی که هوا موجب تشکیل حباب است
با زهد ریایی نرسد کس به خداوند
میوه ندهد شاخه که از ریشه خراب است
زهد و شرف اهل ریا و فن و نیرنگ...
آن خشک کویریست که لبریز سراب است
تا دل نشود پاک، چه سودی ز عبادت ؟
بیهوده مکن جهد که عاری ز جواب است
آنکو که همه عمر خطا کرد و خیانت
در نزد خداوند، سزاوارِ عِقاب است
احسان و کرم، خصلت انسانی محض است
تاجر بوَد آنکس که پی کسب ثواب است
با صدق و صفا لطف و وفا کن که ببینی
مقبول خدا لطف تو در روز حساب است
حاصل ندهد وقت خزان، بذر عبادت
پاداش عمل حاصل تقوای شباب است
تعجیل به هر امر، شده نهی، ولیکن
وقت عمل نیک سزاوار، شتاب است
تا کی؟ بروی راه خطا ای دل غافل!
هر راه بهجز راه خداوند، عذاب است
کن پاک دلت... تا رخ دلدار ببینی!
گَرد گنهِ ماست که بر دیده حجاب است
آن کس که بوَد مستِ میِ جام حقیقت ـ
کی در پی نوشیدن و مستی شراب است
غافل مشو از کوشش و اندیشهی بیدار
حاصل ندهد شاخِ درختی که به خواب است
(ساقی) به نصیحت غزلی گفت که بیشک
تلخ است و خِردسوز، اگر بادهی ناب است.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401/02/09
#شمس_ساقی
@shamssaghi