(حلول مـاه رمضــان مبـارک باد)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
بَـه بَـه ز شمـیــم مُشکبـــوی رمضــان
نشـناس سر از قـدم بهسوی رمضــان
دریــاب فضــایلـی که دارد ایـن مـــاه
تـــا غـــم نخــوری در آرزوی رمضــان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(ضیافت الله)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
مــاه رمضــان ، ضــیافـت اللّٰه بُـــوَد
مهمــان شود آن دلـی که آگـاه بُـــوَد
هرکس که ز معرفت زند ساغر عشق
سـرمسـت، ز میخـــانــه ی اللّٰه بُـــوَد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(ماه رحمت)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
رمضان، ماه عبـادت بوَد و صوم و صلات
مـاه پـاکیـــزگـی نفـس و نــزول بــرکــات
ماه دلدادگی و رحمت و احسان و خلوص
مـاه غفــــران الهــــی و قبـــول حســنـات
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#سحر
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
(هوای سحر)
خوشا تـــــلاوتِ قــــرآن و ربنــــای سحر
خوشا به نغمــهی عـرفـانی دعــــای سحر
خوشا نـوای مــؤذن که میرسد بر گـوش
خوشا به بـانگ منـاجـات در هــوای سحر
خوشا لطافتِ روح و خوشا طراوت جـان
خوشا به پـاکـی دلهــای با صفــای سحر
خوشا به ماه ضیافت خوشا به مـاه خـدا
خوشا به لحظهی رؤیــایی و نــوای سحر
خوشا به آنکه بَـرد فیضِ این مبـارک مـاه
خوشا به آنکه کند درکِ لحظـههـای سحر
چنانکه بحـر کـرامـت بود سحــرگــاهــان
خوشا کسیکه زند غوطه در فضای سحر
بـدا به آنکه غـریب است با فضــایل مــاه
خوشا به آنکه بُــوَد یـــار و آشـــنای سحر
بگیــر دست تمنــا به سـوی حضرت حــق
بخواه آنچه که میخواهی از خـدای سحر
دلِ شکسته و بیمـــار خــود ، مــــداوا کن
که نیست هیــچ دوایـی بـهْ از دوای سحر
مبـند دل بجــز از لحظــههـای نــاب دعــا
کـه رهـــروان طــریـقانـد مبـــتلای سحر
نمــاز و روزه و حــج است واجب شرعی
که این سه هست ز ارکـان پر بهــای سحر
بریز (ساقی) رحمت! به ساغرم می نــاب
ز جـام بـادهی جانبخش و دلــربـای سحر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(التماس دعا)
(السلام عليك يا علی بن ابیطالـب)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#ماه_خدا
#شهادت
#رمضان_المبارک
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمؤمنین
(مرد کوفه)
شباست و بغضِ چندین سالهی من
چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده
نمـیدانـم کـه ایـن بغـض نفـسگیــر
چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده
غمـی بــر سـیـنهام سـنگیـن نشـسـته
چـــرا مـانـده نفـس در نــای، امشـب
نمیپیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه
چـــرا در کــوچــههـا ای وای امشـب
چـــرا دل میزند در سینهام ، جوش
چـــرا بــیتـــابــم و در اضـطــــرابم
خــدایــا خود تو میدانی که امشب
چـــرا چـشــم انتظـــــار بـــوتـــرابم
چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان
نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟
مبـــادا فتـــنهای گـــردیــده بـــرپـــا
ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه
خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد
بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون
الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را
که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون
شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی
بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم
فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان
بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم
خــداونــدا از ایـنگــونــه مسلمـــان
فــراواناست در ایـن عــالـم اکنــون
کـه قلـب مهـــدی صــاحـبزمــان را
کنــند از غصــهها آغشـته در خـــون
اَلا ای (ســاقــی) دلهــای عــاشــق!
نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران
شکـسـته ، سـاغـــر دل، از جـــدایـی
خمـــاری شـد حــدیـثِ بـیقــــراران.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1382
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمؤمِنین)
#ماه_خدا
#شهادت
#رمضان_المبارک
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمؤمنین
(محراب کوفه)
محرابِ کوفه ناگهان گلگون به خون شد
هفت آسمان در خون نشست و لالهگون شد
برخاست بانگ «فزتُ رَبِّ الکعبه» بر عرش
وقتی که رأس شاه مردان غرقِ خون شد
مولای درویشان به دست ابن ملجم
در سجدهی حق فارغ از دنیای دون شد
هرچند بود آگاه از این صبحِ خونین
صبحی که با ظلمت قرین در اندرون شد
با دست رحمت، قاتلش را کرد بیدار
چون واقف از روز ازل، بر مایَکون شد
در امتحان عشق، در نزد خداوند
با سربلندی فارغ از این آزمون شد
شد دستِ کین آغشته چون بر این جنایت
هنگامهی « اِنّا اِلَیهِ راجعون » شد
از ضربتی که فرق مولیٰ را دوتا کرد
عرشِ عظیم کبریایی بیسکون شد
با کشتن شیرِ خدای بیشهی عشق
روباهِ شرک و تفرقه خوار و زبون شد
از خونِ فرقِ مرتضی شاهِ ولایت
کاخ ستم ویرانه گشت و واژگون شد
داغی چنین هرگز ندیده چشم عالم
آری! که آتشزا ترین داغ قرون شد
ای (ساقی) کوثر ز داغت تا قیامت !
جامِ دوچشم شیعیانت، غرقِ خون شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1383
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(السلام عليك يا علی بن ابیطالب)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمؤمنین
(شاہ ملک لافتی)
خدا تا آفرینش را به پا کرد
علی را شاهِ مُلک اتقیا کرد
جهان، دیوانه ی روی علی بود
خدا هم مستِ گُلروی علی بود
علی اسطورهی خلقِ خدا شد
تجلّیگاهِ ذاتِ کبریا شد
پس از حج در غدیر خم پیمبر
جِهازِ اُشتران را کرد منبر
سپس دستِ علی را بُرد بالا
یگانه «شاهِ مُلکِ لافتیٰ» را
بگفتا : بعد من «مولا»یتان اوست
بداریدش چو جان خویشتن دوست
عدو در جمع، بَخّن یا علی گفت
ز مکر و حیله های ممتلی گفت
اگرچه تهنیت_گو گشت آن دم
کمر بر دشمنی میبست محکم
که با دنیاپرستان دغلکار
شدند از کینه همپیمان و همکار
ا***ا
چو از حکم نبی بیتاب گشتند
نقاب جهل، بر مهتاب گشتند
ولایت را ، ز مولا غصب کردند
خزف را جای گوهر نصب کردند
علی در انزوا گردید تنها
ز مکر و کینه و تزویرِ شورا
چه شورایی که قَطّاع الطّریقاند
شریکِ دزد و، با مردم رفیقاند
سقیفه نام آن شورای پَست است
همه آشوب ها از آن نشست است
چو خفاشند با خورشید، دشمن
سیه کارند در هر کوی و برزن
از انسانیت و مردی به دورند
همه عاری ز تدبیر و شعورند
چه گویم زین عناد بی نهایت
ز غصب و اینهمه بغض و جنایت
غریبانی که خود را خویش خواندند
شغالانی که خود را میش خواندند
سفیهانی که در جوش و خروشند
همه گندم نما و جو فروشند
اگر عمری رَوی منزل به منزل
نمیبینی درین قومِ سیه دل
یکی را بندهی الله باشد
ز درد مسلمین آگاه باشد
که در راہ خدا ، کاری نماید
به مِحنتدیدگان یاری نماید
اگرچه سالها بودند بر تخت
سه نامرد ستمکار سیه بخت
چنان که غصب حق کردند با زور
به پایان گشت دور آن سه مزدور
خلافت، باز - از آنِ علی شد
اگرچه در غدیر خم ولی شد
ولایت مَسندِ آن مَهجبین بود
ولی بود و امیرالمؤمنین بود
علی ، یار و مددکارِ فقیران
یگانه یار و غمخوارِ عسیران
علی شیرِ خدا خیبرگشا بود
ولی اللہ و صِهرِ مصطفا بود
زمین غَرّہ زِ زیب فرّو جاهش
قمر خیرہ ، به اشراقِ نگاهش
علی ، نان آور خوانِ ضعیفان
یتیمان را پدر بود از سر جان
چو دشمن تشنهی خون علی بود
دلش از زهر کینه، ممتلی بود
به قتل وی ز جهل و مکر و افسون
بشد مأمور، «ابنِ ملجم» دون
به سر چون داشت فکر قتلِ حیدر
به مسجد رفت آن رذلِ بداختر
عبا بر سر کشید و ناگهان خفت
مؤذن تا که تکبیر اذان گفت
علی در خواب خوش چون دید او را
بخواندش بر نماز آن زشتخو را
به دست خویش وی را کرد بیدار
اگرچه بود خود ، واقف بر اسرار
به سجدہ رفت تا شاہ ولایت
مهین خورشید رخشان هدایت
همانگاهی که همراز خدا شد
ز ضرب تیغِ کین فرقش دوتا شد
چو فرقِ شاہ مردان غرق خون گشت
شفق در خون نشست و لالهگون گشت
قلم بی تاب شد از ظلم گردون
که شد محرابِ کوفه دجلهی خون
نگو مسجد که مسجد بیستون شد
نگو کوفه ، که کوفه واژگون شد
نوای «فُزتُ رَبِّ الکعبه» از فرش
به همراہ علی میرفت بر عرش
نیستان در نیستان، ناله سر شد
درختِ معدلت را ، خم کمر شد
شکست آیینه ی عدل الهی
به سنگ جهل، با تیغ تباهی
هزار اُف بر تو ای چرخ نگونسار
که گشتی با اجل همراه و همکار
عدالت رفت و مولا رفت و ما را
نماندہ جز غم و رنج و مدارا
علی را کِی شناسد کس به عالم
به جز ذاتِ خداوندِ معظم
اَبرمردی که مانندش مُحال است
چو ذات حضرت حق بیمثال است
اگر خورشید، از مغرب در آید
دگربارہ جهان چون او بزاید
جهان دونپرور است و بی مروّت
نبندد با کسی عقد اُخوّت
نفاق و فتنهها پیوسته باقیست
تبر در کینه ی سرو و اقاقیست
چو رفت از این جهان (ساقی) مستان
خماری شد حدیث مِی پرستان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1374
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(شَهْرٌ رَمَضانَ الّذی اُنزِلَ فیهِ الْقُرآنُ)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
#وداع_با_ماه_رمضان
(خداحافظ)
الا ای ماه مِهر و رحمت و غفران! خداحافظ
که در قدرِ تو نازل شد ز حق قرآن، خداحافظ
ضیافت بود و ما مهمانِ این خوان کرم بودیم
الا ای ماه جود و نعمت و احسان! خداحافظ
همه لبریز بودیم از معاصی و خطا اما...
گذشتی از خطا و لغزش و عِصیان، خداحافظ
چه شبها را سحر کردیم با آه و فغان زیرا
سرشک دیده میبارید بر دامان، خداحافظ
«شبِ قدر» تو را ما قدر دانستیم و از لطفت
مناجات و دعا خواندیم و «یا سبحان» خداحافظ
دل خود را رها کردیم در بحر فضیلت ها
تو بودی کشتی و حق بود کشتیبان، خداحافظ
«اَجِرنا یا مُجیر» و ذکر «یا قدّوس» ما را بُرد
از این خاک سیه، تا عرشِ الرّحمٰن خداحافظ
دل ما غرق اندوه است و بیمار توایم ای ماه!
تو بودی بر تن بیمار ما ، درمان خداحافظ
به تن کردیم «جوشن» در شب «قَدر»ت به این امّید
مبادا نزد اهریمن شویم عریان، خداحافظ
امید ماست ای ماه خدا ، سال فرج باشد
همین امسال آید شهریارِ جان، خداحافظ
بنای ظلم اگرچه سرکشیده باز تا افلاک
کُند با تیشهی عدلش ز هم ویران، خداحافظ
تو هم ای ماه! زخمی را به دل داری از آن تیغی
که چشم عالَم از جورش شده گریان، خداحافظ
دوتا شد فرق مولا در شبِ قدر تو با شمشیر
به دست اِبن مُلجَم بندهی شیطان، خداحافظ
الا ای ماه فیض حق! به حقّ (ساقی) کوثر
بکاه از جرم ما در صفحهی میزان، خداحافظ
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1402/01/31
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#سحر
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
(دعای سحر)
سحــر شـوریـدگی بسـیار دارد
دعـایش، خــاطِــرات یــار دارد
پـــدر بــود و نـــوای دلنـوازش
کــه در گـوشم نــوای تــار دارد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(ماه رحمت)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
رمضان ماه عبادت بوَد و صوم و صلات
مـاه پـاکیــزگـی نفـس و نــزول بــرکـات
مـاه دلدادگی و رحمت و احسان و زکات
مـاه غفــــران الهــــی و قبـــول حسـنات
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
شمس بانوی کاشانی01 شمس بانوی کاشانی - Instrumental Ney .mp3
زمان:
حجم:
11.16M
#سحر
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
(هوای سحر)
خوشا تلاوتِ قرآن و ربنای سحر
خوشا به نغمهی عرفانی دعای سحر
خوشا نوای مؤذن که میرسد بر گوش
خوشا به بانگ مناجات در هوای سحر
خوشا لطافتِ روح و خوشا طراوت جان
خوشا به پاکی دلهای با صفای سحر
خوشا به ماه ضیافت خوشا به ماه خدا
خوشا به لحظهی رؤیایی و نوای سحر
خوشا به آنکه بَرد فیضِ این مبارک ماه
خوشا به آنکه کند درکِ لحظههای سحر
بَدا به آنکه غریب است با فضایل آن
خوشا به آنکه بُوَد یار و آشنای سحر
بگیر دست تمنا به سوی حضرت حق
بخواه آنچه که میخواهی از خدای سحر
دلِ شکسته و بیمار خود ، مداوا کن
که نیست هیچ دوایی بهْ از دوای سحر
مبند دل بجز از لحظه های ناب دعا
که رهروان طریق اند مبتلای سحر
نماز و روزه و حج است واجب شرعی
که این سه هست ز ارکان پر بهای سحر
چنان که بحر کرامت بوَد سحرگاهان
خوشا کسیکه زند غوطه در فضای سحر
بریز (ساقی) رحمت! به ساغرم مِی ناب
ز جام باده ی جانبخش و دلربای سحر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1386
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#بانوی_کاشانی 🎤
(وداع با ماه مبارک رمضان)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
#وداع_با_ماه_رمضان
(ماه رحمت)
اندکاندک ماهِ رحمت، رو به پایان میرود
رو به پایان ای دریغا ، ماهِ غفران میرود
ماه فیض و طاعت و ذکر و مناجات و دعا
ماه زهد و پاکی و تقوا و عرفان میرود
ماه خودسازی انسان، در کلاس مَعرفت
ماه دوریکردن از اغوای شیطان میرود
ماه عشق و بندگی در سجدهگاه عاشقی
ماه تسبیح و نماز و، ماهِ جانان میرود
ماه یا سُبّوح و یا قدّوس و آن شبهای قدر
ماه نازل گشتن آیات «قرآن»، میرود
ماه بر تن کردن «جوشن» که اسمای خداست
ماه مهمانی و توفیق فراوان، میرود
ماه لب بستن نه تنها بر طعام و شُرب آب
ماه امساک از گناه و جرم و عِصیان، میرود
ماه خیر و همدلی و رأفت و مِهر و وفا
ماه لطف و دستگیری از ضعیفان میرود
آن دلی که پی نبرده بر فضیلت های آن ،
کِی خورَد افسوسِ آنچه رو به پایان میرود؟
ای که دل را شستوشو دادی به آب دیدگان!
دل چو شد پاک از گناه، از دست، آسان میرود
باش آگاه از «هوای نفسِ» خود در هر نفَس
گر شوی تسلیم او، از سینه ایمان میرود
(ساقیا)! از بادهی جانپَرور «ماهِ صیام»
هرکه نوشیده، بهدنبالش شتابان میرود.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1404/01/06
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi