eitaa logo
شانه شعر
266 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
شهید لحظه برگشتن توام از جنگ که سر نهاده تورا ذوالفقار برشانه
مشاهده در ایتا
دانلود
شب دوم خاک این وادی سجود آورده است آسمانش غم فرود آورده است هر نسیمش بوی دود آورده است بر لبت انا الیه راجعون میکشی آهِ جگر سوز از درون بوی خون می‌آید اینجا بوی خون از شدت غم قلبم گرفته رمل بیابان را ببین که دم گرفته تشنه لب عریان دشت کربلا خوش آمدی ای خامس آل عبا بالا نشین نیزه ها ۲ غریب مادر حسین مظلوم ای امان از روزگار و این گزند دور گودال توی ای بالا بلند میبُرند و می‌کِشند و میبَرند اَخنَس و خولی ، سنان ، دور و برت شمر ملعون می‌کشد موی سرت سر نمی‌ماند برای پیکرت طاقت ندارم تا که ببینم بر نیزه داری میروی ای همنشینم دستم به دامانت از این صحرا برو سمت یمن ای دُرّ بی همتا برو یا محضر زهرا برو غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب اول سر گِران از سنگ و از چوبم ، نیا مثل دریای پر آشوبم نیا دست روی دست میکوبم نیا اشک و خونم نامه ی ننوشته است از وفای کوفیان بردار دست عهدشان پیشانی ما را شکست کوفه به راهت ایمان ندارد آل علی اینجا سر و سامان ندارد تنهای تنها کوچه ها را میروم تنهای تنها کوچه ها را میروم تنهای تنها میروم ۲ غریب مادر حسین مظلوم جز جفا سهم از وفای کوفه نیست غیر شر در ادعای کوفه نیست جای زینب کوچه های کوفه نیست این اسارت را به آزادی ببر کاروان را سوی آبادی ببر بچه هایت را از این وادی ببر سرهای بر نی دستان بسته این غصه ها پشت سفیرت را شکسته می افتم از دارالاماره بر زمین تا تو بمانی همچنان بالای زین ای زینت عرش برین ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
همین که زنده ام الحمدلله بر این در بنده ام الحمدلله لباس مشکی ام را دوست دارم ز غم آکنده ام الحمدلله هلال ماه تو دستم گرفته کسی در سینه ام ماتم گرفته نفس با آه می آید به سختی نمیدانم چرا قلبم گرفته محرم آمده لطفا نظر کن کویر چشم ما را نیز تر کن برایت محفل ماتم گرفتیم به ما هم سر بزن یک دم گذر کن نبی با حضرت حیدر می آید حسن با چشم های تر می آید الهی من بمیرم بین روضه صدای گریه ی مادر می آید بنی در دلت ماتم نباشد بنی پیکرت مبهم نباشد خودم شانه به دستم جان مادر بنی گیسویت درهم نباشد به موجِ اشک گرم و آه سردم به دور قتلگاهت هی بگردم به صد امّید با دست شکسته برایت پیرهن آماده کردم سرت را روی نی گریان نبینم لبت را زخمی و عطشان نبینم خودم زیر سرت پا می‌گذارم تنت را روی خاک عریان نبینم بشر ز کرده ی خود میشود پشیمان گاه زِ دست خط من آیی به سمت قربانگاه فتاده بند اسارت به گردنم برگرد هنوز دست روی دست میزنم برگرد نیا که دست ز جان گِران کنون شستم که آب خجلت پیشانی ام به خون شستم هوای کوفه نمی‌سازد ای امیر به تو شکوه عرش نمی آید این حصیر به تو دلم به یاد علی اصغر تو می‌سوزد دلم به یاد علی اکبر تو می‌سوزد برای قامت عباس نیزه میسازند به شام اهل غنا گرم ساز و آوازند اگر چه سنگ سرم را ز چند بام شکست به یاد معجر زینب سرم به درد نشست زِ نِی به خاک سرت بیشمار بنشیند اگر به چادر زینب غبار بنشیند خدا به سِتر کشیده است دختران تو را که چشم کوچه ندیده است دختران تو را به عرش باش در اجلاس ، سمت کوفه نیا تو را به غیرت عباس سمت کوفه نیا @shaneyesheer
دلم به یاد تو در ماتم است ای مظلوم که نام دیگر نامت غم است ای مظلوم کتیبه های غمت ابرهای بارانی است حسینیه همه ی عالم است ای مظلوم هزار سال دگر هم اگر که گریه کنیم کم است این همه گریه کم است ای مظلوم کدام غصه ی عالم به داغ تو برسد فقط مصیبت تو اعظم است ای مظلوم حسین گفتن زهرا شهیدمان کرده است که حزن مرثیه از این دم است ای مظلوم نشان قامت زهرا بُود اگر که چنین عَلم ز ثقل غم تو خم است ای مظلوم تمام عمر به یاد توایم یاد تنت اگر که حالت ما  درهم  است ای مظلوم برای آن بدن ذره ذره در گودال نزول اشک همه نم نم است ای مظلوم بگو که کار سنان بود...؟ شمر...؟یا چه کسی...؟ هنوز مقتل تو مبهم است ای مظلوم..... ...... همین که کرببلا آمدی نشان دادند که بچه های شهیدت چگونه جان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند که نیزه در بدن اکبرت تکان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند به تیر حرمله شش ماهه را نشان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند که روی نیزه سرت را به آسمان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند چطور پیرهنت را به این و آن دادند ...... همین که کرببلا آمدی امان ای دل نشست کشتی ات از اشک خواهرت در گل نشست و گفت بیا سمت خانه برگردیم شکست و گفت بیا سمت خانه برگردیم هنوز نیزه گلوی تو را نیازرده است کسی طراوت موی تو را نیازرده است اگر به خاک بیفتی شراره میریزم از آسمان نگاهم ستاره میریزم چه ماتمی است به قلبت اسیر آه مباش بمان کنارم دنبال قتلگاه مباش .... ....... زمان غارت اهل حرم چکار کنیم ؟ چه چاره هست به جز اینکه ما فرار کنیم ؟ برای اهل حرم کار مشکل است حسین فرار کردن بر خار مشکل است حسین @shaneyesheer
هوای کوی تو دارم نمی‌روم به سرایی در آستان کریمی نشسته ام به گدایی دمی که پا بگذاری برون ز خانه ، بیایم گدایی ، عرض ارادت ، به هر بهانه بیایم مگیر چهره ی خود را از این غریبه ی سائل که فرش کرده برایت مسیر را ز سر و دل بگیر دست گدا را نه آمدم پی غارت اجازه ای که ببینم تو را به چشم زیارت بیا که پاره ی دل را رفو کنی به نگاهی به سوزن مژه ات با نخی ز رشته ی آهی اگر چه هم رده ای در روی سیاه ندارم در این بساط گدایی به غیر آه ندارم اگر چه در دل صحرا به خاک گرم قتیلی بیا که گمشده گان را تو رهنما و دلیلی نگاه کن ز سر نی به پشت قافله یارب که گمشده است یتیمی ز کاروان تو امشب کسی نرفت سراغش به غیر زجر چه زجری چه شام پر محنی شد رقیه برد چه زجری رقیه برد چه زجری چه شام پر محنی شد که راه رفتن طفلی شبیه پیره زنی شده چه روی داد که آنشب گرفت دست به پهلو کبود گشت جمالش چکید خونش از ابرو ......................................................... دلم پریده از این روضه ها کنار خرابه رقیه بالِش سر داشت از غبار خرابه رواست در غم این فاطمه هماره بمیرم لباس خاکی او بود پاره پاره .... بمیرم غبار و اشک چه آورده بود بر سر بی بی ز آفتاب عوض گشت رنگ معجر بی بی رواست پای غم خون گوشواره بمیرم برای داغ همان گوش های پاره بمیرم سرش شکست به نحوی دلش شکست به نحوی نبود جای رقیه میان مجلس لهوی از جایی که نقطه چین گذاشتم بحر عوض میشه ولی وزن در طول مثنوی یک وزن هست............ @shaneyesheer
بستم به اختیار خودم دست جبر را من کِی نظاره میکنم این قتل صبر را؟ کِی دامن تو را زِ سر ترس میدهم؟ می آیم و به اهل جنون درس میدهم خود را مثل برای هر آزاده میکنم دست و گلو برای تو آماده میکنم قربان آن نگاه به سمت خیام تو از زیر نیزه نیست مقدر قیام تو اصلا مهم تویی نگران حرم نباش دلواپس شکستن بال و پرم نباش این دستها فدای سر مویی از سرت قربان یک نخ از سر جَلباب خواهرت ای تشنه ، تشنه لب ، لب دریا نبینمت مظلوم فاطمه تک و تنها نبینمت با زخم تیغ و نیزه از اینجا سفر مکن با دست و پا زدن همه را خون جگر مکن (ای کشته ی فتاده به هامون) من آمدم (ای صید دست و پا زده در خون)من آمدم از طعم بوسه ها ی تو اعجاز کرده ام این دست را به شوق بغل باز کرده ام زیبنده نیست بسته شود دست من عمو دست مرا بگیر و به زخمی بزن عمو دست من از مدینه به اینجا رسیده است همراه آه سینه به اینجا رسیده است از پیکر فتاده ات اینان چه می‌بَرند دارند ذره ذره به هر دشنه می‌بَرند ناقابل است گر بپذیری از این صغیر دستم برای تیغ و گلویم برای تیر قبل از تو جان سپردن من لذت من است خونم به پات ريخته این عزت من است @shaneyesheer