هدایت شده از طهور
💠 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت
📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔹 حقيقت وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) پوشيده و پنهان است؛ هم در تشريع و هم در تكوين. اين جهان طبيعت و كساني كه در جهان طبيعت محكوم به احكام طبيعي هستند، یعنی اكثريت قريب به اتفاق انسانها و قوای طبیعی، توانايي شناسايي حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. كساني كه محكوم به احكام طبيعت هستند، توانايي فهم، درك، اتصال، لقاء و وصول به حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند.
🔹 اين حيثيت تكويني است. همين حيثيت تكويني در تشريع هم ظاهر شده. يعني همينجا و در جهان طبیعت نیز پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه سخنش عين حق و صدق و معیار حقانیت و صداقت هر وجود و موجود و گزارهای است، ـ نه اينكه محك زده شود تا معلوم شود كه صادق است يا نه، يعني هر سخن و هر حقيقت و واقعيتي را بايد محك بزنيم با سخن پيامبر تا ببينيم صادق است يا نه. ـ حضرت فرمود: سخط حضرت زهرا (سلام الله عليها) با سخط خدا برابر است، هم مفهموماً، هم مصداقاً و هم از حيثيت صدق، چنانكه رضاي آن حضرت هم همينگونه هست.
🔹 بر همين اساس ارتحال آن حضرت از دنيا، مضجع شريف آن حضرت، علوم ظاهری و باطنی آن حضرت، صحيفهي قدسی آن حضرت، بر همگان پوشیده و پنهان است. بلکه چيزی از حضرت كه خلق توانايي فهم و درك آن را داشته باشند، در اختيار انسانها نيست. با توجه به اين وضعيت تكويني و اين وضعيت ظاهري و تشريعي كه براي حضرت هست، با اينكه در شريعت و احكام تشريعي حضرت مثل بقيه امامان (عليهم الصلات و السلام) بلكه اتمّ و محيط بر آنها ميتوانست حكم تشريعي داشته باشد، احكام دين را بيان، وضع و اعتبار كند و مانند آن، ولي هيچ چيز ندارد.
🔹 در جاي ديگر گفته شد كه در قيامت هم حضرت مخفي و پوشيده است و همين تعبير ليلة القدر هم نشاندهندهي اين است كه ليله بودن نه في ذاته است، للاغيار «ليل» است و الا في ذاته «يوم» است و از هر يومي روشنتر و واضحتر است. اينها نشاندهندهي اين است كه ما نه فقط نبايد آنچه را كه از آن حضرت پوشيده و پنهان است، آشكار كنيم بلكه بايد بر پوشيدن آن حضرت و اخفاي كمالات و عظمت آن حضرت اصرار داشته باشيم. آنچه را كه ما بايد بگوييم اين است كه چرا اينگونه شده تا ديگران عيارشان آشكار بشود. اينكه پيامبر (صلي الله عليه و آله) يك دختر با اين عظمت دارد كه در همهي عالم هستي از زمين و آسمان مشابه آن پيدا نميشود، چرا بايد مخفي باشد؟
🔹 حداقل عوامل، معدات و مانند آن در اينگونه سؤالها و پاسخ دان به آنها ممكن است كه اندكي عيارشان آشكار شود. در نتيجه اگر عزاداري هم براي حضرت بشود، بايد در عزاداري بر اين تكيه بشود كه دختر پيامبر چرا بايد مخفي باشد؟ چون مخفي بودن به اين خاطر است كه مخاطب يا توان فهم ندارد يا شرح صدر و سعهي صدر ندارد.
🔹 در جاي ديگري دربارهي ظهور و بروز حضرت زهرا (سلام الله عليها) هم در دنيا و هم در آخرت مطالبي گفته شد. همچنين دربارهي ام ابيها كه يكي از معاني آن باطن پيامبر است. ام بودن بهمعناي اصل، اساس، باطن و حقيقت است. او باطن پيامبر است. با رفتن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ظهور شريعت يعني آنچه كه بايد وضع شريعت بشود، حكم جديد بشود، ناسخ باشد و مانند اينها، همراه پيامبر رفت، يعني نبوت ختم شد. با ختم نبوت علي القاعده بايد باطن حضرت كه برابر با وجود حضرت است، نه اخص از وجود حضرت، اين هم بايد حضور نداشته باشد. بنابراين اگر مصلحت بسيار مهمي كه حاكم بر اين جهان هستي است، وجود نداشته باشد، آن 75 يا 95 روز جاي سؤال دارد كه چگونه حضرت در اينجا مانده است؟
🔹 آن مصلحت اتمّ هم اين است كه حضرت چراغ راه مؤمنان است تا روز قيامت. خطوط سياسي، ديني، مذهبي و فرقههاي مختلف كلامي و غيره را حضرت بايد با وجودشان تا روز قيامت روشن كنند، حق و باطلهايشان را عيان و آشكار كنند. تنها راه آنهم اين بود كه اين مدت كوتاه را همراه با ظلم ظالمان بهصورت مهجور و مكنون باقي بماند و الا با رفتن پيامبر، حضرت زهرا (سلام الله عليها) وجهي براي ماندن در اين جهان ندارند. وليّ و باطني ميتواند بماند كه وجه اخص باشد، نه وجه مساوي. اگر وجه اخص باشد، وقتي حضرت رفتند، يعني نبوت رفته، ولايت ميتواند باشد. اما وقتي كه برابر هست، همچنان كه عمر حضرت به پايان رسيده و بايد برود، به فتح مطلق رسيده است، هر چيزي كه مربوط به فتح مطلق است، بايد همراه آن فاتح مطلق از اين جهان برود. اين موارد استثنايي را اگر بگوييم بداي الهي است، حرف نادرستي نيست، يعني بر اساس قواعد، اين بايد بدا و از مواردي باشد كه مصلحت عظيمي وجود داشته كه برخي از پوشيدهها در علم مكنون الهي را آشكار كرده.
--
هدایت شده از طهور
🔹 اگر حضرت زهرا (سلام الله عليها) را مربوط به ظاهر شريعت ندانيم، يعني اگر برابر با پيامبر بود، چون ام است و برابر با پيامبر، نه اخص، بنابراين وقتي پيامبر نيست، اصلاً معنا ندارد كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) باشد. علاوه بر اينكه جهان طبيعت حضرت زهراي بدون پيامبر را نميتواند تحمل كند. بخشي از جهان طبيعت نیز كه مصداق «اذا الوحوش حشرت» هستند، تاب تحمل زهرا (سلام الله عليها) بدون پيامبر را ندارند. وقتي تاب تحمل ندارند، خداوند ـ به تعبير عرفي بر سر دوراهي قرار گرفته است ـ يا بايد اين خلق را ببرد يا حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بايد ببرد. اگر بخواهد خلق را ببرد، نقض غرض است. اين خلق را آورده بلكه در نسلهاي آينده آن انسانهايي كه مورد نظر خداوند متعال و غايت الغايات هستند، آنها تحقق پيدا كنند. پس اينها بايد بمانند. چون به نسل آيندهي آنها اميد هست، مانند اصحاب حضرت نوح نيستند كه نسلهاي آيندهي آنها هم مشخص است كه از آنها چيزي به عمل نميآيد. همين قدر كه خدا اينها را نبرده، حكايت دارد كه نسلهاي آينده مورد اميد است. بنابراين حكمت و مصلحت الهي است كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) برود.
🔹 اقتضاي حكمت و مصلحت الهي در اين 75 يا 95 روز و ماجراي كربلا در يك راستا هستند لكن هر كدام به يك شكلي. آن نقش آشكاركنندگي يا افشاگرانهاي كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) دارد، هيچ حقيقتي در جهان اسلام ندارد، هيچ حادثهاي حتي كربلا ندارد. به خاطر اينكه آنچه كه پيامبر دربارهي حضرت زهرا گفته و رفتار عملي پيامبر در مورد حضرت زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) بهگونهاي است كه نميشود كسي پيامبر را قبول داشته باشد، ولي حضرت زهرا را قبول نداشته باشد. اما در مورد امام حسين (عليه الصلات و السلام) حداقل اين است كه 50 سال گذشته. در اين 50 سال ممكن است كسي بگويد ما چه ميدانيم، هزار اتفاق افتاده. ولي در مورد حضرت زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) دقيقاً روزي كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفتند، ظلم به ايشان شروع شده. بنابراين يك تابلويي است كه اصلاً نميشود كسي انكار كند.
🔹 حضرت اباعبدالله (عليه الصلات و السلام) وجه ديگري دارند؛ وجه حماسي كه اصلاً انسانيت را زنده ميكند. علاوه بر اينكه ظلم ظالمان را آشكار ميكند، ولي انسانيت را زنده ميكند. قرار بر اين است كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) سبب هدايت امت باشد. لكن بايد امت يك مقدار پختهتر بشود تا بتواند بفهمد.
🔹 نكتهي ديگري كه با توجه به اين فرمايش حضرت حجت (صلوات الله و سلامه عليه) كه فرمود «في ابنة رسول الله لي اسوة حسنة» و نوع اسوه بودن با توجه به مخفي بودن حقيقت و كمالات وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) و آشكار شدن كمالات توسط حضرت ولي عصر ميتوان بيان كرد، اين است كه هر كدام از خاندان پيامبر (عليهم الصلات و السلام) بدون استثناء، چه قاعد و چه قائم، براي نفر بعدي اسوه هستند. به خاطر اينكه از حيث كمالات، كامل مطلقند. بنابراين ديگراني كه بايد در عصر بعدي اقتدا كنند، بايد به كسي اقتدا كنند كه خود بهوسیله آن انسان كامل شناخته شده است.
🔹 به تعبير ديگر، با توجه به اينكه امام و ولي ـ غير نبي كه معجزه دارد ـ به نص قبلي شناخته ميشوند؛ نص قبلي يعني امام قبلي بايد شناخته شده باشد و امام بعدي وقتي انسانها به او راغبند و به او اقتدا ميكنند كه او در افكار، اخلاق و در عمل به قبلي اقتدا كرده باشد. آنوقت آن نصوصي كه در اين زمينه وارد شده، براي مردم اطمينان خاطر خواهد داشت.
🔹 به تعبير ديگر، هر امامي نسبت به امام قبل از خودش پيرو است و بهگونهاي سجاياي اخلاقي و اعتقادي و عملي او را در خودش آشكار ميكند كه گويي تجسم امام قبلي است و امام قبلي براي او اسوه ميشود. اين اختصاص به امام زمان (عليه الصلات و السلام) ندارد. همهي خاندان پيامبر همينگونهاند. البته برخي خواستهاند استفاده كنند كه اين ممكن است كه نشاندهندهي قيام و قعود حضرت باشد، ممكن است آنهم وجهي داشته باشد، ولي گمان ميكنم كه حرف درستتر اين است؛ هر امامي براي بعد از خودش اسوه است.
کانال طهور
@sharabetahour
💠 پرونده ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها
💠 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
💠 رابطه اسم فاطر با فاطمه سلام الله علیها
💠 جایگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در عالم هستی و تعینات حق تعالی با استمداد از نام زهرا
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
🔹 اسرار نام فاطمه (سلام الله عليها)
💠 اشارهای به سر نامگذاري حضرت فاطمه صلوات الله و سلامه علیها
کانال طهور
@sharabetahour
May 11
💠 عامل رغبت و روي آوردن يا عدم رغبت و روي گرداني مؤمن و پارسا از هر چيز، میزان تقرب آن چیز به خداست
🗂 گزیده درسهای شرح خطبه پارسایان ـ درس 115
🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
pa115-01.mp3
2.16M
🔊 #صوت
💠 عامل رغبت و روي آوردن يا عدم رغبت و روي گرداني مؤمن و پارسا از هر چيز، میزان تقرب آن چیز به خداست
🗂 گزیده درسهای شرح خطبه پارسایان ـ درس 115
@sharabetahour
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم
💠 عامل رغبت و روي آوردن يا عدم رغبت و روي گرداني مؤمن و پارسا از هر چيز، میزان تقرب آن چیز به خداست
🗂 گزیده درسهای شرح خطبه پارسایان ـ درس 115
@sharabetahour
May 11
هدایت شده از طهور
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما
🔊 صوت و 🗂 متن در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
هدایت شده از طهور
13961124-fatemiyh.mp3
3.33M
🔊 #صوت
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
هدایت شده از طهور
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما
1ـ فراقک اعظم الاشیاء عندی/ و فقدک فاطم ادهی الثکول
2ـ لا خیر بعدک فی الحیات و انما/ ابکی مخافة ان تطول حیاتی
3ـ ما لی وقفت علی القبور مسلماً / قبر الحبيب فلم يَرُدَّ جوابي
***
🔹 جدای از اینکه جنس علاقه اولیا به همدیگر، جنس دیگری است، ولی با توجه به طهارت وجودی آنها، همه مراتب وجودی آنها اعلی درجه محبت را دارد. یعنی صرفاً اینگونه نیست که حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام وقتی وجود نوری، عقلی و مثالی حضرت فاطمه علیها الصلات و السلام را ببیند دلبسته شود؛ بلکه وجود طبیعی آن حضرت هم در غایت محبت، محبوب امیرالمؤمنین است.
🔹 ویژگی انسان کامل این است که وقتی میبیند یک گل بیدلیل پلاسیده شده، برای آن اشک میریزد؛ صرفاً این نیست که این وجه الله است؛ وجه الله وقتی پوسیده است هم وجه الله است، اینگونه نیست که فقط وقتی طراوت دارد وجه الله باشد، همه مراتب آن وجه الله است. ولی عواطف انسان کامل هم کامل است، همانطور که عقل، روح و جان او کامل است، عواطف او هم کامل است. بنابراین میبینید که جاذبههایشان هیچ حد و اندازه نمیشناسد، دافعهشان هم همینطور است.
🔹 بنابراین هر یک از اولیای خدای متعال یا سایر ائمه که میدانستند همسر آنها قاتل آنهاست، ولی چنان به او محبت و لطف میکردند که انگار نه انگار که قاتل است. چیزی که بر حضرت پوشیده نیست.
🔹 بنابراین همه جهات انسان کامل، از جمله عواطف او کامل است. اگر انسان دچار شگفتی شود، تعجب در این است که امیرالمؤمنین بعد از حضرت فاطمه سلام الله علیها توانسته تحمل کند. نه فقط از این جهت که وجه الله و آیت الله است، بلکه از این جهت که همسر اوست؛ همسر ویژه است.
🔹 چیزهایی که در مورد عشاق مثل مجنون، فرهاد و ... گفته میشود، علاقهای که نقل کردند ـ با درست و نادرست آن کار نداریم ـ علاقهای که مجنون به لیلی دارد، جلوه بسیار ضعیفی و رشحهای از محبت انبیا و اولیا به همسرانشان است و الا میدانید که حضرت نوع علیه الصلات و السلام چند سال با این زن که الگو و نمونه کفار است، زندگی کرده و یک جا هم نقل نشده که اوقات تلخی و دعوا کردند. از این جهت باید به خلق خدا تذکر داد که این یک وجهه از محبت آنهاست.
🔹 محبت آنها را در عبادات ببینید که چگونه اظهار محبت و عشق به خدای متعال میکنند. در عوالم دیگر ویژگی انسان کامل این است و در عین حال انسان کامل نسبت به همسرش هم محبت کامل دارد. محبت کامل چیزی است که اگر هزاران بار آن را نازل و کوچک کنیم، میشود لیلی و مجنون و شرین و فرهاد.
🔹 بنابراین صرفاً جنبه ملکوتی و جبروتی حضرت فاطمه سلام الله علیها را در نظر نگیریم، آنها در جای خود هست. از آن جهت که به حضرت فاطمه زهرا علاقهمند است، حضرت به هر کس دیگری که در آن مرتبه باشد علاقهمند است، یعنی به جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل علیهم الصلات و السلام هم علاقهمند و محب است، آنها مشترک است. اما این حضرت فاطمه سلام الله علیها به عنوان همسر هم جایگاهی نزد امیرالمؤمنین دارد که اصلاً با هیچ چیز قابل قیاس نیست که هیچ، این تحمل کردن دوری او از عجایب است. اگر آدم معمولی باشد، همین قصههایی که درباره لیلی و مجنون گفتند باید ده بار و قویتر از این باید تکرار میشد.
🔹 همه اینها را باید مردم بدانند و اطلاع داشته باشند. صرفاً فکر نکنند حالا اگر ما مثلاً همسری به این خوبی و پاکی داشته باشیم، ما هم چنان خواهیم بود. خیر، این صرفاً مال این همسر نیست، [بلکه] مال خود این محب است. خود عاشق ویژگی، کمال و تمامیتی دارد که این تمامیت در عشق او و محبتهای طبیعی او هم ظاهر میشود و در محبتهای نفسانی، قلبی و روحی و ... سنگ تمام میگذارند.
کانال طهور
@sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 جایگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در عالم هستی و تعینات حق تعالی با استمداد از نام زهرا
📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔹 با توجه به روایات متعدد درباره شأن و مقام حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) و مبانی و اصول عقلی و عرفانی، گمان بنده بر آن است که اولاً، باطن جمال و جلال مطلق حق تعالی و ثانیاً، باطن رحمت رحمانی و رحیمی خدای متعال بهطور مطلق حضرت فاطمه سلام الله علیها است؛ بهگونهای که همهی عقول و ملائکه و وسایط فیض خدای متعال در سیر نزول و آفرینش عالم هستی و تعینات وجودی، وجهی یا وجوهی و ظهورات رحمت رحمانی آن حضرت است و همهی انبیاء و اولیاء و عالمان ربانی و همهی وسایط رحمت حق تعالی در سیر صعود، از مظاهر و وجوه و تعینات رحمت رحیمی آن حضرت است.
🔹 هر یک از نکات چهارگانه را شرحی باید که بهخواست خدای متعال در جای خود گفته خواهد شد. آنچه اینجا مورد نظر است، توضیحی درباره نکته سوم است، یعنی تمامیت حضرت فاطمه صلوات الله علیها در ظهور و تجلی رحمت رحمانی و آفرینش خلق اول و آخر و آفرینش همهی خلق و تعینات ذاتی و وصفی و اسمی و فعلی حق تعالی از طریق و بهوساطت آن حضرت. به تعبیر دیگر، آفرینش عالم هستی و تعینات وجودی خدای متعال از باب و بیت آن حضرت میگذرد.
🔹 نام زهرا به نکته نخست اشاره دارد، یعنی به اینکه همهی خلق بیواسطه و باواسطه از نور وجود آن حضرت پدید آمدهاند، و نام فاطمه به نکتهی دوم اشاره دارد، یعنی به اینکه همهی خلقی که از رحمت رحیمی و نعمت جمال ابدی او برخوردارند نیز با واسطه یا بیواسطه از باب و بیت آن حضرت به آن مقام خواهند رسید.
🔹 روایات متعددی در مورد نکته سوم وجود دارد که به یکی از آنها اشاره میشود:
🔹 عَن جابِر عَن أبي عبداللَّه علیه السلام قالَ قُلتُ لِمَ سُمِّيَت فَاطِمَةُ الزَّهرَاءُ زَهرَاءَ فَقَالَ لأنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِن نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشرَقَت أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَت أَبصَارَ الملائِكَةِ وَ خَرَّتِ المَلائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوحَى اللَّهُ إِلَيهِم هَذَا نُورٌ مِن نُورِي وَ أَسكَنتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقتُهُ مِن عَظَمَتِي أُخرِجُهُ مِن صُلبِ نَبِيٍّ مِن أَنبِيَائِي أُفَضِّلُّهُ عَلَى جَمِيعِ الأَنبِيَاءِ وَ أُخرِجُ مِن ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمرِي يَهدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجعَلُهُم خُلَفَائِي فِي أَرضِي بَعدَ انقِضَاءِ وَحيِي (بحارالأنوار، 43، 12، به نقل از علل الشرائع)
🔹 جابر میگوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها)، زهرا نامیده شد. آن حضرت فرمود: چون خدای متعال او را از نور عظمت خویش آفرید. آنگاه که نور عضمت خدای متعال در وجه فاطمی درخشید، بهواسطه درخشش او، آسمانها و زمین ظاهر و متجلی شد و چشمان ملائکه خیره و مبهوت و مدهوش گشت و ملائک برای خدای به سجده افتادند و گفتند پروردگار و سرور ما، این نور چیست و کیست؟ خدای متعال از طریق وحی فرمود: این نور از نور من است و او را در آسمان خویش جای دادم، او را از صلب یک از پیامبرانم که بر همه پیامبران برتری دارد، در زمین آشکار خواهم ساخت و از همین نور است که امامان قائم به امرم را ظاهر خواهم ساخت.
🔹 این فراز از حدیث شریف که فرمود: «فَلَمَّا أَشرَقَت أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَت أَبصَارَ المَلائِكَةِ وَ خَرَّتِ المَلائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ»، نشان میدهد غشوه ملائکه و سجده آنان برای خدای متعال در مرتبه متأخر از تجلی حضرت زهرا سلام الله علیها است. به این معنی نیست که ملائکه وجود و حضور داشتند و با آفرینش آن حضرت، دچار غشوه شدند و به سجده افتادند، زیرا ملائکه اهل آسمانند و سجده، عملی آسمانی و ملکوتی است و چون وجود و ظهور آسمان، فرع ظهور و اشراق آن حضرت است، وجود و آفرینش موجودات آسمانی که فرع وجود آسمان است، با واسطه، فرع وجود آن حضرت است. گویی زبان روایت این است که با ظهور و اشراق حضرت زهرا و به سبب تجلی و شکفتن آن حضرت است که زمین و آسمان پدید آمد و به تبع آسمان و زمین، اهل آن پدید آمد و به تبع اهل زمین و آسمان، سجده و عبادت متعین پیدا شد.
🔹 این فراز از حدیث شریف «هَذَا نُورٌ مِن نُورِي وَ أَسكَنتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقتُهُ مِن عَظَمَتِي» نیز تأییدی است بر آنچه گفته شد.
🔹 معنی این فراز این نیست که آسمان، پیش از آن حضرت آفریده شده و آن حضرت در آسمان قرار گرفته است و در نتیجه، آسمان متقدم بر آن حضرت است و متقدم، فعل و آفریده متأخر نیست. میان سمائی و السماء و السماوات تفاوت است؛ مانند تفاوت میان جنتی و جنات، لقائی و لقاء الله و غیره.