🔹 حضرت معصومه سلام الله علیها؛ ظهور عصمت مطلق
📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
✔️ چند نکته درباره حضرت معصومه سلام الله علیها:
✔️ 1ـ در میان دختران پیامبر و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم الصلات و السلام، سه دختر؛ یکی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، یکی حضرت زینب کبری سلام الله علیها و یکی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، قابل مقایسه با هیچ زنی و هیچ مردی در عالم نیستند، جز با خاندان خودشان. بنابراین حضرت معصومه در میان امام زادهها استثناست. اگر حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا نبود که بودنشان در کربلا کشف عظمتی کرده است که همه مشاهده کردهاند، چنانکه نهضت کربلا سبب شده است کشف عظمتی از امام حسین علیه السلام شده است که همه فهمیدهاند. این معنایش این نیست که امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام ـ العیاذ بالله ـ این عظمت و بزرگی را ندارد. بلکه زمینه فراهم شده است که در امام حسین کشف شود، یعنی برای خلق کشف شود، ولی در امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی اینگونه نشده است.
✔️ قبلاً گفته شد که ائمه معصومین علیهم الصلات و السلام هر کدام به یک اسم خوانده شدهاند؛ یکی صادق است، یکی کاظم، یکی باقر و یکی زین العابدین است. این به این معنا نیست که این کمال در این امام از دیگران بیشتر است. بلکه شرایط بهگونهای بود که این کمال در این امام برای خلق بیشتر ظهور پیدا کرد. یعنی زمینه فهم و درک این کمال برای خلق فراهم شد. به همین خاطر است که مثلاً در برخی از ائمه، به عنوان نمونه امام حسن عسکری علیه الصلات و السلام با توجه به شرایط عصر و زمان ایشان که سختترین شرایط دوران امام است، هیچیک از کمالات امام حسن عسکری را هیچ کس نشناخت. بنابراین به عسکری شهرت پیدا کرده است، چون در یک منطقه نظامی بود. مثل اینکه بگویند «نظامی». در حالی که او نظامی نیست. او هم مانند بقیه کمالاتی دارد.
✔️ بر این اساس آنچه که در خاندان پیامبر ظهور پیدا کرد، انکشاف یا کشف آن برای عامه مردم است. در حضرت معصومه سلام الله علیها، چنانکه از نامشان پیداست، عصمت تام و تمام و مطلق او عیان و آشکار شده است. در حالی که بهوقت از دنیا رفتن، سن و سال زیادی نداشتند و در جوانی از دنیا رفتند. ولی نه اینکه در هنگام از دنیا رفتن این کمالات را داشته، بلکه قبل از آن و خیلی جلوتر از آن که نمیشود برای آن زمان معین کنیم و بگوییم در 8 یا 10 یا 12 سالگی.
✔️ بهرحال در بین امام زادهها این دو بزرگوار ـ حضرت زینب و حضرت معصومه ـ و حضرت فاطمه سلام الله علیها که پیامبرزاده است، در میان خانمها استثنا هستند، منحصر بهفردند. باز منحصر بهفرد بودن به این است که تا آنجایی که برای ما کشف و کمالاتشان عیان و آشکار شده است.
✔️ 2ـ در مورد برخی از امام زادهها مخصوصاً حضرت معصومه سلام الله علیها گفته شده است که «عالمه غیر معلَمه» و «محدثه» است. یعنی ویژگیهایی است که درباره حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب کبری سلام الله علیهما آمده است.
✔️ 3ـ حضرت معصومه نه فقط در میان خانمهای از ذریه پیامبر بلکه در میان آقایان هم اگر فقط حضرت ابوالفضل العباس و حضرت علی اکبر را استثنا کنیم ـ باز فقط به جهت اینکه کمالاتشان در نهضت کربلا عیان و آشکار شده است و بسیاری از کمالات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بهخاطر خانم بودنشان عیان و آشکار نشده است ـ در میان امامزادهها مشابه ندارد. حتی شخصیتهای بزرگی در میان امامزادهها داریم که شخصیتهای کم نظیر یا بینظیر هستند، مانند عموی امام زمان علیه الصلات و السلام، در عین حال که شخصیت بسیار بزرگی هستند، امام حضرت معصومه سلام الله علیها نسبت به آنها تفاوت دارد.
✔️ 4ـ بسیاری از عظمت و کمالات ذریه پیامبر علیهم الصلات و السلام را یا از طریق نقلهایی که در این زمینه وارد شده است، یا از طریق زیارتنامهها میخوانیم. یکی از تعداد انگشتشمارِ امام زادهها که زیارتنامه منصوص دارد و این زیارتنامه منصوص هم زیارتنامه ویژه هست، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است.
✔️ 5ـ در میان کل خاندان پیامبر دو نفر هستند که تسبیحات دارند؛ یکی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که در وصف و کمال و عظمتش هیچ کس نمیتواند حق مطلب را ادا کند. تسبیحات او 34 بار الله اکبر، 33 بار الحمد لله و 33 بار سبحان الله است. دومین کسی که تسبیحات دارد، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که مستقل هم هست. 34 بار الله اکبر، 33 بار سبحان الله و 33 بار الحمد لله. در این هم اسراری نهفته است که اهلش باید بگویند و آشکار کنند.
کانال طهور
@sharabetahour
💠 معارف باطنی، عبارت است از توحید و رابطه موحد با توحید
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش دوم
🗂 متن و 🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
14000810-komail02.mp3
1.66M
🔊 #صوت
💠 معارف باطنی، عبارت است از توحید و رابطه موحد با توحید
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش دوم
💠 معارف باطنی، عبارت است از توحید و رابطه موحد با توحید
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش دوم
📝 وقتی ظاهر اسما و صفات خدای متعال متجلی شود و انبیا و اولیا مثلاً بخواهند ظهورات و تجلیات اسم «اول و ظاهر» خدای متعال را بیان کنند، یک بخش آن درباره زندگی سیاسی است، مقداری درباره زندگی اقتصادی، خانوادگی، اخلاقی و جهات متعدد دیگر است که بخشهای مختلفی از ظواهری است که این ظواهر، پوستهای است که بواطن را حفظ کرده است و باید از طریق این ظواهر به بواطن دست پیدا کنیم.
📝 اما وقتی که انبیا و اولیا درباره اسمای باطن یا تجلیات اسم باطن خدای متعال صحبت میکنند، دیگر درباره سیاست و مانند آن نیست، بلکه فقط مربوط به توحید و رابطه موحد با توحید است. این تمام آن چیزی است که در معارف باطنی میآید. برای همین است که معارف باطنی بهخاطر باطن و آخر بودن در عوالم دیگر آشکار میشود. در دنیا اگر برای همه خلق و برای هر کدام نیز به اندازهی بیاندازهای آشکار شود، همه را که جمع کنند، به اندازه جزئی از نامتناهی نخواهد بود.
📝 معارف باطنی در عوالم دیگر آشکار میشود ولی مقدمات آن باید در اینجا رخ دهد و تجلی کند. آنچه که باید در اینجا تجلی کند که در این دعای شریف که از جهات باطنی آن حضرت هست، آن است که باید توحید فهمیده شود، بعد از آن هم رابطه توحید با موحد روشن شود که ما در این عالم چهکارهایم.
📝 بخش اول که توحید است، غایت قرب الاولیا و غایت آمال العرفا است. وقتی اینگونه است که انبیا و اولیا، نهایت آرزویشان فهم توحید است، طبعاً حداقل ما نباید انتظار داشته باشیم که تمام حقیقت توحید برای ما آشکار شود یا گمان کنیم که آشکار شده؛ ولی بالاخره مقصد نهایی آن است. مقصد نهایی آن است که اینجا ان شاء الله شروع میکنیم، در عالم برزخ و قیامت و مواقف متعدد که مکث یا سکون یا حداقل توقفی وجود دارد ادامه میدهیم. یعنی باز دوباره یک عالم دیگر هست.
📝 اینکه گفته میشود صراط، اینگونه نیست که از یک راهی عبور کنیم. آن هم عالمی است مانند عالم طبیعت، لکن بینهایت برابر آن. چنانکه میزان هم یک عالم است. اگر این مسیر و مراتب بعدی را ادامه دهیم، اگر ان شاء الله به درجات اعلای بهشت و بهشت رضوان و مانند آن رسیدیم، تازه حالا در جاده صاف و سرازیری فهم معارف باطنی قرار گرفتیم. از آنجا به بعد نه زمانِ آن پایانپذیر است ـ ممکن است بگوییم اصلاً زمان نیست، ولی بالاخره پایانپذیر نیست ـ نه فهم پایانپذیر است، نه نتیجه فهم و نه معارف.
📝 پس اگر بخواهیم خلاصه معارف باطنی را بدانیم، عبارت است از توحید و رابطه موحد با توحید. توحید آن است که انبیا و اولیا آن را میطلبند. آن رابطه را هم هیچکس نمیطلبد، بهخاطر اینکه وقتی کسی میتواند رابطه موحد با توحید را طلب کند که توحید را یافته باشد. کسی که توحید را یافته باشد، دیگر انانیت ندارد؛ نه فقط انانیت به معانی عرفی که مثلاً ابلیس گفته بود من چنین و چنان هستم؛ بلکه هویت ندارد. وقتی هویت نداشته باشد، طبعاً نمیشود فهمید که این کیست که این چیز را باید طلب کند، اما بالاخره طالبانی خواهد داشت.
کانال طهور
💠 امام زمان علیه السلام، ستون خیمه عالم محبت
🗂 گزیده شرح #اصول_کافی ـ درس 144
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
ka18-07.mp3
697.9K
🔊 #صوت
💠 امام زمان علیه السلام، ستون خیمه عالم محبت
🗂 گزیده شرح #اصول_کافی ـ درس 144
💠 اشاره: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق
💠 برخی از تعابیر قرآنی مانند «سنریهم» در زبان فارسی مشابه ندارد
💠 خدای متعال شهید است بر همه چیز؛ یعنی هم شاهد است و هم مشهود؛ نه غیری پیدا میشود که شاهد باشد جز خدا و نه غیری پیدا میشود که مشهود باشد جز خدای متعال
🗂 گزیده شرح #اصول_کافی ـ درس 144
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
ka144-06.mp3
2.32M
🔊 #صوت
💠 اشاره: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق
🗂 گزیده شرح #اصول_کافی ـ درس 144
💠 دعای کمیل؛ دریای موّاج مغفرت الهی
🔹 به دیگران هم سفارش کنیم: خودتان را به دعای کمیل نشان بدهید
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش سوم
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
14000810-komail03.mp3
1.5M
🔊 #صوت
💠 دعای کمیل؛ دریای موّاج مغفرت الهی
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش سوم
💠 دعای کمیل؛ دریای موّاج مغفرت الهی
🔹 به دیگران هم سفارش کنیم: خودتان را به دعای کمیل نشان بدهید
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش سوم
📝 انسان در هر مرتبهای از مراتب وجود که باشد؛ در جهان طبیعت یا مرتبه نفس، قلب یا روح و بالاتر از آن باشد، یا در هر حالی از احوال که باشد، مثلاً در منازل صدگانهای که برخی از عرفا گفتند، در مرتبه توبه، اوبه، نوبه و مانند آن تا برسد به مقام شکر و رضا و مراتب دیگر؛ یا اینکه در مرتبه عصیان، طغیان یا عبودیت و بندگی باشد؛ هر کدام از اینها که باشد، تمام انسانها بدون استثناء در هر مرتبهای از مراتب وجود که باشند، نیازمند به مغفرت الهی هستند. دریای مغفرت الهی در دعای کمیل مواج است؛ بهگونهای است که هر کس به این دعا نزدیک بشود، بیسهم و بیبهره برنخواهد گشت.
📝 علتش آن است که اگر کسی به دعای کمیل که دریای رحمت الهی است نزدیک بشود، در واقع در مسیر تکوین قرار گرفته. توضیح اینکه کارهای شرعی و غیرشرعی یعنی طبیعی، تکوینی و مانند آنها در عالم قانونمند است. اینگونه نیست که ما دعا میکنیم، یک نفر بگوید چون حرفهای قشنگی زدی، بخشی از حرفهایت را قبول میکنیم و این را به تو میدهم و آن را به تو نمیدهم. بلکه وقتی که ما دعا میکنیم و گفتگو میکنیم، آرام آرام جهات وجودی که ملائم با رحمت الهی است، جهت پیدا میکند و آرام آرام در آن سمتی قرار میگیرد که میتواند متمرکز بشود و رحمت و الطاف الهی را دریافت کند و نازل بشود.
📝 بهعنوان مثال، تنظیم آنتنهای تلویزیون در گذشته اینگونه بود که یک نفر بالای بام میرفت و آنتن را میچرخاند و یک نفر از پایین اعلام میکرد که میگیرد یا نمیگیرد. اینگونه نیست که وقتی آنتن را چرخاندند، آن مرکزی که صدا و تصویر تولید میکند، بگوید حالا که اینطرف آمدی ما حرف تو را قبول میکنیم. بلکه وقتی که آنتن را میچرخانیم، آنگاه که در جهت درست قرار گرفت، صدا و تصویر میآید. حال این دستگاه گیرنده را دقیقتر بدانید و بگویید عبادت، توفیق، لطف، خوشی، دنیا و آخرت آمده. تمام اینها تکوینی است.
📝 با توجه به این، حال اگر کسی کنار این دریای مواج رحمت الهی که از وجه باطنی امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام تراوش پیدا کرده، قرار گرفت، همین کنار او قرار گرفتن، یعنی سهمی از این دعا دارد. بنابراین کسی نیست که عبادت کند و مخصوصاً عبادت توحیدی داشته باشد، ـ عبادت شرکآلود هم داشته باشد، همینطور است، لکن حساب عبادت توحیدی جداست ـ با خدای خودش راز و نیاز کند و بدون سهم و بهره برگردد. این جزء محالات است. یعنی محال است که از خدا چیزی بخواهد، قبل از خواستن و بعد از خواستن مثل هم باشد؛ خواه این را بداند، خواه نداند.
📝 بنابراین باید علاوه بر اینکه خودمان به دعای کمیل توجه داریم، هر جایی که میبینیم زمینه فراهم است، به دیگران هم سفارش کنیم به اینکه خودتان را به دعای کمیل نشان بدهید و ان شاء الله سهم و بهرهای از آن داشته باشید.
کانال طهور
💠 نیاز به مغفرت الهی در همه عالم هستی
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش چهارم
🔹 شرحی بر عبارت: اللهم لااجد لذنوبی غافراً و لا لقبائحی ساتراً و لا لشئ من عملی القبیح بالحسن مبدلاً غیرک
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
14000810-komail04.mp3
2.2M
🔊 #صوت
💠 نیاز به مغفرت الهی در همه عالم هستی
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش چهارم
💠 نیاز به مغفرت الهی در همه عالم هستی
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش چهارم
🔹 شرحی بر عبارت: اللهم لااجد لذنوبی غافراً و لا لقبائحی ساتراً و لا لشئ من عملی القبیح بالحسن مبدلاً غیرک
📝 انسان، نهفقط انسان که در جهان طبیعت است، بلکه ماسوی الله و تمام موجودات از حیث ذات و نفس و هویت خود عین فقر هستند. وقتی عین فقر باشد، عین نقص است. وقتی عین نقص باشد، نماز هم که میخواند ناقص است. نمازِ انسان، هر انسانی که باشد، از حیثیت هویتی که او این فرد است ـ نه خداست ـ از این جهت هرکسی که هر کاری میکند، بوی خود را دارد. در نتیجه نقص خواهد بود.
📝 وقتی که نقص باشد، باید بگوید خدایا! اینها را تو نادیده بگیر که از دست ما هم کاری بر نمیآید. یعنی اینگونه نیست که اگر مثلاً کسی به فنا که برسد، بگوید هر کاری که ما انجام دادیم، خدا انجام داده و هر کاری که خدا انجام بدهد، ما انجام دادیم. این نقص همهجا هست، نه اینکه کسی به فنا برسد. همینجا هم اگر دو گروه با هم میجنگند، کسی که دیگری را میکشد؛ «فلم تقتلوهم ولکن الله قتلهم»؛ چه بداند و چه نداند. آنچه قرار است در مراتب تقرب به خدای متعال اتفاق بیفتد، فهم این فاعلیت خدای متعال است، درک فقر و ناچیزی خودمان و غنای خدای متعال است.
📝 بنابراین هر کسی هر کاری که میکند، جا دارد که گریه کند و بگوید خدایا! این چه کاری بود که ما کردیم! این چه نمازی بود که ما خواندیم! این نمازِ آدمِ معمولی باشد، در حد خودش گریه دارد و اگر نماز انبیا و اولیا باشد، آنهم در حد خودشان گریه دارد. به تعبیر دیگر، هرکس مقام و منزلتی دارد که میخواهد از آن ارتقا پیدا کند. عبادتی که در آن منزلت انجام میدهد، نقص دارد، چون به اندازه آن منزلتی است که در آن قرار گرفته. بنابراین میگوید خدایا! تو این نماز را یا بپوشان و نادیده بگیر؛ «شتر دیدی، ندیدی» و اگر مثلاً امکانپذیر نیست، آن را تغییر بده و تبدیل کن، یعنی قاعده اذهاب.
📝 این حرف را تا چه زمانی میتواند بگوید؟ فرض کنید به قرب او ادنی رفته. آیا بالاتر از آن خبری نیست؟ آنجا تازه اول راه است. آنجا جای گرم شدن اهل نهایت است. اصلاً کار حضرت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم در مقام قرب او ادنی و بعد از آن است. طبعاً آنجا هم هر کاری که انجام داده، چه در دنیا باشد، چه در آخرت و چه در بهشت رضوان، میگوید خدایا! این کاری که من انجام دادم، از آن حیثی که به من استناد دارد، که استناد هم دارد، [نقص است]. همهی فاعلها کاری که انجام میدهند، از جهتی به خودشان مستند است و از جهتی هم به خدای متعال مستند است. از این جهتی که به انسان مستند است، پیامبر هم باشد، باید استغفار کند، خاتم پیامبران هم باشد، باید استغفار کند. این تا کی ادامه دارد؟ ختم ندارد، چون مراتب و مقامات ختم ندارد.
📝 این از یک جهت است که انبیا و اولیا که دعا میکنند، برای خود دعا میکنند و این تقاضا را دارند. شرح و توضیح دیگری دارد که انبیا و اولیا وقتی که دعا میکنند، برای خود و لوازم وجود خود دعا میکنند. این خلقی که به جان هم افتادند، غریبه نیستند. اینها وجهی از وجوه خاتم انبیا و امیرالمؤمنین هستند. همه به این مبدأ و منبع میرسند، برخی بالاصاله و برخی بالتبع.
📝 در این صورت، جایگاه خلق خدا نسبت به پیامبر و امیرالمؤمنین، بیشتر از جایگاه خانواده و جایگاه فرزندان در دنیاست. در دنیا اگر فرزندان در جایی نامیزان بودند، اوقاتمان تلخ میشود و میگوییم برو دیگر نبینمت ولو اینکه ممکن است بعد پشیمان هم بشویم. اما آیا شده هیچوقت به چشمهایمان بگوییم برو دیگر نبینمت و آن را دور بیندازیم! امکانپذیر نیست. اگر دستمان املاء را غلط نوشت، آیا آن را تنبیه میکنیم؟ اگر کسی تنبیه کند هم حکایت دارد که نمیفهمد که چه نسبتی با او دارد.
📝 بنابراین انبیا و اولیا مخصوصاً خاتم انبیا و خاتم اولیا صلی الله علیه و آله و سلم اگر به خاطر گناهان خلق اشک بریزند و خون ببارند و ستر، غفر، کفر، تبدیل، اذهاب و مانند آن را بهجد تقاضا کنند، بازهم کم است. بهخاطر اینکه اینها در حکم اندام خاتم انبیا و خاتم اولیا علیهما الصلات و السلام هستند. بنابراین همانطور که آدمی از اندام خود عصبانی نمیشود و آن را دور نمیاندازد، یک احتمال (برای استغفار انبیا و اولیا) این است، ولی جمع آن این است که هر دو احتمال است.
کانال طهور
💠 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها؛ انسان کامل در قامت یک زن
🔹 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها امیرالمؤمنین مجسم است.
🔹 همچنانکه مردان خاندان پیامبر هیچگونه نقصی نداشتند، زنان خاندان پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین هم هیچگونه نقصی نداشتند، یعنی قیافه، اندام، لباس، برخورد، گفتگو و تمامشان ضمن اینکه زنانه است، کامل است؛ چنانکه مردان خاندان پیامبر هم همینگونه هستند.
🔹 عظمت و جلال، منطق و محتوای کلام حضت زینب با خطبههای نهج البلاغه برابری میکند. آن فصاحت، سجاعت و بلاغت خاندان پیامبر در حضرت زینب سلام الله علیها تجلی پیدا کرده است.
🔹 حضرت زینب سلام الله علیها نهفقط زینت امیرالمؤمنین است، زینت خاتم ولایت است، انسان کامل است در قامت یک زن. یعنی اگر بخواهیم فرق بگذاریم بین حضرت زینب و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، ما توانایی آن را نداریم؛ یعنی ما نمیتوانیم یک کمالی را در حضرت فاطمه سلام الله علیها ببینیم که در حضرت زینب نباشد و اگر بخواهیم فرق بگذاریم بین حضرت زینب و حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین، ما تواناییاش را نداریم؛ لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک؛ اصلاً فرق گذاشتن بین حضرت زینب و خدا برای ما امکانپذیر نیست.
🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم
💠 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها؛ انسان کامل در قامت یک زن
📝 بیت الاحزان در حسینیه طهور
💠 ویژهنامه ایام فاطمیه در پایگاه اطلاعرسانی طهور به نشانی زیر:
https://b2n.ir/s54405
کانال طهور
@sharabetahour
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
07-04.mp3
501.1K
🔊 #صوت
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
📝 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🗂 متن در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
📝 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔹 حقيقت وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) پوشيده و پنهان است؛ هم در تشريع و هم در تكوين. اين جهان طبيعت و كساني كه در جهان طبيعت محكوم به احكام طبيعي هستند، یعنی اكثريت قريب به اتفاق انسانها و قوای طبیعی، توانايي شناسايي حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. كساني كه محكوم به احكام طبيعت هستند، توانايي فهم، درك، اتصال، لقاء و وصول به حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند.
🔹 اين حيثيت تكويني است. همين حيثيت تكويني در تشريع هم ظاهر شده. يعني همينجا و در جهان طبیعت نیز پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه سخنش عين حق و صدق و معیار حقانیت و صداقت هر وجود و موجود و گزارهای است، ـ نه اينكه محك زده شود تا معلوم شود كه صادق است يا نه، يعني هر سخن و هر حقيقت و واقعيتي را بايد محك بزنيم با سخن پيامبر تا ببينيم صادق است يا نه. ـ حضرت فرمود: سخط حضرت زهرا (سلام الله عليها) با سخط خدا برابر است، هم مفهموماً، هم مصداقاً و هم از حيثيت صدق، چنانكه رضاي آن حضرت هم همينگونه هست.
🔹 بر همين اساس ارتحال آن حضرت از دنيا، مضجع شريف آن حضرت، علوم ظاهری و باطنی آن حضرت، صحيفهي قدسی آن حضرت، بر همگان پوشیده و پنهان است. بلکه چيزی از حضرت كه خلق توانايي فهم و درك آن را داشته باشند، در اختيار انسانها نيست. با توجه به اين وضعيت تكويني و اين وضعيت ظاهري و تشريعي كه براي حضرت هست، با اينكه در شريعت و احكام تشريعي حضرت مثل بقيه امامان (عليهم الصلات و السلام) بلكه اتمّ و محيط بر آنها ميتوانست حكم تشريعي داشته باشد، احكام دين را بيان، وضع و اعتبار كند و مانند آن، ولي هيچ چيز ندارد.
🔹 در جاي ديگر گفته شد كه در قيامت هم حضرت مخفي و پوشيده است و همين تعبير ليلة القدر هم نشاندهندهي اين است كه ليله بودن نه في ذاته است، للاغيار «ليل» است و الا في ذاته «يوم» است و از هر يومي روشنتر و واضحتر است. اينها نشاندهندهي اين است كه ما نه فقط نبايد آنچه را كه از آن حضرت پوشيده و پنهان است، آشكار كنيم بلكه بايد بر پوشيدن آن حضرت و اخفاي كمالات و عظمت آن حضرت اصرار داشته باشيم. آنچه را كه ما بايد بگوييم اين است كه چرا اينگونه شده تا ديگران عيارشان آشكار بشود. اينكه پيامبر (صلي الله عليه و آله) يك دختر با اين عظمت دارد كه در همهي عالم هستي از زمين و آسمان مشابه آن پيدا نميشود، چرا بايد مخفي باشد؟
🔹 حداقل عوامل، معدات و مانند آن در اينگونه سؤالها و پاسخ دادن به آنها ممكن است كه اندكي عيارشان آشكار شود. در نتيجه اگر عزاداري هم براي حضرت بشود، بايد در عزاداري بر اين تكيه بشود كه دختر پيامبر چرا بايد مخفي باشد؟ چون مخفي بودن به اين خاطر است كه مخاطب يا توان فهم ندارد يا شرح صدر و سعهي صدر ندارد.
🔹 در جاي ديگري دربارهي ظهور و بروز حضرت زهرا (سلام الله عليها) هم در دنيا و هم در آخرت مطالبي گفته شد. همچنين دربارهي ام ابيها كه يكي از معاني آن باطن پيامبر است. ام بودن بهمعناي اصل، اساس، باطن و حقيقت است. او باطن پيامبر است. با رفتن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ظهور شريعت يعني آنچه كه بايد وضع شريعت بشود، حكم جديد بشود، ناسخ باشد و مانند اينها، همراه پيامبر رفت، يعني نبوت ختم شد. با ختم نبوت علي القاعده بايد باطن حضرت كه برابر با وجود حضرت است، نه اخص از وجود حضرت، اين هم بايد حضور نداشته باشد. بنابراين اگر مصلحت بسيار مهمي كه حاكم بر اين جهان هستي است، وجود نداشته باشد، آن 75 يا 95 روز جاي سؤال دارد كه چگونه حضرت در اينجا مانده است؟
🔹 آن مصلحت اتمّ هم اين است كه حضرت چراغ راه مؤمنان است تا روز قيامت. خطوط سياسي، ديني، مذهبي و فرقههاي مختلف كلامي و غيره را حضرت بايد با وجودشان تا روز قيامت روشن كنند، حق و باطلهايشان را عيان و آشكار كنند. تنها راه آنهم اين بود كه اين مدت كوتاه را همراه با ظلم ظالمان بهصورت مهجور و مكنون باقي بماند و الا با رفتن پيامبر، حضرت زهرا (سلام الله عليها) وجهي براي ماندن در اين جهان ندارند. وليّ و باطني ميتواند بماند كه وجه اخص باشد، نه وجه مساوي. اگر وجه اخص باشد، وقتي حضرت رفتند، يعني نبوت رفته، ولايت ميتواند باشد. اما وقتي كه برابر هست، همچنان كه عمر حضرت به پايان رسيده و بايد برود، به فتح مطلق رسيده است، هر چيزي كه مربوط به فتح مطلق است، بايد همراه آن فاتح مطلق از اين جهان برود. اين موارد استثنايي را اگر بگوييم بداي الهي است، حرف نادرستي نيست، يعني بر اساس قواعد، اين بايد بدا و از مواردي باشد كه مصلحت عظيمي وجود داشته كه برخي از پوشيدهها در علم مكنون الهي را آشكار كرده.
کانال طهور
📝 اصول و مبانی وحدت حوزه و دانشگاه
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
📝 اصول و مبانی وحدت حوزه و دانشگاه
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔹 وحدت حوزه و دانشگاه مبتنی بر برخی از اصول و مبانی است که باید طرفین اول آن را بپذیرند تا وحدت انجام شود:
1ـ دو طرف باید بپذیرند که علوم و اطلاعاتی که هر یک از دو طرف دارند، علوم و حجت الهی است که تکالیف الهی را بهدنبال دارد
2ـ طرفین باید بپذیرند که عمران و آبادی دنیا یعنی انسان و پیرامون انسان، یکی از اهداف آفرینش است. هر دو طرف باید توجه داشته باشند که هدف آنها از این علم باید این باشد که چگونه انسان کاملتر شود. باید بدانند که با این علم میخواهند به انسان خدمت کنند.
3ـ طرفین باید بپذیرند که جهانی که در آن زندگی میکنیم و از جمله اشیایی که موضوع علم ماست، تمام انسانها با تمام موضوعات مختلفی که در مقابل دارند و تمام این اشیاء و موجودات اولاً صاحب و مالکی دارند که آنها را آفریده است و میزان و جواز تصرف در آنها را بیان میکند و ثانیاً این موضوعاتی که موضوع علم ماست، تماماً هدف و غایتی دارند که اگر بهوسیله علم و عالم ـ چه حوزوی و چه دانشگاهی ـ در غیر آن مسیر قرار گیرند، قطعاً ضرر و زیان غیر قابل جبرانی بر آنها وارد خواهد شد.
4ـ طرفین باید بپذیرند و توجه داشته باشند که ضمن اینکه برای رسیدن به این کمال و تکمیل، اگرچه ابزار و راههای مختلفی وجود دارد که ممکن است برخی از آنها حوزوی و برخی دانشگاهی باشد، خطا در دریافت، فهم، ارایه و عمل در هر دو حوزه امکانپذیر هست. بر این اساس هیچکدام مجاز نیستند خود را حق مطلق و دیگری را مبرای از حقانیت بپندارند. همچنانکه اگر روشمند باشند، هر دو حجت هستند، اما در عین حجیت، این امکان و احتمال هست که هر دو خطا کنند.
🔹 اگر این چهار اصل پذیرفته نشود، صحبت کردن درباره وحدت معنا ندارد. بر این اساس معنای وحدت این نیست که علوم حوزوی در دانشگاه تدریس شود و بالعکس، بلکه حوزه و دانشگاه باید مانند اعضای یک پیکر برای رسیدن به مبانی و اصولی که اشاره شد، حرکت کنند. یعنی همچنانکه چشم ما یک کار انجام میدهد و گوش و کلیه کار دیگری انجام میدهند، اما همه باید کار خود را انجام دهند، وحدت حوزه و دانشگاه یعنی انجام دادن مسؤولیتها و تکالیف برای رسیدن به سرانجام و مقصدی که در اصول قبلی گفته شد.
کانال طهور
📝 جایگاه حضرت فاطمه زهرا در عالم هستی
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🗂 متن در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
📝 جایگاه حضرت فاطمه زهرا در عالم هستی
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
💠 با توجه به روایات متعدد درباره شأن و مقام حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) و مبانی و اصول عقلی و عرفانی، گمان بنده بر آن است که اولاً، باطن جمال و جلال مطلق حق تعالی و ثانیاً، باطن رحمت رحمانی و رحیمی خدای متعال بهطور مطلق حضرت فاطمه سلام الله علیها است؛ بهگونهای که همهی عقول و ملائکه و وسایط فیض خدای متعال در سیر نزول و آفرینش عالم هستی و تعینات وجودی، وجهی یا وجوهی و ظهورات رحمت رحمانی آن حضرت است و همهی انبیاء و اولیاء و عالمان ربانی و همهی وسایط رحمت حق تعالی در سیر صعود، از مظاهر و وجوه و تعینات رحمت رحیمی آن حضرت است.
💠 هر یک از نکات چهارگانه را شرحی باید که بهخواست خدای متعال در جای خود گفته خواهد شد. آنچه اینجا مورد نظر است، توضیحی درباره نکته سوم است، یعنی تمامیت حضرت فاطمه صلوات الله علیها در ظهور و تجلی رحمت رحمانی و آفرینش خلق اول و آخر و آفرینش همهی خلق و تعینات ذاتی و وصفی و اسمی و فعلی حق تعالی از طریق و بهوساطت آن حضرت. به تعبیر دیگر، آفرینش عالم هستی و تعینات وجودی خدای متعال از باب و بیت آن حضرت میگذرد.
💠 نام زهرا به نکته نخست اشاره دارد، یعنی به اینکه همهی خلق بیواسطه و باواسطه از نور وجود آن حضرت پدید آمدهاند، و نام فاطمه به نکتهی دوم اشاره دارد، یعنی به اینکه همهی خلقی که از رحمت رحیمی و نعمت جمال ابدی او برخوردارند نیز با واسطه یا بیواسطه از باب و بیت آن حضرت به آن مقام خواهند رسید.
💠 روایات متعددی در مورد نکته سوم وجود دارد که به یکی از آنها اشاره میشود:
💠 عَن جابِر عَن أبي عبداللَّه علیه السلام قالَ قُلتُ لِمَ سُمِّيَت فَاطِمَةُ الزَّهرَاءُ زَهرَاءَ فَقَالَ لأنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِن نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشرَقَت أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَت أَبصَارَ الملائِكَةِ وَ خَرَّتِ المَلائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوحَى اللَّهُ إِلَيهِم هَذَا نُورٌ مِن نُورِي وَ أَسكَنتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقتُهُ مِن عَظَمَتِي أُخرِجُهُ مِن صُلبِ نَبِيٍّ مِن أَنبِيَائِي أُفَضِّلُّهُ عَلَى جَمِيعِ الأَنبِيَاءِ وَ أُخرِجُ مِن ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمرِي يَهدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجعَلُهُم خُلَفَائِي فِي أَرضِي بَعدَ انقِضَاءِ وَحيِي (بحارالأنوار، 43، 12، به نقل از علل الشرائع)
💠 جابر میگوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها)، زهرا نامیده شد. آن حضرت فرمود: چون خدای متعال او را از نور عظمت خویش آفرید. آنگاه که نور عضمت خدای متعال در وجه فاطمی درخشید، بهواسطه درخشش او، آسمانها و زمین ظاهر و متجلی شد و چشمان ملائکه خیره و مبهوت و مدهوش گشت و ملائک برای خدای به سجده افتادند و گفتند پروردگار و سرور ما، این نور چیست و کیست؟ خدای متعال از طریق وحی فرمود: این نور از نور من است و او را در آسمان خویش جای دادم، او را از صلب یک از پیامبرانم که بر همه پیامبران برتری دارد، در زمین آشکار خواهم ساخت و از همین نور است که امامان قائم به امرم را ظاهر خواهم ساخت.
💠 این فراز از حدیث شریف که فرمود: «فَلَمَّا أَشرَقَت أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَت أَبصَارَ المَلائِكَةِ وَ خَرَّتِ المَلائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ»، نشان میدهد غشوه ملائکه و سجده آنان برای خدای متعال در مرتبه متأخر از تجلی حضرت زهرا سلام الله علیها است. به این معنی نیست که ملائکه وجود و حضور داشتند و با آفرینش آن حضرت، دچار غشوه شدند و به سجده افتادند، زیرا ملائکه اهل آسمانند و سجده، عملی آسمانی و ملکوتی است و چون وجود و ظهور آسمان، فرع ظهور و اشراق آن حضرت است، وجود و آفرینش موجودات آسمانی که فرع وجود آسمان است، با واسطه، فرع وجود آن حضرت است. گویی زبان روایت این است که با ظهور و اشراق حضرت زهرا و به سبب تجلی و شکفتن آن حضرت است که زمین و آسمان پدید آمد و به تبع آسمان و زمین، اهل آن پدید آمد و به تبع اهل زمین و آسمان، سجده و عبادت متعین پیدا شد.
💠 این فراز از حدیث شریف «هَذَا نُورٌ مِن نُورِي وَ أَسكَنتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقتُهُ مِن عَظَمَتِي» نیز تأییدی است بر آنچه گفته شد.
💠 معنی این فراز این نیست که آسمان، پیش از آن حضرت آفریده شده و آن حضرت در آسمان قرار گرفته است و در نتیجه، آسمان متقدم بر آن حضرت است و متقدم، فعل و آفریده متأخر نیست. میان سمائی و السماء و السماوات تفاوت است؛ مانند تفاوت میان جنتی و جنات، لقائی و لقاء الله و غیره.
💠 توضیح: اولاً، این سماء، سماء ذات یا تالی تلو ذات است، بنابراین مقدم بر سماوات و اهل سماوات است. ثانیاً، خود این سماء، تجلی نور عظمت خدای متعال است و حضرت زهر سلام الله علیها خود آن نور یا نوری از انوار اوست که بهوساطت آن نور، سماء ذات متجلی میشود و به وساطت سماء ذات سماوات آفریده میشود و به وساطت سماوات، اهل آن که ملائکه هستند، پدید میآیند.
کانال طهور