eitaa logo
طهور
539 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
325 ویدیو
6 فایل
پایگاه اطلاع رسانی طهور؛ نشر آثار حجت الاسلام و المسلمین استاد دكتر سيدمرتضی حسينی شاهرودی نشانی: tahour.ir ایتا | سروش | بله @sharabetahour آپارات: tahourap
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طهور
13930320-Entezar.mp3
4.98M
🔊 💠 معنای انتظار
هدایت شده از طهور
💠 معنای انتظار 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 💠 آن‌چه درباره عبادت بودن و ثواب داشتن انتظار فرج گفته شده، یا در اغلب موارد و یا به عنوان یکی از مصداق‌های تام انتظار فرج، انتظار گشایش گره‌های کار امت و شیعیان است، نه فرج امام زمان (صلوات الله و سلامه علیه). یکی از این دو احتمال است: یا در اغلب موارد، مقصود از انتظار فرج که عبادت است و ثواب دارد، همین گره‌گشایی از کار بندگان خداست و یا این‌که اگر فرج امام زمان صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه هم هست، یا یکی از مصادیق فرج است و یا مصداق اتم نیست. 💠 این‌که انسان‌ها، مؤمنین و شیعیان انتظار داشته باشند که گره از کار خلق باز شود، گره‌های خلقی، اعتقادی، رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و ...، انتظارِ این‌ها عبادت است، چون با امید به رحمت خدای متعال و رجا به فضل الهی تطابق و تناسب تام و تمام دارد. 💠 البته با توجه به این‌که در فرج امام زمان صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه هم چنان‌که از ظواهر فهمیده می‌شود، بسیاری از گره‌های کار خلق باز می‌شود، یا بسیاری از باز شدن‌ها به نقطه پایان و تمامیت می‌رسد و الا باز شدن گره‌ها از خیلی جلوتر شروع می‌شود، مربوط به زمان انتظار نیست؛ از دوره قبل از فرج آرام آرام شرایط ظهور که فراهم می‌شود، فرجی حاصل می‌شود یعنی گره از کار خلق، هم کارهای دنیوی و هم کارهای اخروی باز می‌شود و تمامیت آن به دست حضرت انجام می‌شود و الا این‌گونه نیست که مردم همین‌طور به دنبال کارهای خودشان باشند، فساد در دریا و خشکی و زمین و آسمان به دست مردم انجام شود و منتظر یک معجزه باشند. 💠 اگر کار به معجزه انجام می‌شد، یک‌صد و بیست و چهار هزار پیامبر هم آمدند و معجزات بزرگی ارایه کردند. کسانی مانند حضرت نوح علیه‌الصلات‌و‌السلام معجزه‌اش این بود که به‌طور کلی ستمگران و کفار را ریشه‌کن کرد و اثری از آن‌ها باقی نماند، اما در عین حال طولی نکشید که نسل بعدی یا چند نسل بعد، اگر شبیه نسل‌های گذشته نشدند، خیلی تفاوت هم نداشتند. کفار، مشرکین و مستکبرین، همه باقی‌مانده‌های نسل صالحان قوم حضرت نوحند. 💠 بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که امام زمان یک شمشیری بیاورند که همه را از دم قلع و قمع کند. چون اگر قلع و قمع کند، تا به حال بارها و بارها این اتفاق افتاده و قلع و قمع شدند، به‌صورت تام و تمام در عصر حضرت نوح اتفاق افتاده ولی دوباره به سر جای اول برگشته. یک مسیر خارق العاده نیست، مسیر طبیعی است همراه با فرآیند بسیار گسترده تکامل انسان‌ها که ان شاء الله به نتیجه برسند. 💠 بنابراین اولاً، انتظار فرج که عبادت است و فرج به معنای گره‌گشایی از کار امت، شیعیان و به‌طور کلی خلق خدای متعال، این عبادت بسیار بزرگی است و انسان هر قدمی که در مسیر گره‌گشایی بردارد، در واقع در مسیر تام‌ترین و کامل‌ترین عبادات قدم برداشته. البته با توجه به همین نکته گفته شده، انتظار ظهور امام زمان صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه هم از مصادیق انتظار فرج به حساب می‌آید. 💠 نکته دوم با توجه به آنچه در نکته اول گفته شد، این است که: این کار با توجه به بسیاری از شواهد که یکی، دو مورد از آن گفته شد، با اعجاز همراه نیست و به‌صورت طبیعی است. اگرچه آن‌چه که در روایات آمده، برای انسان آن عصر امر خارق العاده و معجزه‌وار بوده؛ این‌که امام زمان صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه را در هر جایی از کره زمین مشاهده می‌کنند، در زمان گذشته این را معجزه می‌دانستند، چون امکان مشاهده حضرت وجود نداشت. کسانی می‌توانستند حضرت را مشاهده کنند که نزدیک و در فاصله چند متری او باشند، اما این‌که آن حضرت در مکه باشند، اهل مدینه، کوفه، بصره و نقاط دوردست ایشان را ببینند، برای آن‌ها معجزه بود. ولی نه‌فقط الآن با توجه به ابزار جدید معجزه نیست، بلکه با توجه به ابزارهای دقیق‌تر، کامل‌تر و علمی‌تری که در آینده ان شاء الله به ظهور خواهد رسید، مشاهده حضرت حتی بیشتر از مشاهده از طریق تلویزیون و تصاویر تک بعدی است. 💠 یا اگر مثلاً در روایات دارد که حضرت وقتی که کنار کعبه می‌ایستد، فریاد می‌زند و ندا می‌دهد که اهل عالم، من مهدی هستم و همه به من ایمان بیاورید، صدا به همه‌جا می‌رود، این برای گذشته که ابزار رساندن صدا فقط حنجره بود، البته کار خارق العاده‌ای است که کسی با حنجره خود، صدایش را به همه عالم برساند. ولی الآن مشاهده می‌فرمایید که یک نفر در مرکزی در هر کجای دنیا، در غرب یا شرق صحبت می‌کند، صدایش به‌آسانی بدون این‌که فریاد بزند و به خودش زحمت بدهد، به همه‌ی دنیا می‌رسد.
هدایت شده از طهور
💠 بقیه مواردی هم که درباره ظهور حضرت حجت صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه گفته شده، از همین قسم است یعنی با توجه به فکر، فهم و ادراک پیشینیان، معجزه‌وار است، اما با توجه به ابزار و وسایلی که حالا به وجود آمده، بلکه ابزار و وسایلی که در آینده به وجود خواهد آمد و کشف و اختراع می‌شود، این‌ها امور طبیعی هستند. نه‌فقط ابزار و وسایل، بلکه حوادث و رخ‌دادهایی هم که اتفاق می‌افتد، امور طبیعی است و امر خارق العاده نیست. 💠 همچنان‌که مثلاً سی و پنج سال پیش در کشور ما نهضتی اتفاق افتاده که مردم نه تیر داشتند، نه توپ، تفنگ، مسلسل و ... داشتند و در نقطه مقابل، رژیم طاغوت همه‌چیز داشته و با همین الله اکبر گفتن آن را ساقط کردند. این یک کشوری با یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر مساحت است، این را ده برابر و بیست برابر کنید، یک مقدار که مسیر و فرآیند رشد انسان‌ها به پیش رود و به فعلیت برسد،‌ اتفاق‌‌های مشابه آن‌چه در کشور ما رخ داده،‌ در مقیاس چندین و چند برابر، امکان اتفاق آن هست. بنابراین آنچه در این مسیر اتفاق می‌افتد، مسیر طبیعی تکامل تدریجی انسان‌هاست، به‌گونه‌ای که مشتاق شوند و عدالت را ببینند. 💠 نکته سوم این است که وقتی امام زمان صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه ظاهر می‌شوند و به اصطلاح فرج اتفاق می‌افتد که انسان‌ها مشتاق مشاهده عدالت باشند و این اشتیاق هم درست و راست باشد، نه این‌که بر اساس احساسات و عواطف باشد و مثلاً بخواهند فیلم نگاه کنند و حال این‌بار می‌خواهند فیلم عدالت و عدالت‌گستری یا فیلم پلیس خوب را ببینند. این اشتیاق باید حقیقی، واقعی و راستین باشد و نشان اشتیاق راستین آن است که پیش از آن‌که به مرتبه عدالت تام برسند و آن را مشاهده کنند، آرام آرام خودشان در مسیر عدالت گام برمی‌دارند. یعنی به تزکیه درون، تخلیه صفات، افکار و رفتار ناپسند می‌پردازند و همین‌طور که آرام آرام پیش می‌روند، نقطه‌ی اوج و تکامل به دست ولی الله اعظم انجام خواهد شد. بسیاری از کمالاتی که حتی در اعصار انبیا علیهم الصلات و السلام و اولیای خدا صلوات الله علیهم اجمعین انجام نشده است، قبل از عصر ظهور انجام خواهد شد. 💠 نکته دیگر و آخرین نکته این است که ضمن این‌ که انسان‌ها رو به کمال می‌روند و در نتیجه اشتیاق مشاهده و اجرای عدالت دارند و در عمل هم خود گام‌های بلندی را برمی‌دارند، ولی با این‌که ظلم همه‌جا را گرفته باشد، منافات ندارد. آن ظلمی که همین‌طور که پیش می‌رویم، گسترش بیشتری پیدا می‌کند، غیر از ظلمی است که در گذشته وجود داشته، غیر از ظلمی است که یک نفر پیدا می‌شد به قدرت‌، زور، قهر، غلبه و مانند آن ملت‌ها را تسخیر می‌کرد و اگر کسی صحبت می‌کرد، زبانش را قطع می‌‌کرد، کسی بلندتر نفس می‌کشید، به دار می‌آویخت و ... از این قسم ظلم نیست، بلکه ظلمی است که ضمن این‌که ظلم و نارواست و مناسب کرامت انسانی نیست، ولی انسان‌ها آن را خوشایند می‌یابند. بنابراین با عمله و اکره ظلم و ستمگران بزرگ همراهی و همگامی می‌کنند. 💠 یعنی تحولات فرهنگی عمیق اتفاق می‌افتد که انسان‌ها آنچه که برای آن‌ها ظلم است و با کرامت یا فطرت توحیدی‌شان ناسازگار هست را ناسازگار نمی‌یابند، بلکه خلاف آن را سازگار می‌یابند و به دنبال یافتن آن‌چه با فطرت و کرامت آن‌ها سازگار نیست، می‌روند. مانند آن‌چه هم‌اکنون اتفاق افتاده که به اسم آزادی آدم‌ها را چنان تسخیر کردند که حاضرند هر کاری انجام بدهند و فقط اسم آن آزادی باشد، به نام دموکراسی، فرهنگ، اختیار، رأی دادن و مانند این‌ها. اتفاقی که افتاده است، گسترش پیدا می‌کند. 💠 الآن از بین 190 کشور ممکن است در 10 کشور این‌گونه باشد که با میل و رغبت خود، در مسیر ظلم ستمگران یا طرح‌ها و نقشه‌های ظالمانه و استکباری مستکبران قرار می‌گیرند، اما بقیه این‌گونه نیستند و به زور مورد قهر و قصر قرار می‌گیرند. اما این گسترش پیدا می‌کند، به‌گونه‌ای که هرچه رادیو می‌گوید، همان را می‌شنوند، هرچه روزنامه‌ها می‌نویسند، هرچه را که طراحان اصلی اداره این جهان تصمیم می‌گیرند، همان‌ها را با میل و رغبت انجام می‌دهند. 💠 ضمن این‌که ظلم وجود دارد، ولی انسان‌ها باید در مسیری بروند که با این ظلم فاصله بگیرند یعنی حداقل 1ـ دل آن‌ها موافق با این امر نباشد، غرایز و شهوات‌شان با طراحی‌های جهانی همگام باشد 2ـ در حد توان و اقتضای موقعیت‌ها‌ی‌شان با این ظلم حداقلْ مقابله و درگیری داشته باشند.
هدایت شده از طهور
💠 این اتفاق باید بیفتد و تا نیفتد، انتظار معجزه نباید داشته باشیم. اگر قرار بود معجزه شود، خیلی زودتر از این می‌توانست بشود، آن‌هم به دست کسانی که قطعاً و یقیناً از حضرت مهدی صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه برتر بودند، مانند امیر المؤمنین، مانند وجود مبارک خودِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم. ملاحظه می‌کنید که در کارهایی که پیامبر انجام داده، کار به‌صورت طبیعی، آرام و تدریجی انجام شده؛ به آن‌ها حمله کردند، گاهی عقب رفتند، گاهی جلو آمدند، گاهی نقشه ریختند، آن‌ها را در شعب ابی‌طالب محاصره کردند. او ختم انبیاست و بزرگ‌تر از او انسانی در عالم هستی به‌وجود نیامده است، ولی سه سال گرسنگی، سختی و گرفتاری را تحمل کردند تا بلکه زمینه در جای دیگر فراهم شود، نه این‌که معجزه‌ای کنند و همچنان‌که شق القمر کردند، سرها از تن‌ها جدا شود. آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین کانال طهور @sharabetahour
Moharram1446-07-14030510.mp3
14.9M
🔊 💠 تأملی در آداب نماز ـ جلسه هفتم 🗂 گفتارهایی از استاد حسینی شاهرودی در محرم و صفر 1403 🔹 مسجد و حسینیه۱۴معصوم علیه السلام ـ ابرسج شاهرود 📝 راه‌های خشوع و حضور قلب در نماز ـ ادامه: 📝 گفتیم که برای حضور قلب که از آداب نماز است، باید خشوع داشت. برای به‌دست آوردن خشوع اول توجه به معانی نماز داشته باشیم. دوم این‌که صادقانه آن‌چه را که می‌گوییم بخوانیم یعنی به محتوای نماز ایمان داشته باشیم. سوم این‌که از مال حرام پرهیز داشته باشیم. 📝 همین‌جا اضافه کردیم که با توجه به این‌که خشوع مربوط به قلب است، قلب خانه خداست، غیر خدا که در خانه خدا باشد، خدا در آن خانه وارد نمی‌شود. به همین خاطر نه‌فقط پرهیز از مال حرام، بلکه پرهیز از هر کار حرام شرط است. و گفتیم اگر نشدنی بود، خدا به آن امر نمی‌کرد. یعنی خشوع و حضور قلب شدنی است. 4ـ پرهیز از مال و همچنین کار مشکوک و مشتبه 📝 ماجرای پیرمرد روستایی که از حرام و شبهه پرهیز می‌کرد کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 وحدت امت اسلامی، اولویت اول پیامبر، اولیا و مسلمانان است 🗂 درس‌های شرح 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
ka64-02.mp3
4.07M
🔊 💠 وحدت امت اسلامی، اولویت اول پیامبر، اولیا و مسلمانان است
هدایت شده از طهور
💠 وحدت امت اسلامی، اولویت اول پیامبر، اولیا و مسلمانان است 🔹 از امام صادق علیه الصلات و السلام نقل شده است که کسی که در مکه و مدینه پشت سر اهل سنت نماز بخواند، مثل این است که پشت سر پیامبر نماز خوانده است که این یک جهت دیگر دارد. 🔹 ایجاد وحدت در جامعه اسلامی، اولویت اول خدا، پیامبر، مؤمنین و اولیای خدای متعال است و الا امیرالمؤمنین به راحتی می‌توانست که اگر نتواند خلافت پیامبر را حفظ کند، حداقل نگذارد آب خوش از گلوی آن‌ها هم پایین برود. حداقل می‌توانست جامعه را برای این‌ها نامن کند. 🔹 ولی توجه داشته باشیم که در شرایطی امیرالمؤمنین و همین طور بقیه ائمه قرار گرفتند ـ چون عصر اول است ـ که اگر اختلاف بیفتد، آن‌چه از بین می‌رود، خلافت نیست، اصل اسلام از بین رفته است و مردم آماده‌اند که به دوره قبلی برگردند. 🔹 به همین خاطر است که آن حضرات صبر، سکوت و تحمل کردند، آن‌هم سالیان درازی یعنی 250 سال صبر و تحمل کردند و الا هر کدام از آن‌ها می‌توانستند آن کاری که امام حسین علیه الصلات و السلام انجام داد، چه با همان عده، چه با عده کمتر یا بیشتر انجام بدهند و در نتیجه می‌توانستند حکومت‌ها را منقرض کنند. 🔹 کار امام حسین این بود که بنی امیه زود منقرض شد. اولاً کسانی که مستقیماً دخیل بودند، به‌راحتی و دو ـ سه سال بعد از بین رفتند. نوبت به دیگران که رسید، امام سجاد هم می‌توانست همین کار را انجام بدهد و همین‌طور دیگر امامان. ولی گمان بنده این است که اگر آنچه را امام حسین انجام داد، تکرار می‌شد و پیوستگی پیدا می‌کرد، احتمال این‌که مسلمان‌ها چنان از هم بپاشند که چیزی از اسلام باقی نماند، خیلی زیاد بود. 🔹 به همین خاطر است که این‌جا که می‌فرماید «پشت سر آن‌ها نماز بخوانید، مانند آن است که پشت سر پیامبر نماز خواندید»، به‌خاطر وحدت است. 🔹 وحدت مسلمین مهم است. اولویت اول مسلمانان، اولویت اول پیامبر و اولویت اول اولیای خدا وحدت مسلمان‌هاست که فرمود همیشه با هم باشید، نمازتان را هم مجتمع بخوانید. دو همسایه اگر مثلاً نتوانستند در مسجد شرکت کنند، پشت سر همدیگر اقتدا کنند و در خانه یک نفر پیش‌نماز شود. یعنی این اجتماع هرچند دونفری، سه نفری، پنج نفری، بلکه ان شاء الله بیشتر و بیشتر بشود. 🗂 درس‌های شرح کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 29 / آذر /1400 🗂 متن و 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
14000929-01-Vahdat.mp3
5.3M
🔊 📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 29 / آذر /1400
هدایت شده از طهور
📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 29 / آذر /1400 آنچه که در تاریخ اتفاق افتاده و مستند هست، معتبر است. ولی آیا هرچه که در تاریخ افتاده، باید که در طول تاریخ تا ادامه بیان کرد؟ باید مصالح و مفاسد آن را سنجید. وحدت در اسلام اصل اولی است. ستون خیمه اسلام وحدت است. به‌گونه‌ای که اگر مثلاً امیر المؤمنین علیه الصلات و السلام بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اقدام به مقابله با سقیفه و اصحاب سقیفه می‌کرد، درست است که ممکن است دشمنان اسلام در مرزها در کمین بودند و خطر داشت، ولی حضرت علی علیه السلام می‌توانست که در مدینه چیزی به اندازه حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تشکیل دهد و آن را مرکز قرار دهد و بسط پیدا کند. یعنی این‌گونه نبود که اگر امیرالمؤمنین اقدام می‌کرد به‌طور کلی اسلام از بین می‌رفت. آن‌چه که اتفاق می‌افتاد این بود که کاری که پیامبر انجام داده بود، موقتاً برای یک مدت کوتاهی تضعیف می‌شد، اما حضرت می‌توانست عین همان کاری که پیامبر انجام داده آرام آرام مثل این‌که از صفر یا از وسط راه شروع کند، انجام دهد. اما امیرالمؤمنین چنین کاری را انجام نداد. چرا؟ علتش این است که اقتضای فهم و درک انسان‌ها این است که اگر از طرف خدا یا رسولان الهی یا اولیای الهی سخنی نازل شود، نسبت به آن‌چه که نازل می‌شود، حداقل فهم را دارند. اگر نگوییم این حداقلِ فهم، امر تکوینی است، حداقل امر عادی است. یعنی فقط مربوط به مسلمان‌ها نیست. مسیحیان و یهودیان هم همین‌طور هستند. کسانی که دین آسمانی ندارند، مثل بودیسم، آن‌ها هم همین‌طورند. یعنی اکثریت مردم دقایق و لطایفی که انسان را به‌سرعت به مقصد می‌رساند را درک نمی‌کنند. در نتیجه فهمیدن آن‌ها مربوط به خواص است. یکی از آن‌ها ولایت است. فهم ولایت و حقیقت ولایت و مهم‌تر، پیروی کردن از ولایت، کار هر کس نیست. علتش این است که همراهی با ولایت، سختی‌های ولی را به همراه خود دارد. بنابراین با توجه به این نکته که اکثریت مردم اگر دین و اعتقاد و ایمان پیدا می‌کنند، دین و ایمانی می‌خواهند که به زندگی‌شان برسند، در عین حال کمی هم خیالشان راحت باشد که بعد از مرگ هم کسی به ما کمک می‌کند. اکثریت مردم دنبال این هستند. حال، امر آفرینش، امر خدا، پیامبر و اولیای خدا، دایر بر این است که سخت‌گیری کنیم، ده تا آدم حسابی را هم بیافرینیم و هم هدایت کنیم و از آن‌ها مراقبت کنیم و بالاخره به آن مقصدِ غایت آمال عارفین برسانیم یا این‌که سهل‌گیری و تسامح باشد و اگرچه ممکن است کسی جز انگشت‌شمار به آن مقصد نهایی نرسد، اما اکثریت مردم حداقل یک قدم جلوتر بگذراند؟ آنچه در تاریخ انبیا اتفاق افتاده، امر دوم است. این‌که می‌بینید که نود درصد مسلمان‌ها که اهل سنت هستند، در غیر مسیر ولایت حرکت می‌کنند، نود درصد مسیحی‌ها که کاتولیک‌ها هستند، در غیر مسیر حضرت عیسی علیه السلام حرکت می‌کنند، نود درصد یهودیان که صدوقیان و فریسیان هستند، در غیر مسیر حضرت موسی علیه السلام و انبیای بعدی حرکت می‌کنند، این بی‌دلیل نیست. زیرا عوام مردم هستند و عوام مردم با این چیزها کاری ندارند. بنابراین ما وقتی که تاریخ را می‌خواهیم نقل کنیم، باید توجه داشته باشیم که این چیزی که نقل می‌کنیم، با خواسته خدا و سنتی که تاکنون در تاریخ بشر بوده، مطابقت دارد یا ندارد. ان شاء الله که کشور ما بر همین وضعیت که اکثریت شیعه هستند، بماند، ولی با طریقی که جمعیت شیعه پیش می‌رود، در آینده در اقلیت خواهد بود، اما در بقیه کشورها در بخش اعظم دنیا در آینده نه‌چندان دوری مسلمان‌ها حضور خواهند داشت و آن‌ها هم علی القاعده سنی هستند. حال به نظر شما و هرکسی که در این زمینه‌ها سؤال دارد که باید چه‌کنیم، اگر در دنیا آدم‌ها کمونیست باشند بهتر است یا سنی باشند؟ بودیسم و هندوئیسم و یهودی و مسیحی باشند یا سنی باشند، کدام یک ترجیح دارد؟ خداشناسی سنی‌ها که مانند ماست، پیغمبرشناسی آن‌ها هم که تقریباً مثل ماست، واجبات آن‌ها هم مثل ماست. این‌که در وضو مثلاً اختلاف داریم، ما در بین خودمان هم اختلاف داریم. مگر می‌شود که دو گروه اهل فکر باشند و استنباط و اجتهاد (تمام یا ناقص) کنند و اختلاف نداشته باشند؟ بنابراین سرنوشت انسان‌ها این‌گونه است که ما باید اهل سنت را به‌عنوان بخش غالب مسلمان‌ها، همچنان که در طول تاریخ بوده، بپذیریم، یعنی این‌که نباید سربه‌سر آن‌ها بگذاریم. اتفاقاً باید ما هم بیشتر تلاش کنیم. آن‌ها که مشکلی ندارند. در نتیجه باید به‌گونه‌ای رفتار کنیم که وحدت، آن‌هم از جانب ما باید حفظ شود. اولیای ما چنین سنت و روشی را داشتند.
هدایت شده از طهور
درست است که بر اساس آن‌چه نقل می‌شود و در برخی از روایات هم آمده که شرایط فراهم نبود و الا هر کدام از ائمه امام حسین علیه السلام بودند، ولی این‌گونه نیست. در خیلی از موارد همان‌طور که روایت داریم که اگر ما هم 10 نفر یا 7 نفر همراه داشتیم، مثل امام حسین اقدام می‌کردیم، اما در مواضع دیگر داریم که صحابی امام صادق علیه الصلات و السلام عرض کرد که یابن رسول الله چه می‌شد که شما حاکم باشید و ما هم در کنار شما زندگی و دنیا و آخرت‌مان اداره شود و مردم را هم هدایت کنیم؟ حضرت فرمود که خدا را شکر کنید که حکومت به‌دست شما نیست. یعنی این‌گونه نیست که ناراضی باشند از آن‌چه در عالم اتفاق می‌افتد؛ چون اگر قرار بود آن‌چه در عالم اتفاق می‌افتد، برخلاف اراده آن‌ها باشد، اصلاً‌ انجام نمی‌شد. انجام شدن آن یعنی اقتضای این عالم، شرایط، معدات و زمینه‌ها این است و همین هم باید انجام شود. لکن اصل وحدت باید بر همه جهات دیگر سایه بیندازد. تمام حوزه اعتقادی، اخلاقی و عملی باید زیرمجموعه اصل وحدت باشد، به‌گونه‌ای که اعتقاداتی که با هم ناسازگار هستیم را بیان نکنیم. همین الان که در شهر مشهد هستیم، ما اعتقاداتی داریم که جمعی آن را کفر می‌دانند، آن‌ها اعتقاداتی دارند که ما آن‌ها را شرک می‌دانیم. مگر لازم است که هر اتفاقی که افتاد، ما به آن‌ها کنایه بزنیم و آن‌ها به ما تعریض بزنند، فردا آن را بیشتر کنیم و علیه همدیگر چماق برداریم؟ یا این‌که آیا در میان شیعه ما همه متفق القول هستیم؟ مرحوم نعمت الله جزایری در انوار نعمانیه فرقه‌های شیعه را در زمان خود 36 فرقه نام می‌برد. حال که می‌گویند خیلی بیشتر است، حدود 70 فرقه شیعه که اقلاً 30-40 درصد با هم اختلاف داریم ولی همه هم شیعه هستیم. با سنی‌ها هم همین‌طور. در قضیه اخیر برخوردها نسبتاً خوب بود، ولی بهتر این است که نهادها و ارگان‌ها اطلاعاتی و امنیتی نظارت داشته باشند که اگر اتفاقی افتاد، بلافاصله اول به خود فرد تذکر بدهند و بعد هم به بزرگ‌ترهای خودشان تذکر بدهند. اصلاً به فضای عمومی نرسد که یک نفر یک حرف بی‌ربطی زده است تا این‌که بگویند این‌ها مقابل شیعه ایستاده‌اند و ... اصلاً صحبت از این‌ها نیست. خودشان باید اولاً احساس مسؤولیت کنند، ثانیاً باید متوجه شوند که خلاف دین عمل می‌کنند و در این صورت، آن‌ها هم اگر بخواهند در بین خود کسی را تنبیه و ادب کنند، قطعاً آثار و ضررهایی یا اصلاً ندارد یا بسیار کم خواهد بود. بنابراین اعتقاد من این است که اصل وحدت، اصل بسیار مهمی است؛ آن اندازه مهم است که تمام احکام دین از مراتب سه‌گانه باید خود را بر وحدت وفق بدهند. در جاهایی ممکن است لازم باشد ما با غیر دین اسلام هم نوعی وحدت داشته باشیم. حداقل این است که چون بعضی از دشمنان ما دشمن شیعه هستند، بعضی دشمنان اسلام و بعضی دشمنان توحید هستند. یعنی در این عصر و زمان موحدین مخصوصاً غربی‌ها و مسیحی‌ها اگر بفهمند که دشمنی به نام ماتریالیسم وجود دارد که این‌ها اساس توحید را از بین می‌برند، باید موحدینِ یهودی، مسیحی، مسلمان، بودایی و ... همه در این جهت وحدت داشته باشند. ولی حالا دست ما به آن‌ها نمی‌رسد، ولی حداقل این اندازه که دست ما می‌رسد، باید که مراعات کنیم. در چنین مواردی (ماجرای بیان مواضع یکی از ائمه جمعه اهل سنت) قبل از این‌که به این وضعیت برسد، باید همه کسانی که بلندگو دارند و می‌توانند صحبت کنند، بگویند ما منتظر علمای اهل سنت هستیم. علمای اهل سنت! ببینید چه اتفاقی دارد می‌افتد؟! درباره اهل بیتی که حب آن‌ها واجب است و خودتان هم قبول دارید که حب آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین واجب است، چنین اتفاقی افتاده و ما منتظر علما هستیم. باید همه آن‌قدر بگویند که علمای اهل سنت خودشان وارد میدان شوند و این امر فاسد را از درون خود حل کنند. اما اگر از این مرتبه گذشت که هرچه گفتیم، علمای اهل سنت از خواب بیدار نشدند یا این‌که بیدار شدند ولی بالاخره همه‌جا پخش شده، باید به‌شیوه‌ای ملایم، به‌گونه‌ای که مبانی باید روشن شود و گفته شود که محبت خاندان پیامبر هم نزد شیعه و هم نزد سنی، واجب است؛ نزد هر کس قرآن را قبول دارد، هر کس که نماز می‌خواند و هر کس که بندگی خدا را می‌کند، واجب است. بنابراین اگر کسی حرف بی‌ربطی زده، حرف بی‌ربط زده؛ حرف بی‌ربط را که کسی بر سر نی نمی‌کند و پیوسته بچرخاند.