شراب و ابریشم...
◻️◻️ ◻️ ⚠️ لطفا قبل از ثبت نام " شرایط ثبت نام " را مطالعه نمایید. 🔻 لینک های ثبت نام : ⬅️ در ص
☝️☝️
ثبتنام طرح فرزندان غدیر.
لطفا به اطلاع دیگر دوستان هم برسونید.
.
هدایت شده از وحید یامین پور
🔆 چیزی در مورد یحیی سنوار که مرا رها نمیکند... که مرا در درون به یک ورشکستگی کامل کشانده است.
این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانهاش به یک چیز فکر میکنم؛ او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربینهای ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که "نزنید... نزنید... او یحیی سنوار است... اورا زنده میخواهیم."
یحیی میدانست زندهی او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است. او را میبردند و در بهترین بیمارستان تلآویو زیر نظر متخصصان، درمان میکردند. او میتوانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگانها و دهها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همه اینها را میدانست ولی چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید. من به آن لحظهی لاهوتی میاندیشم که یک انسان چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند. او نه در تونلهای زیر زمینی که در نقطهی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و دهها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشمهایی شبیه همهی چشمهای به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری...
➕️ @yaminpour
.
اگر شمرده بودم، شاید الان با رقم دقیق میگفتم چند بار دیدم، مثلا ۷۴۳ بار یا ۹۶۱ یا حتی ۱۰۹۷ مرتبه.
سکانسِ آخرِ سنوار!
این فیلم دیوانهکننده است.
شجاعت و هماوردطلبی با مرگ و فرماندهی وسطِ میدان و جنگِ تن به تانک و این حرفها را بگذارید کنار.
هوشمندیِ سنوار خیرهکننده است.
یک چریک باید چقدر مغز و روانش آموخته و ورزیده باشد که در چنان لحظههایی حواسش به پیچیدن چفیه دور سرش باشد؟ بازوی قطع شدهاش را با سیم پیچیده باشد، یا حتی همینکه روی مبل نشسته باشد...
کاش فرماندههان نظامی تصمیماتِ آن لحظهی سنوار را برای ما رمزگشایی کنند و توضیح بدهند که این رزمنده چه اندازه هوشمندانه عمل کرده، شجاعانهاش بمانَد...
همان اندازه که با هر بار دیدنِ تصویری از رئیسی داغم تازه میشود و با هر بار شنیدنِ کلمههای سید حسن نصرالله قلبم آتش میگیرد با هر بار دیدن سکانسِ آخر سنوار شگفتزده میشوم و البته لبریز اندوه و حسرت...
آه...
✍#ملیحه_سادات_مهدوی
@sharaboabrisham
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 روایتی از دیدار امروز خانواده شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه با رهبر انقلاب
🖼 رضا و معصومه هم دوست داشتند در این دیدار باشند... البته هستند!
🔹️ظهر امروز سهشنبه دوم آبانماه، خانوادهی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. شنبه ۲۸ مهرماه بود که در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به بیروت، دکتر رضا عواضه و همسر ایرانی او، معصومه کرباسی به شهادت رسیدند. از این زوج شهید پنج فرزند به یادگار مانده است. آنچه میخوانید بخشی از روایت این دیدار است که متن کامل آن به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد:
📝 «مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظهی شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»
این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیکترین فاصله با آقا ایستاده میگوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستادهاند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همهشان فرزندان شهید معصومه کرباسی و شهید رضا عواضهاند که چند روز پیش توسط پهپاد رژیم اسرائیل به شهادت رسیدند. چطوریاش را مهدی برای حضرت آقا تعریف میکند: «پهپاد اسرائیلی در منطقه جونه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم زدند کنار. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد اونا رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا اونا رو شهید کردند!»
مفاهیم عمیقی را که میگوید، شاید خیلی از هم سن و سالهایش نتوانند درک کنند: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها... آقاجان! قطعاً اگه خدا این توانمندی رو در ما نمیدید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمیکرد.»
آقا تأیید و اضافه میکنند که «اجر هم میدهد». مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا میخواهد که برای همه رزمندههای لبنان دعا کند.
... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را میگیرند. مادرش به فارسی میگوید: «ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیومدند.»
خود مادرش ۴۷ سال پیش در ایران پزشکی خوانده و حالا استاد فارسی دانشگاهی در لبنان است. حرف دیگری نمیزند. ولی من از دلش خبر دارم! قبل از دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیدهاید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند ایشان را ببینند. الان میگویم کاش خودشان اینجا بودند.» مکثی میکند و میگوید: «البته هستند!»...
🖼 متن کامل این روایت به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از وحید یامین پور
انا لله و انا الیه راجعون
خیلیها میگفتند او درميان حزبالله اشبهالناس به سید حسن نصرالله بود. نمیدانم این چه ابتلاء و آزمایش بزرگی است که در سختترین شرایط داغدار بهترین مبارزان دوران میشویم.
اللهم انا نشکوا الیک...
شراب و ابریشم...
انا لله و انا الیه راجعون خیلیها میگفتند او درميان حزبالله اشبهالناس به سید حسن نصرالله بود. نم
.
خسته و اندوهگین هستیم، ناامید ولی نَه!
.
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که تا قیامت میشه ازش افسانه گفت...
19.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا به ما منت گذاشته و یکی از درهای جهاد رو به روی ما باز کرده:
شراب و ابریشم...
خدا به ما منت گذاشته و یکی از درهای جهاد رو به روی ما باز کرده:
.
میدان مسابقه بر پا شده و آدمها داراییهاشون رو ریختند وسط تا با کمک مالشون از اونهایی حمایت کنند که جانشون رو دارن میدن...
زنها از تنها داراییهاشون و حتی شاید تنها دلخوشیهاشون میگذرن و طلاریزون راه انداختند...
مردها ثمرهی سالها کار و تلاششون، خمس پاک اموالشون، پولها و داراییهاشون رو میدن...
اونهایی که از مال دنیا بهره نبردند دست به کارهای یدی زدند، در کارگاههای خیاطی و بافندگیِ مردمی برای نیروهای مقاومت رخت و لباس میبافند و میدوزند...
.
شراب و ابریشم...
. میدان مسابقه بر پا شده و آدمها داراییهاشون رو ریختند وسط تا با کمک مالشون از اونهایی حمایت کنند
.
خلاصه هر کس به طریقی در تکاپو و تلاشه تا خودش رو به این جهاد عظیم برسونه تا قیامت بتونه سرشو بالا بگیره و با افتخار بگه من هم برای حمایت از حق قدمی برداشتم...
.
شراب و ابریشم...
. خلاصه هر کس به طریقی در تکاپو و تلاشه تا خودش رو به این جهاد عظیم برسونه تا قیامت بتونه سرشو بالا
.
منم شبیه همهی عاشقانِ آزادیِ قدس، همهی آزادگان جهان، همهی کسانیکه انسانیت در وجودشون زنده است، آرزو دارم تا به هر شکل و طریقی که هست خودم رو به این میدان جهاد برسونم و داراییهام رو در مسیر حمایت از جبههی حق قربانی کنم...
.