شراب و ابریشم...
یک خبر ویژهای توی قرآن آمده که خدا بعنوان صاحبِ خبر، خودش آن را مستقیم گذاشته کف دست پیغمبر جانش و
سلام و جایزه🎉🎊
هنوز هیچ کس جواب درست رو پیدا نکرده.😋
ببینید ما اینجا چه اعضای دستهگلی داریم.😇
از این جایزه خفنا و تپل مپلا میذارن براتون.😍🎁
جواب رو بگم یا میگردید و پیداش میکنید؟
جوابِ درست بده، نداشتیم؟😁
زود باشین جوابو پیدا کنین و برنده بشین.💃
.
شراب و ابریشم...
یک خبر ویژهای توی قرآن آمده که خدا بعنوان صاحبِ خبر، خودش آن را مستقیم گذاشته کف دست پیغمبر جانش و
بنظرم عکس ذهن همه رو برده سمت سوره نبا 😁
ولی عکس تزئینی است و ارتباطی به سوال و جواب ندارد.😝
منظورم از اون عکس، همون لفظ خبر هست و نَه سورهی نبا.
ذهنتون رو مشغول عکس نکنید، سؤال رو با دقت بخونید.😌
.
شراب و ابریشم...
یک خبر ویژهای توی قرآن آمده که خدا بعنوان صاحبِ خبر، خودش آن را مستقیم گذاشته کف دست پیغمبر جانش و
اگه کسی از دانشجوهام عضو این کانال بود رو هوا جواب رو میداد.
چون این آیه از آیاتیه که بی برو برگرد سرکلاسام میگم.
انقدر که دوسش دارم و انقدر که حال خوب میده به آدم.
اِ اِ یه چندتایی از دانشجوهام که هستن.
معصومه
پرستو
صدیقه
زهرا
شماها که ناسلامتی شاگرد زرنگای کلاسم بودید.
زود باشید جوابو بگید.
حیف از اون بیستایی که به شماها دادم😂
.
.
یک خبر ویژه
خدا گذاشته کف دست پیغمبرش
گفته برو و این خبرو به گوش عالم و آدم برسون
تیتر خبرم خود خدا زده
موجز و نغز و عمیق👌
خوبی اینکه فکر کردید جواب تو سوره نبا هست میدونید چی بود؟
اینکه پیوی من پر شد از ذکر امیرالمؤمنین 😍
عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ
و نبا عظیمی که امیرالمؤمنینه💚
هی اومدید نوشتید: امام علی؟ علیابنابیطالب؟ امیرالمؤمنین؟
و هی این ذکر تکرار و تکرار شد
و "ذكرُ عليٍ عبادَةٌ" 😍
.
698.3K
یک خبر ویژهای توی قرآن آمده که خدا بعنوان صاحبِ خبر، خودش آن را مستقیم گذاشته کفِ دستِ پیغمبر جانش و گفته این خبر را به گوش عالَمیان برسان.
خبر آنقدر ویژه و مهم است که خدا برای گفتنش از آن فنونِ ادبیِ خاصِ عرب بهره برده و با یک تیترِ جانانه و موجز و با چند تأکیدِ اساسی، بدون مشروحات، خبرش را بیان کرده.
شما از آن خبر، خبر دارید؟
اگر دوست دارید آن خبر را از قرآنِ خدا بگیرید، به این چند دقیقه گوش بدهید.☺️👌
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یک راز مهم
♦️ امام زمان را کجا پیدا کنیم؟
حتما بشنوید👌
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
سلام به شراب و ابریشمیهای جان.
ممنونم از توجه و لطف شما عزیزان به خودم و دستنوشتههام 🙏
شکر خدا هر روز تعداد پیامهای پُر مهر شما رو دریافت میکنم و جهت گسترش فعالیت کانال بیشتر انگیزه میگیرم.
بله عزیزان، ما در مؤسسه کلاسهای متنوعی داریم که یکیش کلاس حفظ هست.
فعلا کلاس حفظ حضوری در مشهد.
اما کم کم کلاسهای غیرحضوری و مجازی رو اعلام میکنم تا عزیزان هر جای ایرانِ عزیزمون که هستند چنانچه مایل به حضور در کلاسهامون بودن، بتونن شرکت کنند.
کلاس حیات معصومین
کلاس تفسیر و مفاهیم قرآن
کلاس آشنایی با نهجالبلاغه
کلاس حفظ قرآن
کلاس نویسندگی
کلاس عکاسی
مشاوره گروهی و فردی
لطفا با ما همراه بمونید و دوستانتون رو به کانال دعوت کنید تا بتونیم محفل قرآنیمون رو هر چه بهتر و بیشتر رونق بدیم انشاالله.
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
لَن تَنالُوا البِرّ حَتی تُنفِقوا مِمّا تُحِبون
این آیه از آن آیههاییست که من بدجور اذیتم باهاش!
بدترش آن قصهی بخشیدن پیرهن عروسی حضرت زهراست که مینشیند تَنگِ این آیه و بدتر اذیتم میکند! 🤦♀
همیشه سر دو راهیها، سر بخشیدنها و گذشتنها، صاف مینشیند توی صورتم و به رویَم لبخند میزند!
لبخند مهربانی نَه ها، از آن لبخندهای معنادار که همراهش چشم و ابرو بالا میاندازند که یعنی حالا ببینم چیکار میکنی!💁♀
خب گاهی واقعا زورم میآید از مِمّا تُحِبّونهایم بدهم، آنقدر لَن تَنالُوالبِرَش را چماق میکند و میزند توی سرم تا آخرش مِمّا تُحِبّونَم را از کف بدهم! 🙎♀
من با اینکه در اکثر قریب به اتفاق بزنگاههایم مِمّا تُحِبّونَم را دادهام رفته، اما هنوز در همان "لَن تَنالُوا البِرّ" ماندهام آن هم با تاکید بر لَنَش:هرگز!
گیر کار را هم میدانم که بخاطر گیس و گیس کشیهایم با این آیه است!
یعنی من با اینکه مِمّا تُحِبّونَم را میدهم اما چون هرگز از سر میل ندادهام، آخرش به هیچ جا نرسیدهام، رسیدن به بِرّ که جای خودش!
همیشه یک خیلی خب بابایی تَهِ بخشیدنم بوده که با دهنکجی به این آیه زیر لب غرولند رفتهام و خواستهام یکجوری خودم را از عذاب وجدانش نجات دهم! خواستهام به جناب آیه بگویم لطفا انقدر در سلول سلولم تلاوت نشو، دادم رفت! 🙇♀
آخرش هم آیه باز لبخند زده؛ که یعنی باز هم از سر اکراه...
باز هم شدی مصداق خسر الدنیا و الاخره
هم مما تحبت را دادی رفت هم دوباره توی لن تنالوالبرش گیر افتادی... 🤦♀
✍ملیحه سادات مهدوی
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
.
از اول هم اصل بر این بود که اگر توی مجلسِ شما اشک میریزیم و سینه میزنیم، این اشک ریختنها و سینه زدنها بیرون از تکیه هم نمود داشته باشد، این شور گرفتنها شروع یک حرکت باشد و گرنه حسینیه چیزی بیشتر از یک مدفن برای اشکها نمیشود!
قرار نبود ما برای پرپر شدن طفل شش ماههات گریه کنیم و بیخ گوش خودمان نوزادی پرپر شود! که اگر اینطور شد، آن وقت ما که گریهکنِ شماییم با آنها که حتی اسم شما هم به گوششان نخورده چه توفیری داریم؟!
ارباب!
ما یک عمر، هفتم محرمها و محفلهای شیرخوارگان با دمِ یا علی اصغر، توی سر و صورتمان نزدهایم که حالا قرار باشد از نوزادی که روی تختِ بیمارستان افتاده و پدرش ندارد که خرج درمانش را بدهد، غافل شویم!
از اول هم قرار همین بود!
شما بابای عالَم باشید و قنداقهها، از دم، قنداقهی علی اصغر شما باشند...
قرار گذاشتیم پول روی پول بریزیم، ریال به ریال جمع کنیم تا هزینهی درمان یک نوزاد سه ماهه را پرداخت کنیم و به یادِ پدر و نوزادِ کربلا، اشک از چشم پدری بگیریم و قنداقهی طفلی را به مادر برگردانیم انشاالله!
هر کس همقدمِ ماست، بسم الله...
با تشکر
ملیحه سادات مهدوی، مدیر خیریه حضرت خدیجه
از بین تمام تبریکهایی که برای روز معلم و روز استاد از دانشجوها و شاگردام و افراد مختلف دریافت کردم، شیرینترین و ارجمندترین تبریک، پیامکی بود که از حضرت بابا دریافت شد.😍
پدر عزیزم اولین و بهترین معلم من برای آموختن قرآن و همهی خوبیهای دیگر 😍
روز معلم مبارکِ تمام پدر و مادرهایی که فرزندانشون رو بر مسیر خیر و نیکی تربیت میکنند.
و مبارکِ همهی معلمهایی که شاگردان رو مثل فرزند میدونند و برای رشد و تعالی فرزندان این سرزمین از جان مایه میذارن.
.
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
خدا لابهلای قصص انبیا قصه استاد و دانشجو را هم آورده!
آن هم با تمام جزئیات!
از همان نقطه شروع! درست از لحظهای که جوانی عزمش را برای دانستن جزم کرد!
قصه اینطور است پیامبری چمدانش را بست و رفت پیِ استاد! با خودش هم عهد بست دست از جست و جو برندارد حتی اگر سالها به طول انجامد!
پیامبرِ جوان هجرتش را برای کسب علم آغاز کرد تا همه بدانند برای دانستن باید حرکت کرد، باید سراغ استاد رفت، باید وقت گذاشت حتی سالیانِ سال!
در مسیر سفرش رنج هم برد، گرسنگی هم کشید، اذیت هم شد تا همه بدانند دانشجو بودن به این سادگیها هم نیست!
از آنجا که جوینده همیشه یابنده است آخر سر استادش را یافت! آن هم از آن استادهای اعلا! یکی از آن استادهایی که از رحمت و علم خداوندی سرشار بود!
خدا اینجای قصه را گفت تا همه بدانند خضرهای راهنما همیشه هستند فقط باید کمی موسی بود و رفت پِیِشان!
دانشجوی قصه به استاد که رسید اول اجازه گرفت و شاگردیش را با ادب آغاز کرد!
باد جوانی نگرفتش و خودش را از استاد عالمتر ندید!
قول داد نافرمانی نکند و پیرو استاد باشد
درسهایش را با جدیت و تلاش بیاموزد
و برای آموختن صبور باشد!
بعد هم برای کشف و دانستن پا به پای استاد راه افتاد تا تئوریهای کلاس را عملی بیاموزد!
اصلا شاید خدا قصه موسی و خضر را بین قصههای قرآنش آورد تا به ما یاد بدهد دانشجو باید در برابر استاد ادب کند و استاد باید بیچشمداشت از دریای علم و نور سیرابش کند...
✍ملیحه سادات مهدوی
برگرفته از آیات سوره کهف/داستان حضرت موسی و خضر نبی.
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
مادرجان میفرمایند:
زنی که
هم خوشگل باشه
هم قد بلند
معلم هم باشه
خونواده دار هم باشه
اخلاقش هم خوب باشه
خدا به پیغمبرهاش هم نداد
چه برسه به تو!
#روزمعلم
شراب و ابریشم...
خب تا شما دنبالِ تیترِ خبریِ خدا میگردید، من کمی قربان صدقهی یکی از اعضای کانالم بروم😅👇 خدا وقت
بعضیام اینجا هستن که اینجوری از دستنوشتهها، نمونهبرداری میکنن👌😅
.
چه دستخط قشنگی.
خوش به حالتون
چرا که فرمود: صفای خط از صفال دل است.😍
ممنون که همراهید و انرژی و انگیزه میدید. 🙏
🌱 @sharaboabrisham
بگذار من، شأنِ نزولِ پناه جستن باشم
و تو
تفسیرِ روشنِ پناهگاه...
وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ./ توبه ۶
✍ملیحه سادات مهدوی
#پناه
#امام
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
ما روضهخوانی را از شما به ارث بردیم، وقتی روزهای سختِ پس از پدر، با قلبی خسته و مجروح، خود را پای اُحُد میرساندید و برای حمزهی سیدالشهدا نوحه میخواندید...
ما حتی بلند گریه کردن را هم از شما یاد گرفتیم وقتی همان حوالیِ احد طوری گریه میکردید که صدای گریههایتان مدینه را به هم میریخت.
هنوز صدای عمو جان گفتنهای شما از پای آن کوه به گوش میرسد...
شما یادمان دادید که باید بر سیدالشهداها گریست
شما یادمان دادید که دفاع از دین، یک تکهاش گریه بر شهید است...
شما یادمان دادید که برای دادخواهی، باید مجلس روضه به پا کرد...
ما در آن روضههای جانسوز و آن گریههای جانکاه شما نبودیم زهرا جان!
اما شنیدهایم آن نامردمهایی که بودند، حتی درختی که شما زیر سایهاش به گریهمینشستید را بریدند شاید سوزِ آفتاب اذیتتان کند و بساط هیئت و روضهتان جمع شود...
آه زهرا جان!
ما هر بار که به اینجای تاریخ میرسیم آتش میگیریم...
چطور آن درختی که بریدند، آتش نشد و بر سر و رویشان نریخت؟
کاش ما آنجا بودیم و سوز آفتاب هزار بار سر و روی ما را میسوخت اما ذرهای آفتاب به روی شما نمیرسید...
کاش بچهشیعههایی که هزار و چهارصد سال بعد از شما پای حرف یک سید، جانشان را دادند و انقلاب کردند، آن روزِ مدینه بودند و حجاز را روی سر آنها که شما را آزردند خراب میکردند...
آه زهرا جان!
ما دیر رسیدیم!
ما با یک تأخیر هزار و چهار صد ساله، پای عَلَمها و کتلهایی رسیدیم که شما برپاکرده بودید...
حالا پای همین علمها آنقدر به سر و رویمان میزنیم تا آخرش با همین آهها و نالهها، قیامت کنیم و انتقام گریههای شما را بگیریم...
شما یادمان دادید، گریه، بخشی از مبارزه است... ما پای این قیام هستیم...
به جان عمو جانتان حمزه، انقلاب ما را به انقلابِ خودتان برسانید
بانوی تمامِ قیامهای بر حقِ عالم...
✍ملیحه سادات مهدوی
نیمه شوال، سالروز شهادت عموجان حضرت زهرا، حضرت حمزهی سیدالشهدا و رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت.
شادی ارواح طیبه شهدای راه حق #صلوات
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با صدای بلند بشنوید.
شما صدای علیابنابیطالب را میشنوید!
نمیدونم این کلیپهایی که از اساتید مختلف منتشر میشه و زیرش مینویسن شما صدای فلان بزرگوار رو میشنوید، دیدید یا نه؟
خیلی حس جالبیه، مخصوصا کلیپهای مربوط به اساتید بزرگ، مثلا من یک بار یک کلیپ دیدم با این عنوان: شما صدای علامه امینی را میشنوید.
تا مدتها این جمله با ذهن و دلم بازی میکرد: شما صدای علامه امینی را میشنوید!
برای منی که علامه امینی رو نَه دیدم و نَه شنیدم و فقط دورادور شناختم، باز کردن چنین کلیپی به ذوق شنیدن صداش یک حسِ نگفتنی داشت!
فکر میکنید اگه قرار باشه روزی کلیپی به دستتون برسه که زیرش نوشته باشه شما صدای امیرالمؤمنین را میشنوید وقتی بازش کنید چجور صدایی ممکنه بشنوید؟ اون صدا باید چه شکلی باشه؟ باید چه بویی داشته باشه؟ باید چه رنگی باشه؟!
بنظر من برای صدای امیرالمؤمنین هیچ مصداقی بهتر از صدای آب نمیشه پیدا کرد!
صدایی که حیات از دلش جاریه...
چشمهها و رودها صدای سخن گفتنِ علیاند و موجِ دریاها صدای خروشیدنِ علی!
صدای علی، صدایی که اگر نباشه حیات نیست...
علیست آب حیات و همهاند زنده به وی
بخوان به عشق: من الماء کل شئ حی...
✍ملیحه سادات مهدوی
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
●❥ ●❥ ●❥ ●❥ ●❥●❥ ●❥ ●❥ ●❥ ●❥
این خبریه که کانال تلگرامی آموزش و پرورش شهرمون زده.
و پیشکسوت نیکاندیشی که توی عکس مشاهده میکنید حاجبابای مان و خانم معلمی که چادررنگه به سر دارن، والدهی مکرمهمون.
در ششمین روز از هفته بزرگداشت مقام معلم اسکرین شات خبرو گذاشتم تا پُزِ آقا و والده رو داده باشم. 😌😅
نان پدر و شیر مادر حلالِ هر معلمی که از چاردیواریِ کلاسش بیرون میاد و به جز درس و کتابِ دانشآموزاش چیزهای دیگهای رو هم میبینه و به جای موندن و درجازدن تو سطحِ قابل قبول و نیاز به تلاش بیشتر، خودش و دانشآموزاش و مدرسهاش رو تا خوب و خیلی خوب ارتقا میده!
شبیه مامان که تو سال آخر خدمتشون مادر ترزای مدرسه شدن و با حمایت بابا و کمک مدیر و انجمن مدرسه تونستن یه سری کار اساسی تو مدرسه انجام بدن و مدرسه رو نونوار کنن.👌
نونواریِ مدرسه، گوارای وجودِ فرشتههای معصومی که تو دبستان بال میزنن و اسمشون دانشآموزه.😍
هفتهی معلم، مبارکِ آقا و والدهی عزیزم که هم برای بچههای خودشون و هم برای دانشآموزاشون، همیشه بهترین معلم بودن و هستن. 💚
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
چون که امروز هفده شواله و روز پهلوان باید که یادی کنیم از جهانپهلوان ژنرال قاسم سلیمانی❤️❤️❤️
سردار!
تو به نسل بشر آبرو دادی.
ما همونهایی هستیم که وقتی قرار بود خدا ما رو خلق کنه: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
ملائک معترض شدن که چیه این مخلوق دو پا جز خون و فساد؟ ما که هستیم، مایی که دائم به حمد و تسبیحت مشغولیم، آدمیزاد برای چی؟! قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ
و تو همون جواب محکمی هستی که خدا به ملائکش داد: قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ/بقره۳۰
روزی که ملائک انگشت به دهان تو رو به تماشا نشستن، خدا گفت: واسه خاطر سلیمانی و سلیمانیهاست که دست به خَلق بردم.
تو بشر رو پیش ملائکی که پرسیده بودن چرا آدمیزاد؟ روسفید کردی
شیر مادر و نان پدر حلالت دلاورمردِ کرمانی
جهانپهلوانِ ایرانی
✍ملیحه سادات مهدوی
♦️چقدر این طرحی که زدن زیبا و درخوره، تصویری از پهلوان سلیمانی منقوش در تصاویر اسطورههای شاهنامه
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
یک باره خندق میلرزد... صدای نعرهای میان چاههای حفر شده میپیچد... مردی که برابر با هزار مرد جنگی است* خندق را چون چالهای پشت سر گذاشته و جلوی صفوف مسلمین مبارز میطلبد و چون کسی جرأت هماورد شدن ندارد صدای قهقهی مستانهاش به استهزاء بلند شده.
عمرو، مبارز میطلبد و پیامبر نگاه در چهرههای پر از ترس اصحاب... برای وی در پی حریف است:
_ چه کسی حاضر است پشت عمرو را به خاک بزند؟!
سوال چندین مرتبه تکرار میشود و هر بار در میان نگاههای دوخته شده به زمینِ اصحاب فقط یک صدای آشنا داوطلب میشود.
_*من*، یا رسول الله...
صدا غریبه نیست... این *من* گفتن به گوش تمام لشکر آشناست... این صدا همیشه هنگام نبرد شجاعانه گفته است *من*
پیامبر چقدر این *من* را دوست دارد ... سوالش را باز و باز تکرار میکند تا مَنَش باز و باز بگوید من، من، من...
پیامبر چقدر این من را دوست دارد...
پیامبر مَنَش را، خودش را، علیاش را میفرستد میانه میدان...
من ِ پیامبر میرود تا رجز بخواند و حریف را به خاک بزند.
عمرو، علی را برانداز میکند و نیشخند میزند: برو جوان برو، دلم نمیخواهد جوانی چون تو را بکشم برو بگو کسی همشأن من بیاید...
من ِ پیامبر اما رجز میخواند و عمرو را به مبارزه میطلبد.
عمرو مغرورانه جلو میآید: دلم برایت میسوزد اما انگار خودت دلت میخواهد به دست من کشته شوی باشد جوان بیا تا بجنگیم...
عمرو نعره میزند و بر علی حمله میبرد...
میان دو سپاه ولولهای میشود... ترس و اضطراب و دلهره و نعره و فریاد...
گرد و خاک به پا میشود و میدان از دید پنهان میشود فقط صدای نعرهی عمرو و طنین تکبیر علی، گاه به گوش میرسد و گاه برق شمشیری چشمها را خیره میکند...
ناگاه صدای مهیبِ افتادن ِ پیلتنی هلهلهها را خاموش میکند... گرد و خاکها فرو مینشیند...
دو سپاه خیره در میدان انگشت حیرت به دهان گرفتهاند...
هزار مرد ِ کفار بر زمین افتاد...
علی افسانهی عمرو را خاتمه داد...
جوانی که عمرو به قامتش پوزخند میزد با یک ضربت ذوالفقار هزار مرد جنگی ِ کفار را بر زمین افکند...
علی جنگ احزاب را خاتمه بخشید...
.
.
.
پیامبر مَنَش را به آغوش میکشد... میبوید و میبوسد و از لبانش ترنم بهشت میگیرد...
من ِ پیامبر باز هم آسمان را در خود خیره کرده است... باز هم خدایی خدا را به رخ عرش کشیده است... علی ِ پیامبر ... علی ِ خدا...
خدا و پیغمبرش فخر میکنند به داشتن علی...
جبرئیل هم آمده است به پابوس علی... خبرهایی هم انگار آورده است...
لضَربة علی یومَ الخندق اَفضلُ من عبادة الثقلین...
همین برای فضیلت علی کافی است...
✍ملیحه سادات مهدوی
نوشت:
ابن ابی الحدید، عالم اهل سنت، مینویسد: و اما حملهی علی در جنگ خندق به عمرو بن عبدود بزرگتر از آن است که آن را عظیم بنامیم...
در احقاق الحق ج 8 ص378 در وصف عمرو مینویسد از مشاهیر و دلاوران عرب بود و او را با هزار مرد جنگی برابر میدانستند.
۲نوشت:
امروز واقعا عیده، عیدِ عمرو افکنیِ امیرالمؤمنین
در تقویم این روز بعنوان روز فرهنگ پهلوانی ثبت شده،
این روز رو به هر کس که وجودش به اخلاق و مرامِ پهلوانی آراستهاس، تبریک میگم.
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
خوش خبری برای شما عزیزانی که پیگیر کلاسهای ما بودید.🤗
ثبتنام کلاس حفظ سورههای پرفضیلت شروع شده.😍
میتونید از همین امروز برای ثبتنام اقدام کنید.
این کلاس و مدرسش اونقدر عالی و فوقالعادهان که دیگه نگم براتون.👌
مشهدیهای مقیمِ شراب و ابریشم بشتابید تا ظرفیت کلاس پر نشده خودتون رو به ثبتنام برسونید.🏇🏇
کلاس حضوریه، شهر مشهد.
#خبرای_خوب
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
مادری کودکِ بطنش را برای خدا نذر کرد!
روزها در امید و اضطراب از پی هم گذشت.
و مادر در ابهامی مقدس تولد فرزندش را انتظار میکشید
آخر در یک سحرگاه نورانی و پاک
دردی شریف بر تاروپود جان مادر نشست.
و دخترکی زیبا و معصوم از او متولد شد.
مادر، کودکش را
تمامِ هستیاش را به خدا هدیه داد!
خدا هم به پاسِ اخلاصِ مادر،
تبسم نمود و نذر را قبول کرد.
مادر شاد و خرسند دخترکش را به دستان خدا سپرد.
خدا هم با هزار مهر و عشق نذرِ زن را به آغوش کشید و به خانهاش برد!
بعد هم با یک دنیا محبت و لطف، نور پاشید میان قلب دختر.
سالها از نذرِ مادر گذشت
دخترک
جوانی شده بود پاک و مهربان
زیباروی و نورانی.
دخترِ جوان روزها و شبهایش را با خدا سر میکرد
خدا هم مثل همان روزهایی که دخترک تازه به خانهاش آمده بود
با عشق
پای حرفهایش مینشست
و برایش از بهشت غذا میفرستاد!
آخر خدا عاشقِ دخترهاست!
مخصوصا اگر دختر پاک باشد و نجیب؛
آن وقت دیگر خدا دلش میخواهد تمامِ دنیا را فدای نجابت دختر کند!
روزها میگذشت و دختر نورانیتر و نورانیتر میشد
و خدا بر او عاشقتر و عاشقتر!
یک روز خدا برای دختر پیغامی فرستاد و لطفش را بر او تمام کرد:
مریم!
ما تو را برگزیدیم
و پاک گرداندیم
و به خاطرِ پاکیات
تو را بر تمام زنان عالم برتری دادیم:
يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ/آلعمران۴۲
حالا خدا سالهاست، مهر و نور و عشقش را به دختران هدیه میدهد
و هر روز پیامش را برای مریمهای پاکش میفرستد!
خدا مریمهای پاکش را خیلی دوست دارد.
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
تو بیشتر از آنکه ضامن آهو باشی،
ضامنِ انسانی!
و من اینک،
انسانیتِ گریخته از بندِ نَفس را آوردهام
تا _تو_ ضامنش شوی،
یا حضرتِ آرامش، یا ضامنِ آدم...
.
فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیکَ...
✍ملیحه سادات مهدوی
#مناجات_شعبانیه
مهمان شراب و ابریشم باشید👇
🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a