eitaa logo
واحد پیشگام شرف بادرود
243 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
220 فایل
واحد بسیج پیشگام دبیرستان دخترانه شرف همه ی ما فرزندان ایرانیم و تفاوتی میانمان نیست😊🇮🇷 #دختران_سلیمانی✌🏻🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ترس 🔰 زنبور و مار در گوشه‌ای از مزرعه مشغول بحث بودند. مار می‌گفت: آدم‌ها از ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه نیش زدنم! زنبور مخالف بود و می‌گفت: مرگ به خاطر نیش و زهر است، نه ظاهر. 🔸مار روی زمین خزید و گفت: چوپان زیر درخت را یک بار من نیش می زنم، یک بار تو، ببین چوپان از نیش کدام می‌میرد . 🔹مار به آرامی چوپان را نیشی زد و با سرعت در میان علف‌ها پنهان شد. زنبور بالای سر چوپان شروع به پرواز کرد. چوپان از خواب پرید، دستش را به محل نیش برد و گفت: ای زنبور لعنتی! او جای نیش را مکید، زهر را تخلیه کرد و مرهمی روی زخم گذاشت. 🔸چند روزی گذشت، چوپان که زخم پایش بهتر شده بود، دوباره به مزرعه آمده و زیر همان درخت دراز کشید. 🔹این بار نوبت زنبور بود، به سراغ چوپان رفت و او را نیش زد و فرار کرد، مار با ظاهر ترسناکش نمایان شد. چوپان با دیدن مار از خواب پرید، وحشت‌زده پا به فرار گذاشت و توجهی به نیش زنبور نکرد. 🔸چند روز بعد، چوپان به خاطر ترسش از مار و اثر زهر نیش زنبور جان خود را از دست داد. 🔹مار با نگاهی پیروزمندانه به زنبور گفت: دیدی؟ گاهی ترس از چیزی، از خود آن چیز کشنده‌تر است! 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/sharaf_Badrud
💢فانوس شب برفی! 🔰زمستان بود و برف سنگینی باریده بود. در خواب زنی باشکوه را دیدم که با انگشت اشاره به من کرد و گفت: بلند شو و بالای مناره فانوسی روشن کن. 🔸از خواب بیدار شدم و از پنجره اتاق نگهبانی نگاهی به صحن انداختم. همه جا سوت و کور بود. بی‌اعتنا به خوابی که دیده بودم، دوباره خوابیدم. 🔸اما باز همان خواب تکرار شد.از اتاق تا ورودی مناره راه زیادی بود و برف زمین را پوشانده بود. با خودم گفتم: نصف شب؟ فانوس؟ بالای مناره؟ و باز خوابیدم. 🔸این بار زن با لحن تندی گفت: مگر نگفتم بلند شو و فانوس را بالای مناره روشن کن؟ 🔸با هر زحمتی بود خودم را به مناره رساندم و فانوس را روشن کردم و به اتاق برگشتم. 🔸صبح، کنار ضریح، بی‌اختیار حرف‌های چند زائر را شنیدم که می‌گفتند: دیدید معجزه و کرامت این خانم را! اگر دیشب در آن هوای سرد و برف سنگین، فانوس بالای مناره حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها روشن نمی‌شد، ما هرگز راه را پیدا نمی‌کردیم و در بیابان هلاک می‌شدیم. 📚 محمدصادق انصاری، ودیعه آل محمد، ص 14 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/sharaf_Badrud