eitaa logo
شرح سیب
101 دنبال‌کننده
2 عکس
10 ویدیو
0 فایل
شادی و غم ،بیم و امید، شرم و ترس ، عشق و نفرت ، حیرانی و شیدایی... شرح سیب فضایی است برای شرح این همه سیب آورده
مشاهده در ایتا
دانلود
طغیان گری کردی بگیر از ما جوابت را اینک بچش تلخی زهر انتخابت را آتشفشان خشم ما اینبار فتاح است با صاعقه آورده ایم اکنون جوابت را این تازه آغاز است خواهی دید بعد از این کابوس موشکهای ما پر کرده خوابت را از خط قرمزهای ایران رد شدی حالا باید ببینی با دو چشم خود عذابت را دلخوش به پوشالی گنبد باش تا فردا تیغ اجل از سر بپراند حبابت را خیبر شکن ماییم, ما مردان ایرانیم پیچیده ایم اینبار طومار حسابت را اندیشه ی سید حسن بر ما نمایان ساخت افکار پوچ و نقشه ی نقش بر آبت را عمری دویدی در پی باطل تر از باطل حالا بنوش ای تشنه ی کافر سرابت را خون دل مظلوم دارد می فشارد,هان! با پنجه ی غیرت گلوی چرک تابت را ما مرد میدانیم، میدان عرصه گاه ماست دیدیم در پنهان شدن طرز شتابت را موسی به جنگ سامری برگشته است امروز بردار ای فرعون از صورت نقابت را مهدی به یاری یمانی و خراسانی می بندد ای سفیانی ملعون کتابت را https://eitaa.com/sharh_sib
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
حسن شیرزاد ..mp3
958K
💠که می داند چه پایانیست فصل آخر ما را شعرخوانی آقای انجمن ادبی مطلع ۲۰ آبان ۱۴۰۳ @anjoman_matla
دوید فتنه و از کوچه ها به خانه رسید و شعله شعله به انبوهی از زبانه رسید میان همهمه از بغض مرد رد شد و بعد به گریه های هراسان کودکانه رسید درست پیش نگاه بدون درد زمین زمان تلخ ترین حسرت زمانه رسید به بالهای کبوتر دروغ چنگ انداخت شراره های حسادت به آشیانه رسید صدای ناله که پیچید باغبان فهمید که چشم زخم خزان بر تن جوانه رسید وزید کینه و طوفان کفر زوزه کشید وزید کینه و رگبار تازیانه رسید @sharh_sib
زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با امام علی علیه السلام دیشب از درد و دل من با خدایم گریه کردی امشب اما از سکوت غم‌فزایم گریه کردی خواستم تا دردسر را کم کنم از خانه‌ی تو با خدا از مرگ گفتم؛ از دعایم گریه کردی اشک‌ها را با مشقت پاک کردم از نگاهت پا به پایت گریه کردم، پا به پایم گریه کردی سوختم از غربت تو؛ سوختی از قسمت من من برایت غصه خوردم؛ تو برایم گریه کردم مرد من! کوه غیورم! کاش زهرا را ببخشی من بمیرم پیش چشم بچه‌هایم گریه کردی گفته بودی درد و دل کن؛ سعی کردم پس چرا تو، تا سخن آغاز کردم، از صدایم گریه کردی؟! پیشوازت آمدم تا در به لبخندت گشایم وقت برگشتن چه شد که در قفایم گریه کردی @sharh_sib
دلی شکسته و قلبی حزین بس است مرا از این جهان غزلی دلنشین بس است مرا دخیل دامن لطف علی‌ است دستانم پناه رحمت حبل المتین بس است مرا به شک و شبهه دچار است هر که منکر اوست منم محب علی این یقین بس است مرا عطای حضرت زهرا زیاده از سر ماست دعای حضرت ام البنین بس است مرا به این زمانه ندارم امید مرحمتی مرا خریده حسین و همین بس است مرا سپرده دل به مناجات و نور رو به ضریح از این زمانه شبی این چنین بس است قرار ما و تو ای مرگ باب قبله ی عشق که خاک بوسی آن سرزمین بس است مرا @sharh_sib
در آسمان قداست طلوع کرده علی طلوع کرده و حق را شروع کرده علی برای دلخوشی ما به خاک سر زده است ابو تراب !!! چه حدی خضوع کرده علی! عجیب نیست اگر برکت است قسمت ما گمان کنم که دوباره رکوع کرده علی گرفته است به دستش امور عالم را اگر نگفته :«خدایم» خشوع کرده علی برای یاری پیغمبران به وقت خطر چه بارها که به دنیا رجوع کرده علی به کائنات قسم گرچه شاه عالم اوست فقط به نان و نمک سد جوع کرده علی @sharh_sib
قسم بر چهره ی چون ماه تابان علی اکبر جهان دیگر نخواهد دید همسان علی اکبر پیمبر خصلتی، مولا صفاتی، فاطمه ذاتی خدا پیداست در پاکی ایمان علی اکبر حسین بن علی کار تمام نوکرانش را سپرده از سر رحمت به دستان علی اکبر اگر چه می‌دهد روزی عالم را ابو فاضل به شیعه می رسد پیوسته احسان علی اکبر شبی پایین پا خلوت کن و بنگر جهان آنجا گرفته دست خواهش را به دامان علی اکبر شب جمعه که مهمانان ثارالله بسیارند ببین با چشم دل زهراست مهمان علی اکبر ضریح از بوی سیب سرخ لبریز است و می آید شمیم یاس از سمت گلستان علی اکبر بساط روضه بر پا می شود با گریه ی زهرا پریشان می شود عالم پریشان علی اکبر در آن باران اشک و آه پایین پای ثارالله بمیرم کاش از داغ فراوان علی اکبر دل غم دیده ام را نذر ثارالله خواهم کرد سر نا قابلم را هم به قربان علی اکبر پسرها از پدرها یاد می گیرند بخشش را کرم کن باز هم بر ما تو را جان علی اکبر @sharh_sib
32.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیا چه می فهمد که ما این گوشه از مشهد دارالشفای دردهای بی دوا داریم @sharh_sib
شبیه برگهای زرد خشک و بی ثمر هستم نمی دانم چرا این روزها دلتنگ تر هستم نشستم دردهایم را شمردم یک به یک دیدم اسیر بغض هایی سرد و آهی شعله ور هستم کمی از غصه هایم را به آرامی غزل کردم ولی مصرع به مصرع همچنان  آسیمه سر هستم به قدر دست‌ های کودکان کار مجروحم به رنگ گونه هایی سرخ از خون جگر هستم نمی یابم امیدی را که در راه  تو گم کردم پی لبخندی از جنس حقیقت در به در هستم بگو با من به لحن زندگی راز مگویت را بخوان با من سرودی را که از چشم تو بر هستم به دنبال نگاهی آشنا برگشته ام امشب  خدایا باز کن در را ببین من پشت در هستم @sharh_sib