eitaa logo
شرح حال
1.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
140 فایل
کانال شخصی حمیدرضا باقری - طلبه (مقطع درس خارج) - نویسنده (کتاب‌های آقا‌روح‌الله - حاج‌آقا روح‌الله - لِله و...) @hamidreza_baghery کانال‌های دیگر بنده👇 https://eitaa.com/ayat_va_revayat https://eitaa.com/sharhehal_hoze
مشاهده در ایتا
دانلود
✅جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛ ✅ گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال راهکاری در عرصه عدالت‌خواهی امروز؛ لینک دانلود:👇 http://bayanbox.ir/info/8222546830814387641/ http://sharhhal.blog.ir/1397/12/06
شرح حال
✅جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛ ✅ گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال ر
✍کارکردهای روحانیت (قسمت سوم: سازمان "امر به معروف و نهی از منکر") ✅ امرزوه با پارادوکس‌هایی در عرصۀ تحقق دین مواجه شده‌ایم. 🔹از سویی از بزرگ‌ترین واجبات دین "امر به معروف و نهی از منکر" است، و خداوند در قرآن تصریح می‌کند که "باید گروهی باشند که مردم را دعوت به نیکی می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند." 🔹و از سویی نهادی برای تولی این امر در جامعه تعبیه نشده است، نهادی که از افراد عالم به "معروف و منکر و روش‌های آنها" و با قدرت قانونی برای تحقق این مهم، تشکیل شده باشد. ✅ متاسفانه در اوایل انقلاب آنچه به مقوله امر به معروف و نهی از منکر- و در واقع صرفا نهی از منکر- پرداخته شد، توسط جریان‌های تند چپ و در مقوله‌هایی چون: حجاب و امور فردی بود و حال آنکه به شهادت قرآن، متصدیان اصلی امر به معروف و نهی از منکر "روحانیون" و موارد اصلی "نهی از منکر" در موضوع "جریان‌های حرام خواری و دروغ‌پردازی" می‌باشد. 👈خداوند در در آیه "63 المائده" روحانیونی که با دیدن جریان‌های حرام خواری و دروغ‌پردازی سکوت‌کرده‌اند را توبیخ می‌کند که حجت آنها برای سکوت چه بود؟ «لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ» ✅ به تعبیر حضرت امام(ره) در مورد این آیه: 👈با اينكه بايد از همۀ امورى كه مخالف شرع است نهى كرد،[آیه] روى «قول اثم»، يعنى دروغ‌پردازى و «اكل سحت»، يعنى حرامخورى تكيه كرده است تا بفهماند كه اين دو «منكر» از همۀ منكرات خطرناكتر است؛ و بايستى بيشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گيرد. ✅ ازجمله موارد دیگر که در عرصه "عدالت خواهی" و "امر به معروف و نهی از منکر" همواره مغفول مانده، لزوم ورود کارشناسی و استفاده از ظرفیت‌های ساختاری برای پی‌گیری تحقق "عدالت و احکام اسلامی"، بوده است، امری که مستلزم وجود نیروهایی سازمان‌یافته و مطلع می‌باشد. ✅در حدیث معتبری که فقها برای اثبات شرط علم و قدرت در "امر به معروف و نهی از منکر" به آن تمسک می‌کنند، امام صادق(ع) می‌فرمایند: این واجب الهی بر عهده همه مردم نیست و بر کسانی واجب است اولا اطاعت شونده هستند و ثانیا عالم به معروف و منکر «الْقَوِيِّ الْمُطَاعِ الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْكَرِ» و استناد می‌نمایند به آیه "63 المائده" که خداوند فرموده است گروهی باید این وظیفه را برعهده بگیرند و در آخر روایت بالاترین مرتبه از امر به معروف را "سخن حقی که در مقابل مقامات ظالم گفته می‌شود" عنوان می‌کنند. ✅ تقلیل دادن امر به معروف و نهی از منکر به صورت صرفا عمومی و معلق نمودن آن به شرایط قدرت و علم که در عمده مردم و حتی طلاب و علما نیز معمولا باهم وجود ندارد، منتهی به تعطیل شدن این مهم و یا محدود شدن آن به تذکرات لسانی می‌گردد، حال آنکه با آثار بسیار عظیمه‌ای چون برپا شدن همه واجبات، حفظ شدن دین از بدعت‌ها، حلال شدن درآمدهای مردم، برطرف شدن ظلم‌ها، آبادانی دنیا و ... که برای امر به معروف ونهی از منکر در روایات ذکر شده است، همانطور که در قرآن و روایت مذکور اشاره شد، نیاز به وجود تشکیلاتی با حضور افراد عالم و قدرت قانونی و با لحاظ اولویت‌های مذکور می‌باشد که نتیجه آن تحقق آن آثار عظیمه در روایات شود. ✅ اگرچه تنها نهادی که از قبل از پیروزی انقلاب وعده تشکیل آن توسط حضرت امام(ره) داده شد "وزارت امر به معروف و نهی از منکر" بود و اگرچه حضرت امام حکم حکومتی تشکیل این نهاد را صادر نمودند اما این نهاد هیچ گاه تشکیل نشد. ✅نهادی که یکی از مهم‌ترین کارکردهای روحانیت در ارتباط با حاکمیت، مرتبط به آن بود و با تشکیل آن، روحانیت می‌توانست به عنوان مدعی العموم و پناه‌گاه مردم و ناظری بر تحقق اسلام و عدالت با قدرت قانونی و به صورت تخصصی در عرصه‌های مختلف نقش ایفا نماید. 📌در جزوه "حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر" به گفت‌ و شنودهای ابتدای انقلاب حول این موضوع و ابعاد مرتبط با آن ‌پرداخته‌ایم. لینک دانلود:👇 http://bayanbox.ir/info/8222546830814387641/ http://sharhhal.blog.ir/1397/12/06
✍کارکردهای روحانیت (قسمت چهارم: دغدغه فهم، تبیین و تحقق دین) ✅ دغدغه اساسی روحانیت همیشه دین بوده است اما "نه دین به ما هو دین" بلکه "فهم، تبیین و تحقق" دین. ✅ البته میزان توجه روحانیت به هرکدام از حیثیت‌های (فهم – تبیین و تحقق) دین متفاوت بوده و شاید تاکنون بیشترین توجه روحانیت به "تبیین دین" بوده است که محدود شدن به آن، از موانع اساسی کارکرد روحانیت است. 🔹همیشه کسانی در روحانیت بوده و هستند که حتی چندان دغدغه تبلیغ و تبیین دین را نیز نداشته‌اند و تا آخر عمر خود صرفا مشغول فهم دین بوده‌اند، 👈به طور مثال امروزه اگر سری به درس‌های خارج بزنید، کسانی راه خواهید یافت که افتخارشان این است که ۲۰ سال درس فلان عالم را رفته‌اند و الآن هم ۲۰ سال است در درس فرزند آن عالم شرکت می‌کنند! 🔹عده قلیلی از روحانیت نیز هستند که بسیار بیشتر از فهم و تبیین به دنبال تحقق دین می‌باشند، امثال این تیپ از افراد اگرچه در میان روحانیت قلیل هستند اما در میان دانشجویان حزب‌الهی به وفور یافت می‌شوند: 👈کسانی که بیش از آنکه به فهم دین و تقویت مبانی خود پرداخته باشند به دنبال تحقق دین بوده و هستند، ذهن این افراد معمولا ملغمه‌ای از افکاری بی‌مبناء یا با مبناء اما مبانی متعارض است! چرا که معمولا فرصت چندانی برای تفکر و مطالعه نداشته‌اند و در فرصت اندک دانشجویی در کنار تحصیل و هزاران اشتغال دیگر تلاش‌داشته‌اند به سرعت پازل فکری خود را کامل نموده و شروع به مطالبه عدالت و ابراز نظر و فعالیت بر اساس یافته‌های اندک خود نمایند. 🔹و اما همانطور که عرض شد، بیشترین دغدغه روحانیت تا کنون فهم و تبیین دین بوده است و این دغدغه حتی بعد از عصر حاکمیت مدرنیته نیز به همین نحو باقی مانده است، 👈برای مثال در زمانه‌ای که عملا مدرنیته مشخص می‌نماید که همه مردم و حتی طلاب، چه ساعتی بخوابند و بیدار شوند، چه بخورند و چطور بخورند و... توجه روحانیت به فهم و تبیین این بوده است که چه ساعتی می‌بایست خوابید و بیدار شد و چه باید خورد و چطور باید بخورد؟! 👈اگر در همین قم بگردید درس‌های خارجی را خواهید یافت که در آن‌ها ثابت می‌شود که مثلا فلان مدل مالی ربا و حرام است اما بانکی در همسایگی دیوار به دیوار آن درس، از طریق همان مدل مالی به طلاب وام می‌دهد و صدها مثال دیگری که وقتی از روحانیت سوال کنید به نظر شما کجای کار می‌لنگد که علم شما به سمت تحقق نمی‌رود؟ می‌گوید من نزد خدا حجت دارم که وظیفه خود را عمل کرده‌ام بقیه به من مربوط نیست! چراکه وظیفه خود را تحقق دین نمی‌داند. 🔹و اما قلیلی از روحانیت نیز هستند که همانطور که دغدغه فهم و تبیین دین را داشته‌ و دارند، دغدغۀ "تحقق دین" را نیز داشته‌ و دارند؛ 👈کسانی چون حضرت امام(ره) که وقتی فهم می‌کند که «الإسلام هو الحكومة»[۱] بی‌کار نمی‌نشیند و به دنبال تبیین و تحقق آن راه می‌افتد، کسی که می‌گوید: «بايد هر كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم»[۲] ............................ ارجاعات:👇 [۱] خمينى، روح‌الله، كتاب البيع؛ ج ۲؛ ص:۶۳۳، چاپ اول، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س). [۲] صحيفه امام؛ ج ۱۸؛ ص: ۳۸۹. http://sharhhal.blog.ir/1397/12/10 ............................. مطالب مرتبط:👇 کارکردهای روحانیت (قسمت سوم: سازمان "امر به معروف و نهی از منکر") http://sharhhal.blog.ir/1397/12/07 کارکردهای روحانیت (قسمت دوم: مردمی شدن روحانیت) http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26 کارکردهای روحانیت ( قسمت اول: به حاشیه رفتن روحانیت) http://sharhhal.blog.ir/1397/11/29
25.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅پویا نمایی "استخدام" حکایتی از نگاه ابزاری به انسان؛ 🔹وقتی ارزش انسان‌ها صرفا به قدرت، ثروت و توانایی‌هایشان و خلاصه هرآنچه، غیر از "تقوا و عبودیت عند الله" باشد. 🔹هیچ کس با دیگری برادر نیست، هرکسی را بالادستی و زیردستی است، هرکس خودش است و آنچه قابل عرضه به دیگری دارد. 🔹همه به فردیت خود مشغولند، هیچ‌کس مقابل دیگری مسئولیتی ندارد و گمان می‌کنی همه برای تو هستند و تو برای هیچ کس اما واقعا هیچ کس برای تو نیست و تو برای همه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از صحبت‌های برادر هادی مسعودی در طرح ابوذر
شرح حال
قسمتی از صحبت‌های برادر هادی مسعودی در طرح ابوذر
✍مسأله جریان عدالت‌خواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری) ✅ جمعی از دوستان عدالت‌خواه طرحی دانشجویی به نام ابوذر راه‌انداخته‌اند. ✅در یکی از سخنرانی‌های این طرح یکی از برادران عزیزم سخنانی می‌فرمایند که با توجه به اینکه آن را جزو مبانی خود ذکر می‌کنند، شایسته دیدم از باب تدقیق موضوع بحثی کوتاه پیرامون آن داشته باشم.👇 https://eitaa.com/sharh_hal/1294 http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2 👈«ایشان با استناد به آیه «۱۴۴ آل عمران» می‌فرمایند ما شخص‌گرا نیستیم و قرآن هم این را زیر سوال برده و حتی شخص‌گرایی حول پیامبر هم زیر سوال است، در جنگ احد خبر می‌آورند که پیامبر کشته شده، آیه نازل می‌شود که: 🔹«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ» 🔹آيا اگر پیامبر بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمى‌گرديد؟ 🔹«وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً» 🔹و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‌رساند. حتی حول پیامبر هم، شما حق ندارید شخص‌گرا باشید.» ✅ اینکه ما نباید شخص‌گرا باشیم حرف حقی است که متأسفانه در نگاه برخی دوستان عدالت‌خواه، نتیجه گیری اشتباهی از آن می‌شود و آن اینکه به اسم نفی شخص‌محوری و شخص‌گرایی، مقوله ولی‌محوری و ولایت‌گرایی نفی می‌شود، چون شخص محور نیستیم پس کاری به شخص نداریم؟ حال اگر این شخص ولی بود چه؟ اتفاقا جالب اینجاست که آیه مذکور هم در مقام بیان این نکته است که ولایت به شخص حضرت رسول(ص) نیست و با شهادت و یا قتل حضرت رسول(ص)، رشته ولایت الهی تعطیل نمی‌شود و در جانشین حضرت رسول(ص) باقی است. ✅ اگر آیه مذکور -که خیلی هم کوتاه است- را از وسط نخوانیم، از این مساله غفلت نخواهد شد: 👈«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرين‏» در ابتدای آیه اشاره می‌شود که محمد(ص) نیز رسولی از رسولان الهی است که قبل از او رشته ولایت الهی وجود داشته و بعد از او نیز قطع نخواهد شد؛ ✅در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است، ایشان در روز جمل با اشاره به این آیه، فرمودند: ای مردم خداوند تبارک و تعالی تاکنون جان هیچ نبی‌‌ای را نگرفته است الا اینکه بعد از او در امت او کسی را قرار داده است که به واسطه هدایت نبی، هدایت می‌کند و سیره و روش نبی را قصد می‌نماید و راه‌نمایی می‌کند به نشانه‌های راه حق که خداوند واجب نموده است از آنها پیروی شود؛ 👈«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ اسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ يَقْبِضْ نَبِيّاً قَطُّ حَتَّى يَكُونَ لَهُ فِي أُمَّتِهِ مَنْ يَهْدِي بِهُدَاهُ، وَ يَقْصِدُ سِيرَتَهُ، وَ يَدُلُّ عَلَى مَعَالِمِ سَبِيلِ الْحَقِّ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ عَلَى عِبَادِهِ» و سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند: ثُمَّ قَرَأَ: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» ✅البته متذکر می‌شوم در استشهاد به این آیه برای باقی بودن جریان ولایت بعد از هر ولی و قطع نشدن رشته ولایت، روایات دیگری نیز آمده است که می‌توانید به تفاسیری چون "البرهان" مراجعه فرمایید و قبل از استشهاد به آیات بهتر است حداقل متن کامل آیه یا آیات قبل و بعد و روایت ذیل آن را بررسی بفرمایید. .................................... مطالب مرتبط: مسأله جریان عدالت‌خواه👇 قسمت اول (فهم یا اطاعت ولی) http://sharhhal.blog.ir/1397/10/09 قسمت دوم ( تئوریزه نمودن استبداد قرون وسطایی) http://sharhhal.blog.ir/1397/10/11 قسمت سوم - بخش اول ( پدر امت) http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-1 قسمت سوم - بخش دوم ( ولایت فقیه) http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-2 دانلود نرم‌افزار تفسیر البرهان👇 http://cafebazaar.ir/app/?id=com.mobinmobile.quran&ref=share
شرح حال
✍مسأله جریان عدالت‌خواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری) ✅ جمعی از دوستان عدالت‌خواه طرحی دان
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمت‌هایی از سخنرانی‌شان در طرح ابوذر ::::::::::::: (در تبیین نکاتی که در نشست ابوذر پیرامون شخص محوری و عوارضش گفتم) 🔻برای تبیین بیشتر مطالبی که در نشست ابوذر عنوان نمودم، چند نکته ای عارض میشوم، امیدوارم که این مطالب مقدمه ای برای شکل گیری گفتگوهای انتقادی گردد: 🔸از نظر نگارنده، هرگونه شخص محوری و شخص گرایی و شخص کیشی، رهزن عدالت خواهی و عامل انسداد تفکر و است. 🔸غرضم از شخص محوری هم این است که شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری از شخصی موجب شود شما حرف او را بدون فکر و بررسی و تامل، یا از روی حب بسیار و یا از روی بغض بسیار، یا بپذیری و یا رد کنی... 🔸در آن سخنرانی هم عرض کردم عبور از اشخاص به معنی نفی آنها نیست، بلکه به معنای این است که شما برای ورودی ها و داده هایت، دروازه بانی کنی، فیلتر بگذاری، حرف را ببینی، نه آن کسی که آن حرف بر زبانش جاری است... 🔸شخص گرا نبودن یعنی برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفتن، یعنی همیشه با و ملاک با نظرات مواجه شدن... 🔸شخص گرا نبودن یعنی ابتدا بیانیه گام دوم رهبری را بخوانی، پیرامون صحت و سقم گزاره هایش اندیشه و تامل کنی، و پس از آن اگر مطالب را مطابق اهداف و آرمانها دیدی، مرحله تبلیغ و تبیین آن را آغاز کنی... 🔸شخص گرایی یعنی سخنی و یا مطلبی را از فرد مورد نظرت بشنوی و بدون تأملات انتقادی، شروع به تئوری پردازی و توجیه آن سخنان نمایی... 🔸 و مرید و مرادبازی و حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته ای داشته باشد_ را بی کم و کاست قبول کردن، قطعا مغایر با عقلانیت و موجب تربیت انسانهای وابسته ای است که از خود چیزی نداشته و همیشه چشم به دهان مراد و پیر و آقایشان دوخته اند...و این مغایر با هدف انبیاست: لتثیروا لهم دفائن العقول... ♦️اما پیرامون اینکه آیا شخص گرایی حتی حول «ولی» هم صحیح است یا خیر... 🔸نکته اول اینکه باید بین ولایت الهی و ولایت معصومین با تعبیر ولایت فقیه تفکیک قائل شد و این اشتراک لفظی نباید موجب سو تفاهم گردد(تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده های اخیر است) 🔸یعنی این بدیهی است که نمی توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد... 🔸اما نکته دوم: خود اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده اند؛ به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می فرمایند: ♦️دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. همانا حق نیکوترین کلام است و آن کس که آن را در می یابد و فاش می گوید مجاهد است..."(وسائل الشیعه، ح27، ص135) 🔸در احد كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت: محمد را كشتم ... محمد را كشتم ... پس از این شایعه سازی بسیاری از اصحاب پیامبر روحیه خود را باختند تا جایی که بعضى در اين فكر بودند كه با كشته شدن پيامبر از آئين اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار بقیه را به استقامت و صبر فرا می خواندند، از جمله "انس بن نضر" به ميان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد ص كشته شد، خداى محمد كشته نشده، برويد و پيكار كنيد و در راه همان هدفى كه پيامبر كشته شد، شربت شهادت بنوشيد. پس از این رویداد بود که آیه 144 سوره آل عمران نازل شد. 🔸خداوند در آیه «و ما محمد الا رسول...) به صراحت شخص گرایی را حتی حول پیامبر اکرم(ص) زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است. خداوند در "وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ" راه را بر کسانی که پیرامون پیامبر اغراق می کردند و یا آن حضرت را شکست ناپذیر تصویر می کردند، بسته است. 🔸در مبارزات هدفی، قیام قائم بر رسالت است نه متکی بر رسول، عمر پیامبر محدود است نه راه پیامبر. @aghalyyat
شرح حال
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمت‌هایی از سخنرانی‌شان در طرح ابوذر ::::::::::::: (
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخص‌محوری نسبت به معصوم ) ✅ برادر عزیزم "مهندس هادی مسعودی" در ادامه نقدی که بنده بر "قسمتی از سخنانشان در دورۀ ابوذر" نوشته بودم جوابیه‌ای نوشتند؛ ✅ برای روشن‌تر شدن مباحث، ادامه این گفتگو را به دو قسمت تقسیم می‌کنم و در هر قسمت بخش‌هایی از اختلاف نظر را باز می‌کنم. ✅ بهتر است ابتدا روشن شود اختلاف‌نظر ما دقیقا کجاست؟ 👈در قسمت اول بحث، ایشان به طور خلاصه می‌فرمایند: 🔹هرگونه شخص محوری، عامل انسداد تفکر و عقلانیت است؛ 🔹غرض از شخص محوری هم شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری که موجب شود حرف مخاطب بدون فکر و بررسی و تامل، بپذیرش و یا رد شود و می‌بایست برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفت و همیشه با معیار و ملاک با نظرات مواجه شد؛ 🔹پذیرش حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته‌ای باشد_ به نحو بی‌کم و کاست، موجب تربیت انسان‌های وابسته و مغایر با عقلانیت و هدف انبیاست:"لتثیروا لهم دفائن العقول"؛ 🔹اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده‌اند، به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می‌فرمایند: «دین خدا با شخصیت‌ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه‌ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی» 🔹همچنین در آیه ۱۴۴ سوره آل عمران خداوند به صراحت شخص گرایی حتی حول پیامبر(ص) را زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است." ✅آنچه بنده عرض می‌کنم این است که: 🔸نفی شخص محوری به نحو مذکور و لزوم پذیرش سخن افراد با معیار و ملاک کاملا امری صحیح و لازم است؛ 🔸اختلاف ما اینجاست که شما این مطلب را نسبت به "ولی" نیز تسری می‌دهید؛ 🔸ادله‌ای که ذکر می‌فرمایید به نحویی اضطراب دارد چرا که حتی شامل ولی معصوم نیز می‌شود و اگر پذیرش بی‌کم و کاست معصوم را نفی نمایید گزاره‌ای پارادوکس نما است یعنی با پذیرش عقلی عصمت و خیر محض بودن معصوم سازگار نیست؛ 🔸فلذا باید در نوع نفی خود از شخص‌محوری تفصیلاتی قایل شوید؛ 🔸در مورد آیه ۱۴۴ آل عمران، در پست قبل توضیح دادم که آیه در مقام توبیخ شخص‌گرایی نسبت به حضرت رسول(ص) نمی‌باشد بلکه اگر آیه را به صورت کامل بخوانیم متوجه می‌شویم آیه در مقام توبیخ نسبت به این است که افراد با شهادت حضرت رسول(ص) گمان کنند، رشته ولایت الهی قطع شده است.👇 http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2 🔸در مورد کلام حضرت امیر(ع) که در مورد هدف بعثت انبیاء ذکر فرموده‌اید نه تنها در مقام نفی چشم به دهان معصوم داشتن نیست بلکه در مقام اثبات لزوم آن نیز است: 👈فبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ 🔹خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت توحیدی را از آنان باز جويند. 👈و يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ. 🔹و نعمتهاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى‌هاى پنهان شدۀ عقل‌ها را آشكار سازند. 🔸باید این را متوجه شویم که "ولی الهی" نه در مقابل تعقل ما، بلکه در جهت تکامل عقل ما است و در اسلام برخلاف مسیحیت نه تنها باب تعقل بسته نیست بلکه سرتاسر آن دعوت به فهم و اندیشه و تعقل است. 🔸اساسا راه دعوت اولیاء الله راهی عقلی و روشن است، 👈به تعبیر آیه ۱۰۸ سورۀ مبارکۀ یوسف «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي» 👈امام صادق(ع) در سفارش به یاران خود فرمودند: «اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا» عقل و و سربازان آن و جهل و سربازان آن را بشناسید هدایت خواهید شد. یکی از یارانشان گفت:‌ « جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا» فدایت شوم ما هیچ نمی‌دانیم الا آنچه شما به ما بیاموزید. سپس حضرت سپاهیان عقل و جهل را به آنان معرفی نمودند. 🔸فلذا وقتی عقلاً "عصمت و خیر محض بودن" معصوم برای ما ثابت شد، شخص گرایی نسبت به او به معنی "محبت زیاد و پذیرش بی‌کم و کاست حرف او و اطاعت محض او" نه تنها مذموم نیست بلکه لازم نیز است. 📌 اما عمده بحثی که می‌ماند ولایت محوری در موضوع ولی غیر معصوم است، چرا که شما ولایت آسمانی را منحصر در امام معصوم می‌نمایید و ان شاء الله در پست آینده به آن خواهم پرداخت. http://sharhhal.blog.ir/1397/12/15 ......................... مطالب مرتبط: مسأله جریان عدالت‌خواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری)👇 https://eitaa.com/sharh_hal/1295 پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده👇 https://eitaa.com/sharh_hal/1307
شرح حال
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخص‌محوری نسبت به معصوم ) ✅ برادر عزیزم "مهندس هادی مس
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش اول: ولایت غیر آسمانی) ✅ واما عمدۀ بحث ما با برادر مسعودی و برخی از دوستان "طیف جدید جریان عدالت‌خواه"؛ ✅ شما ولایت فقیه را امری غیرآسمانی تعبیر کرده و می‌فرمایید: 👈«این بدیهی است که نمی‌توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...» ✅ مبنای تعیین کننده‌ای که بحث‌های ما و شما به آن برمی‌گردد: پذیرش "دین حداقلی یا حداکثری" است. ✅ در نگاه حداکثری به دین، همه چیز عالم دنیا مرتبط با عالم آخرت است، هرآنچه بشر با آن سر و کار دارد، یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت است و مهم‌ترین امر و اثرگذارترین امر در سرنوشت نوع بشر، مقولۀ حاکمیت است که آیا حیات بشر ذیل حاکمیت "الله و امام عادل از سوی او"، تعریف می‌‌شود یا طاغوت. ✅ مقولۀ حاکمیت الله در مقابل طاغوت نیز از ابتدای تاریخ بشر آغاز شده است و تا انتهای تاریخ باقی است، 👈در روایتی از امام صادق (ع) در کتاب کافی آمده است: 🔹«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ» 🔸خداى عز و جل دین را دو دولت قرار داده دولت آدم- و آن دولت خدا است- و دولت ابلیس؛ ✅در دین حداکثری و درواقع اسلام ناب، مقولۀ حاکمیت امام عادل منصوب به خدا، باطن تمام حلال‌های خدا و حاکمیت هر حاکم غیر منصوب خداوند، باطن تمام حرام‌های خداوند است: 👈 از امام کاظم(ع) در مورد آیه "۳۳ اعراف" «إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» سوال می‌شود که معنای این آیه چیست؟ حضرت پاسخ می‌دهند: 🔹«إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ» 🔸همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و جمیع آنچه خداوند در قرآن حرام نموده است، همه ظاهر است و باطن همه آن‌ها، پیشوایی حاکمان جور است؛ 🔹«وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ» 🔸و جمیع آنچه خداوند در قرآن حلال نموده است همه ظاهر است و باطن همه آن‌ها، پیشوایی حاکمان حق است. ✅ اما در نگاه "دین حداقلی" خداوند در شئون قلیلی از دنیای بشر حضور دارد و از شما می‌خواهد صرفا انسان با اخلاقی باشید، عبادت کنید و به کسی ظلم نکنید و مقوله حاکمیت نیز امری غیر دینی است؛ ✅ این نگاه، اندیشۀ پشتیبان جریان غیرانقلابی اعم از داخلی یا خارجی لندن و نیویرک نشین است و عملاً حاصل آن چیزی شبیه عرفان‌های فردی هندی است، ✅ در نگاه اسلام ناب انسان‌ها اگر متقی‌ترین افراد هم باشند اما حاکمیت طاغوت را بپذیرند، مورد عذاب خداوند خواهند بود و برعکس ولو در امور شخصی خود ظالم هم باشند ولی تحت حاکمیت امام عادل من الله باشند، خداوند آنان را در آخرت خواهد بخشید. 👈در حدیثی از امام صادق(ع) در کتاب کافی آمده است: 🔹«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً» 🔸خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: قطعا عذاب‌خواهم نمود، مردم مسلمانی را که اطاعت می‌کنند از هر حاکم ستمگری که از سوی خداوند نیست، ولو آن مردم در اعمالشان نیکوکار و متقی باشند. 🔹«وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً.» 🔸و قطعا گذشت خواهم کرد از مردم مسلمانی که از حاکمی عادل از سوی خداوند اطاعت می‌کنند و اگرچه آن مردم نسبت به خودشان ستمکار و گناه‌کار باشند. ✅ نتیجه سخن شمایی که خطاب به "امام خامنه‌ای" می‌گویید: "رهبر جمهوری اسلامی" و نه رهبر انقلاب و معتقدید انقلاب توسط جمهوری اسلامی مصادره شده است، این است که در مبانی با جریان غیرانقلابی و حتی ضدانقلاب پیوند خورده‌اید. .............................. مطالب مرتبط: نقد بنده به سخنان برادر هادی مسعودی و پاسخ ایشان👇 http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2 http://sharhhal.blog.ir/1397/12/15
شرح حال
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش اول: ولایت غیر آسمانی) ✅ واما عمدۀ بحث ما با براد
✍ ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش دوم: مفهوم نوپدید ولایت فقیه) ✅ شما ولایت فقیه را امری نوپدید دانسته و می‌فرمایید: 👈 «تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده‌های اخیر است» ✅ اولاً: فهم شما از فقه و فقاهت اشتباه است، چرا که گمان نموده‌اید لازمۀ حجیت امری در فقه، این است که از ابتدای تاریخ فقاهت، آن مطلب در کتب فقها وجود داشته باشد؛ و شاید توجه ندارید که لازمه این تصور سدّ باب اجتهاد و فقاهت است؛ 🔹فقها از ۴ منبع: "کتاب، سنت، عقل و اجماع" با توجه به قواعد مشخص و مسائل پش‌آمد، احکام دین را استنباط می‌نمایند. 🔹بحث ولایت فقیه نیز ولو امری به تعبیر شما نوپدید می‌بود، اگر مبتنی بر قواعد استنباط عقلی و شرعی باشد شرعا حجت است. 🔹اگرچه شما به مفاد مطلب خودتان دقت ندارید اما مقدمۀ‌ مخفی مطرح ساختن نوپدید بودن ولایت فقیه توسط اصحاب اصلی جریان ضد انقلاب، اتهام به فقهایی چون: امام و آیت‌الله بروجردی و اساتید آنها است که این بزرگواران «العیاذ بالله» در جنگ قدرت بعد از صفویه، مطلبی را به دین نسبت داده‌اند! ✅ ثانیاً: اصل مدعی شما در نوپدید بودن ولایت فقیه، اشتباه است، چراکه در اصل موضوع ولایت فقیه هیچ فقیهی از فقهای زمان حضور اهل بیت تا نواب دوره غیبت صغری و بعد از آن، تشکیک نکرده است؛ 🔹 آنچه محل اختلاف است حوزه اختیارات فقیه است. یعنی اصلا محل اختلاف را اشتباه متوجه و متذکر شده‌اید؛ نزاع اصلی در اینجاست که: 🔹برخی از فقها اصل را بر عدم ولایت می‌گذارند و جز در نبی(ص) و امام معصوم(ع) که ولایت آنها به نحو مطلق ثابت است، در مورد فقها که شأن جانشینی امام معصوم در جامعه را دارند، جز در موارد متیقن از ولایت از باب حسبه، در سایر موارد ولایت فقیه را ثابت نمی‌دانند که البته حوزه موارد متیقن نیز نزد فقها متفاوت است. 🔹اما برخی دیگر از فقها اصل را بر ولایت می‌گذارند و بعد از نبی‌مکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در مورد فقها که شأن جانشینی ائمه معصومین(ع) را در جامعه دارند به همان نحو ولایت مطلقه را ثابت می‌دانند، جز در موارد قدر متیقنی که از اختیارات شخص امام معصوم باشد، مثلا بحث جهاد ابتدایی که به عقیده حضرت امام از اختیارات خاص امام معصوم است و به نظر حضرت آقا خیر. ✅ ثالثاً: متاسفانه تفکر و تفلسف جریان روشنفکر و حتی روشنفکر دینی ما متأثر از جریان روشنفکر غرب، در دستگاه منقطع از آسمان(سکولار) است و مباحث برخی از دوستان جریان جدید عدالت‌خواه نیز به این سو سوق یافته است. 🔹در دستگاه الهی مفهوم "حجیت" در هر دو ساحت تفکر و عمل لحاظ شده است. 🔹برای ساده شدن بحث، مثالی می‌زنم: 👈شما اگر نابغه دهر و رئیس جمهور کشور هم باشید اگر پدرتان به شما بگوید برای من مثلا نان بخر، در دستگاه الهی بر شما واجب است انجام دهید و اگر چنین نکنی نزد خدا حجتی نداری الا اینکه خودت یقین داشته باشی این نان خریدن شما از امر خداوند به لزوم اطاعت از پدر مستثنی شده است، چون مثلا مستلزم انجام حرامی است یا برای سلامتی پدر ضرر دارد یا خود شما از امر واجب دیگری از سوی خدا بازمی‌مانید و... و اگر یقین نداشتید و مثلا شک داشتید که نان برای پدرتان ضرر دارد یا خیر و نان خریدید و اتفاقا ضرر هم داشت، شما نزد خدا حجیت دارید که عمل به واجب نموده‌اید. 📌 با گذر از دوراهی‌های معرفتی مذکور سیر منطقی مباحث جزئی‌تر خواهد شد که پیشنهاد می‌کنم در آن رابطه به مطالب زیر مراجعه فرمایید:👇 🔸فهم مقام ولایت http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-2 🔸پیش‌گویی‌های رهبری... http://sharhhal.blog.ir/1397/03/13-5 🔸اطاعت ولی فقیه http://sharhhal.blog.ir/1397/03/14-9 🔸ولایت فقیه پس از ظهور حضرت حجت http://sharhhal.blog.ir/1397/05/14-1 🔸دعوای عقل و قلب بر سر ولایت فقیه http://sharhhal.blog.ir/1397/05/28
شرح حال
✍منتظران کوفی (قسمت دوم: تحلیل حضرت امام از علل شکست نهضت ملی نفت) ✅در قسمت اول https://eitaa.com/
سخنرانی استاد عزیزم حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی در موضوع ریشه‌های معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی.mp3
49.86M
✅سخنرانی استاد عزیزم حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی در موضوع ریشه‌های معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی در جمع طلاب مدرسه تخصصی فقه و اصول امام حسن عسکری(ع)؛ ویژه دوستان طلبه و عدالت‌خواه؛ مطلب مرتبط: تحلیل حضرت امام(ره) از علل شکست نهضت ملی نفت👇 http://sharhhal.blog.ir/1397/06/20-3
هدایت شده از  تریبون مستضعفین
⭕️ 💠 🎥 روایتی ناب و ناگفته‌هایی از مدافعان حرم 🔹دانلود از لینک زیر👇 AmmarYar.IR 🔹 t.me/teribon 🔺 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir 🔺http://ble.im/teribon_ir