eitaa logo
شرح حال
1.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
135 فایل
کانال شخصی حمیدرضا باقری - طلبه (مقطع درس خارج) - نویسنده (کتاب‌های آقا‌روح‌الله - حاج‌آقا روح‌الله - لِله و...) @hamidreza_baghery کانال‌های دیگر بنده👇 https://eitaa.com/ayat_va_revayat https://eitaa.com/sharhehal_hoze
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙زمان و زمانه خود را بشناسید... (قسمت اول) آیت‌الله حائری شیرازی: 🔰 اینکه موقعیت تاریخی و جهانی ما چیست؟ از زبان قرآن بیان کنم، به عنوان تطبیق کلی بر مصداق. 🔰 قرآن می‌فرماید در کتاب زبور بعد از تورات نوشتیم این زمین را، بالاخره، بندگان صالح، وارث خواهند شد. این پیام برای بندگان راستین خدا کافی است. مکرر، رهبر بزرگوار فرموده است: ما در سر یک پیچ تاریخی هستیم، جهان بر سر یک پیچ تاریخی است. یعنی انتقال قدرت از فاسدها به صالح‌ها، امام راحل می‌فرمود: من با اطمینان می‌گویم: «اسلام، ابر قدرتها به خاک مزلت می‌کشاند»، من با اطمینان می‌گویم: «اسلام سنگرهای کلیدی را یکی پس از دیگری تسخیر خواهد کرد.» برای اینکه بهتر به زبان آشنا بشویم؛ قضیه ای را از سوره یوسف برایتان نقل می‌کنم. 🔰 سوره یوسف احسن القصص است و خداوند به زبان سوره یوسف حق اهل بیت را ادا کرده است. خیلی از مطالب را که می خواهد درباره اهل بیت بگوید، از زبان یوسف و یعقوب در این سوره بیان می‌کند. جفاهایی که به اهل بیت می‌شود را در عمل برادران یوسف شرح می‌دهد و قرآن بر این رسم نازل شده است که « ایاک اعنی و اسمعی یا جارة» منظورم مخاطب است اما می‌گویم همسایه. از غایب صحبت می‌کند اما منظور حاضرین است. از گذشته صحبت می‌کند منظور آینده است. 🔰می‌دانید که برادران پیش پدر آمده‌اند که ما خیر خواه یوسف هستیم او را بده، با ما بگردد. ما او را حفظ خواهیم کرد. شب گریه کنان آمدند که ما درحال مسابقه با یکدیگر بودیم یوسف را در کنار اجناسمان گذاشته بودیم، یوسف را گرگ خورد. یعقوب هم گفت که «بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنفُسُکمْ أَمْرا». خیالات شیطانی کردید، سالها گذشت. یوسف در مصر به مقام خزانه‌داری کل رسید و طرف معامله همه شهرها بود واین ها(برادران) رفتند برای گرفتن گندم به خاطر قحطی. 🔰گفتند: برادری دیگری هم داریم سهم او را هم بدهید. نداد. وقتی برمی‌گشتند یوسف گفت که آن وسائلی که برای فروش آورده بودند بگذارید زیر خورجینهایشان و گندم را بر روی آنها بریزید. به دو دلیل: یکی اینکه چیزی داشته باشند تا برای خرید دوباره گندم بیایند. دوم اینکه این گندم تمام بشود و دوباره زود برگردند. وقت خداحافظی به آنها گفت: «ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم». گفتید که برادر پدری دارید، او را برای من بیاورید. «أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین» می‌بینید که به شما پر و پیمان دادم و در پذیرایی شما کم نگذاشته‌ام. این تطمیع بود اما تهدید کرد: «فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون» اگر او همراه شما نباشد نه شما راه خواهم داد و نه کیلی در اختیار شما خواهم گذاشت. 🔰خدا از زبان یوسف با ما حرف می‌زند که وقتی به پیش من می‌آیید اهل بیت را همراه خود بیاورید. اگر نیاورید نه نمازتان را قبول می‌کنم و نه حاجتتان را « ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم، أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین، فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون». چرا؟! چون اینها گنهکار بودند. آن برادر بی گناه بود و اگر بیگناه را همراه خود نیاورند گنهکار را نمی‌پذیرند. گنهکار باید بی‌گناه را وسیله شفاعت خود قرار بدهد. به طفیلی او این را می بخشند. 🔰در روایت داریم که خدا گناه امت را به خاطر رهبر عادل می‌آمرزد. و صواب امت را به خاطر رهبران فاسد قبول نمی‌کند. در این آیه نقش اهل بیت را برای شفاعت این ها به ما یاد آور می شود. « قَالُوا سَنراوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفاعلونَ». با پدرش در این موقع گفتگو می‌کنیم سعی می‌کنیم او را بیاوریم. آمدند به پیش پدر. گفتند جنسهایمان را باز کردیم و متاعمان اینجاست: «هَذه بِضاعتُنا رُدَّتْ إِلَینَا وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا وَ نحفَظُ ُ أَخَانَا». اجازه بدهید برادرمان بیاید هم کیل و سهم خود را ببرد و ما حفظش خواهیم کرد. تا گفتند حفظش می‌کنیم. پدر گفت: «هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل» همانطور که آن برادر را دادم و شما لباس خون آلود او را دادید. اعتماد به شما بکنم؟ « فَاللَّهُ خَیرٌ حَافظاً وَ هُوَ أَرْحَم الرَّحِمِین» «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون مَوْثِقاً مِّنَ اللَّه لَتَأْتُنَّنی بِه إِلا أَن یحاطَ َ بِکم». این دیگری به مانند اولی نیست بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه الهی بسپارید که او را بر من برخواهید گرداند مگر اینکه از عهده شما خارج باشد. «فَلَمَّا ءَاتَوْه مَوْثِقَهُم قَالَ اللَّه عَلی مَا نَقُول وَکیل». وقتی وثیقه را دادند برادر را در اختیارشان گذاشت و گفت خدا وکیل است. 📌ادامه دارد... @sharh_hal
🎙زمان و زمانه خود را بشناسید... (قسمت دوم) آیت‌الله حائری شیرازی: 🔰 «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» زمان خود را بشناسید. زمان پیچ تاریخی را بشناسید. زمان این حرفی است که یعقوب به برادران یوسف زد. ما می‌گوییم امام زمان را بفرستید ما در خدمتشان هستیم. خداوند به ما می‌گوید: یازده امام برایتان فرستادم چکارشان کردید:«هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل». 🔰 درباره آن یازده تا چکار کردید؟ امت چه کردید با آن یازده تا؟ اما نسبت به این یکی «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون مَوْثِقاً». این یکی را بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه می‌خواهد، وثیقه حرفی هم خدا نمی پذیرد. خدا نمی‌پذیرد. وثیقه عملیاتی می‌خواهد. امام راحل بیان می‌کند: روزها می‌گذرد حادثه ها می‌آید --- انتظار فرج از نیمه خرداد کشم. معنایش این نیست که مرگ من در چهارده خرداد است، معنایش این است که نیمه خرداد اولین وثیقه‌ای بود که امت برای امام زمانش داد. 🔰 امام محکوم به اعدام بود شهدای پانزده خرداد اعدام او را تبدیل کردند به شش ماه زندان و این به خاطر امام زمان بود، این وثیقه گذاری امت برای آزادی امامشان بود. نایب او آزاد می‌شود آزادی اوست. امام دست امام زمان بود. این دست وقتی باز می‌شود دست امام زمان مبسوط الید شده است. 🔰 مردم پانزده سال بعد از تبعید امام مرتبا وثیقه گذاری کردند. امام هم بدون واهمه خرج کرد. امام هیچ احتیاطی نمی‌کرد. همیشه می‌زد به سیم آخر. وقتی که کاپتولاسیون و مصونیت مستجاران آمریکایی تصویب شد، امام گفت: قلبم در فشار است، این چند روز که این اخبار را شنیدم مرگ خودم را از خدا می‌طلبم. جریان این نوار به تمام کشور پخش می‌شد. مردم ما با این قانون، اگر یک ایرانی یک سگ آمریکایی رو زیر بگیرد دادگاه‌های آمریکا او را جلب می‌کنند اما اگر یک آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد دادگاه‌های ما نمی‌تواند آن آمریکایی را احضار کند. شاه ایران را با سگ آمریکایی کنار هم گذاشت این منتهای بی احتیاطی است؛ به سیم آخر زد. هرچه می‌خواهند بکنند. این کار به مردم گستاخی می‌داد. به مردم روحیه می‌داد و روحیه را از وابستگان شاه می‌گرفت. وقتی این را گفت تبعیدش کردند. باز مردم جان فشانی کردند تا امام از تبعید برگشت. 🔰 از دوازده خرداد تا بیست و دوم خرداد مردم جان فشانی ها کردند. امام حاکم شد یعنی نماینده امام زمان حاکم شد. اینها همه وثیقه‌هایی بود که دادند؛ ایستادند و خداوند به وعده‌اش عمل کرد و آزاد کرد. دقیق، هرچه مردم دادند و خرج کردند؛ زمینه امام بالا آمد. 📌 زمان ما این است، دارد حبل الله بر سر جایگاه اصلی خود برمی‌گردد. 🔰 اما نکته‌ای مانده که به شما عرض بکنم. «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً». قبل از اینکه با دشمن روبرو بشوند. طالوت به یاران خود گفت: خدا شما را به یک نهر می‌آزماید. هر که از آن نهر خورد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من است مگر اینکه با دستش یک کف خورده باشد. 🔰 فقط افراد قلیلی نخوردند که تعدادشان ۳۱۳ نفر بودند. امام زمان هم که امام زمان هم با ۳۱۳ نفر می‌آید پس یک نهری هم در آنجاست که این ها نمی‌خورند و با او می مانند. این نهر چیست؟! این نهر قدرت است. ما از این قدرتمان سوء استفاده بکنیم. « فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی». همه سر نهر طالوت هستیم. زیر میزی روی میزی کردن خورد از این آب است. نخور! امتیاز برای خود و بچه هایش گرفتن خوردن از این نهر است. قناعت کردن « إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ» 📌ما را امتحان می‌کنند. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» بدانیم سر این نهریم. بدانیم عالم در حال دگرگونی است. 🔸قسمت اول👇 https://eitaa.com/sharh_hal/2838 @sharh_hal
نتیجه اتکا نکردن به خود و دنبال غرب دویدن؛ نتیجه توکل نکردن به خدا؛ نتیجه دعواهای زرگری دم انتخابات برای بازی دادن مردم که چرا فلان کنسرت برگزار نشد چرا زنان به ورزشگاه نمی‌روند و...؛ نتیجه آدرس غلط دادن به مردم.
نتیجه مدیریت دولت غرب‌گدای روحانی👇 https://www.tabnak.ir/fa/news/1006057
📌شاخص فلاکت از بعد از انقلاب👇 https://www.mashreghnews.ir/amp/973706/ نتیجه مدیریت دو شخصیت نزدیک به هم یعنی هاشمی و روحانی بعد از جنگ در عرصه اقتصاد هم چقدر بهم نزدیک است!
✍️ حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع)... 🔰 اولین بار بود که به مشهد می‌رفتم، مشهد که چه عرض کنم از شیراز برای تفریحی یکی دو روزه به یاسوج رفته بودیم، صبح بود و قصد برگشت به شیراز داشتیم که به پدرمان اصرار کردیم کمی جلوتر هم برو، خواستیم کمی جلوتر رویم که مردی کنار جاده ایستاده بود، از او پرسیدیم این جاده به کجا می‌رود؟ مرد گفت: به اصفهان، قم بعد هم مشهد. ما هم تا اسم مشهد را شنیدیم، سه برادری با پسرعمه‌ام شروع کردیم پشت سر هم دست زدن و گفتن: مشهد، مشهد، مشهد... 🔰 آن مرد که نام مشهد را آورد، پدرم که انگار به دلش افتاده بود، به مادرم نگاه کرد و گفت چه‌کنم؟ پول و وسایل مسافرت طولانی را نداریم؟ مادرم گفت: برو، توکل بر خدا اگر هم نداشتی من النگوهایم را می‌فروشم. مادرم توکلش خیلی بالا است و آخرش النگوهایش را هم لازم نشد بفروشد اما همیشه نان این توکلش را می‌خورد و خدا هم تا حالا یاد ندارم رویش را زمین انداخته باشد. 🔰 عمه‌ام که دختری نوجوان بود و پسرِ عمه‌ بزرگم، هم با ما بودند، جالب اینکه پدرم برای اینکه پسرعمه‌ام را به مشهد ببرد به مادر و پدرش هم زنگ نزد. آن وقت‌ها مثل الان نبود که بچه‌ها رنگ دایی و عمه و... را هم نبینند، بلکه خیلی وقت‌ها ما منزل آنها بودیم یا بچه‌های آنها منزل ما می‌ماندند، خیلی از خاطرات کودکی‌ام مربوط به دایی‌ها و عموهایم است و حالا هم به خاطر محبت‌های زیادی که در بچگی به ما داشتند، آنها را خیلی دوست داریم و هرجور شده به آنها سر می‌زنیم. 🔰 ما بچه‌ها که از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدیم دست می‌زدیم و خوشحالی می‌کردیم، انگار دنیایی به ما داده بودند. شب شد و خوابیدیم اما خیلی شیطنت کردیم، پدرم که ناراحت شده بود، گفت فردا برمی‌گردیم می‌رویم شیراز، آنقدر ناراحت شده بودم که تا صبح زیر پتو گریه کردم و به امام رضا(ع) گفتم من می‌خواهم به مشهد بیایم. 🔰 صبح بابایم انگار نه انگار که دیشب چنین گفته بود، سوار ماشین شدیم و او هم خیلی راحت به راه ادامه داد، شادیم مضاعف شده بود و مثل اینکه دنیایی از دست رفته را دوباره به من داده بودند. 🔰 قم که رسیدیم نواری زیبا خریدیم که از اول تا آخرش قربان امام رضا(ع) می‌رفت و با او حرف می‌زد، آقاجون قربونتم ... ما هم هی با آن تکرار می‌کردیم، آقا جون قربونتم... به مشهد که رسیدیم رسما احساس می‌کردم امام رضا(ع) به استقبالمان آمده است اما نمی‌دانستم چگونه این احساس را بیان کنم، به حرم رفتیم و کنار ضریح بودم، پدرم ما را فرستاد و گفت بروید پیش ضریح، پدرم خیلی حساس نبود و به ما آزادی زیاد می‌داد و همه خوشی‌ها در همین آزادی‌ها بود، تا حالا نشده است که بخواهم کاری بکنم و ایشان مخالفت کنند، البته نظرشان را به صورت مشورت می‌دهند اما همیشه فرصت تجربه را به ما می‌دهند، شاید این از مهم‌ترین تجربه‌های ۳۰ ساله معلمی و تربیت کودکان توسط او باشد که با وسواس نشان ندادن نه زندگی را به خودش و نه به ما تلخ نکرده است. 🔰 جمعیت زیاد بود و من کودکی که تازه قدم به کمر مردها می‌رسید. هرچه تلاش کردم نتوانستم حتی به ضریح نزدیک هم شوم، مانده بودم چه کنم؟ بازهم تلاش و تلاش و باز هم بی‌فایده! خیلی ناراحت بودم. در عالم بچگی‌ام به حضرت گفتم: آقاجان هیچی از شما نمی‌خواهم فقط راهم را باز کن، می‌خواهم راحت ضریحت را بگیرم. امام رضا(ع) صدای همه ما را می‌شنود اما به همه جواب نمی‌دهد، باید کودک شد، کودک‌ها با تمام وجود و خالصانه با آقا حرف می‌زنند و واقعا باور دارند که آقا صدایشان را می‌شنود و به آنها پاسخ می‌دهد. 📌در همان لحظه دو خادم جمعیت را از پشت سر من کنار زدند،‌ همه را کنار می‌زدند الا من و همینطور زائران را کنار زدند تا من به ضریح رسیدم، مانده بودم جریان چیست؟ اینها چرا با من کاری ندارند؟ به ضریح که رسیدم به فاصله نیم‌متر از هر دو طرف را بستند و پشت سرم نشستند و مشغول شستن زمین شدند، گفتند: اینجا خون ریخته‌است و باید طاهر شود، عجله هم نمی‌کردند. حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع).☺️ @sharh_hal
مشکل اصلی از آقایان علما نیست مشکل اصلی از فضلاء و طلاب انقلابی است که با علماء ارتباط قوی ندارند، این مسائل را از علماء مطالبه نمی‌کنند، با آنها در این امور صحبت نمی‌کنند، زیاد طرف اعتماد علماء نیستند، میرزای شیرازی هم اگر این فتوا را داد چون عالمی چون آیت‌الله فال اسیری از شیراز نزد ایشان رفت و با ایشان در این رابطه صحبت کرد و فتوای تحریم تنباکو را گرفت. چون آیت الله مدرس از تهران در این رابطه به میرزای شیرازی مراجعه کرد و در این مورد با ایشان صحبت کرد.
از این جهت که تعدادی از دوستان در مورد این پست نکاتی عمدتا اعتراضی را فرمودند و به احتمال قوی دوستان زیاد دیگری نیز نظر مشابه را دارند، عرض می‌کنم: به نظر بنده توجه به دو نکته لازم است: ۱. اینکه توجه اصلی ما باید این باشد که برای اصلاح وضع موجود، چه کاری از دست ما بر می‌آید، ما کجا را و به چه شکل می‌توانیم اصلاح کنیم؟ کدام مشکل را ما می‌توانیم برطرف کنیم. هزار نق زدن به جان این و آن که چرا شما کار نکردید، بی‌ارزش نیست اما به اندازه یک ذره انجام کاری که از دست خودتان بر می‌آید ارزش ندارد. در این ماجرای سکوت علما و عدم جریان‌سازی و تأثیر گذاری مثبت علما که بسیار هم خطرناک است، بنده مواردی را مصداقا سراغ دارم که دوستانی با ورود به درس خارج بعد از مدتی بر اساتید خود اثر گذاشته‌اند، موضوعاتی را مطرح کرده‌اند و فضا سازی کرده‌اند. ۲. انتقاد عمومی از علماء در وضع موجود چیزی را تغییر نمی‌دهد و مضراتی مثل بدبین شدن مردم و از دست رفتن اندک سرمایه موجود را هم در پی‌دارد. حکایت نقد علما توسط طلاب در نظر مردم به فردی می‌ماند که بر شاخه نشسته بود و بن می‌برید. علاوه بر این فارغ از بایسته‌ها، واقع نیز اینگونه است که علما بدون شاگرد فاضل انقلابی دستشان بسته است، همانطور که استاد بر طلبه تاثیر دارد، طلبه بر استاد و همانطور که استاد ظرفیت‌های طلبه را بالا می‌برد، طلبه ظرفیت‌های استاد را. در حال حاضر شئون زیاد مانع از ارتباطات گسترده علما است؛ در خاطرات مربوط به حضرت امام هم این زیاد دیده می‌شود که شاگردان خوب ایشان نقش زیادی در شکل‌گیری جریانات مختلف توسط ایشان داشتند، جریاناتی که بعضا مبدء اصلی آنها خود شاگردان ایشان بودند و ظرفیت امام نیز پای آن می‌آمد.
🔹محمد محمدی، در حین امربه معروف به شهادت رسید شهید محمدی از بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران، دیروز حوالی ساعت ۱۹ ضمن درگیری با ۷ نفر از اراذل و اوباش تهرانپارس مورد ضرب و جرح با چاقو قرار گرفت و شهید شد. براساس اظهارات شاهدان حادثه، اراذل و اوباش در حین پارک ماشین و خرید نان به اتومبیل خانمی برخورد کرده که پس از اعتراض آن خانم و ورود نانوا به ماجرا درگیری آغاز شد. به گفته شاهدان، اوباش با الفاظ بسیار رکیک، خانم مورد نزاع و نانوا را مورد خطاب قرار داده و فضای وحشت در محله ایجاد نمودند، در همین حین شهید محمدی وارد صحنه شده و از اوباش درخواست میکند که در انظار عمومی، عفت کلام را رعایت کرده و به درگیری خاتمه دهند. اما اراذل و اوباش که در ابتدا ۳نفر بودند به فحاشی ادامه داده و با این پاسدار بسیجی نیز درگیر شدند و سایردوستان خود را نیز مطلع کردند، در جریان این درگیری، یکی از این اراذل که از قبل چاقویی را با خود داشت به پهلوی این بسیجی ضربه وارد میکند که به دلیل عمق زیاد این ضربه و پاره شدن ریه و قلب شهید محمدی، به شهادت رسید. گفتنی است دو نفر از این اراذل در صحنه جرم دستگیر و مابقی متواری هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک اعتراف تلخ! دکتر قانعی دبیر کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا اعتراف کرد که وزارت بهداشت پذیرفته است که کشور ایران به همراه چند کشور دیگر، تعداد فراوانی از مردم را به عنوان موش آزمایشگاهی برای تست داروهای ضد ویروس قرار دهد و نتایج را به سازمان بهداشت جهانی اعلام کنند. تا کنون داروهای ضد ویروس رمدیسیویر، فواپیراویر، کلترا، اینترفرون و ... بر روی تعداد بسیاری از بیماران آزمایش شده است ولی به نتیجه نرسیده است و نتایج این آزمایش به سازمان‌های جهانی نیز اعلام شده است! این در حالی است که وزارت بهداشت حاضر نیست، این آزمون و خطاها را در اختیار طب سنتی نیز قرار دهد تا در یک شرایط ثبت شده و معتبر ثابت کند داروهایش مؤثر است یا خیر! می‌دانیم مبنای اصلی طب تجربه است و این روزها توصیه‌های مختلفی از طب سنتی را مردم تجربه کردند و واقعا نتیجه گرفتند اما وزارت بهداشت حاضر نیست از این تجربه‌ها استفاده کند. بیایید از خود مردم اجازه بگیرید که می‌خواهیم داروهای طب سنتی یا داروهای توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی را بر روی شما آزمایش کنیم تا ببینیم اعتماد مردم به سازمان بهداشت جهانی بیشتر است یا طب سنتی؟! @sharh_hal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 فلاحی نماینده مردم همدان در مجلس: ۸ ماه پیش داروی درمان قطعی کرونا را ساخته‌ایم و به دانشگاه هم داده‌ایم اما دولت اقدامی نمی‌کند!! ........ در مورد این دارو خبرهایی به گوش بنده نیز رسیده است، دوستان می‌گفتند چندین هزار نفر را با این دارو خیلی سریع و راحت درمان کرده‌اند. یک اسپری است که در دست جناب فلاحی هم در تصویر قابل مشاهده است و در بینی زده می‌شود و آنطور که گفته شده است برخی علائم را یک یا دو روزه خوب می‌کند. @sharh_hal
📝بعد از درگذشت مرحوم حاج‌آقا مصطفی خیلی‌ها معتقد بودند که ساواک در این کار دست دارد؛ اما این قضیه چندان روشن نبود و نیاز به تحقیقات بیشتر داشت. آقای هاشمی نقل می‌کنند: 📻 «آن روزى كه مرحوم حاج آقا مصطفى (ره) فوت مى‏‌كنند، از امام درباره او سوال مى‏‌شود كه آيا ايشان شهيد شدند و آيا كسى ايشان را كشته؟ شما خون ايشان را به گردن ساواك و يا شاه يا كسى ديگر مى‏‌اندازيد يا نه؟ مى‏‌دانيد كه آن روزها جو طورى بود كه اگر امام مى‏‌خواستند از اين مسأله براى كوبيدن دشمن استفاده كنند، خيلى طبيعى بود كه بگويند بله. اما ايشان همان مقدار كه درباره مرگ فرزندشان مى‏‌دانستند، همان را گفتند و نخواستند از حادثه‏‌اى كه پيش آمده، مردم‏ را تهيج كرده به انتقام خون ايشان، عده زيادى از دشمنان را از پا در آورند. ايشان در آن زمان به عنوان رهبر يك مكتب و نه يك رهبر سياسى رفتار كردند تا به اين وسيله تفاوت بين مكتب اصيل اسلام را كه بر اساس اخلاق و عدالت استوار است با ساير مكاتب- كه در آنها هدف، وسيله را توجيه مى‏‌كند- به همه نشان دهند.» 👈كارنامه و خاطرات، انقلاب‏‌ و پيروزى، ص : ۳۶۳. https://eitaa.com/sharh_hal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اگر دشمن خیلی فشار بیاورد قضیه صلح امام حسن رخ نمی‌دهد، بلکه حادثه کربلا رخ می‌دهد. 🔰 این بیانات در دهه هفتاد وقتی گفته شد که آمریکا بعد از افغانستان به عراق حمله کرد و رسما اعلام کرد هدف بعدی ایران است و نمایندگان مجلس ششم سراسیمه و دست پاچه برای رهبری نامه نوشتند که کشور رو به فروپاشی است، اگر صلحی قرار است الآن زمان آن است و شما نیز همچون حضرت امام بپذیرید که باید جام زهر را بنوشید. 🔰امروز بعد از قریب به دو دهه عوض اینکه همان آقایان عقلا به تجربه گفته‌های اشتباه سابق خود مراجعه کنند، باز همان فضا را ترسیم و همان توصیه‌های باطل را تکرار می‌کنند! @sharh_hal
✍️ استیضاح روحانی آری یا خیر؟!... ✅ قبل از هر صحبتی اینکه: اگر حضرت آقا مخالف استیضاح باشند و توصیه‌ای داشته باشند، همانطور که در مواردی متذکر شده‌اند به صورت علنی اعلام خواهد کرد با این کار مخالف هستند و به صلاح کشور نیست، پس بدانیم این بازی که عده‌ای بخواهند به نام حضرت آقا و صحبت‌های درگوشی و فلانی در دفتر آقا و... دائما نمایندگان مجلس و امت حزب‌الهی را محدود کنند با منش خود حضرت آقا هم سازگار نیست،‌ مائیم و بیانات عمومی و مسلک شناخته شده ایشان و غیر از آن هیچ کدام دیگر اعتباری ندارد. ✅ بس کنیم هزینه کردن از حضرت آقا و کم‌تر پشت ایشان پنهان شویم، هر کس به آنچه وظیفه دارد و می‌فهمد عاقلانه و درست است، عمل کند، حضرت آقا هم اگر جایی دیدند دارد اشتباه می‌شود، تذکر لازم را می‌دهند، به بهانه آقا دهان‌ها و اندیشه‌ها را نبدید! ایشان نشان داده‌اند همیشه فرایند‌های قانونی کشور را حمایت می‌کنند و یکی از ظرفیت‌های مجلس استیضاح «وزراء و یا خود رئیس جمهور» است و نمایندگان موظف هستند اگر این اقدام را به صلاح کشور می‌دانند ولو یک روز به ریاست جمهوری روحانی مانده باشد این کار را انجام دهند. ✅ اما همه بحث در مورد این مصلحت است که بیاییم سبک و سنگین کنیم که استیضاح روحانی به مصلحت است یا خیر؟ درست است که همه مردم عادی حتی حامیان این دولت هم دیگر طاقتشان از این حجم از بی‌کفایتی یا شاید هم اخلال دولت به سر آمده، درست است که باز هم عده‌ای که این دولت را به قدرت رسانده‌اند رهبری و نظام را متهم می‌کنند که روحانی از خودشان است و این بدبختی‌ها همه زیرسر خودشان است، وگرنه او را برکنار می‌کردند! درست است که دولت بی‌تدبیر به خار در چشم و استخوان در گلو می‌ماند که هر روز بودنش سرمایه‌های کلان مادی و معنوی این کشور را هدر می‌دهد. ✅ اما مگر دعوا سر روحانی است؟! روحانی رفت جهانگیری که هست؟! جهانگیری رفت ظریف که هست؟! این جماعت تمامی ندارند تا وقتی فکرشان هست همیشه هستند، تا وقتی الگویشان هست، هستند و دوباره سر در می‌آورند، دعوای ما با اشخاص نیست با گفتمان‌ها است. ✅ مگر با استیضاح کار حل می‌شود، مگر این جماعت کم رسوا شده‌اند اما فردای آن انگار نه انگار! برخی از این حقیرها که بعد از ۸۸ در دادگاه آمدند و آن اعتراف‌ها را کردند، امروز کم‌آورده‌اند! دوباره مدعی نیستند؟! مگر برای کرباسچی دادگاه گرفته نشد دادگاه را هم از تلوزیون پ‍خش کردند متهم و برکنار هم شد اما او را کردند قهرمان ملی! تجربه نشان داده هروقت روال کار عادی نبوده است این جماعت گسل باز پیروز بوده‌اند، با هوچی گری و شانتاژ خبری ماهی خود را از آب گل‌آلود گرفته‌اند. ✅ روحانی و دولت ناکارآمدش، با ظرفیت‌های قانونی موجود از مجلس و قوه‌قضائیه تا جای ممکن کنترل و تحمل شود تا این چندماه باقی‌مانده‌ام تمام شود، بهتر است؟ یا اینکه او را استیضاح و خاطره آشوب‌های بعد از بنی‌صدر را زنده کردن؟! ✅ اگر مشکل یک یا دو نفر بود با یک یا دو استیضاح حل می‌شد اما باندهای شکل‌گرفته را چطور می‌شود استیضاح کرد؟! مگر این جماعت و اطرافیانشان این ایام با استفاده از شُک‌های مختلف اقتصادی و انواع رانت‌ها، کم چاق شده‌اند و ترسی از خرج‌کردن بخشی از ثروت‌های چندهزار میلیاردی‌شان برای آشوب آفرینی در کشور دارند! در خیابان بورس و طلا نمی‌بینید چطور عربده می‌کشند و قیمت‌ها را بالا و پایین می‌کنند! وقت گرداندن با خفت این لات‌ها در شهر هم خواهد رسید اما حالا تا رسیدن مأمورها باید صبر کرد. @sharh_hal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا هست... بله خدا هست، به او حسن ظن داشته باشیم و صبور باشیم پشیمان نمی‌شویم. ان شاء الله.
✅ یک کارتون بسیار زیبا و مفهومی و البته سیاسی! ✅ این کارتون رو هر چند روز یکبار برای فرزندانتان بگذارید، آنقدر بگذارید تا آن را حفظ شوند و آینده آنان حفظ شود.👇 🔹https://www.aparat.com/v/XYxgb
✍️ ماجرای آشنایی‌ام با دکتر حجت‌الله عبدالملکی... ✅ سه سال قبل، اربعین به همراه یکی از دوستان طلبه‌ام به صورت خانوادگی به کاظمین رفته بودیم، آن دوستم بنا نداشت به کاظمین بیاید اما به‌خاطر ما آمده بود، ما دوست داشتیم به سامراء هم برویم و او پول کافی همراه نداشت. ✅ از طرفی خیلی علاقه داشت به زیارت امامین عسکریین (علیهما السلام) بیایید و ما هم دوست نداشتیم از او جدا شویم، از طرفی هم پول کافی همراهش نبود، من هم پول کافی نداشتم که به او قرض بدهم، مانده بودیم چه‌کنیم؟ به او گفتم تو بیا خود امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام) لطف می‌کنند و پولش را جور می‌کنند، فوقش هم جور نشد من در کربلا آشنا دارم می‌روم از آنها قرض می‌گیرم. اگرچه خیلی برایم سخت بود بخواهم در کربلا به آشناهایم رو بیاندازم ولی به هر حال وعده‌اش را به دوستم دادم تا دلش قرص شود و بنا به آمدن بگذارد. ✅ در روایتی از کتاب شریف کافی، امام کاظم (علیه السلام) به یکی از یارانشان می‌فرمایند: 👈 «يَا يَزِيدُ مَا تَقُولُ فِي الْعُمْرَةِ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي ذَلِكَ‏ إِلَيْكَ وَ مَا عِنْدِي نَفَقَةٌ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا كُنَّا نُكَلِّفُكَ وَ لَا نَكْفِيكَ‏ فَخَرَجْنَا.» 👈 فلانی نظرت چیست برویم به عمره؟ راوی می‌گوید: به ایشان گفتم، پدر و مادرم فدای شما من خرج این مسافرت را ندارم. حضرت با تعجب و شاید هم ناراحتی می‌فرمایند: چه می‌گویی؟ سبحان الله ما اینگونه نیستیم که شما را به کاری واداریم و خرج شما را متکفل نشویم. 📌این قضیه به نظرم در امور مختلف زندگی و کار در مسیر اهل بیت تطبیق دارد. ✅ چهار نفر بودیم و نیاز به یک نفر دیگر داشتیم که ماشین حرکت کند، همینجا بود که دکتر عبدالملکی که این شب‌ها داور مسابقه میدون هستند را دیدم، او را نمی‌شناختم ولی نمی‌دانم چرا چهره‌اش برایم آشنا آمد، گوشه‌ای ایستاده بود، به او گفتم شما سامراء می‌روید، گفت بله؟ گفتم چهره شما خیلی برایم آشناست؟ نمی‌دانم کجا شما را دیده‌ام؟ گفت: امام صادقی هستی؟ گفتم: نه، ولی فهمیدم، شما استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) هستید و جزوات اقتصادی شما را من از بچه‌های امام صادق گرفته‌ام و برخی را خوانده‌ام. ✅ نگو من چند سال قبل جزوات یکی دیگر از اساتید اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) را خوانده بودم و حالا اتفاقی خیلی از چیزهایی که می‌گفتم درست در می‌آمد و چهره ایشان هم ظاهرا کاملا بی‌‌ربط برایم آشنا آمده بود. ✅ من با اینکه طلبه بودم فقط عربی فصیح را بلد بودم صحبت کنم ولی ایشان هم عربی فصیح و هم محلی را به خوبی صحبت می‌کرد، به زبان انگلیسی هم مسلط هستند، در راه خیلی با ایشان صمیمی شدیم و از موضوعات مختلف صحبت می‌کردیم، از نظر شخصیتی بسیار بسیار وزین بودند الحق احساس می‌کردم با مرد بزرگی همراه شده‌ام، از نظر علمی و پختگی هم خیلی قابل استفاده بودند، همان موقع تحلیل‌های خیلی جالبی هم کردند، یکی از آنها این بود که حسن روحانی برای دور دوم رأی می‌آورد و ادله خودشان را هم گفتند و درست هم از آب درآمد. 😊اما نکته مهم ماجرا برای ما اینکه وقتی به سامراء رسیدیم هر کار کردیم، دکتر قبول نکرد و کرایه همه ما را حساب کرد، در مسیر هم خیلی به ما کمک کردند. ✅ حالا پول رفیق ما هم برای رفتن به کربلا و برگشت جور شد، البته مبلغی زیادتر بود که در مسیر رفتن از سامراء به سمت کربلا چند ایرانی بدون کرایه دادن از ماشین پیاده شدند و فرار کردند و ما آن مبلغ را عوض آنها به راننده دادیم و حسابمان دقیق دقیق شد.البته به نظرم خود این هم نکته‌ای داشت. ✅ پیشنهاد می‌کنم دوستان آقای دکتر عبدالملکی را دنبال کنند به نظرم می‌رسد در آینده خیلی بیشتر از این، ایشان را ببینیم و از شخصیت‌های تأثیرگذار جریان حزب‌الله شوند. @sharh_hal
✍️ دور تاریخی هاشمی و روحانی... 🔰 وقتی تاریخ می‌خوانی متوجه می‌شوی نه مسائل مسائل جدیدی است و نه پاسخ‌ها پاسخ‌های جدید، ما فقط در دورهای تاریخی با مسائل و پاسخ‌های تکراری گیر افتاده‌ایم، اگر این دورهای تاریخی تکرار نمی‌شد؛ این وضعمان نبود و تاریخ به سمت آینده روشن و طلوع انسان کامل پیش می‌رفت. ⁉️ چه می‌شود که این دورها تکرار می‌شود؟ شاید چون تاریخ نمی‌خوانیم و از گذشته درس نمی‌گیریم؟! شاید چون خسته می‌شویم و بازی تاریخ را از ابتدا آغاز می‌کنیم؛ و شایدهای دیگر... 🔰 ما از ابتدای انقلاب یک دور تاریخی را داریم تکرار می‌کنیم، راهکار مشکلمان چندان پیچیده و سخت نیست، چه کنیم که انسان‌ها عوض می‌شوند و پاسخ‌ها را فراموش می‌کنند و هزینه‌های درجا زدن در دور تاریخی را بر امتی تحمیل می‌کنند. ✅ هاشمی در مورد قطع رابطه ایران و آمریکا بعد از انقلاب می‌گوید: 🔸 «ايران تقريباً با آمريكا از همان روزهاى اول گروگانگيرى، در قطع رابطه بود و آنها هركارى را كه احتمال مى‏‌دادند از طريق آن مى‏‌توانند فشارى بركشور وارد كنند، انجام داده بودند؛ مثلًا از تحويل قطعات فنى مورد نياز صنعت كشور، خوددارى كردند و جلوى صادرات برخى از محصولاتشان را به ايران گرفته بودند و حتَّى از كشورهاى دوست خود كه پيرو سياست آن كشور بودند خواسته بودند كه به انقلاب به هر نحو كه مى‏‌توانند ضربه بزنند، آنها هم اين كار را مى‏‌كردند و اگر براى انجام كارى با ايران وارد مذاكره شده بودند، اجراى آن را به عقب مى‏‌انداختند و بهانه مى‏‌آوردند. 🔹 البته احتمال پيش آمدن اين مسائل، از همان روزهاى اول گروگانگيرى مطرح بود و در شوراى انقلاب صحبت‏‌هايى در اين زمينه‏ها داشتيم و بحث‏‌هايى هم مى‏شد. هر چند كه اين اعتقاد وجود داشت كه محاصره اقتصادى نمى‏‌تواند حربه خيلى مؤثرى عليه كشور ما باشد، زيرا حقيقت اين بود كه اين روزها رقابت اقتصادى مخصوصاً در دنياى سرمايه‏‌دارى، آن قدر زياد است كه كسى نمى‏‌تواند مدعى موفقيت در انجام چنين كارى شود. از طرفى بسيارى از كشورهاى جهان سوم با ايران همراه بودند و بلوك شرق، در آن زمان اصلًا منتظر چنين فرصتى بود. به طورى كه در همان روزهاى اول قطع رابطه، از كشورهاى مختلف به دولت مراجعه مى‏‌كردند و مى‏‌گفتند كه آماده برطرف كردن مشكلات كشورمان هستند، حتَّى برخى از آنها براى تحويل اجناس آمريكايى كه صنايع ايران به آنها وابسته بود، اعلام آمادگى مى‏‌كردند. 🔸در واقع كشورها و افرادى كه ظاهراً دوست آمريكا به حساب مى‏‌آمدند، در اينجا رقيب آمريكا شده بودند. البته شوراى انقلاب و دولت هم در حد توانايى‏‌هاى كشور، پيش‏بينى كرده بودند كه مسأله حادى پيش نيايد. به تدريج مسئولان و مردم هم دريافتند كه نگاهمان بايد به توليد داخلى باشد و ملت عملًا متوجه شد كه بايد كم كم روى پاى خود بايستد و اين اعتقاد ايجاد شده بود كه در ايران امكان توليدات كشاورزى و صنعتى زيادى وجود دارد كه اگر به آنها توجه شود، نتايج سودمندى خواهد داشت. 🔹 به هر حال از جمله نتايج اين تحريم اين بود كه نشان داد اولًا يكپارچگى گسترده‏‌اى در جبهه سرمايه‏‌دارى غرب براى تحريم ايران وجود ندارد، ثانياً جهان سوم و بلوك شرق آماده گسترش همكارى با كشورمان و شكستن اين تحريم هستند و ثالثاً تهيه بسيارى از امكانات در داخل كشور هم مقدور است. 🔸امام در همين رابطه پيامى دادند و اعلام فرمودند: «خبر قطع رابطه بين آمريكا و ايران را دريافت كردم. اگر كارتر در عمر خود، يك كار كرده باشد كه بتوان گفت به خير و صلاح مظلوم است، همين قطع رابطه است. رابطه بين يك ملت به پا خاسته براى رهايى خود از چنگال چپاولگران بين‏المللى، با يك چپاولگر عالم‏‌خوار، هميشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما اين قطع رابطه را به فال نيك مى‏‌گيريم، چون كه اين قطع رابطه دليلى بر قطع اميد دولت آمريكا از ايران است.» 👈كارنامه و خاطرات انقلاب‏ در بحران صص: ۶۱ - ۶۳. @sharh_hal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر حجت‌الله عبدالملکی. آیا کارشناسان تیم حجت‌الاسلام رئیسی همان افراد دولت احمدی‌نژاد بودند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 یکی از عذاب‌های سخت خداوند که بنی‌اسرائیل به آن مبتلا شد، کشتار دسته‌جمعی بود. وقتی موسی(ع) از کوه طور بازگشت و بنی‌اسرائیل را در حال عبادت گوساله دید به عنوان مجازات به آنان گفت: «يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» ای قوم من! قطعاً شما به سبب معبود گرفتن گوساله به خودتان ستم ورزیدید، پس به سوی آفریننده خود بازگردید، و خودتان را بكشید كه این [عمل‌] برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهتر است. در تفسیر قمی از علی‌بن ابراهیم نقل شده است بعد از این دستور، آنها گفتند: 👈چگونه خود را به قتل رسانیم؟ موسی گفت: صبحگاه همگی به بیت المقدس بیایید و با خود چاقو یا تكه‌ای آهن یا شمشیری بیاورید. چون من بر منبر بنی اسرائیل نشستم، چهره‌های خود را بپوشانید، به گونه‌ای كه هیچ كس، همراه خود را نشناسد؛ آن گاه یكدیگر را به قتل رسانید. پس هفتاد هزار تن از كسانی كه گوساله را پرستیده بودند در بیت المقدس جمع آمدند و پس از این كه موسی پیشاپیش آنها نماز گزارد و از منبر بالا رفت، شروع به كشتن یكدیگر كردند، تا این كه جبرئیل نازل شد و گفت: ‌ای موسی! به آنها بگو دست از كشتار بردارند؛ چرا كه خداوند از آنها درگذشت؛ حال آن كه ده هزار تن از ایشان به قتل رسیده بودند. ............ از کجا معلوم شاید ملت آمریکا که دهه‌ها است در اطاعت سامری‌های حاکم بر این کشور هستند و گوساله‌های سامری را به عبادت گرفته‌اند امروز به چنین عذابی دچار شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مااااا اعتبار را به پاسپورت ایرانی باز می‌گردانیم... 🗝
✍️ شاید هم رمال باشد (قسمت اول)... 🔰 یک بنده خدایی که طلبه و ساکن قم است، کرونا گرفته بود و وضعش وخیم بود. طلبه جوان خوش سیما و خوش اخلاق که خیلی‌ها دوستش داشتند و فرزند سومش هم تازه متولد شده بود، کار خدا بود که موجی راه افتاد و همه برایش دعا می‌کردند، نذرهای مختلف، قربانی‌های زیاد و تضرع‌ها برای شفا یافتنش انجام شد. الحمد لله کم کم از آن وضع وخیم خارج شد و مدتی بعد هم سلامتی کاملش را هم بدست آورد. 🔰 برادر خانمم "محمد" هم که جوانی ۳۱ ساله است و در عسلویه کار می‌کند و مثل همان طلبه بسیار خوش سیما و خوش اخلاق و خیلی‌ها دوستش دارند، مدتی است سرطان گرفته است و حال خوبی ندارد، برای او هم که خیلی جوان دوست‌داشتنی‌ای است خیلی‌ها، افرادی که فکرش را هم نمی‌کردیم می‌گفتند ما هر روز دعا می‌کنیم، اما متأسفانه همچنان درمان‌های او نتیجه نگرفته است. 🔰 مادر خانمم روزهای سختی پشت سرگذاشته است و هرجا توانسته دعا و نذر و نیاز کرده است و روز به روز می‌بیند که جوانش جلو چشمانش آب می‌شود، روزی گفت (فلانی یعنی همان طلبه‌ای که شرح بیماری‌اش را گفتم) شماره یک سیدی را داده است و گفته است به او زنگ بزنید تا برای محمد دعا کند و او خوب شود، گفته است که این سید برای من دعا کرد و خوب شدم! 🔰 گفتم یعنی چه این سید برای من دعا کرده است؟! این همه ملت برای او دعا کردند، حالا از کجا می‌داند این سید بوده که دعایش مستجاب شده؟! گفت: نه، می‌گوید می‌دانم این سید که دعا کرده، من بلافاصله بعدش خوب شده‌ام. گفتم: خب باشد بگویید او هم برای محمد دعا کند. قرار شد به سید بگویند برای محمد دعا کند، مادر "نامزد محمد" که زن عموی خودم هم است به سید زنگ زده بود اما سید گفته بود باید با خود محمد صحبت کنم! ادامه دارد... @sharh_hal
✍️ شاید هم رمال باشد (قسمت دوم)... 🔰 تا گفتند که آن سید گفته است که باید با خود محمد صبحت کنم، گفتم قضیه مشکوک است؟! اگر این سید ولیّ خدا است نیاز به ارتباط مستقیم با محمد ندارد، به او می‌گویی برای بیمار ما دعا کن و او هم دعا می‌کند یا اراده‌ای می‌کند و تصرفی انجام می‌دهد، اما این اهل باطل و عرفان‌های کاذب و کسانی که با اجنه ارتباط دارند، هستند که نیاز به ارتباط مستقیم دارند، اینها با طرف صحبت می‌کنند و لازم است که او به آنها اعتماد کند، همین که با لفاظی‌هایشان تو را فریب دادند و قبولشان کردی تازه راه تصرف کردن در تو برایشان باز می‌شود و ممکن است این بیماری شما را هم خوب کنند ولی اهل باطل و شر اگر خدمتی به شما کردند پدرت را در می‌آورند و چندین برابرش به تو ضربه می‌زنند و باید خدمتشان کنی. 🔰 این حرف‌ها را که زدم زن‌عمویم گفت راستش در حرف‌هایش قسم هم زیاد می‌خورده و می‌گفت من واسطه اهل بیت هستم، من هم کمی ترسیدم که به او اعتماد کنم. گفتم بله، این طرف اگر ولیّ خدا بود به ظواهر دین پای‌بند بود و زیاد قسم نمی‌خورد، بعد از آن هم کسی که ولیّ خدا باشد برای خودش دکان درست نمی‌کند و دعوت به نفس به هیچ وجه نمی‌کند اینکه من واسطه اهل بیت هستم و روی خودش زیاد تأکید می‌کند یعنی دعوت به نفس و انحراف. 🔰 به مادر خانمم و محمد هشدار دادم و گفتم مبادا به این طرف اعتماد کنید که از ذیل ولایت الله خارج می‌شوید، این‌ها نیروهای شیطانی دارند و اعتماد به آنها، اعتماد به طاغوت است و شروع بدبختی شما می‌شود. محمد هم از همان ابتدا دلش با این طرف نبود و گفت من هم می‌گویم این دیگر کیست؟ اصلا از کجا دعای این آدم موجب شفای فلانی شده است. 🔰 مادر خانمم که ظاهرا احساسات مانع درست فکر کردنش بود، گفت: مگر می‌شود! فلانی که طلبه است اسم او را داده است؛ خب چطور تو طلبه‌ای او هم طلبه است، یعنی او این چیزها را نمی‌داند؟! گفتم: نمی‌دانم، شاید او چون در وضع خیلی وخیمی در بیمارستان بوده و هرکار می‌کرده خوب نمی‌شده و مجبور شده به این طرف اعتماد کند و حالا در چنگش اسیر شده، مریدش شده، خلاصه کلی او را ترساندم و قضیه منتفی شد. 🔰مدتی بعد گذشت و محمد حالش بدتر هم شد و تصمیم گرفت با مادر خانمم به زیارت امام رضا(ع) برود. ادامه دارد... @sharh_hal
✍️ شاید هم رمال باشد (قسمت سوم)... 🔰 تا به مشهد رسیده بودند، آن آقا سید پیغام فرستاده بود که به فلانی بگویید چرا زنگ نزدی؟ زنگ بزن تا برایت دعا کنم و به او بگویید حتما زنگ بزند. 🔰 مادر خانمم که فشارها داشت طاقتش را تمام می‌کرد، کم کم می‌خواست نرم ‌شود که حالا یک زنگی بزنیم اما محمد با ناراحتی گفته بود، مادر جان ما آمده‌ایم، پیش امام رضا(ع) اگر صلاح باشد شفایم را از امام رضا(ع) می‌گیرم، این بابا دیگر کیست؟! 🔰 ماجرا را که خبر شدم، گفتم این برای ما یک بشارت است که ان شاء الله خدا به واسطه امام رضا(ع) محمد را شفا می‌دهد و قضیه ختم به خیر می‌شود؛ چون ولیّ خدا دنبال کسی نمی‌رود، او یک جا می‌ماند بقیه به او رجوع می‌کنند، در روایت است که مَثل امام مَثل کعبه است که بقیه باید سراغ او بروند، حکایت اولیاء خدا هم اینجوری است. اینکه این طرف که هی سراغ شما را می‌گیرد و اصرار می‌کند، و این سراغ گرفتن و اصرارش هم شاهدی بر ولیّ خدا نبودنش است و مطمئن هستم اهل ولایت شیطان است، الآن که محمد به دامن امام رضا(ع) پناه برده، او حساس و پیگیر شده تا محمد را از ولایت الهی خارج کند و ذیل ولایت خودش دربیاورد یعنی خبری لابد هست، اگر محمد به او اعتماد نکند و در اینجا در ولایت الهی بماند امید است که این پناه بردن، شفای محمد را همراه داشته باشد. 🔰 ماجرا گذشت و محمد از مشهد برگشت و بعد از دور دوم شیمی‌درمانی که نتیجه نگرفته بود، پرتو درمانی را هم شروع کرد، مدتی بعد مجدد آن آقا سید پیغام فرستاده بود که می‌دانم فلانی پرتو درمانی را شروع کرده، به او بگویید کارش دارد بیخ پیدا می‌کند، حتما باید به من زنگ بزند تا برایش دعا کنم. این بنده خدا طلبه هم که معرف سید شده بود حکایت‌هایی از اینکه سید واسطه شده و تا دعا کرده کسانی خوب شده‌اند می‌گفت! 🔰 من که از دست این بنده خدای طلبه شفا یافته، خیلی نارحت بودم که چرا این بختک را به جان خانواده همسرم انداخته و اطلاعات اینها را به این به ظاهر سید داده است و حالا هم خبردار شده بودم شماره این بختک را به برخی دیگر هم داده است، گفتم من دور اسم فلانی یک خط قرمز کشیدم دیگر هیچ کاری با او ندارم. 🔰اما مدتی بعد خودم هم کرونا گرفتم، خودم بودم و همسرم هردو مریض بودیم و هیچ کس را هم نمی‌توانستیم بگوییم که برای کمک به ما بیایید چون نگران بودیم برای خودش او بد باشد، یا بترسد و در رودروایستی قرار بگیرد، پسر یک ساله‌ام هم با ما بود اما شکر خدا مشکلی نداشت ولی نگه‌داری از او و همسر و خودم با حال مریضی خیلی خیلی سخت بود، مشکلات دیگری هم بود که خلاصه شرایط بسیار بسیار وخیمی برایم پیش آمده بود. 🔰 بعد از چند روز دیگر صلاح ندانستم به کسی نگویم و مادر خانمم و پدرم را مطلع کردم که ما کرونا گرفته‌ایم، از قضا این طلبه خط قرمز کشیده شده ما هم به واسطه مادر خانمم مطلع شده بود و این چند وقت خیلی به ما محبت کرد و غذا و... برایمان آورد و خط قرمز ما هم به خواست خدا بی‌رنگ شد! همه‌اش منتظر بودم تا بحث آن آقا سید را هم باز کند تا در موردش با او صحبت کنم اما چیزی نمی‌گفت، زمان گذشت تا اینکه ما هم به لطف خدا خوب شدیم و آن شرایط بسیار سخت را پشت سر نهادیم. ادامه دارد... @sharh_hal