به نظرم در کنار شوخیهایی که در مورد آراء باطله میکنیم، به پیام آن هم فکر کنیم.
این آقای آراء باطله خیلی حرفها دارد، اما نجیب است و ساکت، ناراحت است اما به انقلاب پشت نمیکند.
برای او و جبران تلخیهایی که این سالها کشیده است باید مجاهدانه تلاش کرد.
هدایت شده از تا مردم
چیزی شبیه معجزه بود.
🌸در یک صحنه جنگ نابرابر، تمامی دشمنان مردم، دست به دست هم داده بودند، میلیاردها خرج کردند. در یک طراحی کلان حتی مثل احمدی نژاد را هم در پازل خود تعریف کردند.
🌸اما سی میلیون انسان در این مبارزه، سالم و پیروز بیرون آمدند. بماند آن الباقی هم خیلی هایشان گلایه های به حقی داشتند.
اما حواسمان به این سی میلیون هست؟
🌸دیگر چه اتفاقی می توانست بیفتد که نیایند؟!
اوضاع خراب معیشتی
تحریم
رسانه های ضد مردم
ضعف شدید مدیریتی در کشور
اختلالات متعدد در روز رای گیری
کرونا
عده ای را هم که جماعت حرامی دم سفارت کتک زدند
🌸اما همه اینها را که دیدند زبان حالشان این بود
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا
این موانع، بی خیالشان نکرد، ننشستند، ضد انقلاب را هم در مقابل خود، خاضع کردند.
🌸با این سرمایه عظیم، شکست معنا ندارد.
باید این حضور مردم، حفظ شود، دولت منتخب باید تلاش کند این ظرفیت عظیم مردم را در اداره کشور به خدمت بگیرد، فن آوری مردم سالاری دینی را باید تولید کنیم.
🌸پیروز اصلی همه ملت، اعم از طرفداران رئیسی، همتی،رضایی، قاضی زاده و حتی آنهایی که رای سفید دادند، هستند.
#انتخابات_۱۴۰۰
#حماسه_مردم
@tamardom
هدایت شده از بر پا
معنای خرداد ۱۴۰۰
🔻اینکه بر اساس محاسبات کمی متوسط حضور مردم در تمام انتخابات های ریاست جمهوری قبلی حدود ۶۶.۸ درصد بوده و در این انتخابات به عدد ۴۸.۸ رسیده و این یعنی ۱۸ درصد از متوسط انتخابات های قبلی کمتر شرکت کرده اند، ظاهر ماجرا است.
اینکه این میزان شرکت کننده در انتخابات های ایران، نرم متوسط پذیرفته شده در دنیای امروز هست نیز ظاهر ماجرا است.
🔻آنچه برای من مهم است و در این چند روز منتهی به انتخابات تا الان مرا محو خودش کرده، معنای این انتخابات است. معنایی که حقیقتا اعجاب آور است. حدود ۴۹ درصد شرکت کرده اند و حدود ۵۱ درصد هم شرکت نکرده اند و حدود ۱۸ درصد هم ریزش آرا داشته ایم.
🔻آنانکه آمده اند چرا آمده اند؟ این حدود سی ملیون نفر واقعا چرا آمده اند؟ سفره هاشان که کوچک شده بود. بمباران تبلیغات ناامیدی هم که شده بودند. توسط بی بی سی و دبلیو سی های خارج، توسط عدالتخواه ها و خوحقیرپندارهای داخل، توسط نانجیبان پوششی و روکشی دولت پنهانکار و تنبل، توسط احمدی نژاد نمک به حرام و عمالش، خوب پس چرا آمدند؟ چرا فقط هجده درصد ریزش آرا؟ چرا؟
🔻من با رفقایم وقتی وارد کرمان شدیم، کارگری را دیدیم که بالای جرثقیل رفته بود که خودکشی کند از فشار، پیمانکارش هم در فشار بود. مردی را دیدم که بعد از شنیدن نطق آتشین مثل منی آمد و گفت ساعتها است از خجالت دارم در خیابان راه میروم، صاحبخانه ام گفته بروید بیرون، قاضی به نفعش حکم داده، اجاره را چند برابر کرده، الان نمیدانم چه کنم؟ کرمان محروم حدود ۵۷ درصد در انتخابات شرکت کرده بودند. یزد استان بومی اصلاحات و خاتمی، همین مقدار شرکت کرده بودند چرا؟ آنها را که نیامدند میتوانم تحلیل کنم، آنها که آمدند چرا آمدند؟
🔻توی صف انتخابات در قم از اول وقت سه ساعت معطل دولت بی خاصیت و دروغگو و فرسوده روحانی بودیم که بتوانیم رای بدهیم. عده ای رفتند جای دیگر، عده ای از جای دیگر آمده بودند اینجا، مردم سرگردان که کجا رای بدهند، کجا؟ در قم. خانه هایی را در قم میشناسم که خجالت میکشم واردش شوم، از نداری، از رنج همراه آبروداری، ۵۳ درصد شرکت کردند چرا؟ شب زنگ زدیم به دانشجویان در خارج کشور میگفتند صندوقها کمتر از سال نود و شش است در فلان کشور پهناور فقط دو صندوق بر خلاف همیشه، دولت خیلی گویا برایش مهم نبوده یا هر چه، نمیدانم، اراذل و اوباش هم کتک میزدند ایرانی ها را، فحش میدادند، تهدید میکردند، باز هم رای دادند چرا؟
🔻من به جوانانی که ساعتهای آخر با هیجان تلاش میکردند همتی رای بیاورد و انتخابات به دور دوم برود تا نگذارند جریانی که غلطش میدانند رای بیاورد غبطه میخوردم. امید میدادند، دیگران را راضی میکردند، با اینهمه عدم شفافیتهای حاکمان و با این همه نارضایتی شان از روال ها، اینها چرا پای کار آمده بودند چرا رای میدادند؟ این درصد آرای همتی برای من خیلی ارزشمند است خیلی معنا دار.
🔻به خدا اگر میشد جلوی موجودی سجده کرد غیر از خدا ، من جلوی ایران سجده میکردم. عجب هویتی عجب امتی، همه عالم و آدم ، همه اراذل و اوباش از منافقهای داخلی نمک به حرام تا یزیدهای خارجی همه خواستند اراده عمومی اینها، معنای مقاومت ندهد و این مردم مظلوم و زخم خورده باز هم پای کار آمدند. بچه ها این انتخابات با هجده درصد رای کمتر از متوسط همه انتخاباتها، برایم ارزشش از همه انتخاباتهای دیگر بیشتر بود. اینجا اراده عمومی بیش از هر زمان هویت مقاومت ایران را نشان داد. این را همه فهمیده اند، همه دنیا فهمید.
خدا را شکر حقیقتا شکر که در دامن چنین امتی زاییده شدم.
@ali_mahdiyan
جواب حمید رسایی به محمود احمدنژاد.👇
🔰 جناب احمدینژاد! حدود ۹ ماه پس از مشارکت ۹۸ درصدی مردم در همهپرسی جمهوری اسلامی در سال ۵۸ ، رفراندم قانون اساسی برگزار شد و میزان مشارکت در آن به ۷۵ درصد کاهش یافت.
بهمن همان سال در سومین انتخابات کشور که اولین انتخابات ریاست جمهوری بود، مشارکت مردم به ۶۷ درصد رسید!
آیا آن روز هم شما را رد صلاحیت کرده بودند که بخواهید عدم مشارکت مردم را به نام خود ثبت کنید؟!
اگر ادعای وزارت کشور دولت روحانی مبنی بر مشارکت ۴۸ درصدی این انتخابات توسط شورای نگهبان تأييد شود، مطابق منطق شما ما از مشارکت ۶۷ درصدی سال ۵۸ رسیدهایم به مشارکت ۴۸ درصدی آن هم پس از ۴۲ سال جنگ تحمیلی، تحریم، فشار بینالمللی و ۸ سال دفاع مقدس مردم در برابر هجمه روحانی و تیم غربگرایش، تازه شما هم طرف آمریکا، اسرائیل، منافقین و وطنفروشان پناه برده به غرب، بودید.
ظاهرا برادرها کسی کمک نکرده
عزیزان قبل و بعد از این حرکت برای ما که نباید فرق کنه!
الان برادرهای ما از نظر مالی توی فشار هستند و ما نباید بگذاریم همه فشار به چند نفر محدود بیاد.
هدایت شده از محمد تقی صرفی پور
بزرگواران
دیروز بنده افتخار اینو داشتم که نماینده جناب آقای رییسی در شعبه ۲۱۰ رای گیری استان قم واقع در محله کشاورز جنوبی,کوچه ی۷,مدرسه شهیدان پور محمدی باشم.
حدود ساعت۸شب یا همون ۸عصر بود که,خسته شده بود و اومدم بالای پله های ورودی رو به حیاط ایستاده م و به رفت و آمد مردم نگاه میکردم...
چند دقیقه ی از حضورم نگذشته بود که نگاهم به یه زباله گردافتاد, که یه گونی روی دوشش بودو وارد حیاط مدرسه شد.
دیدم داره میره سمت ماشینم,با کنجکاوی نگاهش میکردم و توی ذهنم داشتم به این فکر میکردم که شاید اطراف ماشین من یه بطری یا یه تیکه ضایعات دیده و میخوادبرش داره...........
در کمال ناباوری دیدم.گونی آبی رنگشو که پر از ضایعات بازیافتی بود و گذاشت کنار ماشینم و رو به سمت بنده حرکت کرد و در همین حال دست توی جیب بالای لباس پاره ش کرد و شناسنامه ش رو بیرون آورد و از کنارم رد شو ورفت انتهای صف تا رای بده....
مثل آدمی که آب یخ روش ریخته باشند توان حرکت نداشتم وفقط با چشمام نگاهش میکردم....
خیلی جالب اومد و رای هاشو داد و بدون هیچ جلب توجه ی برگشت که بره...
جلوشو گرفتم و ازش پرسیدم که تو چرا......؟
بهم نگاه کرد و گفت,اول آقای خامنه ی گفته و دوم اومدم تا به سید اولاد پیغمبر اعتماد کنم که شاید یکمی از مشکلات زندگیم کم بشه.با گلگی از دولت روحانی گفت,اینا یه نصف قدم برای من و امثال من برنداشتند و من هم باید تلافی میکردم و نمیومدم,ولی از آقای خامنه ی و مشکلات زندگیم خجالت کشیدم و اومدم تا رای بدم که انشالله اتفاقات خوبی بعد از این بیوفته,و خیلی مظلوم ازم خداحافظی کرد و رفت...
پاهام به زمین میخ کوب شده بودو داشتم به این فکر میکردم که من و امثال من کجان و این بزرگواراها کجان.....
روم نشد ازش عکس بگیرم و فقط تونستم یه دست برای خداحافظی براش بلند کنم....
عزیزان,دلم نیومد این خاطره رو که دیروز برام اتفاق افتاد براتون تعریف نکنم...
ولی به والله قسم,که عین واقعیت رو براتون تعریف کردم,و به همون خدا قسم که با خودم عهد کردم تا روزی که زنده هستم حتی برای یه لحظه پشت رهبرم و کشورمو هیچ وقت خالی نکنم....
سرتون درد آوردم...
بنده ی حقیر,منصور یوسف زاده....
🛑 آمار نهایی مشارکت مردمی استانها در انتخابات ۱۴۰۰
🔹 مشارکت ۵۳ درصدی مردم قم در انتخابات.
در استان فارس که پایینترین مشارکت در کشور را دارد.
روستای پدری ما، اکبرآباد کوار با قریب به ۸۰۰۰ نفر جمعیت، در ۴۵ کیلومتری شیراز، با مشارکت ۸۰ درصدی و رأی ۹۶ درصدی به آقای رئیسی گمان کنم رکورد دار کشور است. در ۹۲ در آنجا با همین شکل مشارکتی جلیلی رأی اول شد.
....
🔻به شرح حال بپیوندید:👇
@sharhe_hal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰خدمت کسانی که این کلیپ حضرت آقا را به کنایه به ایشان، با هیجان و ذوق منتشر میکنند:
۱. مشارکت ما نزدیک به ۵۰ درصد بوده است.
۲. نرخ مشارکت در شرایط کرونا به علت محدودیتها و بیماریها در تمام دنیا بین ۱۰ تا ۲۰ درصد کاهش یافته است.
۳. اگر دولت ناکارآمدمان، برگزاری انتخابات را به خوبی انجام داده بود، به احتمال قوی بین ۵ تا ۱۰ درصد مشارکت ما بالاتر میبود.
۴. این ناامیدی و کاهش مشارکت هرچه هست ماحصل عملکرد یک دولت غیرانقلابی و غربگرا است، ما حصل دور شدن از آرمانهای انقلاب است.
....
🔻به شرح حال بپیوندید:👇
@sharhe_hal
هدایت شده از شرح حال
✍️ حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع)...
🔰 اولین بار بود که به مشهد میرفتم، مشهد که چه عرض کنم از شیراز برای تفریحی یکی دو روزه به یاسوج رفته بودیم، صبح بود و قصد برگشت به شیراز داشتیم که به پدرمان اصرار کردیم کمی جلوتر هم برو، خواستیم کمی جلوتر رویم که مردی کنار جاده ایستاده بود، از او پرسیدیم این جاده به کجا میرود؟ مرد گفت: به اصفهان، قم بعد هم مشهد.
ما هم تا اسم مشهد را شنیدیم، سه برادری با پسرعمهام شروع کردیم پشت سر هم دست زدن و گفتن: مشهد، مشهد، مشهد...
🔰 آن مرد که نام مشهد را آورد، پدرم که انگار به دلش افتاده بود، به مادرم نگاه کرد و گفت چهکنم؟ پول و وسایل مسافرت طولانی را نداریم؟ مادرم گفت: برو، توکل بر خدا اگر هم نداشتی من النگوهایم را میفروشم. مادرم توکلش خیلی بالا است و آخرش النگوهایش را هم لازم نشد بفروشد اما همیشه نان این توکلش را میخورد و خدا هم تا حالا یاد ندارم رویش را زمین انداخته باشد.
🔰 عمهام که دختری نوجوان بود و پسرِ عمه بزرگم، هم با ما بودند، جالب اینکه پدرم برای اینکه پسرعمهام را به مشهد ببرد به مادر و پدرش هم زنگ نزد.
آن وقتها مثل الان نبود که بچهها رنگ دایی و عمه و... را هم نبینند، بلکه خیلی وقتها ما منزل آنها بودیم یا بچههای آنها منزل ما میماندند، خیلی از خاطرات کودکیام مربوط به داییها و عموهایم است و حالا هم به خاطر محبتهای زیادی که در بچگی به ما داشتند، آنها را خیلی دوست داریم و هرجور شده به آنها سر میزنیم.
🔰 ما بچهها که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم دست میزدیم و خوشحالی میکردیم، انگار دنیایی به ما داده بودند. شب شد و خوابیدیم اما خیلی شیطنت کردیم، پدرم که ناراحت شده بود، گفت فردا برمیگردیم میرویم شیراز، آنقدر ناراحت شده بودم که تا صبح زیر پتو گریه کردم و به امام رضا(ع) گفتم من میخواهم به مشهد بیایم.
🔰 صبح بابایم انگار نه انگار که دیشب چنین گفته بود، سوار ماشین شدیم و او هم خیلی راحت به راه ادامه داد، شادیم مضاعف شده بود و مثل اینکه دنیایی از دست رفته را دوباره به من داده بودند.
🔰 قم که رسیدیم نواری زیبا خریدیم که از اول تا آخرش قربان امام رضا(ع) میرفت و با او حرف میزد، آقاجون قربونتم ... ما هم هی با آن تکرار میکردیم، آقا جون قربونتم...
به مشهد که رسیدیم رسما احساس میکردم امام رضا(ع) به استقبالمان آمده است اما نمیدانستم چگونه این احساس را بیان کنم، به حرم رفتیم و کنار ضریح بودم، پدرم ما را فرستاد و گفت بروید پیش ضریح، پدرم خیلی حساس نبود و به ما آزادی زیاد میداد و همه خوشیها در همین آزادیها بود، تا حالا نشده است که بخواهم کاری بکنم و ایشان مخالفت کنند، البته نظرشان را به صورت مشورت میدهند اما همیشه فرصت تجربه را به ما میدهند، شاید این از مهمترین تجربههای ۳۰ ساله معلمی و تربیت کودکان توسط او باشد که با وسواس نشان ندادن نه زندگی را به خودش و نه به ما تلخ نکرده است.
🔰 جمعیت زیاد بود و من کودکی که تازه قدم به کمر مردها میرسید. هرچه تلاش کردم نتوانستم حتی به ضریح نزدیک هم شوم، مانده بودم چه کنم؟ بازهم تلاش و تلاش و باز هم بیفایده! خیلی ناراحت بودم.
در عالم بچگیام به حضرت گفتم: آقاجان هیچی از شما نمیخواهم فقط راهم را باز کن، میخواهم راحت ضریحت را بگیرم.
امام رضا(ع) صدای همه ما را میشنود اما به همه جواب نمیدهد، باید کودک شد، کودکها با تمام وجود و خالصانه با آقا حرف میزنند و واقعا باور دارند که آقا صدایشان را میشنود و به آنها پاسخ میدهد.
📌در همان لحظه دو خادم جمعیت را از پشت سر من کنار زدند، همه را کنار میزدند الا من و همینطور زائران را کنار زدند تا من به ضریح رسیدم، مانده بودم جریان چیست؟ اینها چرا با من کاری ندارند؟ به ضریح که رسیدم به فاصله نیممتر از هر دو طرف را بستند و پشت سرم نشستند و مشغول شستن زمین شدند، گفتند: اینجا خون ریختهاست و باید طاهر شود، عجله هم نمیکردند. حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع).☺️
@sharh_hal
✍️ کاندیداهایی که بدترینهای امت هستند...
🔰 در سفارش امام صادق(ع) به یکی از اصحابشان به نام "ابینعمان" آمده است:
🔹مبادا بخواهی که سر و رئیس باشی که دم و دنبالهرو میشوی
🔸«لَا تَطْلُبَنَّ أَنْ تَكُونَ رَأْساً فَتَكُونَ ذَنَباً» [۱]
🔰 ایام انتخابات که میشود به این و آن زنگ میزنند، وعده میدهند، پول خرج میکنند، اظهار دوستی و محبت میکنند تا جماعتی دورشان جمع شود و به کمک آنها از مردم رأی بگیرند.
میخواهند رئیس باشند، دنباله رو میشوند.
🔰 دوستی میگفت در ایام انتخابات دیدم هیچکدام از کاندیداها در نظرم شایستگی لازم را ندارند، به همین خاطر تلاش کردم بنده خدایی که به نظر میرسید، گزینه خوبی برای نمایندگی باشد را دعوت کنم تا در انتخابات حاضر شود؛ به دیدارش رفتم اما هرچه کردم نتوانستم او را راضی کنم و در آخر این حدیث از امام صادق را برایم خواند که:
🔹 «ملعون است کسی که خود را رئیس معرفی میکند، ملعون است کسی که برای رئیس شدن تلاش کند، ملعون است کسی که حتی به فکر ریاست باشد.»
🔸«مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ.» [۲]
🔰 این روزها که موقع انتخاب ما است، اگر درست انتخاب نکنیم نباید هم انتظاری برای تغییری در اوضاع داشته باشیم؛
اسمها مهم نیست یک روز بازار اصلاح طلبی یا اعتدالگرایی داغ است به این نام، روز دیگر بازار اصولگرایی داغ است با آن نام میآیند، این ما هستیم که باید درست انتخاب کنیم؛
آن نمایندهای شایسته است که برای آمدنش به صحنه، باید تلاش کرد.
🔹شخصی به نام "مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّاد" میگوید نزد امام رضا(علیه السلام) نام فردی را بردم و گفتم او ریاست طلب است.
حضرت فرمودند: «اگر دو گرگ درنده به گله گوسفندان هجوم آورند- گرگى از اين سو و گرگى از آن سو- در حالى كه چوپان هم حاضر نباشد، خسارتش کمتر از خسارتی است که ریاست طلبی به دین انسان میزند»
🔸 «مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَةِ.» [۳]
🔰 اگر دیدیم کسی برای رئیس شدن خودش دست و پا میزند و پول خرج میکند با او به جایی نمیرسیم.
📌اگر دیدید کسی دوست دارد مردم دنبال او راه بیافتند، دوست دارد مسئول شود، بدانید او به صلاح این مملکت و مردم کار نخواهد کرد.
🔹 "محمد بن مسلم" نقل میکند، شنيدم امام صادق (عليه السلام) فرمود: گمان نكنى كه من خوبان و بدان شما را نميشناسم؟! چرا بخدا كه بدترین شما كسى است كه دوست دارد پشت سرش راه روند، و بناچار یا بايد دروغگو باشد و يا ناتوان در رأى و تصمیم.
🔸«أَ تَرَى لَا أَعْرِفُ خِيَارَكُمْ مِنْ شِرَارِكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ وَ إِنَّ شِرَارَكُمْ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُوطَأَ عَقِبُهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ كَذَّابٍ أَوْ عَاجِزِ الرَّأْيِ» [۴]
.............................
📝 ارجاعات:
[۱] الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج ۲؛ ص: ۳۳۸. [۲] همان؛ ص: ۲۹۸. [۳] همان؛ ص: ۲۹۷. [۴] همان؛ ص: ۲۹۹.
.......................
🔺به شرح حال بپیوندید:👇
@sharhe_hal
✅ آقای رئیسی فرمودند که سامانهای راه خواهند انداخت برای جذب ایدههای مختلف؛
حقیر در زمینههای مختلف ایدههایی دارم که ان شاء الله با شما دوستانم در میان میگذارم تا یا خود شما، آنها را کامل و حتی عملی کنید یا با پیشنهادهای تکمیلیتان به بنده این ایدهها را کامل کنیم.👇
✍ایده برای سامان دادن به بازار میوه(قسمت اول)...
🔰 روال کار رسیدن میوه به دست مصرف کننده چنین است که کسانی که معمولا خود غرفهدارهای میدان یا سردخانهدارها هستند، به عنوام بارخر، محصول باغدار را از خود او مستقیم میخرند و به میدان میآوردند و در میدان به میوه فروش میفروشند و بعد به دست مصرف کننده میرسد، یعنی ۳ واسطه وجود دارد: بار خر، غرفهدار میدان، میوه فروش.
در این میان عمدتا هم سود اصلی را بارخر و میداندار میبرند، چون پول نقد زیاد دارند، باغدار هم لنگ پول است، میوه او را حتی به صورت پیش خرید، یا خرید و انبار در سردخانه میخرند و در وقت مناسب به بازار عرضه میکنند.
ایده اول: مربوط به مرحله فروش به بارخر است که میادین کوچکی با امکانات غرفه و باسکول برای عرضه میوه باغدار در همان روستاهای تولید میوه، بوجود آید تا باغدار در یک شرایط رقابتیتر با وجود مشتری بیشتر بتواند محصول خود را بفروشد.
در حال حاضر در روستای نوروزان شهرستان کوار اجرای این ایده را دیدهام و در این روستا سه میدان بارفروشی وجود دارد و بارخرهای متعدد به این میادین مراجعه میکنند و باغدار محصول خود را که به آنجا آورده با حضور چند مشتری مختلف به فروش میرساند و مردم محلی اطراف و یا میوه فروشها هم برای تهیه میوه به صورت صندوقی به این میدانهای کوچک مراجعه میکنند و محصول خود را مستقیم از باغدار میخرند، مثلا بنده هفته گذشته تقریبا با یک سوم قیمت میوهفروشی از این میادین میوه خریدم.
به این شکل میوه حداقل در روستاهای اطراف عوض رفتن به میادین اصلی میوه تره بار با حذف یک واسطه که غرفهدار میدان میوه و تره بار باشد بدست مصرف کننده میرسد و این در کاهش هزینه رفت و آمدها و خرابی میوه در نقل و انتقالها و در آخر قیمت میوه مؤثر است.
✍ایده برای سامان دادن به بازار میوه(قسمت دوم)...
ایده دوم: مربوط به حلقه دوم یعنی عرضه میوه در میادین میوه و تربار است، که البته برای مرحله قبل هم قابل تعمیم است.
در حال حاضر بار فروشها یا بار خود را با سود کم به غرفهدار میفروشند و غرفهدار با افزودن سود خوبی محصول را به میوه فروش میفروشد، یا اینکه بار فروش بار خود را به غرفهدار میدهد و او هم با گرفتن یک حق کمیسیون برایش میفروشد، متأسفانه در حالت دوم، خیلی وقتها غرفهدارها با تبانی با یکدیگر بار را نگه میدارند تا دیگر مشتری برایش پیدا نشود، بعد در وقتی که مشتری نیست به کسی که با او هماهنگ هستند از غرفه دیگر میفروشند و کمیسیون خود را میگیرند و آن غرفهدار دوم محصول را در ساعتی دیگر با قیمت خوب به مشتریهای خود میفروشد.
برای سامان دادن این وضعیت میشود:
اولا بایست تعداد میادین اصلی را بیشتر کرد، تمرکز عرضه در شرایط فعلی برای تعادل قیمت بهتر است اما تکثر عرضه به زمینه بند دوم پیشنهاد برای تعادل قیمتها بهتر میشود.
ثانیا سامانههایی مشابه اسنپ فود در میادین بوجود آید که هر غرفه دار حقیقی یا حتی غرفهدارهای مجازی بتوانند با عرضه محصول خود و قیمت آن با تناژهای مشخص میوه خود را یه میوهفروش یا مصرف کننده اصلی عرضه کنند، این جور با شفاف شدن قیمتها در ولو بخش اندکی از غرفههای عضو این سامانه میدان تره بار، قیمتها در خود میدان و میوه فروشیها متعادل و هماهنگ میشود و به مرور غرفهها برای حفظ مشتری و اعتبارشان دقتهای لازم برای کیفیت و... را بیشتر و بیشتر رعایت میکنند، اینطور از این جهنم بازار و رفت و آمد درون میادین میوه و تروبار هم کاسته میشود و بیشتر پیکهای موتوری یا ماشینی هر غرفه محصولات خود را برای مشتری ارسال میکند.
این کار را برای بازارهای دیگر هم میشود کرد مثلا بازار ماهیفروشها که انسان آخرش هم نمیفهمد کدام مغازه چه ماهی و با چه قیمتی داشت، سامانههایی باشد که نشان دهد چه ماهیهایی با چه قیمتی وجود دارد و با اعمال فیلترهای مختلف مصرفکننده بتواند به محصول مد نظر خود برسد.
حالا اگر هم بخواهد مستقیم مراجعه کند گزینههای بررسی مستقیم او مشخص است و کار برای او راحت است.
✍ایده در سطح راهبرد کلان...
🔰در باب ایده برای مدیریت اجرایی، سطوح مختلفی برای گرهگشایی و حل مسائل وجود دارد.
مثلا ایده قبل در بحث خرد و یک مورد جزئی بود.
اما گاهی برخی ایدهها مربوط به راهبردهای کلان است.
یک ایده اساسی که در همه وزارتخانهها و سطوح دولت، میتواند بسیار گرهگشا باشد، این است که:
✅ دولت قبل از اینکه به «چه کند؟» فکر کند، اولویت خود را بر فکر کردن در مورد «چه نکند؟» بگذارد.
خیلی کارها است که دولت انجام میدهد و هزینه برای دولت دارد و جز دردسر برای مردم و دولت فایده دیگری ندارد.
اگر این «چه نکندها» توسط مردم و کارشناسها مشخص شود و بار آنها از دوش مردم و دولت برداشته شود، فضای موسع و راحتتری برای «چه کندها» بوجود میآید، چون انرژیها آزاد میشود.
برای این کار باید جرأت به خرج داد و انقلابی عمل کرد و اول هر کاری چرایی و ضرورت آن را بررسی کرد و در کفه هزینه و منفعت گذاشت تا ببینیم ارزش انجام دارد یا خیر.
مثلا:
👈فرض کنید در تعویض پلاک هنگام خرید و فروش ماشین آیا ضرورت دارد حتما پلاک جدید صادر شود یا هرکس که گواهینامه دارد و صاحب خودرو میشود میتواند تا زنده است یک پلاک اختصاصی داشته باشد؟
👈ثبت سند خودرو در دفتر ثبت اسناد آیا لازم است؟ یا همان برگ سبز کافی است؟ منفعت آن به هزینههایش میارزد؟!
👈و همینطور در باب مجوزهای مختلفی که دولت داشتن آنها را در کارها لازم میداند...
✅ و صدها بلکه هزاران کارهایی که ممکن است جزو «چه نکندها» باشد و با آزاد شدن مردم و دولت از بند این کارهای بیفایده انرژی دولت و مردم بتواند به نحو احسن بر «چه کندهای لازم» متمرکز شود.
آمار مشارکت استان فارس در تصویر زیر از خبرگزاری ایرنا (۴۸٪) متفاوت از آمار مشارکت تصویر مربوط به آخرین خبر است.👇🤔
با بررسی که کردم، آمار آخرین خبر (۳۲٪) مربوط به شهر شیراز است و آمار ایرنا استان فارس است.