eitaa logo
شرح حال
1.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
140 فایل
کانال شخصی حمیدرضا باقری - طلبه (مقطع درس خارج) - نویسنده (کتاب‌های آقا‌روح‌الله - حاج‌آقا روح‌الله - لِله و...) @hamidreza_baghery کانال‌های دیگر بنده👇 https://eitaa.com/ayat_va_revayat https://eitaa.com/sharhehal_hoze
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ شاهدی از رویکردهای اقتصادی شهید بهشتی و بنی‌صدر در متن مذاکرات قانون اساسی... 🎬 در مناظره اقتصادی اخیر دکتر غنی‌نژاد و پرفسور درخشان، دکتر غنی‌نژاد مدعی شدند که قانون اساسی ما متاثر از رویکرد چپ اقتصادی آقایان بنی‌صدر و شهید بهشتی و امثال این افراد، پایه آن اشتباه گذاشته شده است. 📌 مستند ایشان هم مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی بود. خوب بود ایشان کمی این ادعای خود را مستندتر نشان می‌دادند که از کجای این مذاکرات و صحبت‌های طرفین این مطلب برمی‌آید. 📌برای روشن شدن مطلب خوب است، یکی از مهم‌ترین بندهای قانون اساسی که محل دعوای جدی رویکرد چپ متمایل به دولتی کردن همه چیز و رویکرد لیبرال متمایل به خصوصی‌ کردن و برداشتن همه انحصارهای دولتی است را در مشروح مذاکرات قانون اساسی بررسی کنیم. 📌 در جلسه ۳۳‌ام مذاکرات قانون اساسی در تاریخ ۵ مهر ۱۳۵۸ بحث از اصل ۶۶ قانون اساسی مطرح می‌شود و ابتدا اصل پیشنهادی اولیه را شهید بهشتی می‌خوانند: 👈 «اصل 66- دادن امتياز تشكيل شركت‏ها و مؤسسات در بخش عمومي، و اعطاي انحصار در امور تجاري و صنعتي و كشاورزي و معادن و خدمات ممنوع است مگر در موارد ضرورت با تصويب مجلس شوراي ملي.» 📌در ادامه مهم‌ترین نقدها و خلاصه‌ای از توضیحات افراد در این مورد را ذکر خواهم کرد. @sharhe_hal
شرح حال
✍️ شاهدی از رویکردهای اقتصادی شهید بهشتی و بنی‌صدر در متن مذاکرات قانون اساسی... 🎬 در مناظره اقتصاد
✍️ شاهدی از رویکردهای اقتصادی شهید بهشتی و بنی‌صدر در متن مذاکرات قانون اساسی... (قسمت دوم) 📌در بررسی مذاکرات قانون اساسی ذیل اصل 66 مربوط به انحصار داشتن یا نداشتن دولت و مجموعه‌های خصوصی در امور مختلف، بعد از قرائت اصل پیشنهادی: 🔻 در ابتدا شهید آیت تفصیلی قائل می‌شوند که اگر انحصار دادن به خارج باشد کار درستی نیست ولی اگر انحصار برای دولت باشد جایز است و اگر بخواهد انحصار برای یک شرکت خصوصی باشد باز کار درستی نیست. 🔻 در ادامه نیز همین نظر مورد قبول می‌افتد و بنی‌صدر در تایید اینکه لازم است لفظ خدمات هم در متن قانون باشد، می‌گوید: «مثلا انحصار مستشار بدهد به نظاميان آمريكايي، نمي‏شود اينجا خدمات را اضافه كرده‌‏ايم. خدمات تنها مستشار هم نيست، تمام كارها مثلا بانك خدمات است، تجارت خدمات است، مراكز تفريحات ورزشي خدمات است، همه اينها خدمات است، فرهنگ خدمات است، مستشاران را از باب مثال آوردم...، اين انحصار خدمات دادن در آن زياد فساد پيدا مي‌‏شود اين است كه ما اينجا اضافه كرديم حالا اگر بگوييد اين ابداً ممنوع است ... به حكم ضرورت ما به خيلي از چيزها فعلا محتاجيم و قراردادهايي پيش مي‌‏آيد كه بايد منعقد گردد. 🔻 در ادامه شهید بهشتی توضیحی می‌دهند که انحصار هم نسبی است و لازم نیست حتما برای یک نفر باشد بلکه برای چند نفر هم باشد باز فقط با اجازه مجلس این انحصار امکان دارد. 📌بعد از آن آقای حسین هاشمی می‌گوید بیاییم اجازه مجلس را هم قید و بند بزنیم که مثلا حتی اگر مجلس هم ضرورتی تشخیص داد ما قید بزنیم که این اجازه فقط برای مثلا پنج سال است تا در دوره بعد مجلس مجددا برای این اجازه و ضرورت تعیین تکلیف شود و اگر چنین نکنیم عملا راهی برای تحت استعمار درآوردن کشور با تصویب یک مجلس باز می‌شود. 🔻اما شهید بهشتی با او مخالفت می‌کنند! ایشان در این مورد توضیح می‌دهند: 👈 خيلي مشهود است كه ما فعلا بنا را گذاشته‏‌ايم روي اسارت الفساد در آينده، يعني ما از بس در گذشته مجلس شوراي ملي قابل اعتماد نداشته‏ايم و مجلس شوراي شاهنشاهي داشتيم به جاي شوراي ملي و ديگر مجلس سنا هم مكمل آن بود و آنچنان را آنچنان‏تر كرده بود از بس دچار رنج گذشته بوديم حالا هر قدر هم بخواهيم به آينده خوش‏بين باشيم برايمان دشوار است. آخر آن نمايندگان، دويست و پنجاه نفر، دويست و هفتاد نفر يا سيصد نفري هم كه ان شاء الله قرار است دو سه ماه ديگر انتخاب بشوند آنها هم نمايندگان ملتند و اكثريت آنها مي‏توانند حافظ مصالح و منافع ملت باشند چون اين بيم و نگراني را داريم مي‏خواهيم در قانون اساسي آن قدر قيد و بند بگذاريم كه اين خيانت‏ها پيش نيايد ولي عنايت بفرماييد كه قيد و بند زياد سبب مي‌‏شود ميدان عمل مجالس آينده هم محدود بشود و چه بسا در محدوديت‏هاي بيش از حد هم زيان‏‌هاي فراواني باشد كه قابل تحمل براي ملت ايران نباشد حالا چه بايد كرد كه هم ملت و هم نمايندگانش در اينجا نسبت به آينده خوش‏بين باشند، چه عرض كنم. 🔻 بعد از آن آیت‌الله مکارم در تایید شهید بهشتی توضیح می‌دهند که آن آقایان به جنبه دفع ضرر توجه می‌کنند ولی به جنبه جلب منفعت توجه نمی‌کنند که مثلا اگر لازم دیدیم از باب اضطرار انحصار واردات گوشت را به یک موسسه داخلی بدهیم مشکل کشور حل می‌شود نباید این منفعت را دفع کنیم! 🔻اما شهید بهشتی اصلاح می‌کنند که در مورد انحصار دادن به دولت فکر نمی‌کنم کسی اختلاف داشته باشد که گاهی لازم و مصلحت است یک صنعتی مثلا در انحصار دولت باشد «ولي در مورد انحصار شخصي، به طور كلي دوستان اين نگراني را دارند كه درست است كه انحصارات شخصي ممكن است فراواني را به بار آورد ولي از نظر ديگر هم سرمايه‏داري كشنده، راهش را به جامعه و اقتصاد باز مي‏كند، اين را هم بايد توجه كرد.» 📌ادامه دارد... @sharhe_hal
✍️ شاهدی از رویکردهای اقتصادی شهید بهشتی و بنی‌صدر در متن مذاکرات قانون اساسی... (قسمت سوم) 📌 در ادامه آقای طاهری اصفهانی می‌گویند: انحصار اساساً خلاف اسلام است. اما شهید بهشتی قید می‌زنند: البته غير از انحصار برای دولت. سپس کمی بعد می‌گویند: «به ذهن مي‏آيد كه ما اگر بتوانيم انحصارات غير دولتي را مطلقاً اينجا ممنوع بكنيم اين به آن مسير اقتصاد مصون از انحصار طلبي‏هاي سرمايه‏داري نزديك‏تر باشد.» در ادامه بنی‌صدر می‌گوید شما انحصار برای بخش خصوصی را کامل نفی می‌کنید و«بخش خصوصي كه هميشه داخلي نيست گاهي فرض كنيد در پتروشيمي بخواهيد قراردادي ببنديد و طرف حاضر نمي‏شود و مي‏گويد بايد بازار دست من باشد، يا شما بايد بگوييد كه اصلا اين‏گونه قراردادها را نمي‏بنديم يا اگر مي‏بنديد چنين موردي را هم پيش‏بيني بكنيد، البته صرفه استقلال ما به اين است كه از پيش بگوييم نه، چنين قراردادهايي را نمي‏بنديم و آنها هم بدانند حتي انحصار بازار را هم به آنها نمي‏دهيم اگر قصد اين است بايد بحث بيشتري شود...» 📌 سپس شهید بهشتی توضیح می‌دهند: اينجا صحبت استقلال كشور است نه تنها در برابر خارج بلكه در برابر متنفذين سرمايه‏دار داخل هم بايد مصالح اقتصادي توده مردم و ملت و ناس را مصون نگه داشت. 📌 در اینجا دكتر گلزاده غفوري عنوان می‌کنند: «ما بايد در مقررات خودمان روح اسلام را در رابطه با انسان‏ها در نظر داشته باشيم هر انحصاري مستلزم محروميت ديگران است بنابراين همان‏طور كه در جلسه گفتم انحصار را فعلا كنار بگذاريم چون با روح اسلامي قابل تطبيق نيست ولو به قول ايشان جلب منفعت را در بر داشته باشد، ما اين‏گونه منفعت را نمي‏خواهيم و هدف انساني داريم.» و آقای تهرانی اضافه می‌کنند: «در اسلام هيچ‏گونه انحصارگري نيست يكي از ادله‏اش اين است كه لازمه هر انحصاري منع ديگران است منع ديگران از معاملاتي كه در شرع مقدس جايز است خوب مي‏دانيد معني‏اش اين است كه ما حلال خدا را حرام مي‏‌كنيم و حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرامش هم همين جور است لذا ما اين انحصار را برداشتيم و در قلمرو بخش عمومي يعني آنهايي كه مربوط به بخش عمومي است يعني معادن، نفت كه دولت استخراج مي‏كند، راه آهن كه اگر به دست بخش خصوصي بيفتد براي اجتماع مضر است و پست و تلگراف و اين جور چيزها بخش عمومي است نه تجارت و نه زراعت و اين حرف‏ها كه بگوييد جلو مردم را نمي‏شود گرفت، در قلمرو بخش عمومي، دادن امتياز تشكيل شركت‏ها و مؤسسات در امور تجارتي، صنعتي به افراد و بخش‏هاي خصوصي ممنوع است يعني دولت خودش به وسيله شوراها يا تعاوني‏‌ها اينها را بايد اداره كند نه اين‏كه به افراد خاصي داده بشود كه مجتمع در مضيقه بيفتد مثلا راه آهن را به بخش خصوصي دادن، مجتمع را در مضيقه مي‏‌اندازد. نفت و ذوب آهن و صنايع مادر همين‏طور است...» 📌 در اینجا شهید بهشتی اشکال می‌کنند: «تا آن حدي كه آقاي تهراني بيان داشتند آزاد گذاشتن مطلق مردم در بخش خصوصي خوب اين يك طرز فكر است و در مقابلش اين‏كه نه، در آنجا هم مقتضاي ولايت و حكومت دولت اين است كه اگر نمايندگان ملت، قوة مقننه در آينده ترجيح داد و تشخيص داد كه در يك شاخه خاص انحصار دولتي باشد اشكالي نداشته باشد.» و در ادامه نیز ناظر به اشکالی که آیت‌الله صافی می‌کنند مبنی بر اینکه امر ولایت نیاز به قانون اساسی ندارد ایشان توضیح می‌دهند: «فرق است بين قانون اساسي و قوانين ديگر، قانون اساسي دست دولت‏‌ها را در بعضي جاها مي‏‌بندد، يعني قانون اساسي مقداري از ولايت آينده را محدود مي‏‌كند.» @sharhe_hal
📌بعد از آن نیز ناظر به برخی اشکالاتی که در همین رابطه مطرح می‌شود شهید بهشتی این بحث را جمع بندی می‌کنند که گاهی دولت مثلا به هزار نفر، به پانصد نفر يك پروانه كسبي مي‏‌دهد و برای بیش از آن محدودیت ایجاد می‌کند «اينها خطري ندارد اما برحسب تجربه تاريخي، دادن انحصار يك رشته اقتصادي به يك شركت يا يك گروه يا يك فرد، از آن چيزهايي است كه راه را براي سرمايه‏داري ستمگران تا حالا در دنيا باز كرده است.» «دولت بدون تصويب مجلس فعاليت‏هاي مربوط به اقتصاد عمومي را به واحدهاي خصوصي ندهد، منظور اين است. ببينيد اداره راه آهن از قم به تهران را دولت مي‏دهد به يك شركت خصوصي، كه اين راه آهن را با قيمت‏‌هايي كه معين مي‏‌كند خودش هم نگهداري بكند و هم بهره‏برداري كند طبق يك قراردادي مي‏گوييم اگر دولت خواست هم نگهداري بكند و هم بهره‏برداري كند طبق يك قراردادي مي‏‌گوييم اگر دولت خواست اين كار را بكند بايد با تصويب مجلس باشد بدون تصويب مجلس نمي‏تواند چنين قراردادي را با يك فرد يا شركت خصوصي منعقد كند. مثال ديگر كار پست است، يك وقت نامه‏‌رسان‏‌ها كارمند دولت يا شركت دولتي هستند يك وقت است نه، مي‏‌دهد به يك واحدي توزيع نامه‏‌ها را به عهده مي‏گيرد الان مي‏دانيد در ايران يك واحد پست سريع اين جوري وجود دارد كه خصوصي است مي‏‌گوييم چنين اجازه‏اي در بخش عمومي بايد با تصويب مجلس باشد كه در آن سوء استفاده نشود. 📌 در ادامه شهید آیت تذکر بسیار مهمی می‌دهند: «گاهي اوقات دادن امتياز انحصار ممنوع است ولي سبك مملكت طوري است كه خود بخود در كشورهاي سرمايه‌داري انحصار بوجود مي‏آيد البته در بحث اقتصاد بايد پيشبيني بشود كه ما كاري بكنيم كه عملا انحصار بوجود نيايد ولو اينكه قانوناً ممنوع باشد.» اما توجهی به آن نمی‌شود و بحث‌ها در مورد این اصل به اتمام می‌رسد. @sharhe_hal
شرح حالی از نگاه اطرافیانم به طلبه‌ها!😁😁 @sharhe_hal
اون سوال رو توی هر مقطعی از تاریخ ممکن بود از هر کدام از انبیاء و اوصیاء و اصحاب و انصارشان بپرسند! این مضامین را به من حقیر که خوب است به انبیاء و اولیاء هم گفتند هیچ اشکالی ندارد مهم این است که کار من مهم‌ترین کار دنیا است، حتی اگر دیگران ندانند. 👈 «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَآ إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»(فصلت - ۳۳) چه سخنی بهتر است از سخن كسی كه به سوی خدا دعوت كند و كار شایسته انجام دهد؟ و گوید: من از تسلیم شدگان [در برابر فرمان‌ها و احكام خدا] هستم‌. @sharhe_hal
✍️ حكايتى از دوره نوجوانى‏ شهید مطهری... 📝 شهید مطهری در کتاب «اسلام و نیازهای زمان» داستانی از دوره نوجوانی خود نقل می‌کنند که خواندش برای طلبه‌های مقدمات یا کسانی که در این روزهای به ظاهر سخت، فکر طلبه شدن به سرشان زده است، بسیار مفید است: 👈 «من در سنين چهارده پانزده سالگى بودم كه مقدمات كمى از عربى خوانده بودم. بعد از واقعه معروف خراسان بود و حوزه علميه مشهد بكلى از بين رفته بود و هركس آن وضع را مى‏‌ديد مى‏‌گفت ديگر اساساً از روحانيت خبرى نخواهد بود. جريانى پيش آمده بود كه احتياج به نويسندگى داشت. از من دعوت كرده بودند. مقاله‏‌اى را نوشتم. مردى بود كه در آن محل رياست مهمى داشت. وقتى آن مقاله را ديد، يك نگاهى به سر و وضع من انداخت. حيفش آمد، ديد كه من هنوز پابند عالم آخوندى هستم. شرحى گفت، نصيحت كرد كه ديگر گذشت آن موقعى كه‏ مردم به نجف يا قم مى‏‌رفتند و به مقامات عاليه مى‏‌رسيدند، آن دوره از بين رفت، حضرت امير فرموده است بچه‏‌تان را مطابق زمان تربيت كنيد. و بعد گفت: آيا ديگران كه پشت اين ميزها نشسته‏‌اند شش تا انگشت دارند؟ و حرفهايى زد كه من آن فكرها را از مغزم بيرون كنم. البته من به حرف او گوش نكردم. بعد به قم رفتم و مدت اقامتم در قم ۱۵ سال طول كشيد. بعد كه به تهران آمدم، اولين اثر علمى كه منتشر كردم كتاب اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمايندگى مجلس رسيد و مردى باهوش و چيز فهم بود و در سنين جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغيير حالى در او پيدا شد. تقريباً در حدود ۱۸ سال از آن قضيه گذشته بود كه اصول فلسفه منتشر شد و يك نسخه از آن به دستش رسيد، و او يادش رفته بود كه قبلًا مرا نصيحت كرده بود كه دنبال اين حرفها نرو. بعد شنيدم كه هرجا نشسته بود به يك طرز مبالغه آميزى تعريف كرده بود. حتى يك بار در حضور خودم گفت كه شما چنينيد، چنانيد. همان جا در دلم خطور كرد كه تو همان كسى هستى كه ۱۸ سال پيش مرا نصيحت مى‏‌كردى كه دنبال اين حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف تو را گوش مى‏‌كردم الآن يك ميرزا بنويسى پشت ميز اداره‏‌اى بودم، در حالى كه تو الآن اينقدر تعريف مى‌‏كنى.» @sharhe_hal
خاطرات هادی غفاری.png
127.1K
خاطره‌ای از هادی غفاری در مورد حضور نیروهای آمریکایی در صنایع هلیکوپتر سازی اطراف اصفهان در سال ۱۳۵۷ پیش از پیزوزی انقلاب. @sharhe_hal
آقا محمد سجاد جهانگیری از طلبه‌های خوب مشهدی مقیم قم که امروز مورد سوء قصد قرار گرفته‌اند و گفته شده حالشان مساعد نیست، از دعا و حمد شفا فراموش نشوند.