ثبت نام حوزههای علمیه شروع شده، همزمان یه سری حملات به طلاب هم شروع شده، واقعا نمیشه گفت همه این برنامهها رو دشمنان مستقیما برنامه ریزی کردند، ظاهرا اصل کار، کار خود خداست، دشمنا عرضه ندارن همه برنامه رو کامل اجرا کنند دیگه خدا خودش یه جاهایی برنامه رو کامل میکنه.
اونی که زد غلط کرد زد، باید مجازات بشه ولی الحمد لله که زد، خداوند خواست که بتونه بزنه.
از برکات این زدن همزمان با ثبتنام حوزه اینه که کسی که بخواهد برای پست و مقام بیاد میزنه کنار، میترسه، کسی که خالصانه برای خدا میخواهد بیاد میاد و از همون اول آماده هزینه دادن هست.
حوزه چقدر باید تلاش میکرد تا یک چنین پالایشی از ابتدای جذب طلبه داشته باشه؟!
«وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»
@sharhe_hal
هدایت شده از نگاشته
✏️اگر چند دقیقه قبل از این حادثه،
جوان غیور سبزواری به آن دختر تذکر میداد خواهرم حجابت رو رعایت کن؛
احتمالا با یکی از این واکنشها روبرو میشد:
«به تو چه عوضی،
موی خودمه،
به تو چه ربطی داره،
تو چشاتو ببند،
دوست دارم آزاد باشم!»
اما وقتی که مورد تعرض چند هوسباز قرار گرفت،
آن جوان غیور نگفت:
«جون خودمه،
به من چه ربطی داره،
اون پسرا آزادن هر کاری بکنن...»
آره،
فَرقه بین آزادی عوضیها
با آزادگی غیرتیها...
#حجاب
#غیرت
#حمیدرضاالداغی
#امر_بمعروف_نهی_ازمنکر
✍️#محمدجوادمحمودی
@negashteh | نگاشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافی بود این حرفهای فرخنژاد را کسی که با حزب و جریان آنها نیست میگفت تا کوچک و بزرگشان زبان باز میکردند و آتش نفرت عمومی از او را در همهجا میپراکندند.
کافی بود فیلم یک جوان به ظلم سلاخی شده از خودشان داشتند تا یک کشور را برای مطالبه خون او تاراج کنند.
همانها که وقتی یک جوان به خاطر غیرت شهید شود، احساساتشان جریحهدار نمیشود، دستشان به قلم نمیرود، احساس خطر نمیکنند ولی برای یک ظرف ماست وارونه شده...
@sharhe_hal
🔰 معرفی کتاب گوهر صبر
خانم گوهرالشریعه دستغیب از جمله زنان فعال سیاسی اجتماعی در دوران مبارزات انقلاب هستند و کاب خاطرات ایشان با عنوان گوهر صبر توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده است.
خاطرات ایشان از چند جهت مهم است: اول زن بودن ایشان و روایت ماجراهای تاریخ انقلاب از نگاه یک خانم به ویژه ماجراهایی که فقط یک خانم میتوانسته شاهد آنها باشد و روایتشان کند.
دوم دوره طولانی عمر ایشان و مواجه با قضایای مختلف و سوم حضور ایشان در شهرهای شیراز، آبادان، تهران، فضای مدارس دخترانه، دانشگاه تهران، فعالیتهای سیاسی جریان انقلابی و جریان منافقین.
ان شاء الله در آینده بخشهای جالبی از خاطرات ایشان را به مرور منتشر خواهم نمود.
نویسنده کتاب: خانم طیبه پاوزوکی.
@sharhe_hal
✍️ گوشهای از جنایات رضاشاه
🎙خانم گوهر الشریعه دستغیب:
🔻 بارها از مادرم شنیدم که در قضیه کشف حجاب و برداشتن چادر از سر زنها در دوره رضاخان پدرم به ایشان گفته بود من فقط یک خواهش از شما دارم به هیچ وجه از خانه بیرون نروید من تحمل ندارم حتی برای یک بار مرد نامحرمی به چادر شما دست بزند!
🔻 مادرم همیشه با ناراحتی و حسرت برایمان تعریف میکرد وقتی پدرم مریض، شد با اینکه چهار پنج ماه مریضیاش طول کشید نتوانستم به عیادتش بروم. حتی تشییع جنازهاش هم نتوانستم شرکت کنم؛ چون مأمورها شب و روز در کوچهها پرسه میزدند.
🔻 باز از مادرم شنیدم که آن روزها حاکم وقت، شیراز به بزرگ خانواده دستغیب عمو آسید محمدرضا، گفته بود همه دستغیبیها را همراه با خانمهایشان به خانهاش دعوت کند و از آنها بخواهد در این مهمانی به جای چادر، روسری بزرگ و کلاه لگنی سرشان بگذارند .حاکم با تهدید گفته بود اگر این کار را نکنند برایشان دردسر درست میشود. مادرم میگفت وقتی آسید محمدرضا این موضوع را به فامیل اطلاع داد، پدر ما، در جوابش گفته بود این کار را نمیکند عمو حاج محمدرضا هم گفته بود: اگر همکاری، نکنی تو را میگیرند و میبرند و میکشند. ایشان باز هم قبول نکرده بود مادرم میگفت برای حضور در این مجلس مادرش روسری بزرگ و کلاه لگنی هم برایش فراهم کرد تا مسئله ناراحت کنندهای پیش نیاید؛ اما پدر ما به مادربزرگ گفته بود: خانم من این اجازه را نمیدهم. مادر بزرگ هم با نگرانی گفته بود آقا شما را میگیرند و میکشند! ایشان هم در جواب با اشاره دست و صورت گفته بود این دار، این هم سر من بالای دار! دیگر بالاتر از سیاهی که رنگی نیست! من که دینم و شرفم را نمیدهم تا دستور رضاخان اجرا شود.
🔻سختگیری به باورهای مذهبی و فرهنگی مردم در آن دوره، آنقدر زیاد بود که حتی برگزاری روضه و عزاداری ماه محرم را هم ممنوع کرده بودند مادرم میگفت: آقا، روز عاشورا که میشد به عشق امام حسین (ع) با چند تا از دوستانش، چهار پنج تایی میرفتند چاه مرتضی علی، سینه زنی و عزاداری می کردند و برمی گشتند. چرا؟! چون رضاخان برگزاری این مراسم را منع کرده بود. چاه مرتضی علی خارج از شهر و سمت کوههای شمال شیراز بود.
....
📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش. ص ۴۶.
@sharhe_hal
✍️ وضعیت درسی مدارس دخترانه شیراز در دهه 1320...
🎙خانم گوهر الشریعه دستغیب:
در کلاس ما دانش آموز یهودی و بهائی هم بود یهودیها را میشناختیم؛ ولی بهائیها هیچ وقت علنی نمیگفتند که بهائیاند از بچههای دیگر میشنیدیم که فلانی بهائی است یهوديها درس دینی جداگانهای نداشتند و جای نمره این درس در کارنامه شان خالی گذاشته میشد؛ اما بعضی از آنها به دلیل علاقه درس دینی ما را میخواندند و امتحان میدادند. بعضی از آنها حتی بهتر از بچه مسلمانها به سؤالات امتحان جواب میدادند.
مدیر و ناظم مدرسه هم، اگرچه بیحجاب بودند؛ اما موازین اسلامی را رعایت میکردند و به خاطر شناخت و آشنایی با پدرم احترام ما را نگه میداشتند. بین معلمها هم بعضی مذهبی و مقید بودند؛ مثلا معلم قرآن و تعلیمات دینی ما خانم حدائق، دختر آیت الله ،حدائق، با چادر به مدرسه میآمد و آن را در دفتر مدرسه در میآورد و با روسری سر کلاس حاضر میشد، خانم حدائق تا سال نهم به ما درس داد. محتوای درسمان هم ادامه مباحث دوره دبستان یعنی اصول و فروع دین و قرآن بود.
آن زمان دبیرستان دو دوره بود سالهای هفتم و هشتم و نهم را سیکل اول می گفتند. سال نهم امتحان نهایی میدادیم و هرکس نمره قبولی می آورد، سیکل دوم را شروع می کرد سیکل دوم هم سه سال بود و بعد از سال دهم و یازدهم دیپلم علمی میگرفتیم و اگر بعد کسی میخواست وارد دانشگاه شود باید سال دوازدهم را هم میخواند در زمان ما تعداد دخترهایی که تا سال آخر دبیرستان درس میخواندند، خیلی کم بود. از سال هفتم به بعد هر سال که بالا میآمدیم تعداد کلاسها و دخترها کمتر میشد. عدهای ازدواج میکردند عدهای هم میرفتند سرکار از آنجا که جو بازار کار نسبتا خوب بود آنهایی که خانواده فقیر داشتند برای اینکه زودتر مشغول به کار شوند، در پایان سال نهم به دانشسرای مقدماتی میرفتند و بعد از دو سال تحصیل معلم شهرهای کوچک مثل جهرم و فسا و... می شدند عده ای هم بهیار میشدند آنهایی که کمی بیشتر درس میخواندند و دیپلم علمی میگرفتند بعد از یک سال تحصیل در دانشسرای مقدماتی معلم شهر شیراز میشدند؛ اما دانشسرای عالی فقط در تهران بود و هرکس آنجا قبول میشد، سه سال درس میخواند و لیسانس میگرفت و بعد از استخدام به عنوان دبیر در شهر درس میداد.
....
📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، ص ۵۸.
@sharhe_hal
✍️ سفر نامبارک شاه به آبادان (1342)
🎙 خانم گوهرالشریعه دستغیب که در سال 1342 در آبادان معلم مدارس دخترانه هستند، در خاطرات خود میگویند:
🔻 زمستان آن سال (۱۳۴۲) شاه از پالایشگاه نفت آبادان بازدید کرد سرمای هوا در آن سال خیلی شدید و بیسابقه بود. غروب روزی که شاه وارد آبادان شد، شنیدیم از بین دانش آموزانی که برای استقبال به فرودگاه رفتهاند، چند تایی به علت سرمازدگی مردهاند.
🔻 یکی از دختر داییهایم که پرستار بیمارستان شرکت نفت بود به خواهرم قمرخانم گفته بود وقتی این بچه ها را به بیمارستان شرکت نفت رساندند ما فقط توانستیم چند نفر را نجات دهیم و دو سه نفرشان از بین رفتند. دانش آموزان از دبستانهای منطقه «بریم» انتخاب شده و آنها را با لباسهای تابستانی و دستههای گل به فرودگاه برده بودند. آن روز برای استقبال از شاه حتی معلمها را هم به فرودگاه بردند؛ اما من نرفتم. ... روز بعد آنقدر موضوع سرمازدگی و مردن چندتا از بچهها مسئله ساز شده بود که دیگر خانم مدیر از من بازخواستی نکرد. شکوه و شکایت خانواده قربانیان تا مدتها ادامه داشت و آنها با ابراز ناراحتی و نارضایتی به بانیان این مراسم میگفتند: «چرا بچههای ما را قربانی کردید؟ شما که دیدید وضعیت این جوری است چرا آنها را برنگرداندید؟»
....
📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص 112- 113.
@sharhe_hal
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای خانم با غیرت و فاطمی نسب
همه این فتنهها برای نمایان شدن گوهر ایمانهای امثال شماست.
👈 «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَآءَ»
ما این روزها [یِ پیروزی و ناكامی] را [به عنوان امتحان] در میان مردم میگردانیم تا خداوند كسانی را كه [از روی حقیقت و خلوص] ایمان آوردهاند، مشخص كند و از میان شما گواهانی بگیرد.
@sharhe_hal
✍️ همینکه وارد دانشگاه میشدند حجاب را کنار میگذاشتند (1345ش)
✅ در فضای فعلی دانشگاهها معمولا جو خارجی یا بیطرف است یا دو قطبی، یعنی یا کسی با کسی کار ندارد و هرکس خودش است یا فضای مذهبی و غیر مذهبی هر دو وجود دارد. در هر صورت چنین نیست که مذهبیها مجبور باشند تقیدات مذهبی خود را پنهان کنند یا خجالت بکشند. اما دوره پهلوی اینطور نبوده است و خاطرات مختلفی به عنوان شاهد آن وجود دارد.
🎙خانم گوهرالشریعه دستغیب که در سال 1345 در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بودهاند در مورد جو دانشگاه میگویند:
👈 «سالهایی که در دانشگاه تحصیل میکردم فشار بر دانشجویان مذهبی بسیار بود؛ مثلاً در مسجد دانشگاه را میبستند و ما نمیتوانستیم آنجا نماز بخوانیم، برای همین روزهایی که تا عصر کلاس داشتیم مجبور بودیم از دانشگاه برویم مسجد امام سجاد (ع) که نبش خیابان فخر رازی و جمهوری فعلی قرار دارد نمازمان را بخوانیم و برگردیم، در مسیر رفت و برگشت من معمولاً سر صحبت را باز میکردم و مسائل سیاسی را برای دوستانم میگفتم البته خیلی محتاطانه این کار را میکردم؛ چون زمانه بسیار حساس بود و اگر سر نخی از کسی گیر می آوردند مشکلات بسیاری برایش به وجود میآمد.
بچه های مذهبی حتی برای حفظ شعائر اسلامی هم با محدودیت مواجه بودند؛ مثلا ما نشانههایی داشتیم که بعضی از آقایان مذهبی و اهل نمازند؛ ولی برای اینکه مشکلی در دانشگاه پیدا نکنند، ریش خود را میتراشند؛ حتی کراوات میزدند، ... بعضی از دخترها هم با اینکه از خانوادهای مذهبی بودند، همین که وارد دانشگاه میشدند، حجاب را کنار میگذاشتند تا برخی از استادان و دانشجویان به آنها اهانت و بیاعتنایی نکنند. تعداد آنهایی که به خاطر طعنهها به جای چادر حداقل با روسری سر کلاس حاضر می شدند، واقعا خیلی کم بود؛ چون حتی این پوشش هم مسخره میشد.»
🎙خانم دستغیب در ادامه در توضیح نوع لباس دختران در دانشگاه آن دوره میگویند:
👈 «آن سالها هر چقدر حجاب و پوشیدن چادر اشکال داشت، پوشیدن لباس نامناسب، آن هم در محیط دانشگاه کاملا آزاد بود و هیچ منعی برایش وجود نداشت. اکثر دخترها با لباسهای نامناسب که در شب نشینیها و مهمانیها میپوشیدند و به اصطلاح مُد روز بود، در كلاس حاضر میشدند آن هم در کلاسهای شلوغ و پر جمعیتی که دختر و پسر با هم بودند. وضعیت آنقدر نگران کننده بود که من و آقای اسدی[شوهر ایشان] به این نتیجه رسیدیم، دخترمان زهرا بعد از گرفتن دیپلم اول شوهر کند، بعد اگر خواست درسش را ادامه بدهد. این نابسامانی ،اجتماعی حتی برای خانوادههایی هم که تقیدات مذهبی کمتری داشتند نگران کننده بود.»
.....
📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص 124 – 126.
📌باید تاریخ دانست تا قدر انقلاب دانست.
@sharhe_hal
خبر تولید موتور هواپیما در ایران حذف شد.
چون متاسفانه این خبر تکذیب شده است و ماجرا چیز دیگری بوده است.👇
https://irna.ir/xjL5Sj
https://www.president.ir/fa/143637