دشمن دوست دارد ما را در همین مرزهای خودمان متوقف کند، مشتی نخود مغز همسایه را تحریک میکند تا حرکتی بزنند و مشتی نخود مغز داخلی چاکر و آماده به قلمش هم در امتداد آن حرکت، در تنور جنگ ما و طالبها میدمند.
اما طالبهای نخود مغز در حد جنگ با ما نیستند، آنها باید تربیت شوند، بابت کارهای بدشان تنبیه و بابت کارهای خوبشان تشویق شوند.
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
شرح حال
دشمن دوست دارد ما را در همین مرزهای خودمان متوقف کند، مشتی نخود مغز همسایه را تحریک میکند تا حرکتی
در این پست، تصویر سه توییت هم بود که آن را حذف کردم، چون دقت که کردم دیدم اطمینانی به اینکه آن افراد شایسته این نقد و الفاظ باشند، ندارم، پس انتشار آن سه تویت در کنار این نقد اشتباه بود.
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
ایران تا ۳۰ سال آینده یکی از پیرترین کشورها میشود
رئیس اندیشکده سلامت جمعیت و خانواده:
🔹در ۱۲ سال اخیر؛ ازدواج ۴۰ درصد و در ۷ سال گذشته فرزندآوری ۳۵ درصد کاهش داشته است.
🔹در صورت تداوم این روند سرعت سالخوردگی باز هم افزایش خواهد یافت و در ۳ دهه آینده، ایران در شمار یکی از پیرترین کشورهای جهان قرار خواهد گرفت.
tn.ai/2901985
@TasnimNews
شرح حال
ایران تا ۳۰ سال آینده یکی از پیرترین کشورها میشود رئیس اندیشکده سلامت جمعیت و خانواده: 🔹در ۱۲ سال
آقا این زنگ خطرها را گوش کنید.
نگران آینده فرزندانتان نباشید، آینده فرزندان ما خیلی خیلی بهتر و راحتتر از گذشته ماست.
نیم ساعت پیش با دوستی صحبت میکردم که یک بچه بیشتر ندارند و بچه آنها ۱۵ -۱۶ سالش هست.
در مورد بچه بعد صحبت میکردم میگفت نگران آینده بچههای بعدیام هستم و میگویم همین یکی سر بار جامعه نباشد!
کشور و جهاد و... را بگذارید کنار، امروز بزرگترین سرمایه گذاری اقتصادی هم اگر بخواهیم بکنیم فرزند دار شدن است.
🍀روایتی جالب از سفر رئیس جمهور به اندونزی
1️⃣ یکم؛ پیش به سوی آفتاب
ساعت ۲۰:۴۵ بود که هواپیمای رئیس جمهور فرودگاه مهرآباد را به مقصد اندونزی ترک کرد. مهماندار اعلام کرد ۹ ساعت تا جاکارتا طول مسیر است، ۳ ساعت و نیم هم اختلاف ساعت، معنیش این بود که زودتر از ۹ صبح فردا نمی رسیم.
تازه چشمام گرم شده بود که صدای مهماندار رو شنیدم که میگفت آقایون چند دقیقه دیگه اذان صبحه. ساعت رو نگاه کردم ۲ و نیم به وقت تهران بود. چند دقیقه بیشتر بین اذان تا طلوع آفتاب وقت نبود! شنیدم آقای رئیسی مثل همیشه نماز شبش رو خونده و بعدهم با بعضی همراهان نماز صبح رو به جماعت خونده بود.
2️⃣ دوم؛ورود به کاخ
هواپیما فرود آمد. دمای هوا روچک کردیم ۲۸درجه با رطوبت ۵۴درصد! یکی گفت هوا خوبه چون گاهی اینجا ۸۰درصد هم رطوبت داره! اندونزی با اقتصاد و فناوری قوی براورد میشه به زودی جزو ۱۰ اقتصاد اول دنیا باشه با این حال ۱۷ سال پیش رئیس جمهور ایران رو برای سفر دو جانبه دیده بود.
🖼 عکس: s8.uupload.ir/files/01_ykct.jpg
تا رسیدیم متوجه این جمله بچههای رسانهای سفر شدم که میگفتن کار هماهنگی این سفر خیلی سخته! طرف خارجی سخت گیری زیادی کرده بود. علی رغم اینکه مقامات اندونزی در استقبال رسمی و سایر برنامهها سنگ تموم گذاشته بودن ولی تیم اجرایی سخت گیری کرده بود. یکی از بچهها میگفت ازشون پرسیدم چرا اینجوری کردید؟
طرف گفته به تلافی دفعه قبل بود که ما سال ۹۵ اومدیم تهران و مهمان شما بودیم! خواستم بهش بگم تو ایران دولت عوض شده، دیدم خوب نیست! هیچی نگفتم.
3️⃣ سوم؛آقا سینا، عضو جدید هیئت رسمی
تشریفات میزبان استقبال خاصی تدارک دیده بودن با رژه یگان اسب سوار جلوی ماشین رییس جمهور شروع شد و به استقبال مردمی و اجرای سرود ملی و شلیک توپ ختم شد. غرس نهال توسط ۲ رئیس جمهور و بعد شستن دست رئیس جمهور مهمان توسط میزبان صحنه جالبی بود که تابحال ندیده بودم. بعد هم مذاکرات خصوصی دوجانبه در ایوان کاخ و امضای ۱۱ تفاهم نامه و قرارداد توسط هیات همراه با همتایان اندونزیایی!
🖼 عکس: s8.uupload.ir/files/02_1fwk.jpg
غیر از اعضای هیات رسمی سفر، در داخل جلسه مذاکرات، «ربات ایرانی جراح» به نام «سینا» هم حضور داشت و ظاهراً گل کاشته بود و طرف اندونزیایی حسابی مشتری شده بود. تماشای فیلم عمل جراحی پزشکی توسط رباتهای جراح ایرانی خیلی افتخارآمیز بود.
برای اولین بار بود که توی این سفرها در جلسه مذاکره رسمی شنیدم دوتا رئیس جمهور نشستن و فیلم عمل جراحی رباتیک با ربات جراح ایرانی رو تماشا کردن! میزبان با شگفتی گفته بود شما با این تحریمهای شدید چطوری تونستید اینقدر پیشرفت کنید؟! بعدشم قرارداد صادرات دارو و فروش تجهیزات پزشکی برای۱۲ بیمارستان اندونزی منعقد شد. علی برکت الله!
🖼 عکس: s8.uupload.ir/files/03_2957.jpg
4️⃣ چهارم؛ خدا پدر زارع پور را بیامرزه!
این سفر بهمون سیم کارت نداده بودن. از بچه های تشریفات پرسیدم چرا سیم کارت ندادید؟ وقتی روند دریافت سیمکارت توی اندونزی رو برام توضیح دادن جواب سوالم رو خیلی شفاف گرفتم! از گرفتن تصویر همه صفحات گذرنامه و عکس از چهره و انگشت نگاری دریافت کننده سیم کارت تا ثبت شماره IMEI گوشی و ... اینجا بود که بچه ها به وزیر ارتباطات که رییس کمیسیون مشترک با اندونزی هم بود میگفتن: خدا پدر زارع پور رو بیامرزه!
5️⃣ پنجم؛ محرمانه و محترمانه!
دو تا از وزرای همراه رییس جمهور رو دیدم، با هم صحبت می کردند. یکی شون خیلی خوشحال بود.
اون یکی پرسید چی شده؟ گفت: بستیم! چیو؟ با کی؟ گفت فقط همین قدر بگم که طرف اندونزیایی گفت شماها چرا تا حالا نیومدین با ما کار کنید. گفتم خوب دولت ما عوض شده ما تازه اومدیم و معتقدیم باید با همه دنیا کار کرد! اون یکی وزیر پرسید: واقعا دنبال کار با ما هستن؟ گفت: خیلی! فقط به خاطر محدودیتهای تحریمی میگن محرمانه باشه و راهکارش رو هم پیشنهاد بدید. ما هم که خدای راهکاریم!
🖼 عکس: s8.uupload.ir/files/04_tq2.jpg
خیلی افسوس خوردم که چقدر فرصتهای کشور از دسترفته! گفتم خوب حالا چی بستی؟ خلاصه اینکه از هر کدوم از اعضای هیئت رسمی میپرسیدم، میگفتن بیش از چیزی که فکرشو میکردیم ظرفیت و آمادگی همکاری وجود دارد و تفاهمهای خوبی هم انجام داده بودن!
ادامه در پست بعدی...👇
https://eitaa.com/sharhe_hal/5007
6️⃣ ششم؛ با مردم!
برای برنامه مرکز اسلامی جاکارتا زودتر رفتم. هنوز یکی دو ساعت مونده بود تا رئیس جمهور بیاد. دیدم یه عالمه از مردم اونجا از مرد و زن و پیر و جوان و بچه و بزرگ، چند ساعتیه جمع شدن و تو اون گرما و رطوبت منتظرن آقای رئیسی رو ببینن. یه عده از خانمها با کمک بچهها نشسته بودن و داشتن پرچم درست میکردن. به مسئول اونجا گفتم اینا خسته نشدن این همه اینجا نشستن؟ چرا اینقدر زود اومدن. گفت اینا سادات رو خیلی دوست دارن. آقای رییسی رو هم دوستش دارن. خیلی از اینا از شهرهای دیگه با چند ساعت فاصله اومدن بعضیهاشون دو سه ساعت با هواپیما توی راه بودن. بعضیهاشون ۱۰-۱۲ ساعت رانندگی کردن بعضی ها هم از مالزی اومدن!
🖼 عکس: s8.uupload.ir/files/05_xu2j.jpg
7️⃣ هفتم؛ طلع البدر علینا!
حاج آقا الهی میگفت علمای اینجا هم اومدن تا حاج آقا رو ببینن. گفتم کو؟ کجا هستن؟ اشاره کرد و چندتاشون رو نشونم داد. ضایع شدم!
چون همهاش دنبال روحانی معمم میگشتم که حاج آقا گفت علمای اینجا عمامه به سر نیستن. خلاصه رئیس جمهور که رسید همه پا شدن و ریختن جلوی درب و ازدحام جمعیت!یه گروه دف زنی هم داشتن که شروع کردن به دف زدن و خواندن شعر «طلع البدر علینا ...» که مردم موقع ورود پیامبر به مدینه میخوندن.
تو همین حین چشمم افتاد به دختر جوون محجبهای که داشت گریه میکرد! یه مترجم اومد گفت: این بنده خدا میگه دوست داره آقای رییسی رو ببینه و باهاش عکس بگیره. فقط همین! دیگه اشکهاش به پهنای صورت جاری شده بود که آقای رییسی وارد شد و با کمک بچههای خودمون تو اون جمعیت به آرزوش رسید!
8️⃣ هشتم؛ لبیک یا حسین!
سرتیم امنیتی اندونزیایی وحشت کرده بود از این همه جمعیت و ازدحام و داشت به این فکر میکرد که چطور رییس جمهور رو وارد اینجا کنه. عصبی شده بود، داشت دستور میداد که این جمعیت رو ببرید عقب و نیروهایش رو فراخوان داد بیان کمک و.. این طرف هم بچههای تشریفات داشتن بهش آرامش میدادن که بابا نگران نباش و اشکالی ندارد، رییس جمهور ما مردمیه و .. میگفت مردم باید برن عقب من اینطوری نمیتونم رئیس جمهور رو بیارم و خلاصه دعوا بود. گوشیمو درآوردم سرچ کردم عکس و فیلمهای حضور رئیسی رو بین مردم پیدا کردم و نشونش دادم! با دیدن این عکس و فیلمها یه کم آروم شد.
با ورود رئیس جمهور، مردم ریختن دور و برش و ابراز احساسات. چهرهها پر از انرژی مثبت بود. فکرشم نمیکردم اینقدر گرم و پر انرژی و اهل ابراز احساسات باشن. اینو هم تو جمع شیعیان دیدم هم فرداش تو جمع اهل سنت باصفای اونجا توی مسجد استقلال جاکارتا. بعضیها هم جوری دست رئیس رو میگرفتن و فشار میدادن که گفتم الان انگشتش میشکنه! جالب بود که وقتی آقای رئیسی صحبت میکرد تا اسم رهبری رو با تعبیر «امام خامنهای» میآورد با ذوق و انرژی صلوات میفرستادند. یکی دو جمله هم که رییس جمهور اسم اهل بیت رو آورد تو جمع شیعیان ندای لبیک یا حسین شون بالا گرفت!
🖼 عکس: s8.uupload.ir/files/06_5ose.jpg
9️⃣ دهم؛ روح امام شاد!
یه بنده خدایی که از سال ۹۵ جاکارتا بود، تو هواپیما همراه ما داشت میومد تهران. فکر میکردم خیلی اذیت شده و الان یه چیزی بهمون میگه ولی ظاهراً فضای صمیمی و بیتکلف آقای رییس جمهور و همراهانشون و این سفر یک و نیم روزه پر تراکم و پر دستاورد کاری رو که دیده بود خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود و حسابی اطرافیان رییس جمهور رو سرزنش کرد که چرا شماها این فضا و روحیات رییسجمهور رو به مردم دنیا نمیشناسونید و از این حرف ها... شروع کرد به نقل خاطرات سفر سران بعضی کشورها به اندونزی. مثلا میگفت سران یکی از کشورهای عربی با چند تا هواپیما و هزار نفر همراه اومد اندونزی و نه روز اینجا بود. ۳ روزش رو جاکارتا بودن و ۶ روز هم رفتن بالی شهر توریستی اندونزی برای خوشگذرانی. میگفت برای نفر اولشون پلکان طلا آورده بودن و چند تن خوراکیهای مخصوص و یه چیزای دیگه! و خاطرات اعجاب برانگیزی از بعضی مقامات خارجی دیگه. حالا ما چی؟! از این سفر ۴۸ ساعته ۲۰ ساعت هواپیما نوردی داشتیم و مابقی هم جلسه و در و دیوار هتل و اتاق جلسات و البته مسجد و مردم بسیار خوب و گرم اندونزی!
چقدر یاد امام خمینی رحمت الله علیه کردیم و آثار ماندگار انقلابش در اقصی نقاط جهان.
روحش شاد.
✍️ مجتبی باجلان
@Roshangari_ir
@sharhe_hal
🔻کمی تلخه ولی جای امید هست...
ما دهه 👍ها
موقع زایمانمون جنگ بود و بدون امکانات، یه سریهامون از همون موقع تولد جنگیدن رو شروع کردن! بقیه هم کمی بعد مجبور بودن بجنگند!
موقع مدرسه رفتنمون جا نبود و مدارس دو و بلکه سه شیفته بودن، موقع دانشگاه رفتن باید خودمون رو میکشتیم تا فقط امکان ورود به دانشگاه پیدا کنیم، موقع کار، پیدا کردن کار برامون آرزو بود. موقع تشکیل خانواده هم خونه نبود.😄
حالا جدیدا میگن پیر هم که بشین بچهای نیست از شما مراقبت کنه، حواستون باشه از خودتون خوب مراقبت کنید که تا لحظه مرگ سالم بمونین!😭
البته اگه قبلیها رو نمیشد کاریش کرد این یکی رو هنوز میشه یه کاریش کرد.
تا فرصت هست، کاری باید کرد.😉
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
✍️ خلاصهای از تحولات ایران در سده اخیر (قسمت اول: دهه ۱۳۰۰، ۱۰، ۲۰ و ۳۰)
🔻در دو دهه ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ جمعیت کشور کم بود و زمین زیاد.
آن زمان هنوز بهداشت عمومی و امکانات در کشور وجود نداشت و هر خانوادهای یکی دو بچهاش، موقع زایمان و یکی دو بچه هم موقع بیماریها و یکی هم معمولا در حوادثی مثل خفه شدن در حوض تلف میشد.
خلاصه هر خانمی باید چندین زایمان میداشت تا از دل آنها بالاخره چند بچه سالم برایش بماند.
🔻 در این دو دهه جمعیت کشور در مرتبه اول روستایی، سپس عشایر و ۲۰ درصدی هم شهری هستند. اقتصاد روستا بر پایه کشاورزی میچرخد اما نه مدرن، هنوز فرصت احیاء زمین و مالک شدن به واسطه آن باقی است. درآمد زمین زیاد نیست و آبیاری عمدتا سنتی با چشمه و قنات است. جمعیت عشایری نیز بر پایه اقتصاد دامداری زندگی خود را میچرخاند اما از این جهت که بیشتر گردش پول در جامعه بر اساس تولید محصولات کشاورزی و دامی است، مردم عشایر قدرتمند و با عزت هستند، به ویژه که از نظر نظامی نیز استقلال دارند.
🔻در دهه ۲۰ و ۳۰ کم کم با وارد شدن مدرنتیه به کشور، ساختار کشور متحول شد و از جهات بهداشت و امکانات عمومی کمی پیشرفت کرد. در این دو دهه کشور جنگ جهانی دوم و چند سال اشغال و قحطی و قیام ملی شدن صنعت نفت را پشت سر گذاشت.
🔻ترکیب جمعیتی کشور در این سالها افزایش قابل توجهی داشت اما نه به اندازه دو دهه بعد (۴۰ و ۵۰)، چرا که هنوز تلفات موقع زایمان و بیماری و... قابل توجه بود.
🔻 در دو دهه ۲۰ و ۳۰ کم کم امکانات ارتباطی مثل جاده و ماشین افزایش نسبی داشت اما هنوز وجه غالب اقتصاد کشور، بر پایه کشاورزی به شکل سنتی است البته با وجود سنتی بودن کشاورزی، با تسهیل حمل و نقل، درآمد کشاورزی روبه افزایش است.
🔻 در دهه ۳۰ تا اواسط دهه ۴۰ سرعت رشد جمعیت نسبت به دو دهه قبل افزایش یافته است، با وارد شدن تراکتور و امکانات کشاورزی و آموزش، سیستم کشاورزی کشور به سرعت در حال ارتقاء و افزایش درآمد است اما عمده این پولها به جیب خانها میرود و مردم رعیتی بیش نیستند.
🔻در دهه ۲۰ تا اواسط دهه ۴۰ با تحولات بیشتر در زمینه بهداشت عمومی و آموزش، جمعیت کشور وارد چند جهش میشود، افزایش نیروی انسانی و کیفیت کشاورزی بر قدرت خانها بسیار افزوده است. خانهای مناطق مختلف متفاوت هستند، برخی خدمات عمومی برای رعیتهای خود میآورند و برخی خیر اما به هرحال کار دست حکومت نیست و اراده خانها بر مردم حاکم است.
🔻 عشایر نیز به واسطه مبارزه پهلوی و استعمار با آنها در این سالها و یکجا نشین شدن اجباری، هم از جمعیتشان و هم تولیدشان و خلاصه قدرتشان کاسته شده است اما با همه این وجود هنوز در ترکیب جمعیتی کشور جمعیت عشایر بیش از جمعیت شهر نشین است.
ادامه دارد...
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
✍️ خلاصهای از تحولات ایران در سده اخیر (قسمت دوم: دهه ۴۰ و ۵۰)
🔻تا پیش از دو دهه ۳۰ و ۴۰ عامل اثرگذار اصلی در فرهنگ کشور روحانیت است اما به واسطه اقدامات رضاشاه و پهلوی این جمعیت بسیار تضعیف شده است، به ویژه که در این دو دهه با راهیابی رادیو و تلوزیون و ضبط صوت به میان مردم، فضایی برای ورود دیگر عوامل موثر فرهنگی بر توده مردم باز شده است.
رقابت این عامل تاثیر گذار و نو برای مردم با روحانیت در دهه ۵۰ با تقویت صنعت سینما و گسترش رادیو و تلوزیون افزایش بیشتری مییابد اما روحانیت، بعد از کمی آموخت که این ابزار میتواند عوض رقیب، یک فرصت برای او باشد و از آن به بعد رادیو و تلوزیون و ضبط صوت، به بستر رقابت روحانیت با مدرنیته تبدیل شدند.
🔻 در دهه ۴۰ و ۵۰ با وجود اینکه کشور در موقعیت یک جهش اقتصادی بر پایه کشاورزی است، به علت اصلاحات ارضی تحمیلی از سوی آمریکاییها، مسیر اقتصاد و توسعه جمعیتی کشور با تحول جدی مواجه میشود.
نظام خان و رعیت به شدت تضعیف شد روستاییها صاحب قطعات کوچک زمین شدند اما کشاورزی در زمینهای کوچک بدون امکانات و لزوم پرداخت قسطهای سنگین، در کنار جاذبههای شهری و مدرنیته، روستاییها را به فروش زمینها و مهاجرت به شهرها و نه شهرها بلکه حاشیه شهرها! و کارگری در کارخانهها و صنایع نوپا واداشت.
جمعیتهای سرمایهدار شهر و بچهخانهای تحصیل کرده زمینهای جدید را میخریدند اما بدون تجربه و نیروی کار کافی.
🔻جمعیت عشایر هم سرنوشتی بهتر از روستاییها نداشت و مسیر رو به افول آنها همچنان ادامه یافت و بدین ترتیب کشوری که مازاد تولید کشاورزی و دام به ویژه با موقعیت جهش اقتصادی بر پایه کشاورزی و دامداری را داشت، خیلی زود به کشوری وارد کننده دام و محصولات کشاورزی تبدیل شد چراکه قرار بود صنعتی شود!
🔻 در دهه ۵۰ جهان با چند شوک در قیمت نفت و به دنبالش کشور نیز با چند شوک در زمینه تورم و افزایش فاصله طبقاتی روبرو شد و در انتهای این دهه تحولی شگرفت به نام انقلاب اسلامی رقم خورد.
انقلابی که حاصل نارضایتیهای انباشته شده از دههها ظلم و ناکارآمدی خان و پهلوی و استعمار بر این مردم و فعالیت فرهنگی روحانیت در بسط قدرت تاثیرگذاری خود و دعوت امام خمینی به قیام لِله برای تشکیل یک کشور مستقل بر پایه اراده خود مردم و راهبری عادلانه اسلام، بود.
ادامه دارد...
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
شرح حال
✍️ خلاصهای از تحولات ایران در سده اخیر (قسمت دوم: دهه ۴۰ و ۵۰) 🔻تا پیش از دو دهه ۳۰ و ۴۰ عامل اثرگ
✍️ خلاصهای از تحولات ایران در سده اخیر (قسمت سوم: دهه ۶۰ و ۷۰)
🔻در انتهای ده ۵۰ در کشور انقلاب شد و در ابتدای دهه ۶۰ کشور دچار جنگی ۸ ساله شد. در این سالها تحولات ارزشی بسیار پیشروتر از تحولات اقتصادی هستند. جامعه رنگ و بوی ظاهری دیگری یافته است اما تغییرات باطنی جامعه برخلاف تغییرات آنی ظواهر، یک خط پیوسته را طی میکند.
نه جامعه دوران پهلوی آن جامعه پر از اباحهگری و بیقیدی بود که در سینما و مجلات و روزنامهها نشان داده میشد و نه جامعه بعد از انقلاب آن جامعه ارزشی همه چادری و داوطلب جهاد بود که در صدا و سیما و فیلمهای ارزشی نشان داده میشد.
🔻انقلاب کشوری را تحویل گرفته بود که نهادهای اقتصادیاش عمدتا خصوصی و مرتبط با دربار یا بهائیت و ضدانقلابها بودند و این امکان را نداشت که همان اقتصاد را ادامه دهد چرا که به راحتی صاحبان ضدانقلاب صنعت و اقتصاد، کشور را قفل میکردند و کودتای اقتصادی علیه انقلاب راه میانداختند.
جنگ هم مزید بر علت شده بود تا اقتصاد دولتی و کوپنی به رویکرد اصلی اقتصاد کشور تبدیل شود.
اما در ابتدای دهه ۷۰ کم کم کشور بر اقتصاد مسلط شد و از برهه حساس جنگ هم گذر کرده بود و ادامه کار انقلاب با یک اقتصاد دولتی با بهرهوری پایین و تقدیم ارازل بر افاضل در نهادهای مدیریت دولتی امکان پذیر نبود.
🔻 اینجا بود که سردار سازندگی وارد کارزار اقتصاد شد تا مهر ختامی بر دوران اقتصاد دولتی و تنشزایی بزند و درب باغ گلابی را با تنش زدایی و رونق دادن اقتصاد خصوصی و جذب سرمایهگذار خارجی، باز کند.
🔻 اما تنشزداییهای سردار، سرانجام به مذاکرات انتقادی دولتهای غربی و بهانهگیریهای ناتمام آنها و امتیاز دادنهای متوالی سردار سازندگی منتهی شد و نتیجه این امتیاز دادنها، گسترش روزنامههای زنجیرهای چپها و انتقادهای پرتکرار آنها از دولت راست هاشمی بود.
در آخر کار هم با پرونده میکونوس از اساس سفرای غربی از ایران رفتند و همه خوابهای خوش سردار را برهم زدند و تا سردار بود برنگشتند و وقتی برگشتند که دولت چپها که حالا اسمشان شده بود اصلاحطلب در اواخر دهه ۷۰ روی کار آمدند.
🔻 اقتصادی هم که سردار سازندگی میخواست از شکل دولتی به خصوصی درآورد، نه دولتی ماند و نه خصوصی شد بلکه شترمرغی شد به نام خصولتی! خود این اتفاق هم بستر ایجاد فساد و رانت و بخور بخورها از بیت المال و چاق شدن افراد و رسانههای پولی را تقویت کرد.
🔻البته هاشمی زنده است، در سالهای دولت اصلاحات اگر نام او نبود اما راهش زنده بود.
🔻 در این سالها بخش عمده جریان مذهبی درگیر مبارزه با جریان فکری اصلاحات و نقد سروش و حلقه کیان بود، در همان حال جماعتی از اصلاح طلبان هم مشغول چاق شدن در مجموعههای خصولتی بودند.
🔻البته صدای رهبری و شعارها و نامگذاری سال و حمایتهایش هم در این سالها در جهت عدالتخواهی و مطالبهگری و پاسخگویی مسئولین بود و ظاهرا این صدا به ناقدان سروش خیلی نمیرسید!
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
شرح حال
✍️ خلاصهای از تحولات ایران در سده اخیر (قسمت سوم: دهه ۶۰ و ۷۰) 🔻در انتهای ده ۵۰ در کشور انقلاب شد
✍️ خلاصهای از تحولات ایران در سده اخیر (قسمت چهارم: دهه ۸۰)
🔻اصلاحات که ظاهرا حرف نویی در سیاست داشت، در سیاست خارجی همان مسیر تنشزدایی سردار سازندگی را ادامه داد. البته در اقتصاد بهتر عملکرد و شاخصهای اقتصادیاش خیلی بهتر از دولت هاشمی با تورمهای بیسابقه و افزایش فاصله طبقاتی و نابرابریها بود.
🔻دولت اصلاحات اقتصاد را بر اساس شاخصها خوب مدیریت کرد اما همواره با چالش عدالت و فساد مسئولان مواجه بود و رهبری هم سعی در اصلاح این نقص دولت داشتند.
در نتیجه عملکرد ضعیف دولت اصلاحات در بحث توسعه عدالت محور و مبارزه با فساد و ایضا مطالبه رهبری، یک جریان کوچک از حزبالهیها رسالتش شد نقد فسادهای نیروهای جریان اصلاحات. یکی از رسانههای قوی این جریان نصیری در کیهان بود و دیگری جریان عدالتخواه دانشجویی.
🔻 دولت اصلاحات که معتقد بود، اصلاحات اقتصادی بدون اصلاحات فرهنگی ممکن نیست میدان را برای جولان دلبستههای غرب و ارزشهایش باز گذاشته بود و این رفتارش نیز همواره مانند خاری در چشمان جماعت حزباللهی پایکار نظام بود.
🔻در اواسط زیست دولت اصلاحات هم خداوند به دست نامبارک منافقین یک باب جدید برای انقلاب گشود، که پرونده مذاکرات انتقادی سابق را همه بست و همه مذاکراتها و تحریمها در پروندهای جدید به نام هستهای متمرکز شدند! اما در این میان امتیازدهیهای مکرر جریان اصلاحات در پروندههای هستهای و خوف آنها از آمریکایی که حالا دو کشور همسایه ما را اشغال کرده بود، موجبات زنده شدن و تقویت حس مبارزه طلبی درجماعت حزب الهی و سازش پذیری بیشتر در جماعت اصلاحطلب را فراهم کرد.
🔻 نتیجه نقدهای فکری یک طیف از جریان حزبالله و نقدهای ضد فساد اقتصادی طیف دیگر و فریادهای دلسوختههای ارزشهای اسلامی در گام اول خود را در انتخابات مجلس هفتم و شورای شهر و سپس زاییده شدن شهرداری ساده زیست برای تهران خود را نشان داد.
🔻صدا و سیما هم برای شهردار ساده زیست تهران کم نگذاشت و به واسطه رفتارهای ساده زیست او و عملکرد خوبش در دوران شهرداری در گام دوم جماعت حزبالهی موفق شد بار دیگر طیف خاکستری جامعه را با خود همراه کند و در یک انتخابات رقابتی که به دور دوم کشیده شد بالاخره شهردار ساده زیست، بر سردار سازندگی که دوباره با چهرهای جذابتر وارد میدان شده بود، پیروز شد.
🔻چهار سال اول دولت ارزشی احمدینژاد مایه افتخار و تجربهای شیرین برای حزبالهیها بود. اقدامات زیادی در جهت کاهش فاصله طبقاتی و بسط عدالت و تغییر ریلگذاریهای سابق رخ داد. ارزشیها با افتخار سر خود را بلند نگه میداشتند و احمدی نژاد هم هر روز یک افق تازه در صحنههای مختلف سیاست خارجی و داخلی را میگشود.
🔻 اما این وسط جریانهایی که خود را صاحبان کشور میدانستند و هنوز در بهت پیروز شدن احمدینژاد بر سردار سازندگی مانده بودند، دیدند اگر دور دومی احمدی نژاد رای بیاورد دیگر برای همیشه باید با ریلگذاریها و کوپههای خانوادگی لوکس قطار انقلابشان خداحافظی کنند! این شد که در ۸۸ همه احزابشان به میدان آمدند تا احمدی نژاد را متوقف کنند.
اما باز او پیروز میدان شد و حالا باید میزدند زیر میز!
یا قطار انقلاب آن مسیری که آنها میخواستند میرفت یا قطار و ریل و همه را به آتش میکشیدند و کشیدند! حتی درخواست تحریم انقلاب را کردند! و حالا احمدینژاد بعد از دسته و پنجه نرم کردن با تحریمهای سابق باید در میدانی جدید با مادر تحریمها روبرو میشد!
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal