آیت الله علیدوست:
باسمه تعالی
دفاعی عقیم و پرهزینه / حکومت علوی : بعثت عدالت
مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی – علیه السلام – را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا – علیه السلام – مقایسه می کنند! و آخرین آن، حرکتی بود که یکی از سخنرانان در چهارم مردادماه امسال (1402) انجام داد. در گذشته هم طلبهای جوان مطرح کرد که حدود (یا بیش از) ثلث نهج البلاغه، راجع به متخلفان اقتصادی و غیر اقتصادی از کارگزاران حکومت علوی است. دیگری در مشهد مقدس مطرح کرد که حدود سی فساد در حکومت امام – علیه السلام – بوده است که امام نتوانستهاند آن ها را معالجه کنند. چنان که واعظ دیگری در پاسخ به سوال یکی از اصحاب رسانه که مطرح کرد (بدین مضمون): به نظر شما، امام خمینی و رهبران انقلاب ایران تا چه حد در پیاده کردن اهداف خود موفق بوده اند؟ پاسخ داد: من سوال را به شما برمیگردانم و میپرسم: اصولا پیامبران و پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- تا چه پایه موفق بودهاند؟(استفهام انکاری)
طبیعی است که این حضرات، خود را موظف به دفاع از عملکردها و وضعیت موجود دانسته و به گمان خویش، تکلیف خود را انجام دادهاند و از نظام، انقلاب و مسئولان دفاع جانانه کردهاند؛ قهرا در آینده هم شاهد ادامه این حرکت خواهیم بود. و از آن جا که عموم این آقایان، از چهرههای انقلابی و از موقعیت قوی در امر تبلیغ برخوردار و صاحب تریبونهای حساساند (و اگر چنین نبود این جانب ورود نمیکردم) حقیر به تحلیل و بررسی این حرکت میپردازم. حاصل پرداختن به ادله ذیل، چیزی جز اثبات عقیم بودن این نوع دفاع (توهم دفاع) و پرهزینه بودن آن نیست؛ بدین قرار:
1. آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد. با پوزش از اطاله نوشته، ناچارم توضیح کوتاهی در این باره داشته باشم.
نهج البلاغه شریف – طبق برخی شمارشها- دارای 241 خطبه، 79 کتاب و نامه و 480 حکمت است.(مطابق نهج البلاغه فیض الاسلام) در نامه 20، 40، 41، 43، 45 و71 اشاره به تخلفهایی شده است. این احتمال بسیار موجه است که مخاطب نامه 40 و 41 یک نفر (عبیدالله بن عباس) است. چنان که در نامه 43 صرفا اشاره به گزارشی علیه مصقلة بن هبيره شیبانی است که با توجیه وی، امام – علیه السلام – دفاع او را میپذیرند. همچنین نامه 45 راجع به عثمان بن حنیف است که کار ناروای او صرفا نشستن بر سر سفرهای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غائب بودند. (وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ)
این جانب هیچ توجیه نیستم که با این وضعیت، با گفتهای که ثلث نهج البلاغه را راجع به برخورد با کارگزاران فاسد میداند، چه برخوردی باید داشت؟!!
حضراتی که این اندک تخلفات را برای برخی توجیهات، جسیم میکنند؛ از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز حضرت هم بگویند تا معلوم شود بیان ها تا چه پایه ناقص است!! برای نمونه خوانندگان محترم رفتار امام را با ابن هرمه (دعائم الاسلام ، ج2 ص 532) مطالعه کنند تا معلوم شود برخی نقلها تا چه پایه راست ناقصی است که هیچ کم از خلاف واقع گفتن ندارد.
در مقایسه و تشبیه باید به همه اقتضائات تشبیه، توجه کرد. حکومت امام علی – علیه السلام – در طول چهار سال و چند ماه بر سرزمین پهناور اسلام که عراق و ایران بخشی از آن است بعثت عدالت بود که هرگز – هرگز – نباید رفتاری این چنینی با آن داشت!
نسبت به سخنی که به حدود 30 فساد در زمان حکومت امام علی علیه السلام اشاره میکند، باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود. (قد عملت الولاة قبلي أعمالا خالفوا فيها رسول الله صلى الله عليه وآله...)و حضرت نمیتوانستند با سرعت و به راحتی آنها را ریشهکن کنند (وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْکِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا .... لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی حَتَّى أَبْقَى وَحْدِی....) و این چه ربطی به کژیها و ناراستیهای مورد نظر دارد؟ ضمن این که مبنای این گفته، روایتی است که فاقد سند معتبر است؛ هر چند اگر واجد سند معتبر هم بود، برای اثبات مطلب کافی نبود؛ زیرا خبر واحد هر چند واجد سند معتبر باشد، برای اثبات غیر احکام شرعی کافی نیست.
سند روایت این است: «علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن ابراهیم بن عثمان [عمر] عن ابان بن ابی عیاش عن سلیم بن قیس اسدی (روضه کافی ، ص 58، ح 21) این سند به دلیل اشتمال بر ابان بن ابی عیاش ضعیف است. البته در روضه کافی از ابان یاد نشده است ، لکن مطابق موازین رجال بین ابراهیم بن عثمان [عمر] و سلیم بن قیس ، این شخص واسطه در نقل است.
2. نباید تردید کرد دفاعهایی این چنین، هرگز منتقدِ به وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران را معتقد به این روش حاکمیتی نمیکند؛ بر عکس، چوب حراج بر تراث میزند که بگویند: پس هر حکومتی از اسلام وضعیتش چنین است! من نمیدانم آن حضرات در آینده در نیمه شعبان، چگونه میخواهند از حکومت مهدوی بگویند و فریاد زنند که :«یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؟
3. این گونه سخنرانیها، تأمین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند، بلکه بیش از هر چیز و هر زمان محتاج شنیدن نقدهای منصفانه، خالی از سفیدنمایی ناموجه (و البته به دور از سیاهنمایی) هستند.
4. دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی ها، خود تحریمی و ... راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند.
در پایان تذکری مشفقانه و ناصحانه به این حضرات باید داشت که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را با حکومتی که بیهمتا در عدالت بود، بدبین نسازید.
مخاطبانی هم که این سخنان را میشنوند، نباید این سخنان را جدی بگیرند و نسبت به آن چه باید مدافعش باشند، بدبین شوند.
خوب است کسانی که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش می گیرند، اَبرو را طوری آرایش نکنند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند!
این روزها دشمنان اهل بیت – علیهم السلام – برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت، نقشههای بسیار پیچیدهای اجرا میکنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهم السلام میگوییم، مراقب سوء استفادههای احتمالی و قطعی، از گفتههایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که:
*إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا*.
قم – حوزه علمیه – ابوالقاسم علیدوست
14/ 5/ 1402
ملاحظاتی بر بیانیه استاد علیدوست.docx
26.4K
⭕️پاسخ عالمانه سه تن از مورخان مشهور حوزه علميه قم به اظهارات اخیر استاد علیدوست👆👆
🔆ملاحظاتي بر بيانيه آيت الله ابوالقاسم عليدوست با عنوان "دفاعی عقیم و پرهزینه" که درباره مقایسه اوضاع حکومت امیرالمومنین علی(ع) و نظام جمهوری اسلامی است.
جناب حجتالاسلام و المسلمین عالی هم جوابیهای نوشتهاند اما از این جهت که آن را نپسندیدم نیاوردم.
@sharhehal_hoze
❇️ استفاده از سامانههای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) از طریق پیشخوان
▫️ امکان استفاده طلاب، از سامانههای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) به صورت سازمانی فراهم شده است و طلاب فعال از این پس نیازی به خرید اعتبار از سازمان نور ندارند.
▫️ طلاب ثبت شده در پیشخوان حوزه میتوانند تا هفتهای ۱۰ مقاله به صورت PDF دانلود نمایند.
▫️ جهت ورود به سایتهای نور از پیشخوان حوزه، از یکی از لینکهای زیر وارد شده و ثبت نام اولیه (شامل تعریف نام کاربری و رمز) را انجام دهید.
این نام کاربری و رمز در ورودهای بعدی، در صورتی که از لینکهای زیر وارد شوید، پرسیده نخواهد شد.
▫️ در صورتی که مشکلی در بازکردن سایتها وجود داشت یا کاربری شما به عنوان یکی از طلاب شناسایی نشد، با شماره ۰۲۵۳۲۹۳۶۲۷۱ امور کاربران مرکز نور تماس حاصل فرمایید.
↙️ جهت ورود کلیک نمایید
@sotohaali
هدایت شده از شرح حال
26.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آقا بارها در مورد لزوم انقلابی بودن حوزه قم سخن گفتهاند.
یکی از مواردش سال ۹۴ بود: «حوزهی قم باید انقلابی بماند».
از دوستان طلبه خودم میپرسم، شما هم از دوستان طلبه خود بپرسید: بعد از این صحبتهای حضرت آقا بجز یک مشت بنر و همایش و از این کارهای شعاری و فرمایشی چه اقدام خاصی در این رابطه دیدید؟!
شاید کسی باورش نشود بیشتر طلبههای ما از سیکل و دیپلم و نوجوانی وارد حوزه میشوند و حداقل ده سال حوزه برایشان صبح و شب برنامه علمی ریخته است، اما یک واحد در مورد تاریخ معاصر، در مورد تاریخ شیعه پس از اهل بیت، در مورد دشمن شناسی، در مورد تطبیق شعارها و آرمانهای انقلاب با معارف اسلامی و... حتی یک واحد درسی حتی یک درس مختصر در برنامه درسی طلاب وجود ندارد.
اینکه در این حجم عظیم از برنامهریزی درسی یک کلمه از این حرفهای نباشد، جای تعجب ندارد؟! حالا آقای مسئول حوزوی صدبار هم اسم امام و آقا را بیاورد و به انقلابی بودن توصیه کند! خروجی عملیاش چیست؟!
قرآن میگوید شعار همه انبیاء بدون استثناء دعوت به توحید و اجتناب از طاغوت بوده است.
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»
اما در دروس حوزه حتی یک کلمه از این بحث نمیشود که طاغوت کیست؟! چیست؟!
سیر علمی شمار زیادی از طلاب کامل میشود، بلکه اجتهادشان هم در موضوعات مختلف کامل میشود اما آیات متعددی از قرآن حتی یکبار در این سیر علمی و اجتهادی دیده نمیشود، قرآن و روایاتشان از آیاتی که بوی ارتباط به انقلاب و مبانی آن دهد، سانسور شده است.
📌شرح حال برای فهمیدن
@sharhe_hal
هدایت شده از شرح حال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 واقعاً چرا ؟
📌دیدار دانشجویی _سال 1395
🆔@mostanad_siasi
هدایت شده از شرح حال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند تبارک و تعالی میگوید ما برای هر نبی خود بدون استثناء، دشمنی از جن و انس قرار میدهیم.
👈 «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»
خب این برنامه و سنت دائمی خداوند تبارک و تعالی برای نبی مکرم اسلام (ص) و اوصیاء ایشان (صلوات الله علیهم اجمعین) تعطیل میشود؟! برای عصر غیبت تعطیل میشود؟!
در سالیان دراز تحصیل حوزه یک کلمه، در مورد دشمن شناسی در زمان کنونی و موضع ما نسبت به دشمن میخوانید؟!
دشمن امروز ما کیست؟! دین چه شاخصی برای دشمن تعریف کرده؟! کنش ما مقابل دشمن چطور باید باشد؟! اصلا دشمنی وجود دارد؟!
خدا خیرتان بدهد اصلا بیایید دشمن را انکار کنید، لااقل یک چیزی در مورد آن بگوئید!
📌با شرح حال همراه شوید.
@sharhe_hal
هدایت شده از جشنواره علامه حلی
مهلت ثبتنام در جشنواره تمدید شد
با تصویب شورای سیاستگذاری جشنواره علامه حلی(ره)، مهلت ثبتنام در پانزدهمین جشنواره علامه حلی تا پایان مرداد تمدید شد.
طلاب جوان (زیر 35 سال) حوزههای علمیه برادران و خواهران سراسر کشور [متولدین 1367/01/01 و مابعد آن] تا پایان روز سهشنبه 31 مرداد 1402 فرصت دارند فرایند ثبتنام در این جشنواره را تکمیل نمایند.
همچنین، اساتید حوزههای علمیه منوط به داشتن شرط سنی زیر 50 سال [متولدین 1352/01/01 و مابعد آن] و داشتن کد استادی در حوزههای علمیه برادران در سال جاری یا مجوز تدریس در حوزههای علمیه خواهران و جامعةالزهراء(س) در سال جاری، میتوانند در بخش اساتید این جشنواره شرکت نمایند.
🌐 لینک ثبتنام (کلیه طلاب خواهر و برادر)
🔰 فایل راهنمای ثبتنام در سامانه جشنواره
@jhelli_ir
یک رویکرد دیگر در پاسخ به نقد آیت الله علیدوست را حجتالاسلام و المسلمین قنبریان داشتند.
عملا در تحلیل ایشان دغدغه آیتالله علیدوست هم مرتفع میشود و شیوه پاسخ اساتید تاریخ هم نقد میشود.👇
هدایت شده از محسن قنبریان
⚠️ فساد چرا و چگونه مساله منبر شد؟!
• اینکه منبری های خوب انقلابی هم در نوبتهای مکرر به #مساله فساد می پردازند و یکبار حکومت علوی را "الگو" گرفته، مثل برخورد با ابن هرمه را مطالبه و یکبار در صدد رفع شبهه مسری فساد به مشروعیت نظام افتاده با فسادهای درون حکومت علوی "مقایسه" می کنند؛ مبتنی بر یک درک و محاسبه پیشینی است:
مردم و حتی گروه های حزب اللهی درباره "میزان فساد"، ذهنیت منفی دارند و گله مند و منتقدند!
• از قضا پیمایش های علمی همین درک را تایید می کند. در آخرین پیمایش توسط مرکز تحلیل اجتماعی متا، از ۵بلوک جامعه، بلوک "وفاداران راسخ" -که در عمده مسائل همراه با نظام اسلامی هستند- در مساله #ادراک_فساد فاصله خیلی زیادی با عموم مردم ندارند!
۵۱درصد شان قائل هستند فساد در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است و ...!۱
⬅️ تا اینجا معلوم است محاسبه و درک این منبری ها از مساله مخاطبانِ خود با واقعیت و پیمایش ها مطابق است و نمره خوب مساله یابی دارند.
• اما #حل_مساله ؛ چقدر در مقایسه با حکومت علوی است؟!
اینجا در مقام مناقشه صغروی در مستندات مقایسه نیستم. به نظر می رسد اگر باز درک درستی از میدان و "نسبت ذهنیت و عینیت" باشد راه حل های بهتر و موثرتری انتخاب شود.
• در بین شاخص های اندازه گیری فساد، "شاخص ادراک فساد" هم شایع است و معمولا همین، منشأ رتبه بندی فساد کشورها می شود. به این شاخص اشکالات متعددی وارد است از جمله اینکه ادراک (ذهنیت) همیشه مطابق با واقعیت (عینیت) نیست. شایعات و جوسازی رسانه ای، ابهام و خروجی های نامطلوب و... همه میتواند ادراک فساد را افزایش دهد.
به حسب برخی پیمایش ها نسبت "ادراک فساد" به "تجربه و مشاهده فساد" در ایران ۷به۱ می باشد!۲
یعنی ۷برابر از درک مستند فساد، ادراک و باور به آن -بدون مستند و دلیلی خاص- بین مردم شایع است.
⬅️ با این وضعیت اگر گویندگان نتوانند خود را از حباب این تفاوت خارج کنند، احتمالا دنبال فهرست بلندی از فساد در حکومت علوی می گردند تا نتیجه مقایسه با جمهوری اسلامی حفظ شود!
برای مثال نمونه هایی که در نگاه سخت گیرانه علی(ع) توبیخ، استیضاح و دستور بازرسی بوده اما هرگز در قوانین ما فساد تلقی نمی شود -بلکه بعضی رویه هم هست- در آن فهرست فساد، شمارش می شود! از مهمان شدن استاندار بصره بر یک سفره که فقرا در آن نبودند(نامه۴۵) تا تذکر گرفتن شریح برای خانه ۸۰دیناری اش (نامه۳)! و...
گوینده ای مجبور میشود زیادبن ابیهِ دوره معاویه را به حساب زیادبن ابیه دوره علی(ع) -و حتی دوره امام حسن(ع)- بگذارد تا نمونه های فاسد در حکومت علوی را هم زیاد کند!۳
دیگری مجبور میشود "دوره حملات تروریستی و الغارات" بعد از صفین و خوارج -که به تصریح امام جز کوفه برایش نماند- را مثل "دوره استقرار و بسط ید امام در ولایات" بگیرد و از فرار استاندار بصره با بیت المال، نمونه از فساد در دوره علوی بگیرد؛ و حتی به خط و نشان نامه۴۱ -که تهدید به ذوالفقار است اما همزمان از عدم بسط ید امام خبر می دهد- اشاره نکند!
• ظاهراً وقتی مشکل نه "رخ دادن فساد" در حکومت اسلامی بلکه "ضریب خوردن ادراک آن" و "درک سستی در برخورد با آن" است؛ تصحیح دید مردم از راه دیگری می گذرد. مثل:
۱. مطالبه #شفافیت نظام اداری (انحصارات، امتیازات، واگذاری ها، مزایا و...) برای رصد واقعی فساد، بجای معیار کردن ذهنیت ها و برساخت های رسانه ای و دشمن ساز.
۲. #تبیین درست در جهت پاره کردن حباب های کاذب در اذهان و واقعی کردن نسبت ها. رهبر انقلاب هم در دیدار امسال تصریح کردند: قوه قضائیه تصویر رسانه ای خوبی ندارد!
۳. #مطالبه برخورد فوری و کامل و غیر مبهم دستگاه قضایی با مفسدان و گزارش درست و به موقع به مردم.
این سه در سیره حضرت امیر(ع) نمونه ها دارد و البته برخی از آن منبری ها هم از این حل ها گفته و می گویند.
............................
۱. همه نتایج این پیمایش انتشار عمومی نیافته است لکن در پیمایش های مشابه میتوانید نتایج در مردم و جوانان را ببینید: https://shoaresal.ir/fa/news/118575
۲. این هم شنیده از مقامات مسئول است!
۳. ممکن است به حسب "صفات فاعلی" زیاد بن ابیه را کارگزار ترازی برای حکومت علوی ندانیم اما در دوره ایشان "قبح فعلی" از او گزارش نشده و تا صلح امام مجتبی(ع) هم به او وفادار مانده.
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۵/۱۷
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از شرح حال
سراب جهانی شدن.mp3
2.86M
قریب به ۴۴ سال از انقلاب میگذرد، از روز اول انقلاب یکی از شعارهای این انقلاب اسلامی استقلال خواهی بوده است.
حالا اگر به یک جوان مذهبی یا طلبه ما بگویند ارتباط شعار استقلال خواهی با معارف دینی ما چیست؟! آیا شاهدی که مؤید آن باشد از آیات و روایات شنیدهای؟! چه پاسخی میدهد؟!
حدود استقلال خواهی چیست؟!
به نظر شما چه کسی باید در این سالهای طولانی این مساله مهم را تبیین نظری میکرد؟! غیر از حوزه علمیه؟! غیر از این منابری که سالیان دراز دست ما بود.
اصلا به این مساله در فضای حوزه فکر میشود؟!
خداوند تبارک و تعالی میگوید: به ظالمان حق ندارید هیچ تکیهای بکنید و اگر اتکایی به آنها کردید باید به انتظار آتش جهنم باشید. جز به خداوند نباید اتکاء کنید و جز خداوند سرپرست و یاریگری ندارید.
👈 «وَلَا تَرْكَنُوٓا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَآءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ» (هود:۱۱۳)
این آیه و آیات مشابه آن جزو قرآن نیست؟! کجای فتاوا و رسالههای عملیه اثری از مضامین آن را میشود یافت؟!
«امروز در دنیای کنونی، هر حرکتی، هر اقدامی، هر حرفی که در جهت استقلال سیاسی کشورها و ملّتها [باشد]، در جهت استقلال فرهنگی کشورها و ملّتها باشد، در جهت استقلال و رشد اقتصادی کشورها و ملّتها باشد...؛ هر حرکتی در این جهت عمل صالح است، حسنه است.» ۱۳۹۸/۰۸/۲۴ بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام.
این کلام رهبری در این رابطه یک فتوای فقهی است که ما تبیینش نکردیم!
📌با شرح حال همراه شوید.
@sharhe_hal
امام خمینی و حوزه.mp3
7.68M
به دوستان طلبه عزیزم پیشنهاد میکنم این سخنرانی استاد رحیمپور ازغدی در مورد دو تیپ از روحانیت از منظر امام و آقا گوش کنید.
@sharhehal_hoze
1_4507142061.pdf
3.84M
گفتاری در باب حکومت و حق الزام به حجاب
@sharhehal_hoze
هدایت شده از محسن قنبریان
فرآیند فقهی تحقق حجاب-عصرانه علمی استاد قنبریان.pdf
900.6K
📜 نگاهی فقهی به فرآیند تحقق حجاب
محسن قنبریان/ ۱۸مهر۱۴۰۱/ مدرسه تخصصی فقه امام کاظم(ع)
▫️ مقدمه
• مساله، تحقق و اقامه حجاب نه صرفاً الزام!
• تحقق، بمثابه یک فرآیند/ نقش فقه و برنامه.
▫️ مرحله اول
1⃣ رفع آنچه مانع تنجز تکلیف یا پیگرد است:
- جهل های عذری/ شبهه/ علم یا ظن به خلاف.
- شناخت موضوع در پیمایش ها و آمارها!
- تفاوتهای ارشاد جاهل با امر به معروف؟
2⃣ هنجار سازی و افزایش ارزشمندی؛ تکلیف حکومت اسلامی !
• پیمایش ها در اینباره!
• دلیل اول: استدلال به موثقه مسعده/ افزایش احتمال تاثیر شرط واجب برای حکومت مردمسالار!
• دلیل دوم: استدلال به صحیحه داود الرقی/ افزایش احتمال تاثیر (با معروف سازی) وظیفه حکومت اسلامی!
• دلیل سوم: استدلال به مفهوم "معروف" و "عرف"(۱۹۹اعراف):
- تعاریف لغوی/ تعریف علامه حلی و.../ تفسیر علامه طباطبایی/ دو روایت موید!
⬅️ جمع بندی مرحله اول از خ۸۷ نهج البلاغه!
▫️ مرحله دوم
• جایگاه مردم: ولایت مُشاع طرفینی:
- امر به معروفِ مولوی/ ولایت تواصی یا ولایت امر به معروف/ زن ها هم بر مردها دارند/ حتی زن بی حجاب بر مجتهد!
• مستندات: تفاسیر و فقاهت ذیل ۷۱توبه:
- المیزان/ اسس النظام السیاسی/ دراسات فی ولایة الفقیه
▫️ مرحله سوم
• تفاهم اجتماعی در پیگردها: ۱۲ممتحنه:
- بیعت تاکیدی/ متعلقِ معلوم و معروف/ سیره نبوی!
• نقد تبصره۶۳۸ قانون مجازات اسلامی
🎵صوت جلسه را اینجا بشنوید:
https://eitaa.com/m_ghanbarian/3428
#ارائه_تخصصی
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از hamid baghery
بررسی فقهی و حقوقی حجاب شرعی با رویکردی بر آرای امام خمینی(س).pdf
574.4K
بررسی فقهی و حقوقی حجاب شرعی با رویکردی بر آرای امام خمینی(س
ان شاء الله یاداشتهایی در باب حجاب و الزام به آن توسط حکومت خواهم نوشت و مقالاتی که اینجا گذاشتم بخشی از مباحث پشتیبان آن یاداشتها است.
✍️ مجاری علم به تکلیف...
🔻در علم اصول از مرحوم شیخ انصاری به بعد مجاری تعیین تکلیف برای مکلف را بر اساس حالات سه گانه مکلف تقسیم بندی کردند.
👈 اگر مکلف قطع یا اطمینان دارد قابل تکلیف کردن نیست، آنچه خودش به آن قطع یا اطمینان دارد را صحیح میداند و اگر اشتباه رفت، در پیروی از لوازم غیر شرعی و غیر عقلائی که او را به این قطع رساند، معاقب است.
👈 اگر مکلف ظن دارد یعنی احتمال قوی یا راجح دارد، اگر این ظن او از مواردی است که شارع عمل بر اساس آن را حجت میداند مثل خبر واحد عادل یا عمل بر اساس نظر کارشناس، عمل بر اساس این ظن حجیت دارد ولی اگر مثل حدس و گفته غیر عادل و قیاس و... است، حجیتی ندارد و ملحق به شک است.
🔻 قاعده اولیه این است که هرکس به هر مقدار که علم دارد مکلف است، در دسته بندی نمیتوانیم از عدم علم شروع کنیم چون عدم تفصیل بردار نیست اما علم تفصیل بردار است: یک موقع علم کامل است، یک موقع کمتر و همراه با احتمالات خلاف.
اگر احتمال خلاف نمیدهد، قطع است.
اگر احتمال خلاف میدهد ولی به قدری احتمال پایین است که عقلاء به آن توجه نمیکنند، اطمینان است و ملحق به قطع میشود.
اگر احتمال خلاف کمتر از احتمال واقع بودن در نظر شمای نوعی است اصطلاحا به آن ظن یا امارة بر واقع میگویند و اگر شارع به آن اعتبار(حجیت) داده است مثل واقع با آن رفتار میکنیم.
⁉️اینجا دو بحث مطرح میشود: یکی اینکه اگر کسی ظن شخصی بر خلاف آن اماره معتبره داشت، آیا باز هم آن اماره برای شخص حجیت دارد؟ دیگری اینکه آیا همه امارات معتبره نزد شارع مفید ظن نوعی هستند؟!
🔻 در هر صورت اگر چیزی نه مفید قطع یا اطمینان بود و نه شارع به آن به عنوان اماره(حکایتگر) بر حکم واقعی حجیت داده بود، ملحق به شک است و مهم نیست شما به آن ظن شخصی دارید یا شک، در هرصورت وارد مجاری اصول عملیه میشویم که دیگر ادعای عمل به واقع در آن نیست بلکه فقط ادعای برائت ذمه در عمل نسبت به آن داریم.
🔻 در فرض شک، چهار حالت برای مکلف متصور است:
👈 اگر حالت سابق برای او واضح بود و حالا به خاطر تغییر برخی شرایط شک کرده است که آیا همچنان همان تکلیف سابق باقی است؟ به همان تکلیف سابق بایست عمل کرد که به آن میگوییم استصحاب. البته گاهی حالت سابق هست ولی لحاظ نمیشود مثل جایی که استصحاب عدم ازلی یا اصل مثبت باشد.
👈 اگر حالت سابق واضح نبود و کلا در اصل اینکه تکلیفی باشد یا نباشد، شک داریم؟ مجرای برائت است.
👈 اگر حالت سابق واضح نبود و میدانیم تکلیفی داریم ولی نمیدانیم واجب یا حرام است؟ خب کاری نمیشود کرد مخیریم خواستیم انجام دهیم خواستیم ترک کنیم اما در هر صورت نباید فعل یا ترک خود را به عنوان حکم واقعی شارع انجام دهیم.
👈 اگر حالت سابق واضح نبود و میدانیم تکلیفی داریم ولی نمیدانیم واجب است یا مستحب یا میدانیم باید ترک کنیم ولی نمیدانیم حرام است یا مکروه، در اینجا بایست احتیاط کرد الا در برخی موارد که از وجوب احتیاط خارج شده است اما آن موارد مثلا مثل شبهه غیر محصوره اینها به واسطه حکم ثانوی مثل مستلزم حرج بودن خارج شدهاند و اشکالی به دسته بندی کلی ما وارد نمیکند.
👈 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
✍️ توضیح روشهای جمع عرفی (تخصیص، تخصص، ورود و حکومت)
🔻دو دلیل که هر دو معتبر هستند و به یک امر واحد میپردازند اما دو مضمون متنافی دارند یا قابل جمع عرفی هستند یا خیر.
در صورت عدم امکان جمع عرفی بحث تعادل و تراجیح مطرح میشود، که چهکنیم؟! قائل به تساقط هر دو دلیل شویم؟ یکی را بر دیگری مقدم کنیم؟ چطور؟ و...
اما اگر دو دلیل در عین وجود نوعی از تنافی قابل جمع عرفی هستند ۳ روش برای این جمع وجود دارد:
✅ روش اول: یک دلیل دیگری را تخصیص میزند، مثل اینکه یک دلیل میگوید: «اکرم العالم»، دلیل دوم میگوید: «لاتکرم الفاسق من العلماء»، در اینجا لسان تعارض وجود دارد و دلیل دوم که خاص و مقیدتر از دلیل اول است، موضوع دلیل اول را تخصیص به علماء عادل میزند.
📌 البته طردا للباب اینجا برای اینکه تفاوت تخصیص و تخصص مشخص شود، تخصص را هم توضیح میدهند. وقتی که موضوع یک دلیل تخصصا از موضوع دلیل دیگر خارج باشد، یعنی عقلا اصلا تنافی وجود ندارد که نیاز به جمع عرفی باشد و هرکدام از ادله یک موضوع مستقل از یکدیگر دارند، در اینجا میگوییم موضوع این دلیل تخصصا از آن دلیل خارج است. مثل اینکه یک دلیل میگوید: «اکرم العالم»، دلیل دوم میگوید: «لاتکرم زیدٌ الجاهل».
✅ روش دوم: یک دلیل وارد بر دلیل دیگر شود، ورود چیزی شبیه به تخصص است، یعنی تنافی دو دلیل به واسطه اختلاف موضوع بر طرف میشود اما فرقش اینجاست که باید شارع مطلبی را بگوید تا این تمایز پدید آید. مثلا یک دلیل میگوید: «اکرم العالم»، دلیل دوم که حکم عقل باشد میگوید: «وقتی دلیلی نسبت به اکرام عادل وجود ندارد، حکم به برائت میشود». در اینجا با آمدن «اکرم العالم» از سوی شارع دیگر موضوع حکم عقل که «عدم الدلیل» باشد، تخصصا کنار میرود و دیگر موضوعی برای دلیل دوم نیست. این اتفاق را میگویند وارد شدن یک دلیل بر دیگری که مثال مشهور آن هم وارد شدن امارات معتبره شرعی بر اصول عملیه عقلی برائت، احتیاط و تخییر است. وقتی دلیل معتبر شرعی داریم عملا موضوع احتیاط عقلی که «عدم مؤمن من العقاب» باشد و موضوع تخییر که «عدم رجحان یک طرف بر دیگری» باشد، رفع میشود.
✅ روش سوم حکومت است، در اینجا یک دلیل مفسر دلیل دوم میشود و سه حالت: مفسر موضوع، مفسر متعلق حکم و مفسر خود حکم دارد. نکته مهم این است که تفسیر یک دلیل اگر به بیان شارع باشد میشود حکومت و اگر به حکم عقل باشد همان تخصص است.
👈 مثال مفسر موضوع:
یک دلیل میگوید: «اکرم العالم» و دلیل دوم میگوید: «العالم الفاسق لیس بعالم»، در اینجا دلیل دوم تفسیر میکند که منظور از العالم در دلیل اول مضیقتر از مطلق علماء است. گاهی هم ممکن است دلیل دوم موضوع دلیل اول را توسعه دهد، مثلا دلیل دوم میگوید: «العامی العادل عالم» اینجا موضوع العالم در دلیل اول به «عالم و عامی عادل» توسعه یافت.
👈مثال مفسر متعلق حکم:
در مثال قبل حکم: وجوب و متعلق آن: اکرام است و اگر دلیل دوم چنین باشد: «المشی وراء الانسان لیس اکرامه» در حالی که عرف این را اکرام میداند، با این دلیل جدید از سوی شارع، این مورد از اکرام عرفی اعتبارا خارج شد و متعلق حکم مضیق شد، برای توسعه متعلق حکم نیز مثلا دلیل دوم بگوید: «مجرد السلام اکرام» درحالی که فرضا عرف این را اکرام نمیداند ولی دلیل دوم به اعتبار بیان شارع آن موضوع عرفی را توسعه داد.
👈 مثال مفسر حکم:
مثلا دلیل اول میگوید: «عندما تفطر فاعتق رقبة» در اینجا حکم: وجوب و متعلقش: عتق رقبه است و دلیل دوم میگوید: «المراد منه افطار صیام الرمضان»، در نتیجه دلیل دوم، حکم وجوب عتق رقبه را مضیق به مورد افطار روضه ماه رمضان میکند. مثال برای توسعه حکم نیز مثل اینکه دلیل اول گفته است: «عندما لاتعرف الحکم الشرعي فاسأل من اهله» سپس در دلیل دوم گفته است: «ذکر الحکم الشرعی من باب المثال» اینجا دلیل دوم حکم لزوم سوال کردن هنگام عدم علم به حکم شرعی را به لزوم سوال کردن در هر مسألهای که بنای بر عمل در آن داریم، توسعه میدهد.
📌 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
یکی از دوستان مفهموم شناسی جالبی از اصطلاح نفاق و منافق در قرآن و تطبیق کنونی آن انجام داده بودند که خدمتتان تقدیم میکنم.👇
🔸 مفهومشناسی نفاق در قرآن.
یکی از تلقیهای اشتباه از مفاهیم قرآنی، تلقی اشتباه بسیاری از ما از مفهوم نفاق و منافق در قرآن کریم است. بسیاری تصور میکنند که منظور از آن جریان نفاقی که در قرآن بارها به آن اشاره شده و یکی از آسیبهای اصلی جامعۀ ایمانی شمرده شده است، منافقین پنهانکاری هستند که تظاهر به انقلابیگری می کنند اما در باطن، ضدانقلاب هستند! البته که این نیز یکی از مصادیق نفاق است اما با بررسی آیات مختلف قرآن در مورد جریان نفاق در جامعۀ ایمانی، تصویر دیگری از این جریان به چشم انسان میآید.
قرآن را ملاحظه بفرمایید. مثلا در ابتدای سورهی بقره که جریان نفاق را توضیح میدهد، اصلاً از یک گروه و سازمان مخفی صحبت نمیکند! بلکه دارد از جریانی صحبت میکند که همه آنها را میشناسند تا جایی که رفتارهای مخرب آنها، مورد اعتراض مؤمنین واقعی هم قرار میگیرد: (اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض ...)
یا در سورهی برائت که مفصلاً در مورد روحیات و رفتارهای منافقین بحث میکند، تصویری که از آنها ارائه میدهد، تصویر یک گروه مخفی که مثلا ریش دارند اما باطناً ضدانقلاب هستند، نیست. بلکه تصویر یک «جریان شناسا» نزد عموم مسلمین است. (ر.ک: تفسیر سورۀ برائت، رهبر معظم انقلاب.)
به طور کلی، نفاق ارتکازی ما با نفاقی که قرآن به عنوان دشمن مهم جامعه اسلامی معرفی میکند، #اشتراک_لفظی است.
منفاقان معرفی شده در قرآن، عمدتاً چیزی شبیه به جریانات لیبرال در جامعۀ کنونی ما هستند.
@sharhehal_hoze
حجیت روایات کتاب شریف کافی(بخش اول) (ذکری 70) - مدرسه فقهی امام محمد باقر علیه السلام
https://mfeb.ir/home/70-7/
این ارائه آیتالله شبزندهدار جهرمی حفظه الله در مورد چرایی اعتماد ایشان به روایات کتاب کافی است.
با همین مبنا به مرسلات مرحوم صدوق که با تعبیر قال آمده است نیز میتوان اعتماد کرد.
بالاتر از این مبنا در اعتماد، حرف کسانی است که از باب قرائن خارجی به روایات یا کتب اعتماد میکنند، مثلا برخی میگویند: سبک شیعه در اعتماد به کتب و نسخه برداری فراوان از کتب مورد اعتماد شیعه و انتشار آن در بین علمای شیعه چیزی شبیه به اعتماد به کتب بعد از گسترش صنعت چاپ بوده است که کسی بعد از گسترش صنعت چاپ دیگر به سند، از آن زمان به بعد سند را توجه خاصی جز از باب تبرک نمیکند، آنها بعد از آوردن روایاتی که توصیه به نوشتن دارد و ارائه قرائن تاریخی در مورد استنساخ زیاد کتب و تکثیر آنها، به اطمینان میرسند که در زمان مرحوم کلینی، صدوق و طوسی این کتابهایی که به نام «اصول اربعة معة» در اختیار آنها بوده است در کنار سند، به واسطه این قرینه بسیار مهم که نسخه برداری از این کتب زیاد رخ داده است، آنها به کتاب موجود در دست خودشان اعتماد میکردهاند و آنها را مطابق همان کتابی که نویسنده اول تحریر کرده بوده است، میدانستهاند.
فلذا این افراد با این مبنا به همه کتب اربعه و برخی کتب دیگر روایی اعتماد میکنند.
حداقل این است که وقتی این قرائن را بشنویم احتمال حسی بودن اعتماد اصحاب به صحت صدور روایات زیاد میشود و راحتتر میشود به شهادت مثل مرحوم کلینی در مقدمه کتاب کافی: «إِنَّكَ تُحِبُّ أَنْ یَكُونَ عِندَكَ كِتَابٌ كَافٍ یُجْمَعُ فِیهِ مِنْ جَمِیعِ فُنُونِ عِلْمِ الدِّینِ، ... وَ یَأْخُذُ مِنْهُ مَنْ یُرِیدُ عِلْمَ الدِّینِ وَ الْعَمَلَ بِهِ بِالْآثارِ الصَّحِیحَةِ عَنِ الصَّادِقِینَ علیهم السلام وَ السُّنَنِ الْقَائِمَةِ الَّتِی عَلَیْهَا الْعَمَلُ، وَ بِهَا یُؤَدَّى فَرْضُ اللَّهِ – عَزَّ وَ جَلَّ – وَ سُنَّةُ نَبیِّهِ صلى الله علیه و آله. وَ قُلْتَ: لَوْ كَانَ ذلِكَ، رَجَوْتُ أَنْ یَكُونَ ذلِكَ سَبَباً یَتَدَارَكُ اللَّهُ تَعَالى بِمَعُونَتِهِ وَ تَوْفِیقِهِ إِخْوَانَنَا وَ أَهْلَ مِلَّتِنَا، وَ یُقْبِلُ بِهِمْ إِلى مَرَاشِدِهِم... وَ قَدْ یَسَّرَ اللَّهُ- وَ لَه الْحَمْدُ- تَأْلِیفَ مَا سَأَلْتَ وَ أَرْجُو أَنْ یَكُونَ بِحَیْثُ تَوَخَّیْت»
یا تعبیر «قال» مرحوم صدوق در مرسلات ایشان که در حکم شهادت است، اعتماد کرد.
البته شاید بد نباشد که به این مبنای آیتالله شب زندهدار حفظه الله این تکمله زده شود که جایی که ما خودمان دسترسی داریم برای بررسی یک مطلب و همان قرائن حسی شهادت دهنده برای ما نیز موجود است دیگر نمیتوان به شهادت یک عدل اعتماد کرد، چون مثلا به یاد دارم ایشان در درس یک جا به شهادت امام خمینی در مورد یک مطلب اعتماد کردند در حالی که خود ایشان در عرض امام محسوب میشدند و میتوانستند عین ایشان همان بررسی را بکنند، اگر این مبنای ایشان را تا اینجا پیش آوردیم، تالی فاسدهایی دارد منجمله اینکه تعمیق و بررسی جدید و ارزیابی در علوم و کارها را باید تعطیل کرد و متوقف شد.
@sharhehal_hoze