eitaa logo
شهید علی پیرونظر
457 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
434 ویدیو
0 فایل
دلاور مرد گردان زهیر .گروهان عاشورا . لشگر ۱۰ سیدالشهدا. عملیات بیت المقدس ۲ هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید @shahede_shayan ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
32.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ وقت توی زندگیم خودم را با کسی مقایسه نکردم . هیچ وقت حسرت داشته های کسی را نخوردم . هیچ وقت نگفتم خوش به حال فلانی . همیشه از همان اول راضی به رضای خداوند بودم . یادم نیست گفته باشم چرا من ؟ ولی این روزها یه حسی تو وجودم داره اذیتم می کنه . یه حس از نبودن تو در کنارم . وقتی می بینم همه دارند کربلا می روند . توی دلم میگم اگر علی آقا بود ما هم می رفتیم . دل هست دیگه . نمیشه باهاش جنگید . عقل که نداره بهش بفهمونی علی آقا و بقیه شهدا الان و هرشب جمعه در کربلا هستند . بعضی ها میگن برو . روی کولی ات بنویس به نیابت از شهید . اما همین هم برای من امکان پذیر نیست . خدا می بینه و می داند . حالا همین جا میگم . علی آقا مطمئن هستم توی مسیر کربلا هستید . با بقیه رفقای شهیدت . میشه خواهش کنم روی کولی ات بنویسی به نیابت از همسرم ....... @sharikerah
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق یعنی به تو رسیدن یعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت عشق یعنی تمام سال را همیشه بیقرارم برای اربعینت @sharikerah
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بال و پرم باش تاج سرم باش به یاد من . شب های جمعه تو حرم باش @sharikerah
✨﷽✨ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🔺بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است ... ✨هر شهیدی که می آوردن می‌رفت توی سردخانه معراج می دید. یه بار بهش گفتم: چطوری تو را راه میدن معمولا سخت می گیرند. گفت: 🔺اگه بری التماس کنی نمیزارند ولی من سرم را می اندازم زیر یه سلام می کنم وارد می شوم. اونا هم فکر می کنند کاره ای هستم جلوم را نمی گیرند گفتم: ✨خب حالا این چه لذتی داره که این قدر با شوق می‌ری جنازه‌‌های شهدا را می‌بینی. 🔺گفت: می رم توی گوششون یه چیزی میگم پا می شم میام، گفتم: چی میگی ، گفت: بعدا میفهمی ✨وقتی جنازه علی را آوردند رفتم و کنارش نشستم تویِ گوشش گفتم: علی من را یادت نره...... 🔺یک آن یاد علی آقا افتادم که سالها توی گوش شهدا چی می گفته ... 🌷🌷 ☘☘☘
عملیات بیت المقدس ۲ بود . در ارتفاعات نزدیک به شهر ماووت . شمال سلیمانیه . اواخر دی ماه بود . هوا بی نهایت سرد . تمام زمین را برف پوشانده بود . در اول عملیات جیپ فرما ندهی را زده بودند . سرگردان بودیم . سه شب بود . گرسنه و تشنه و بی خواب مشغول عملیات بودیم . اکثر بچه ها شهید شده بودند . یک آن علی پیرونظر را دیدم . چهره اش مانند ماه می درخشید . گفت اسلحه ام گیر دارد . تیر بار چی بود . با لحنی که ناراحت نشود گفتم علی جان تو یک بچه چهل روزه و یک زن جوان منتظرت هست . فرزند تو هنوز آغوش تو را سیر ندیده . به پشت جبهه برگرد . رو به من کرد و گفت هر وقت بقیه بچه ها به عقب برگشتن من نیز بر می گردم . آخر عملیات وقتی به عقب برگشتم . سه پیکر شهید را دیدم که رویشان را پوشانده بودند . یقین دانستم که یکی از آن ها علی هست . راوی همرزم شهید @sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایی ؟ چه می کنی ؟ اینجا شلوغ کرده است خیالت درون من را ......
17.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و چقدر سخت گذشت روزها . ماه ها . و دقیقه‌ هایی که بدون تو گذشت و می گذرد . من تو را در لحظه لحظه زندگیم نفس کشیده ام https://eitaa.com/sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بشنوید؛ ✅ ما شما را فراموش نکردیم.... 🌷🕊شهید سید مجتبی علمدار 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💠امام خامنه ای: شهادت، مرگ انسان های زیرک و هوشیار است که نمی‌گذارند این جان به مفتی از چنگشان در برود. https://eitaa.com/sharikerah
🌹در خواب و خیال هم نرفتیم به جنگ ... ▪️در دفتــــر خاطراتتان بنویسید: هر چہ ڪہ داریم ز شـــهیدان داریم
دو رفیق با مرام . رفاقت تا شهادت هر دو دانشجوی ترم اولی دانشکده دارالفنون تهران بودند . هر دو در یک خوابگاه . یکی تخت بالایی و یکی تخت پایینی . در یک کلاس . یک رشته (علوم تربیتی) اعزام به جبهه با هم . در یک گردان . یک دسته . یک چادر . همه جا با هم . با هم مرخصی شهری می گرفتند . هر دو متاهل و تازه داماد . هر دو منتظر آمدن اولین فرزند . در ۲۸ دی ماه ۶۶ در عملیات بیت المقدس ۲ در یک روز با هم پر کشیدن . از هر دو شهید فرزند دختری به یادگار ماند که چون پدرانشان رفاقت را به نیکی معنا کرده اند .