eitaa logo
شهید علی پیرونظر
324 دنبال‌کننده
933 عکس
351 ویدیو
0 فایل
دلاور مرد گردان زهیر .گروهان عاشورا . لشگر ۱۰ سیدالشهدا. عملیات بیت المقدس ۲ هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید @shahede_shayan ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
هر صبح از دریچه قلبم طلوع می کنی و تا آخر روز صبحم به خیر می شود @sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در چنین روزی احساس می کردم خوشبخت ترین دختر دنیا هستم . حاضر نبودم حالم را با هیچ چیز عوض کنم . لحظات زیبایی که پای سفره عقد مردی نشستم که از هم‌نظر کامل بود . و من یک دنیا احساس خوشبختی می کردم . علی آقای مهربون سالگرد عقدمون مبارک @sharikerah
روز ۲۵ تیر ماه بود . وقتی آمد آرایشگاه دنبالم . چادر سرم بود و لباس عروس بر تن داشتم . صورتم پوشیده بود . طوری که جلو پایم را نمی دیدم . عمه اش گفت دستش را بگیر از پله ها نیفتد . گفت هنوز عقد نکرده ایم . گوشه چادرم را گرفته بود و مدام زیر لب می گفت مراقب باش . مراقب باش ....‌ @sharikerah
کوتاه زندگی کرد . اما زیبا تنها ۲۳ سال داشت که به شهادت رسید و خدا خریدارش شد . در این مدت کوتاه زندگی اش،. هرگز دروغ نگفت . تهمت نزد . تحقیر نکرد . خودش را برتر از دیگران نمی دانست . زن و فرزندش اولویت اول زندگیش بودند . تظاهر به دینداری نمی کرد . اهل رشوه دادن و رشوه گرفتن و زیر پا گذاشتن حق مظلوم نبود . برای منفعت خودش دیگران را زیر پا نمی گذاشت . دل رحم و مهربان بود . شجاع و نترس ‌ فقط خدا را در نظر داشت . مردانگی در قامتش موج می زد . دل بسته به دنیا نبود . نماز شبش ترک نمی شد . و چقدر حیف که مؤمنین در آسمان ها و مومن نما ها در زمین جولان می دهند . خون شهدا دامان منافقین و متظاهر ین به دین و انقلاب را بگیرد . کسانی که نان به نرخ روز می خورند . کسانی که پشت ریش و یقه شیخی دست به هر کاری می زنند . @sharikerah
🥀میگفت‌ چشمان‌ شهدا به راهی است‌که‌ از خود به یادگـار گذاشته‌اند اما چشم‌ ما به‌ روزی است که با‌ آنان‌ رو به‌ رو‌ خواهیم‌ شد !🥀 @sharikerah
امشب شب رقیه (س)است . به یاد تمام شهدایی که ریحانه های خود را چون ریحانه امام حسین به خدا سپردند و برای احیا دین به میدان نبرد رفتند و دیگر بر نگشتند . آری رقیه ها ادامه دارند . تنها عکس شهید پیرونظر با فرزند ۲۰ روزه اش اولین و آخرین آغوش پدر لعنت بر قوم ظالمین
عاشق شهدا بود . هر شهیدی را که می آوردند به معراج شهدا می رفت و با او وداع می کرد . یک بار از او پرسیدم دیدن بدن زخمی شهدا چه لذتی دارد که تو هر شهید را که از منطقه می آورندبرای دیدنش می روی . گفت می روم در گوشش چیزی می گویم و بر می گردم. وقتی علی آقا شهید شد وقتی بالای سرش رسیدم سرم را پایین آوردم و گفتم رفیق من را یادت نره . یک آن یاد علی آقا افتادم که در طول این مدت در گوش شهدا چه می گفته . به نگاهت سخت محتاجیم پ . ن . عکس فوق خواندن مقاله شهید توسط علی آقا در مراسم گردان زهیر منطقه عملیاتی غرب دو هفته قبل از شهادت دانشجو معلم شهید علی پیرونظر
تنها یک محرم از او خاطره دارم . لباس بلند مشکی می پوشید . با پای برهنه . زنجیر می زد . حتی زخم های پشت کمرش را از همسرش پنهان می کرد . در حسینیه شهدا موقع سینه زنی پشت ستون می ایستاد تا کسی او را نبیند . عشق او به امام حسین علیه السلام قابل وصف نبود . موقع اعزام به همسرش می گوید اگر فرزندمان پسر بود نام او را محمد حسین بگذارید و اگر دختر بود ریحانه . او نمونه یک انسان کامل بود . تنها ۲۳ سال داشت که آسمانی شد . این عکس سه ماه بعد از دوران عقد می باشد که در منطقه جنگی در سال ۶۴ گرفته شده . شهدا اهل عمل بودند @sharikerah
شب ها با برادرم علی هیات می رفت . هر چقدر التماس می کردم من را با خودش نمی برد می گفت شلوغ هست برای وضعیت تو خطر ناک است . یکی از،شب ها با اصرار من را با خودش برد . موقع رفتن بهم گفت اگر هیات ما وارد حسینیه شد یه لحظه پاشو . من ببینمت تا با هم برگردیم . اون موقه ها موبایل که نبود . قبول کردم . هیات امام رضا علیه السلام که وارد حسینیه شد با دیدن علی از جا بر خواستم . علی یک لحظه نگاهم کرد و بعد سرش را زیر انداخت . با خودم گفتم نکند علی آقا من را ندیده . دوباره بر خواستم . توی مسیر علی اصلا صحبت نکرد . گفتم علی چیزی شده ؟ گفت نه . خیلی اصرار کردم . گفت توی حسینیه بهت گفتم یه لحظه پاشو من ببینمت نه کل هیات . فهمیدم علی آقا همون بار اول من را دیده . @sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا . اکبر جوان من چه شد ؟ پ. ن ارسالی از خواهر محترمه شهید جواد عبدی 🙏
ای دانه های زنجیر ها سراسر به هم بپیچید و بر سینه و پشت من فرود آیید ای دست هلی من همانند سنگ سخت شوید و بر سینه ام فرود آیید تا یاد رنج ها و محنت های وارد بر حسین ع بیفتم . ای آفتاب هر چه داغ تر و آتشین بر بدن من فرود آی . تا تشنه تر شوم و یاد تشنگی صحنه کربلا بیفتم . ای دوستان هنگام شور هر چه بیشتر بر بدن من فشار آورید . ای برادران کاه بر سر من بپاشید تا یاد صحنه نبرد بیفتم . ای سقا . از من فاصله بگیر که من آب ننوشم تا با لب تشنه حسین ع را صدا کنم . ای مداح هر چه بلند تر و جانسوز تر بخوان . که من پر شورتر . با احساسات بیشتری با موضوع بر خورد کنم .ای سینه من درد و سوز را فراموش کن به جای سوزش ظاهری از درون بسوز . ای سینه یادت باشد با هوای غبار آلود نفس بکشی .تا یاد صحنه نبرد با غبار و خاک باشی . ای چشم ها سیل اشک جاری سازید بدانید که باید بگریید به یاد اسک طفلان حسین . به یاد اشک زینب .به یاد امام حسین ع موقع خداحافظی .به یاد قاسم .برای جبهه رفتن .به یاد علمدار کربلا که نتوانست آب به طفلان برساند . ای حنجره با صدای بلند داد بزن به یاد رجز خوانی یاران حسین ع. ای پاها برهنه باید بروید به یاد مصائب حسین بن علی . ای برادر گل بر سرمن بپاش که خاک بر سر من شده ...... خاطرات خود نوشت شهید پیرونظر در منطقه عاشورای ۶۴
وقتی به فکر مصائب حسین ع می افتیم . در می یابیم که او چه روح بزرگی داشته هنگام خداحافظی با فرزندش . با برادر و یارانش . چقدر سخت است جدایی از این عزیزان . حتی اگر لحظه ای باشد . محرم این عامل حیات اسلام است . محرم نور است . نوری که روشن کننده قلب انسان های با ایمان است و عاشورا روزی است که این نور را به حد کمال می رساند . عاشورا . شهادت . ایثار . صبر . شجاعت . از خود بی خود شدن . فقط برای خدا خود را آماده کردن . مقابله ایمان با کفر . از مطالبی است که در عاشورا نور افشانی می کند . در یک سو نور مطلق .در سوی دیگر پستی کامل . جایی که شیطان با انسان کامل به مقابله پرداخته و سر انجام مغلوب می شود . شهادت نهایت پیروزی مومن است همه این ها عامل است بر ساختن انسان هایی چون ما که از قافله عقب مانده ایم وقتی با گل نشستی بوی گل خواهی گرفت . وقتی با یاد حسین بر سینه زنی ودر معرض اخلاقیات حسین ع قرار گرفتی حسینی خواهی شد . از خاطرات خود نوشت شهید علی پیرونظر در سال ۶۴ دارخوین
ای دانه های زنجیر ها سراسر به هم بپیچید و بر سینه و پشت من فرود آیید ای دست هلی من همانند سنگ سخت شوید و بر سینه ام فرود آیید تا یاد رنج ها و محنت های وارد بر حسین ع بیفتم . ای آفتاب هر چه داغ تر و آتشین بر بدن من فرود آی . تا تشنه تر شوم و یاد تشنگی صحنه کربلا بیفتم . ای دوستان هنگام شور هر چه بیشتر بر بدن من فشار آورید . ای برادران کاه بر سر من بپاشید تا یاد صحنه نبرد بیفتم . ای سقا . از من فاصله بگیر که من آب ننوشم تا با لب تشنه حسین ع را صدا کنم . ای مداح هر چه بلند تر و جانسوز تر بخوان . که من پر شورتر . با احساسات بیشتری با موضوع بر خورد کنم .ای سینه من درد و سوز را فراموش کن به جای سوزش ظاهری از درون بسوز . ای سینه یادت باشد با هوای غبار آلود نفس بکشی .تا یاد صحنه نبرد با غبار و خاک باشی . ای چشم ها سیل اشک جاری سازید بدانید که باید بگریید به یاد اسک طفلان حسین . به یاد اشک زینب .به یاد امام حسین ع موقع خداحافظی .به یاد قاسم .برای جبهه رفتن .به یاد علمدار کربلا که نتوانست آب به طفلان برساند . ای حنجره با صدای بلند داد بزن به یاد رجز خوانی یاران حسین ع. ای پاها برهنه باید بروید به یاد مصائب حسین بن علی . ای برادر گل بر سرمن بپاش که خاک بر سر من شده ...... خاطرات خود نوشت شهید پیرونظر در منطقه عاشورای ۶۴
🌹🏴🥀🌴🥀🏴🌹 عشق به مثل هوای دم است تازه‌ام می‌کند کافےست کمی شما را بکشمـ کافےست ریه‌ام را از داشتنتان پرکنم @sharikerah
خصوصیات اخلاقی بسیار با ادب بود . دوستانش او را خدای ادب می نامیدند . همرزمانش می گویند او حتی در شوخی کردن هم ادب را رعایت می کرد . بسیار منظم و مرتب بود . خیلی به نظم اهمیت می داد . متواضع و فروتن بود . اهل ریا و دروغ نبود . دل رحم و مهربان بود . به کودکان احترام خاصی می گذاشت . به نماز اهمیت زیادی می داد خصوصا اول وقت . دستگیر بود ‌ هرگز از زندگی گله نمی کرد . زندگی سختی داشت خصوصا در کودکی . اما همیشه شکر گزار بود . سعی می کرد کارهایش برای رضای خدا باشد و کم تر خود نمایی می کرد https://eitaa.com/sharikerah
شهید علی پیرو نظر علی پیرونظر در سوم بهمن ماه سال۱۳۴۳ در شهر تهران در خانواده ای متوسط، شب شهادت حضرت علی علیه السلام و شب قدر،هنگام اذان در روز جمعه به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود. در سال ۶۲برای اولین بار به جبهه های حق علیه باطل اعزام می‌شود.که در این عملیات با فردی هم نام خود (علی )اشنا می شود و دوستان خوبی برای هم می شوند. علی بر اثر موج گرفتگی به عقب برمیگردد. در سال ۶۴به خواستگاری خواهر دوستش (علی) میرود وبعد از گذشت دوماه از دوران عقد دوباره راهی جبهه می‌شود. او در اسفند ۶۵ زندگی مشترکش را شروع می کند.با توجه به این که همسرش در ۱۹ فروردین خواب شهادتش را دیده بود در آبان ۶۶ درست زمانی که یک ماه از دانشگاه رفتنش می گذشت،همراه ۲۵نفر از دانشجویان دارالفنون تهران راهی جبهه غرب می شود. در اول دی ماه که فرزندش ۲۰روزه بود برای اولین واخرین دیدار ۵ روز مرخصی می گیرد تا ریحانه پاره تن بابا را ببیند. ایشان در ۲۸ دی ماه ۶۶ در عملیات بیت المقدس۲ در شمال سلیمانیه عراق بر اثر اصابت تیر قناصه به سر به شهادت می رسد. بنا به درخواست همسرش،پیکر وی را به ساوه منتقل میکنند ودر امامزاده سید علی اصغر ساوه به خاک می سپرند. روحش شاد ویادش گرامی🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جا که دیدی گریه هست روزی اگر قلبت شکست من را خبر کن در لحظه دلواپسی در عمق حس بی کسی من را خبر کن بغضت اگر که گریه شد یا شانه ات بی تکیه شد تنها رفیقت سایه شد من را خبر کن @sharikerah
🍃🌺بسم رب الشهدا🌺🍃 شهید دانشجومعلم علی پیرو نظر ایشان در شب شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، در ایام شب قدر، روز جمعه، هنگام اذان مغرب در شهر تهران در تاریخ ۱۳۴۳/۱۱/۳ به دنیا آمد. اولین فرزند خانواده بود و نام علی بر او نهادند‌. وی در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۲۸ در بیت المقدس ۲، ماووت عراق در سن ۲۳ سالگی به شهادت رسید. ویژگی‌های شخصیتی شهید: -بسیار با ادب بود. -بسیار منظم و مرتب بود. -به نماز، خصوصا نماز اول وقت، اهمیت زیادی می‌داد. -زندگی سختی داشت خصوصا در کودکی؛ اما هرگز از زندگی گله نمی کرد، همیشه شکر گزار بود. ۵-سعی می کرد کارهایش برای رضای خدا باشد و کم‌تر خود نمایی می‌کرد. بخشی از وصیت نامه شهید دانشجو معلم علی پیرو نظر: و حال که میروم امید به شما برادران و خواهران جوان دارم که این مسیر را برای بر افراشتن پرچم اسلام بپیمایید. گزارشگر: ریحانه جعفری طراح: بهاره اکبری 🌐روابط عمومی مدیریت امور پردیس‌های استان تهران https://eitaa.com/tehran_cfu