eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨بهترین نمودار زندگی چیست؟ این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سوء استفاده نکنی، این شاهکار است ... ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ، 👌ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ" ﻧﮑﻨﻴﻢ. ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍی "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ" یکدیگر ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ، 👌ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ" ﻧﺮﺳﺎﻧیم. ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﻴﻢ، 👌ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ"ﻋﻴﻮﺏ" ﺧﻮﺩ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ. 🌱حتی ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳﺖ"ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ. ﺁﺭی، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، بهترین نوع زندگی است. @shayad_etefagh
🍃🌹 به خاطر مهربونی زیاد باعث شدم زندگیم نابود بشه و راهی تيمارستان بشم.. زنگ زد اورژانس اومد و چند روز بعد فهمیدم بچه هیچیش نشده . بعد اون روز وحید گهگاهی میومد به بچه ها سر میزد و براشون هر سری اسباب بازی می خرید . چند ماهی که رد شد از سر کنجکاوی پرسیدم بچه فتانه به دنیا اومده ؟ وحید گفت کدوم بچه ؟ وقتی فهمید چیزی از من بهش نمیرسه بچه پنج ماهه رو کورتاژ کرد وحید با التماس گفت بهار بیا برگرد سر زندگیت ، بی آبرو شدم ، خاز شدم بدبخت شدم ولی تو رو خدا برگرد من تو و زندگیمو دوست دارم . وحید حرف میزد و من یاد اون فیلم میفتادم . گفتم اگر می فهمیدم خی. ... کردی شاید به زندگی برمیگشتم ولی وقتی فیلمتو دیدم دیگه هیچوقت به اون زندگی برنمیگردم روزای زندگیم پشت هم گذشت تا این که بچه ها هفت ساله شدن و وحید هرروز و هرشب التماس میکرد برای برگشتن من . یه روز که دو قلو ها از مدرسه برگشتن يكيشون تو چرا نگفتی ما مامان بابامون طلاق گرفتن ؟ دوستم بهم گفته ما ادب نداریم و نباید کسی باهامون دوست باشه . از این حرف دخترام اونقدر گریه کردم که حالم بد شده بود ، حس میکردم دوباره افسردگی داره میاد سراغم . وحید که ماجرا رو فهمید گفت برگرد خونه دوباره ازدواج کنیم اما فقط همخونه باشیم به خاطر بچه ها ، اولش قبول نکردم ولی.... بخونید و ببینید آخرش ختم به چی میشه ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اجازه دهید قضاوتتان کنند ؛ اجازه دهید اشتباه در موردتان فکر کنند بگذارید پشت سرتان حرف بزنند ، افکار دیگران مشکل شما نیست شما مهربان، متعهد به عشق ورزیدن و آزاد بمانید مهم نیست آنها چه می گویند یا چیکار میکنند حق ندارید به ارزش خودتان و زیبایی صداقت وجودی خودتان شک کنید فقط بدرخشید مثل هر روزی که میدرخشید ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🍃🌹 به خاطر مهربونی زیاد باعث شدم زندگیم نابود بشه و راهی تيمارستان بشم.. اونقدر رفت و اومد و با خانوادم صحبت کرد که راضی شدن . گفت تمام وسایل خونه رو عوض میکنم ، اصلا خونه رو هم عوض میکنم و من تو اتاق جدا می خوابم اوایل هم خونه شدن با وحید خیلی برام سخت بود ، یاد گذشته ها دیوونم میکرد . گهگاهی دلم میخواست از اون خونه فرار کنم . هرروز با دست پر میومد خونه یه روز گل به روز شیرینی یه روز کادو و لباس و من نسبت بهش سرد شده بودم. تا این که چند ماه پیش روز تولدم بهم گفت بیا دوباره زندگی کنیم . من ازش فرصت خواستم ولی هنوزم نسبت بهش شکاکم ، وحید سر به راه شده و آروم، انگار زندگی عوضش کرده . اون پسر جوون خوشتیپ تو این چند ساله تمام موهاش سفید شده . همیشه گوشیش تو خونس و هیچ رفتار مشکوکی نداره الان که داستان زندگیمو میخونید ازتون یه خواهش و یه راهنمایی می خوام . خواهش میکنم از روابط زوجی هیچکس پیش شوهرتون حرفی نزنید . خواهش میکنم کسی رو وارد حریم خصوصیتون نکنید و ازتون راهنمایی می خوام که دوباره به وحید اعتماد کنم ؟ مشاوره گفته وحید عوض شده و خوبه که دوباره زندگی کنم . ازتون میخوام برای ادامه زندگیم دعا کنید . سختی ها و نامردی هایی که من کشیدم خدا نصیب کسی نکنه... پایان.... 🌹🍃 لطفا راهنمایی و نظراتتون رو برای بهار جان ارسال کنید...ایشون در کانال حضور دارن... 🌹آیدی مدیر کانال @setareh_ostadi ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
درمورد بهار🌹🍃 سلام در جواب بهار خانم ؛ عزیزم واقعا روزهای سخت و وحشت ناکی رو گذروندی . با سن و سال کم درد بزرگی رو پشت سر گذاشتی . خاک بر سر اون فتانه بی حیا و نمک نشناس . و متاسفم برای شوهرت که گوهری مثل تو رو شکست . اما گلم حالا که زندگیت به این مرحله رسیده و شوهرت پشیمونه و خودت هم معترفی که با سهل انگاری باعث کار شوهرت شدی ، یه فرصت دیگه بهش بده وقتی خدا با اون بزرگیش بندهاش رو میبخشه تو هم توکل کن به خدا و زندگی رو از نو بساز . به خاطر بچه ها و رضایت خدا شوهرت رو ببخش و قلب مهربونت رو آروم کن . تا خوشبختی دوباره رو حس کنی . به شوهرت سر کوفت گذشته رو نزن و با درایت و هوشیاری بیشتر زندگی کن . خوشبخت باشی انشاالله 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 سلام بهار خانم شما که هم خونه شدین،مشاور هم میگه وحیده عوض شده،من اگه بجای شما باشم ازش میخوام قرآن حفظ کنه وبه بچه ها هم یاد بده،تا اینطوری هم خودش هم دختراتون از معنویت سرشار بشن،هم انشاالله به حق قرآن زندگيتون معنوی بشه،هر وقت معنویت زیاد بشه گناه کمتر میشه وانسان آرامش ميگيره چقدر این حرف به دلم نشست... واقعیت همینه وقتی انسان با معنویت خو بگیره روحش آرامش پیدا میکنه.امیدوارم بهار جان بهترین تصمیم رو بگیره.. 🌹 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی روزي دختري كه قصد ازدواج داشت، ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند. عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت : اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر كرده و او را بکشد و بعد توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند. دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد. هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت، به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است دل چو به مهر تو مصفا شود، دیگر از آن کینه سراغی مباد! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
آرام جانم. امام زمانم 🌹صبح است و یڪ طلوع شعر و غزل براے تو یعنے سلام،زنده شدم با دعاے تو خورشید هم بہ قدر تو زیبا و خوب نیست گل سعے میڪند برابرے ڪند در ڪنار تو❤️ سلام‌‌ صبحت ‌بخیر ‌آقاے‌ من‌ آقاے ‌دلتنگے‌❤️ ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🕊🌹🕊 بیمه بشید به 🌹توصیه های : برای دوری شیطان تکان میخوری بگو:یاصاحب الزمان ✨می نشینی بگو:یاصاحب الزمان ✨برمیخیزی بگو:یا صبح که از بیدار می شوی مودب بایست و صبحت را با سلام به امام شروع کن و بگو "آقا جان" دستم به دامانت خودت یاری ام کن، شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو "السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر این طور شد دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی کنی دیگر تمام وقت امام زمانی... ‎‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
#ارسالی_اعضا 🍃🌹 #بهار #پارت_آخر به خاطر مهربونی زیاد باعث شدم زندگیم نابود بشه و راهی تيمارستان بش
اعضا درمورد بهار🍃🌹 با سلام و وقت بخیر۔ در مورد زندگی بہار خانم:مادرم ھمیشہ خاک رو زیر و رو کنی حتما از توش یہ کرم درمیاد۔یا غذا رو زیادی ھم بزنی حتما از توش یہ مو یا یہ سنگ ریزہ درمیاد اینو درمورد زندگیم میگ۔بھم میگ زندگیتو ھم نزن کہ از توش یہ مشکلی درمیاد حالا بہار خانم شما زندگیتو شخم زدی پس مطمعنا مشکل ھم پیدا میشد تو این زندگی ھرچقدر شوھرت مقصر بود بیشتر از ایشون شما مقصر بودی کہ زیادی دل سوزوندی یا درمورد رابطہ ی فتانہ ی فتنہ با شوھرش بہ وحید گفتی و اشتباہ بزرگترم نصب دوربین تو خونہ بودہ خدا خودش گفتہ( لا تجسسوا) درمورد ھم دیگ تجسس نکنید۔شوھرتم کہ خیلی ھواسش بہت بودہ و بہت محبت میکردہ ولی شما با تجسس کردن بہ خودتون ظلم کردین درستہ ۸سال از روزای شیرین زندگی رو از دست دادین ولی ماھی رو ھروقت از آب بگیری تازہ است انشااللہ روزای خوشی پیش روتون باشہ۔انشااللہ یہ بچه خوشگل دیگه ھم خدا بہتون بدہ کہ باھم دیگ شاھد بزرگ شدنش باشید و از دوران شیرین کودکیش لذت ببرید۔ ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
#ارسالی_اعضا 🍃🌹 #بهار #پارت_آخر به خاطر مهربونی زیاد باعث شدم زندگیم نابود بشه و راهی تيمارستان بش
اعضادرمورد بهار 🌹🌹 ونظر من برای بهارخانم من هم چندسال پیش چوب سادگیم روخوردم.به خاطر دلسوزی و مهربونیم باعث شدم نزدیک ترین دوستم که فامیل درجه یکم بود باشوهرم بهم خیانت کنن.هرجا میرفتیم اونو باخودم میبردم توی اکثر تفریحاتمون باهامون بود.هیچوقت فکرشو نمیکردم بخواد ازین موقعیت سواستفاده کنه،حتی ازشوهرم هم انتظارنداشتم،اما متاسفانه بعضی ادمها ذات کثیفی دارن و بهترین مرد روهم میتونن آلوده کنن.اما این راز روهمیشه توی دلم نگه داشتم آبروی شوهرم رونبردم،خدااز گناه بنده هاش میگذره و اجازه توبه میده بهشون.ماکه بنده ای بیش نیستیم.درسته روزهای سختی روگذروندم،وشوهرم هم متوجه اشتباه بزرگش شدوخداروشکر بعدازون هیچ اشتباهی ازش ندیدم.بهارجان شماهم به وحید یه فرصت دیگه بدین بخاطر بچهاتون بزارین یه خانواده واقعی رو احساس کنن.از زندگیتون لذت ببرین وبه گذشته فکرنکنین.با آرزوی خوشبختیتان 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 بهار جان حالا که شوهرت متوحه اشتباهش شد و مشاور بهت میگه وحید تغییر کرد به خاطر دخترای گلت همه چیز از نو شروع کن ما زنها میبخشیم اما هیچ وقت فراموش نمیکنیم .سعی کن دید خودتو به زندگی تغییر بدی و فکر کن که یه خواب وحشتناک دیدی و بیدارشدی .من خودم به شخصه وقتی تو زندگیم بدی می بینم اول خیلی ناراحت و عصبی میشم ولی بعد به عنوان یه تلنگر بش فکر میکنم و با خودم میگم حتما خدا خواست منو امتحان کنه .انشالله که زندگی از این به بعد بر وفق مراد خودت و دخترای گلت بچرخه🙏🙏🙏 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 سلام بهار عزیز داستان زندگیت پر از اتفاقات تلخ و شیرین بود عشق و نفرت درد و شکست از عرش به فرش رسیدن و دوباره از نو برخاستن دوست خوب مجازیم من فقط داستان زندگیت راخواندم و خیلی سخت است قضاوت کردن و نظر دادن مساله ای که حتی فکر کردن به آن دردآور است اما طبق تجربه خودم هرجای زندگی اگر اشتباهات و نقش و سهمم را از هر ماجرایی قبول کنم پذیرش آن ماجرا راحت تر میشود از گذشته فقط تجربه هات را بردار و با کمک مشاور بقیه زندگیت را زندگی کن و همیشه این جمله را به یاد بسپار... (*ردپای کسی که آرامشم را بهم زده بود دنبال کردم عاقبت به خودم رسیدم*) برایت آرزوی زندگی پر از آرامش را دارم🍀 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
و ✍🏻هیچ جایِ جهان ، خانه ی پدریِ آدم نمی شود.... ✍🏻خانه ای که در نهایتِ سادگی و سنتی بودنش ، شادترین نقطه ی دنیاست ✍🏻با پنجره هایی قدیمی که هنوز هم به سویِ بی خیالیِ محض ،گشوده می شوند ، دیوارهایِ آجریِ کهنه ای که هر آجرش ، صفحه ایست از خاطراتِ سالهایِ دور ،و حیاطی که هر گوشه اش ، سکانسی از کودکی ات را تداعی می کند.... ✍🏻جایی که حتی آسمانش هم با آسمان هایِ دیگر ، فرق دارد ، و زمینش ، همیشه سبز و شاعرانه است . ✍🏻آدم ها نیاز دارند وقتی دلشان گرفت ، سری به خاطراتِ کودکیشان بزنند و با سادگی و اصالتِ دیرینه شان آشتی کنند ✍🏻آدم ها نیاز دارند در هر سنی که باشند ، آخرهفته و تعطیلات را ، به خانه ی پدری شان بروند و میانِ آغوشِ پر مهرِ مادر ، از تمامِ غم ها فارغ شوند و با خیالِ راحت ، کودکی کنند . ✍🏻کاش پدرها و مادرها همیشه باشند ، و کاش خانه های پدری در این هیاهوی زمانه به دستانِ بی رحمِ فراموشی سپرده نشوند ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
شروع زیبای ....... یکی از شبهای سخت ،زمستون وقتی که برف سنگینی میبارید و هوا به شدت سرد بود مامانم درد زایمانش شروع میشه... بابام با هزار بدبختی یه ماشین پیدا میکنه و مامانمو میبره بیمارستان و بعد از ساعت ها درد و سختى من بدنيا ميام..... من ترانه هستم.... سی و سه سالمه... اهل یکی از شهرهای شمالی ایران زمستون سال شصت و هشت بعد از دوتا پسر بدنیا میام.... 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃