فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر انچه شما را آزار میدهد،
←به شما صبور بودن را می آموزد.
• هرکسی که شما را رها میکند،
←به شما یاد می دهد که چگونه استقلال
خود را پس بگیرید.
• هر چیزی که شما را عصبانی میکند،
←بخشش و شفقت را به شما می آموزد.
• هر آنچه را که قضاوت میکنید،
←به شما پذیرش را آموزش میدهد.
• چیزی که بر شما تسلط داشته باشد،
←به شما یاد می دهد چگونه قدرت را به
دست بگیرید.
• چیزی که از آن متنفر باشید،
←به شما عشق بی قید و شرط را می آموزد.
• چیزی که موجب ترس شما شود،
←به شما شجاعت را می آموزد که بر موانع خود غلبه کنید.
• آن چیزی که نمی توانید کنترل کنید،
←به شما یاد می دهد که چگونه رها شوید.
• هر آنچه که انسان را به دردسر اندازد و هر
انچه که انسان را ازار دهد،
←قطعا آموزگار اوست...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
بطری وقتی پر است و میخواهی خالیاش کنی
خمش میکنی، هرچه خم شود، خالیتر میشود
اگر کاملاً رو به زمین گرفته شود، سریعتر خالی
میشود! دل آدم هم همینطور است گاهی
وقت ها پر میشود از غم، از غصه از حرف ها و
طعنهها دیگران!
قرآن، کتاب راهنمای زندگی سعادتمندان میفرماید: هرگاه که دلت پُر
شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک
بیفت. این نسخهایست که خداوند برای پیامبرش
پیچیده است: ما قطعــاً میدانیم و اطلاع داریم
دلت میگیرد به خاطر حرفهایی که میزنند
«سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن»
حجر_آیه (۹۸)
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گسلایتر کیه :
کسی که کاری باشما میکنه که به اعتبار و درستی افکارتون شک کنید.
گسلایتر معمولا آدم نزدیک به شماست و خیلی خوب از احساسات و افکارتون خبر داره !
میدونه چجوری شمارو دستکاری روانی کنه تا شما وقتی از چیزی ناراحتید و آشفته اید به خودتون شک کنید و
با خودتون بگید « کاش انقد غر نزنم،کاش اینجوری نباشم،کاش حساس نباشم و ....»
۳تا عامل :
✓تعهد
✓ترس
✓گناه
لازمه گسلایتینگ هست!
یعنی چی؟!
یک فرد سواستفاده گر به شما میگه تو به من تعهد داری باید اینکارو انجام بدی.
یا برای اینکه طبق خواسته اونها عمل کنی احساس ترس تو شما ایجاد میکنند.
و یا درون شما احساس شرم و گناه رو زنده میکنند تا شمارو مجبور به خواسته خودشون کنند!!!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هشتاد_دو
سلام اسمم لیلاست...
مامان با خودش گفت پس چرا به فکر شوهر خنگت نرسیده که تو اونجایی؟! با خنده گفتم لابد فکر کرده خیلی بی دست و پام، نمیدونه خونه رو مبله هم کردم..مامان یکم سکوت کرد و گفت منو ببر خونتو ببینم.. گفتم فعلا نه مامان بزار اوضاع که اروم شد یه روز میام دنبالت و میارمت خونه ام..مامان که خیالش از بابتم راحت شده بود خداحافظی کرد..بعد از قطع تماس موبایلم زود زنگ خورد، آرمین بود رد تماس زدم و گوشیمو سایلنت کردم..تصمیم گرفته بودم دادخواست طلاق بدم، صبح مدارکمو برداشتم و رفتم سمت دادگاه..بعد از اینکه دادخواست دادم رفتم سمت موسسه، امروز ازمون ازمایشی داشتیم..وقتی تست هارو دیدم با خیال راحت همه رو زدم، خیلی تو درسام پیشرفت کرده بودم...شاد و راضی از موسسه زدم بیرون و به سمت خونه راه افتادم..وقتی رسیدم دیدم دم ساختمون آرمین وایساده
از دیدنش شوکه شدم فهمیدم کار مامان هست که بهش گفته..قبل از اینکه منو ببینه گاز دادم و رفتم سمت خونه بابام..خیلی عصبی بودم رو به مامان گفتم واقعا متاسفم که رفتی گذاشتی کف دست آرمین..مامان خیلی خونسرد گفت حقته اون شوهرته باید بدونه تو چه غلطی میکنی...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
📗#داستان
چهار دانشجو كه به خودشان اعتماد كامل داشتند يك هفته قبل از امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابي به خوشگذراني پرداختند. اما وقتي به شهر خود برگشتند متوجه شدند كه در مورد تاريخ امتحان اشتباه كرده اند و به جاي سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است.
بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا كنند و علت جا ماندن از امتحان را براي او توضيح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر ديگري رفته بوديم كه در راه برگشت لاستيك خودرویمان پنچر شد و از آنجايي كه زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولاني نتوانستيم كسي را گير بياوريم و از او كمك بگيريم ، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم و ... »
استاد فكري كرد و پذيرفت كه آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يك ورقه امتحاني را داد و از آنها خواست كه شروع كنند ، آنها به اولين مسأله نگاه كردند كه 5 نمره داشت. سوال خيلي آسان بود و به راحتي به آن پاسخ دادند ، سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازي پشت ورقه پاسخ بدهند كه سوال اين بود: « كدام لاستيك پنچر شده بود؟»!!!!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸از خدا پرسید: «خوشبختی را
کجا میتوان یافت؟»
خدا گفت: «آن را در خواستههایت
جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.»
با خود فکر کرد: «اگر خانهای
بزرگ داشتم بیگمان خوشبخت بودم.»
خداوند به او داد.
«اگر پول فراوان داشتم یقیناً
خوشبختترین مردم بودم.»
خداوند به او داد.
اگر... اگر... و اگر...
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود.
از خدا پرسید: «حالا همه چیز
دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.»
خداوند گفت: «باز هم بخواه.»
گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم.»
خدا گفت: «بخواه که دوست بداری،
بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه
که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.»
او دوست داشت و کمک کرد و در کمال
تعجب دید لبخندی را که بر لبها مینشیند
و نگاههای سرشار از سپاس به او لذت میبخشد.
رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا خوشبختی اینجاست؛ در نگاه و لبخند دیگران.»
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هشتاد_سه
سلام اسمم لیلاست...
شب بعد از شام دو دل بودم نمیدونستم برم خونم یا نه..میدونستم آرمین سریش تر از این حرفاست واسه همین تصمیم گرفتم شب رو خونه بابام بخوابم.. آخر شب وقتی همه خوابیدن من کلافه رو تخت نشسته بودم..دلم کتابامو میخواست دیگه عادت کرده بودم قبل از خواب درس بخونم..صبح تو عالم خواب بودم که یکی میزد به در اتاقم و زود در باز شد و آرمین تو چهارچوب در نمایان شد..!! شوکه شده بهش نگاه انداختم و خودمو جمع و جور کردم و سرجام نشستم..گفت معلومه کجایی؟؟ چرا وسایلاتو جمع کردی رفتی؟ چرا دادخواست طلاق دادی؟ من که کاریت نکردم؟! گفتم کاری نکردی؟؟! اینکه با منشیت ریختین رو هم و غرورمو خورد کردی و بهم خیانت کردی کاری نکردی؟آرمین کلافه دستی تو موهاش کشید و گفت خب من اشتباه کردم حماقت کردم تو بیا و ببخش.. با پوزخند نگاهش کردم و گفتم من اعتمادمو نسبت بهت از دست دادم عمرا بتونم با تو توی آسایش زندگی کنم، تو تمام باورامو شکستی، الانم مشخصه چوب خدا صدا نداره؟دیدی همزمان هم منو از دست دادی هم اون دختره عملی رو؟..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
دعا، یکجور حال است. یکجور بندگی است.
برای همین است که عارفان میگویند حتی اگر نیازی ندارید و حتی اگر
آنقدر رشد کردهاید و توکلتان بالا رفته است که بگویید "هرچه خدا بخواهد
من هم همان را میخواهم"، باز هم از دعای زبانی غافل نشوید.
حال که دعا برای تنظیم حالِ توست دعایی کن که لااقل حالِ خودت
خوش شود.
اگر مستجاب نمیشود، لااقل حال تو خوش و درونت گلستان شود
برای همین است که عارفان حتی برای دشمنانشان هم دعایِ خوب و خیر میکنند.
دعایی که محتوایش پر از نفرت و کینه و بدخواهی باشد؛ مستجاب که
نمیشود هیچ؛ حالِ خودت و درونت را نیز پر از تنفر و کینه و سیاهی
میکند
حالا هی لعنت کن که چه؟
یک نفر هم سَقَط شد؟
نه. فقط تویی که پر از نفرت و بدبینی و کینه میشوی.
به گمانم شاید یکی از مقدمات استجابت دعا، حالِ دعاکننده باشد.
دعایی که حالِ خودت را خوب میکند به استجابت نزدیکتر است تا دعایی
که پر از تنفر و کینه و خشم و عصبانیت باشد.
شاید بیهوده نبود که پیامبر هیچگاه حتی از مرگ سرسختترین دشمنانش
هم شادی نکرد.
خدای مهربانم
لطفا برای اطرافیانمم
بهترینها را مقدر کن
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌱هفت مورد برجسته از هجوم افکار منفی در زمان پارازیتهای فکری
1_ اضطراب داشتن در مواقعی که کاری میخواهند انجام دهند
2_ زیاد فکر کردن به وقایع و اتفاقات گذشته و مرور آنها همراه با نگرانی
3_ در طول روز مدام در حال فکر کردند به رفتار خود هستند
4_ دور شدن از اعمال و وظایف روزانه بخاطر عدم تمرکز
5_ مدام به این فکر هستند که اگر این میشد چه میشد.
6_بارها و بارها به یک موضوع فکر میکنند و باز هم مظطرب هستند
7_ احساس اینکه هر روز بدتر میشوند در همه مراحل زندگی
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هشتاد_چهار
سلام اسمم لیلاست...
به آرمین گفتم دیدی همزمان هم منو از دست دادی هم اون دختره عملی رو؟ اینا همش آه منه که از ته دلم کشیدم، تو باید تاوان خورد کردنمو بدی، کم کاری در حقم نکردی که توقع بخشش هم داری..!! آرمین عصبی تو چشمام زل زد و گفت من طلاقت نمیدم مطمئن باش.. بعدشم از اتاقم رفت بیرون، پشت بندش مامان اومد تو اتاق و گفت خیلی دختر سرتقی هستی چرا نمیبخشیش؟الان که پشیمونه و فهمیده چه اشتباهی کرده توهم کوتاه بیا.. گفتم مامان تو اگه بابا بهت خیانت میکرد میبخشیدیش؟؟ مامان عصبی بدون اینکه جوابمو بده رفت بیرون، منم بدون خوردن صبحونه راه افتادم سمت خونم..مطمئن بودم حالا که آرمین فهمیده من تو خونم مستقرم دیگه ولم نمیکنه و هر روز میاد دم در..خداروشکر کلید یدک نداشت وگرنه مجبور بودم قفل درو عوض کنم..وقتی رسیدم خونه ام، بدون فوت وقت نشستم سر درسم..اونقد خوندم که اخر گشنگی بهم فشار اورد و نتونستم ادامه بدم..دوتا نیمرو درست کردم خوردم باز برگشتم سر درسم که گوشیم زنگ خورد.. مامان بود گفت الهه رو بردیم بیمارستان توام بیا....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
• برای محکم شدن رابطتت و شناخت بیشتر، همراه با همسرتون به این سوال ها جواب بدین ♥️:
۱_چه مشکلات و موضوعاتی باعث میشه پیش من خود واقعیت نباشی ؟
۲_از سرعت و پیشرفت و روال رابطمون راضی هستی؟
۳_ممکنه خط قرمزها و محدودیت هایی داشته باشی که من ازشون اطلاع ندارم؟
۴_بزرگ ترین ترست توی رابطه چیه؟
۵_کدوم رفتار من باعث میشه اعتماد به نفست بالابره؟
۶_دوست داری تو رابطه چه چیزی از من بشنوی که تاحالا نشنیدی ؟
۷_موقع ناراحتی دوست داری چه رفتاری باهات داشته باشم؟
۸_چطوری میتونم بهت احساس امنیت عاطفی بدم تا هرچی دلت خواست رو راحت و بدون ترس بهم بگی ؟
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
متنی که جزو 10 متن برتر از نگاه مجله معتبر فوربس است، این متن سه مرتبه در این لیست در مقام اول قرار گرفته است.
- یک پسر و دختر کوچک مشغول بازی با یکدیگر بودند، پسر کوچولو یه سری تیله و دختر چنتایی شیرینی داشت، پسر گفت: من همه تیله هامو بهت میدم و تو هم همه شیرینی هاتو به من بده، دختر قبول کرد...
پسر بزرگترین و زیباترین تیله رو یواشکی برداشت و بقیه را به دختر داد، اما دختر کوچولو همانطور که قول داده بود تمام شیرینی ها رو به پسرک داد.
اون شب دختر کوچولو خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید... اما پسر کوچولو تمام شب نتونست بخوابه به این فکر میکرد که حتما دخترک هم یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه رو بهش نداده ..
عذاب مال کسی است که صادق نیست... و آرامش از آن کسانی است که صادقند...
لذت دنیا مال کسی نیست که با افراد صادق زندگی میکند، از آن کسانی است که با وجدان صادق زندگی میکنند.دروغگو اول به خودش آسیب میزنه..
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد