eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به پاهای خودت موقع راه رفتن نگاه کن.... داٸما یکی جلو هست و یکی عقب... نه جلویی بخاطر جلو بودن مغرور میشه... نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت... چون میدونن شرایطشون داٸم عوض میشه... روز های زندگی ما هم دقیقا همین حالته... دنیا دو روزه... روزی باتو ، روزی علیه تو... روزی که با توهست،مغرور نشو... روزی که علیه تو هست،ناامید نشو... 🌱هر دو میگذره🌱 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"زندگی یک چمدان است که می آوری اش بار و بندیل سبک می کنی و می بری اش خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم چمدان دست تو و ترس به چشمان من است این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است "بی تو من با بدنِ لختِ خیابان چه کنم با غم انگیزترین حالتِ تهران چه کنم؟ بی تو پتیاره ی پاییز مرا می شکند این شبِ وسوسه انگیز مرا می شکند..." ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
دکتر انوشه گفت: پدر من از سن راهنمایی تا آخر عمرش، هیچ وقت منو به اسم کوچیکم صدا نزد. همیشه می گفت آقای انوشه. تا می خواستم فضولی کنم، بهم می گفت آقای انوشه کجا تشریف می بری؟ من آروم میشدم. سرعت فضولی منو می گرفت. خیلی روانکاوانه. ایشون در دوره راهنمایی به من گفت: پسرم من به تو ده فرمان میدم. من سال ها با این ده فرمان زندگی کردم و اون ده فرمان رو روی سنگ قبرش نوشتم. 1. منتظر باش، متوقف نباش 2. تأمل کن، معطل نباش 3. جسور باش، گستاخ نباش 4. سرسخت باش، لجباز نباش 5. صبور باش، بی خیال نباش 6. ساده باش، ساده لوح نباش 7. شتاب کن، شتاب زده عمل نکن 8. بگو آره، نگو حتما 9. بگو نه، نگو هرگز 10. بگو برات می مونم، نگو برات می میرم ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم لیلاست... یکی از همکلاسیام گفت که بهش پیشنهاد همکاری تو موسسه رو دادن که یکی از درس ها رو تدریس کنه..!تو دلم گفتم پس چرا به من نگفتن؟جشن که تموم شد رفتم سمت استاد صالحی و گفتم راسته که خانم فلانی شده همکارتون؟گفت بله با مشورت اساتید چند نفرو انتخاب کردیم.. گفتم یعنی درس من انقد بد بود که به من پیشنهاد ندادین؟ گفت نه این چه حرفیه؟! چون شما متاهل بودید گفتیم شاید سختتون باشه هم درس بدید و هم درس بخونید...با استاد صالحی صحبت کردم و گفتم منم میتونم و موقعیتشو دارم ولی چیزی نگفتم که مجرد و طلاق گرفتم..میدونستم اگه بفهمه باز گیر میده بهم و ول کنم نمیشه..اون روز بعد جشن حس و حال بهتری داشتم..مامان زنگ زده بود که برم بهش سر بزنم، وقتی رفتم خونشون دیدم زن دایی هم اونجاست..منو که دید سگرمه هاش تو هم رفت و خیلی سرد و خشک یه سلامی کرد بعدش زود رفت خونش..به مامان گفتم اومده بود اینجا چیکار؟ گفت همینطوری اومده بود سر بزنه ولی گفت مامانش حالش بده و بیمارستان بستریه، وضعیت روحیش بهم ریخته اس..گفتم چرا چشه؟مامان کلافه گفت چه بدونم زن داییت میگفت آرمین رفته خارج پی زن و بچش و انگار فهمیده باباش فراریش داده اینه که با خانوادشم قطع رابطه کرده.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🔻ماجرای معروف بهلول و بوی غذا 📌مردی فقیر چشمش به مغازه خوراک پزی افتاد تکه نانی را بالای بخاری که از سر دیگ بلند می شد، می گرفت و می خورد. هنگام رفتن صاحب مغازه گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کرده ای، باید پولش را بدهی. مردم جمع شدند و مرد از همه جا درمانده، بهلول را دید و او را به قضاوت دعوت کرد. 📌بهلول به آشپز گفت: این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به زمین انداخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر. 📌آشپز با تعجب گفت: این چه قسم پول دادن است؟ 📌بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی روزی جوانی نزد خردمندی می رود و می گوید که هنر زندگی کردن چگونه است ؟ .خردمند یک لیوان آب به دستش می‌دهد و می‌گويد: «برو و دور این باغ بگرد و برگرد؛ اما مواظب باش که یک قطره از این آب نریزد». جوان می‌رود و بدون اینکه آب را بریزد بر میگردد. استاد می‌پرسد که: «آیا درخت‌ها را هم دیدی؟... چه درختی بود؟... شکوفه داده بود؟... میوه داده بود؟» جوان می‌گويد که: «من حواسم نبود!» استاد می‌گويد که: «برگرد؛ دوباره لیوان را بردار و در باغ بچرخ و این دفعه ببین که درختها چه بودند؟... پرنده‌ها چه بودند؟...» جوان رفت و خندان برگشت و گفت: «عجب میوه‌هایی بودند؛ عجب شکوفه‌هایی بودند و عجب خرمالویی و .....خرگوشی بود و پروانه‌هایی و... عجب دنیایی!»... استاد گفت: «از لیوانت چه خبر؟!» جوان تازه متوجه شد که لیوان خالی است! در اینجا استاد به او گفت: «همین است! ... هنر زندگی کردن این است که تمام باغ را ببینی و حواست به آن لیوان هم باشد که نریزد!» ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱 🗓 امروز دوشنبه↯ ☀️ ۵ آذر ۱۴۰۳ 🌙 ۲۳جمادی الاول ۱۴۴۵ 🌲۲۵ نوامبر ۲۰۲۴ 📿 ذکر روز : یا قاضی الحاجات ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻سلام صبح بخیر 🍃روزتون به زیبایی گل 🌻لبخنـد بزن چون سزاوار 🌸عشق و شـادی هستی 🌻هر جا که هستی سهمِ امروزت 🍃یه بغل خوشبختی و آرامش باشد 🌻روزتون پر از انرژی مثبت ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚"متنى از جنس طلا" ✍رزق چیست؟ رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند. زمانی که خواب هستی و ناگهان،به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی رزق است.چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند. زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی،این صبر، رزق است. زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است. گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد (مقیم اتصال نباشی) ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی (متصل میشوی) این تلنگر، رزق است. یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست ازو بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش میشوی، این رزق است. رزق واقعی این است.. رزق خوبی ها، نه ماشین نه درآمد،اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد،اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد. ودر اخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت این بزرگترین رزق خداوند است زندگيتان پر از رزق باد🌹 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
❌ چهار حرف راستي كه نبايد به همسرتان بگوييد: ⚜ "فلانی که اومده بود خواستگاریم خیلی مهربون بود." هر عاقلی می گوید، حرف شما درست است چون هر آدمی حسنی دارد اما زخم این سخن در وجود شوهر شما التیام ناپذیر است. ⚜ "بدم میاد ازت" طبیعی است که هر رابطه ای پست و بلند دارد، اما وقتی حالتان بد می شود جملاتی از این قبیل فقط رابطه شما را برای مدتی خراب می کند و دیگر هیچ. ⚜ "چکار داری؟" بیان گذشته، آن هم با جزئیات و موبه مو، آن هم برای آدم مو از ماست کش، کاری کشنده است؛ اما پنهان کردن گذشته و سانسور آن هم زندگی خراب کن! ⚜ "از اون خواهرت متنفرم" افکار منفی خود را درباره افراد برای خود نگه دارید. بخصوص اگر این افکار درباره دوستان یا بستگان شوهرتان باشد. سودی که ندارد هیچ، زندگیتان را هم تلخ می کند. آری جز راست نباید گفت؛اما هر راست نشاید گفت .البته دروغ گفتن حتی اگر کوچک باشه بنیان خانواده رو نابود می کنه.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم لیلاست... آرمین رفته خارج پی زن و بچش و انگار فهمیده باباش فراریش داده اینه که با خانوادشم قطع رابطه کرده..گفتم لیاقتش اون دختره عملیه برن به درک واسه من که مهم نیست..مامان گفت تو هم بی عقلی کردی وگرنه اگه تو بخشیده بودیش الان سر زندگیتون بودین..گفتم این هنوز دلش پیش دختره اس.. از کجا معلوم که اگه باهاش زندگی میکردم باز فیلش یاد هندستون نکنه..!مامان که دید بحث با من فایده ای نداره بیخیال شد و رفت سر غذاش...استاد صالحی گفته بود از شنبه آزمایشی برم واسه تدریس و اگه بچه ها راضی باشن و خوب تدریس کنم دیگه دائمی میتونم بمونم تو موسسه.از اینکه یه منبع درامد پیدا کرده بودم خیلی راضی بودم و با خیال راحت به زندگیم ادامه دادم..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از مهر که دانشگاه شروع شد سر منم شلوغ شد، یا دانشگاه بودم یا موسسه یا هم سر درسام، دیگه وقت خالی نداشتم...اساتید همه از نحوه تدریسم راضی بودن و من تو موسسه موندگار شدم..حقوقش هر چند کم بود ولی از هیچی بهتر بود.. حالا تو خرج کردن خیلی برنامه ریزی میکردم که ولخرجی نکنم و حقوقم تا اخر ماه برسه برام..محیط دانشگاه رو خیلی دوست داشتم و احساس میکردم بزرگ شدم و پا تو اجتماع گذاشتم... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💕🌱 مراقب معاشرت هات باش.. با فک فامیل و دوست و اشنات.... همه اونایی که حرفاشون،کنایه و تیکه و زخم زبون و دخالت هاشون،مشاوره هاشون،میتونه تو و روحیه ت و زیر و رو کنه... ❌محکم باش... ❌نه گفتن مودب رو یاد بگیر... ارامش خودت، همسرت و زندگیت  در نظر بگیر... اینا یه حرفی میزنن و میرن پی خوشی و زندگی خودشون ولی تو میمونی و زندگیت و یه مغز شسته شده و عواقب اهمیت دادن به حرفاشون و دهن بینی هات... یادت باشه که ساعات زندگیت رو به افق آدم های ارزون قیمت کوک نکنی؛ یا خواب میمونی یا از زندگی عقب میمونی... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
☕️ ✅عادات ناپسندی که به ارتباط شما با دیگران آسیب می‌زنه: ♦️بدقولی با برنامه‌ریزی، زودتر آماده شدن و پیش‌بینی اتفاقات غیرمنتظره، به‌وقت دیگران احترام بذارید و همیشه و همه‌جا سر وقت حضور پیدا کنید. ♦️پرحرفی سعی کنید در جمع کمتر صحبت کنید و بیشتر شنونده باشید. اجازه بدید مکالمات به‌طور طبیعی جریان پیدا کنه و یک‌طرفه صحبت نکنید. ♦️فخرفروشی در هنگام گفتگو با دیگران به دارایی‌هاتون اشاره نکنید. همیشه به‌گونه‌ای رفتار کنید که مردم شما رو به خاطر شخصیت ذاتی خودتون دوست داشته باشند نه به خاطر مال و ثروتتون. ♦️جواب ندادن به پیام‌های دیگران به همه پیام‌های دریافتی تو شبکه‎‌های اجتماعی به‌موقع جواب بدید و یا در صورت عدم امکان پاسخگویی، بعداً به خاطر تأخیر عذرخواهی کنید. ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم لیلاست... یه دختری همیشه بغل دستم مینشست اسمش نگار بود، بعد چند ماه بلخره باهم صمیمی تر شده بودیم...منم دلم میخواست یه دوستی داشته باشم که بتونم باهاش درد دل کنم و برام مثه خواهر باشه..نگار دختر خوبی بود دختر مذهبی بود، از نظر اعتقادی خیلی باهم اختلاف داشتیم ولی اونم مثه من تنها بود و دلش میخواست یه همدم داشته باشه...تو این مدت که با نگار دوست بودم تمام زیر و بم زندگیمو بهش گفته بودم، اونم حسابی ناراحت شد و باورش نمیشد من طلاق گرفتم..نگار برام گفته بود که از خانواده فقیری هست و خونه اش پایین شهر هست، درساش خیلی خوب بوده ولی باباش نداشته که براش هزینه کتاب و کلاس کنکور کنه همینکه این رشته رو قبول شده بود به قول خودش از صدق سر کتاب های کنکور چاپ قدیم کتابخونه بوده دلم براش سوخت میدونستم اگه مثل من هزینه کرده بود الان پزشکی آورده بود ولی خب زندگی هر کس یه جوره..دلم میخواست واسه نگار هم یه کار پیدا کنم، واسه همین یه روز بعد از اینکه تدریسم تموم شد رفتم پیش مدیر موسسه و گفتم دوستمم رتبه اش خوب شده میشه اونم بیاد اینجا کار کنه؟ ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚دروغ ریشه هر چیزی را خشک میکند! یکی تعریف می کرد: کنار سی و سه پل اصفهان نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید، اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد. دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد به عادت همیشگی ، دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم !بلافاصله به سویم حـرکت کرد!! در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد ! بچه آمد و شکلات را گرفت! به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم! او گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی،اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است! کار تو باعث می گردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر به کسی اعتماد نکند ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
▫️نکاتی برای داشتن زندگی زناشویی موفق ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼 ـ🌼🤍🌼🤍🌼 - به یکدیگر دلگرمی بدهید و در هر شرایطی از هم حمایت کنید : آنچه در دلگرمی وجود دارد، امنیت روانی است. اگر پیش از ازدواج همسرتان به پدر و مادرش تکیه می کرد، حال باید بتواند به شما تکیه کند. - با یکدیگر راحت و صادقانه ارتباط برقرار کنید : احساسات و افکار خود را با کمال میل و راحت بیان کنید، در بعضی از مواقع مانند زمان عصبانیت لازم است گفتگوها را به تعویق بیاندازید. - خودتان را بپذیرید : خودپذیری یعنی احترام به خود، خواسته ها، حقوق و در کل احترام و جدیت در زندگی. افرادی که خودپذیری بیشتری دارند، در پذیرش دیگران تواناترند. خودپذیری متقابل، موجب رشد و کمال شما و رابطه تان می شود. - جرات به خرج دهید و ناقص بودن خود را بپذیرید : وقتی به خاطر اشتباهات، شجاعانه معذرت می خواهید، دیوار کمال طلبی های کاذب، تسلط و قدرت طلبی های بیمارگون را فرو می ریزید و با یک عذرخواهی ساده، راه را برای صمیمیتی بیش از پیش آماده می کنید. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🤍🤍🤍🤍 بعضی آدمها دنيا رو زيبا ميکنند.. آدمايی که هروقت ازشون بپرسی چطوری، ميگن خوبم! وقتی بهشون زنگ میزنی و بیدارشون میکنی، میگن بیدار بودم یا میگن خوب شد زنگ زدی! وقتی ميبينن يه گنجشک داره رو زمين غذا ميخوره راهشون رو کج ميکنن که اون نپره؛ اگه يخ ام بزنن، دستتو ول نميکنن بزارن تو جيبشون؛ آدم هايی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می شينن! همين ها هستند که دنيارو جای بهتری ميکنند؛ مثل اون راننده تاکسی ای که حتی اگر در ماشينش رو محکم ببندی بلند ميگن: روز خوبی داشته باشی.. آدمهايی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان ميشوی، رو بر نميگردانند؛ لبخند ميزنند و هنوز نگاه ميکنند. دوست هايی که بدون مناسبت کادو ميخرند و ميگويند اين شال پشت ويترين انگار مال تو بود يا گاهی دفتر يادداشتی، کتابی.. آدمهايی که از سر چهارراه، نرگس نوبرانه ميخرند و با گل ميروند خانه. کسانيکه غم هيچکس را تاب نمياورند و تو را به خاطر خودت ميخواهند.. ای کاش میشد این ادم ها رو قاب کرد و به در و دیوار شهر زد... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم لیلاست... مدیر موسسه که مرد عصبی بود گفت نه خانم سلطانی نیرو زیاد داریم شما هم به اصرار استاد صالحی قبول کردیم...میدونستم اصرار کردن بی فایده است، خودمم به زور قبول کرده بودن!!! وقتایی که کلاسامون تو دانشگاه تموم میشد من و نگار روزنامه نیازمندی ها رو برمیداشتیم و به همه جا زنگ میزدیم اما هر کدومش قبول میکردن که بریمم مدرک میخواستن یا هم حقوقش خیلی ناچیز بود که نگار باید اونم بابت کرایه میداد تا میرسید به محل کار..!امتحان های پایان ترم نزدیک بود و من سخت مشغول خوندن بودم دیگه بیخیال کار پیدا کردن واسه نگار شده بودیم، تا اینکه یه روز که رفته بودم غذای طوطی رو بخرم دم یه بوتیک زنونه یه آگهی دیدم وقتی رفتم داخل دوتا مرد پشت پیشخوان بودن وقتی بهشون گفتم واسه آگهیتون اومدم گل از گلشون شکفت و گفتن چه خوب... میشه شرایطتتونو بدونم؟گفتم واسه دوستم میخوام نه خودم..اونا یهو بادشون خالی شد و گفتن خب خودتم بیا..گفتم ممنون من سرکار میرم خودم..قرار شد با نگار عصر بیاییم دوباره، وقتی بهش خبر دادم براش کار پیدا کردم از شدت خوشحالی پشت گوشی گریه میکرد و حسابی هیجان زده شده بود، خداروشکر کردم که تونسته بودم رفیقمو خوشحال کنم و این تنها کاری بود که از دستم برمیومد.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی فقط بیخیال باش وقتی قادر به تغییر بعضی چیزها نیستی روزت را برای عذاب‌ داشتن‌ها و افسوسِ نداشتن‌ها خراب نکن دنیـا همین اسـت همه‌ی بادهای آن موافق همه‌ی اتفاقات آن دلنشین و همه‌ی روزهای آن خوب نیست اینجا گاهی حتی آب هم سربالا می‌رود. پس تعجبی ندارد اگر آدم‌ها طوری باشند که تو دوست نداری گاه‌گاهی در انتخاب‌هایت تجدیدنظر کن فراموش نکن تـو مجاز بـه انتخابِ آدم هایی نـه تغییر‌ آنها ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
▪️داستان پندآموز ▫️مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد. موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست! خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم. ▪️مرد می گوید: راستی؟ موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است. ▫️دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است، چون یکی از کارهای زبان اغراق است! ▪️نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتربرود .. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 آرام بودن بزرگترین دارایی در این دنیا و برترین قدرتی است که می توانی داشته باشی. اگر تنها بتوانی آرام باشی، هر مشکلی را می توانی حل کنی؛ این چیزی است که باید بخاطر داشته باشی. چون زمانی که آرام هستی با انرژی جهان یکی میشوی و همه چیز به خوبی پیش میرود. آرام بودن یعنی همه چیز تحت کنترل است، و شما نگران شرایط و نتیجه ای که ممکن است فردا روز بدست آید نیستید. این همان کلام انجیل است که می گوید: "خاموش باش و بدان که من پروردگارت هستم". آرام بودن یعنی خاموش بودن." ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم لیلاست... با نگار رفتیم بوتیک، مرده تمام شرایط مغازه رو به نگار گفت که اکثر مواقع میره ترکیه و چین واسه جنس آوردن و به جز نگار یه فروشنده دیگم داره که فعلا مرخصیه و از هفته بعد میاد حقوقش به نسبت خوب بود و واسه نگار راضی کننده بود...همه چی داشت خوب پیش میرفت و از زندگیم راضی بودم..گاهی اوقات نگار میومد پیشم و چند بارم من رفته بودم خونشون مادرش منو خیلی دوست داشت و میگفت نگار با آدم درستی رفیق شده..نگار تک فرزند بود، حتی مامان و الهه هم نگار و دوست داشتن و چند بار با خودم برده بودمش خونه بابام.مامان از اینکه نگار چادر میپوشید خیلی خوشش میومد و تحسینش میکرد..امروز سه تا کلاس پشت سرهم داشتیم و بعد از اینکه کلاس تموم شد از گشنگی صدای شکممون دراومده بود، رفتیم کافه دانشگاه و یه ساندویچ سرد خوردیم.من ظهر تو موسسه کلاس داشتم و باید میرفتم، نگار هم انگار تا عصر وقت داشت که بره بوتیک برای همین گفت باهات میام موسسه از اونور میرم بوتیک..باهم رفتیم موسسه و من رفتم سر کلاس که نگارم اومد رو یکی از صندلی ها نشست و محو درس دادنم شد... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
‌ عادت های زیر رو جایی یادداشت کنید و هر روز انجام بدین، این روش کمک می‌کنه هر روز پیشرفت کنین : جسمی : خواب، آبرسانی به بدن، تحرک و ورزش، پیاده روی، تمرین تنفس، سبزیجات بیشتر ذهنی : مطالعه، خودشناسی، موسیقی هدف گذاری، مراقبه، جملات تاکیدی احساسی : کاهش استرس، شکرگذاری، خلوت با خود ژورنال نویسی، سرگرمی، سطح سروتونین اجتماعی : معاشرت، وقت برای خانواده، شبکه اجتماعی ورزش های گروهی، حضور در لحظه، مهربانی با بقیه سلامتی : ویتامین و مکمل، حذف شکر، غذای سالم چکاپ پزشکی، بهداشت فردی، دیر شام نخوردن روتین ها : سحرخیزی، روتین صبح و عصر، روتین پوست ، برنامه ریزی غذایی، پیگیری هزینه ها ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🔸دلخوری ها و خواسته هات رو بگو ترس از دست دادن آدم ها را لال می‌کند! ترس از دست دادن آدم ها را ضعیف، توسری خور و بی اهمیت جلوه می‌دهد.آدم‌های ضعیف زودتر و بیشتر از دست می‌دهند. دلخوریتان را بگویید، خواسته هایتان را بگویید و شنونده منطقیِ حرف های طرفِ مقابلتان باشید. طرف مقابلتان در تمامِ موارد، آگاه به نیاز های شما نیست. اگر برایش مهم‌باشید، پس خواسته های شما هم به همان میزان برایش با اهمیت است. ➰شما بی توقع نیستید، فقط شجاعتِ گفتن ندارید. تلنبار شدنِ حرف ها، شما را تبدیل به یک آدمِ عصبی با عقده های بسیار می‌کند. به مرور با برآورده نشدنِ خواسته های مگوتان، سرد و سردتر می‌شوید و رابطه ای که آنقدر برایتان عزیز است این گونه از دست می‌رود.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💗انسانی که به خودشناسی دست یافته چگونه است؟ 💕در واقع می توان گفت که انسانی که به خودشناسی رسیده است به درکی کامل و عمیق از باور ها، رفتار ها،عقاید و توانایی های خود دست یافته است. 💕به طور کلی فردی به خود شناسی دست یافته است می تواند خود را به راحتی از بند تعصبات و تحمیل ها رها کند؛ زیرا که به آگاهی کامل در این خصوص رسیده است. 💕انسانی که بتواند خودش را از تعصبات رها کند می تواند آزادانه و آگاهانه مسیر درست را انتخاب کند. 💕میتوان گفت که انسانی که به شناختی درست از رفتار های خود و انتخاب آگاهانه دست یافته است می تواند با روشن بینی مسیر خود را انتخاب کند و به انتخاب تصمیماتی درست و عاقلانه بپردازد. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈