eitaa logo
بانوان شایسته
343 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
813 ویدیو
27 فایل
کانال رسمی بانوان شایسته طراز انقلاب اسلامی 🆔 ادمین @shayesteganeenghelab ____________________ زیر نظر قرارگاه کمیته های سعادت وصیانت انقلاب اسلامی مسجد پایه/ محله محور ویژه بانوان
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 چشم برزخی دختر دبیرستانی و حاج اقا حاج آقا محمد رضایی میگوید: خاطره خوب دیگر بنده مربوط می‌شود به یک راهنمایی و دبیرستان دخترانه عشایری،‌ مدیر مدرسه منطقه محروم -که روحانی کم آنجا می‌رود- به من گفت: اگر می‌شد به شما نشان می‌دادم که خیلی از بچه‌های ما در اینجا نماز شب می‌خوانند، خلاصه ما در این مدرسه سخنرانی کردیم و بعد از سخنرانی به سؤال‌های دانش‌آموزان پاسخ می‌دادیم تا اینکه دانش‌آموزی پیش من آمد و گفت: من وقتی به چهره بعضی‌ها نگاه می‌کنم، چهره‌شان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناک و ترسناکی دارند که شب‌ها از ترس خوابم نمی‌برد. خیلی برای من عجیب بود که یک دانش‌آموز دختر دوم دبیرستانی به این درجه رسیده باشد، من که هنگام پاسخ به سؤال‌ها سرم پایین بود، هنگامی که دانش آموز این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم که الان آبروی من رفته است و معلوم نیست من را چگونه می‌بیند! بنابراین اولین سؤالی که کردم گفتم: من را چگونه می‌بینی؟! گفت: بعضی‌ها را همان‌ طور که هستند می‌بینم، شما را عادی می‌بینیم! نفس راحتی کشیدم، بعد یک نگاهی به ایشان کردم دیدم: بله چه حجابی دارد! در آن منطقه‌ای که زنان چادر سر می‌کنند ولی حد و حدود حجاب را زیاد رعایت نمی‌کنند، دیدم چقدر محجبه است. بعد ادامه داد: می‌خواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم، شب‌ها واقعاً می‌ترسم و خوابم نمی‌برد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمی‌دانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی می‌شود؟ ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق می‌شود، به این عالم ربانی گفتم که می‌گوید می‌ترسم! گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش می‌دهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب می‌خوانید؟! بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب می‌خوانم. آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلی‌ها در آنجا نماز نمی‌خوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آن‌ها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم می‌خواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد 🌊 @shayestegan98 🐬
4_5854720416555204952.mp3
3.48M
☘️ کلیپ زیبا و شنیدنی درد دل امام زمان عجل الله فرجه ⚡️هرکس به طریقی دل ما میشکند ⚡️بیگانه جدا دوست چرا میشکند 👌پیشنهاد میکنم دانلود کنید خیلی شنیدنیه💕 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم زهرا سادات بصام🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم زینب فقیه🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم فاطمه هاشمیان🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم نازنین سادات حسینی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم ملیکا پورقاسم🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم فاطمه رحمتی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم سهیلا نصرآزادانی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم فاطمه نادری🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم پروا یونسی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
یارَفِیقَ مَنْ لارَفِیقَ لَہ خون زيادے از پای من رفتہ بود😞. بی حس شده بودم. عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. #زير_لب فقط مےگفتم: يا صاحب الزمان ادرڪنی😔 هوا تاريک شده بود. #جوانی خوش سيما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را بہ سختی باز کردم. مرا بہ آرامی بلند کرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ ای امن مرا روی زمين گذاشت. آهستہ و آرام.👌 من دردے حس نمےڪردم! آن #آقا ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: ڪسی مےآيد و شما را نجات مي دهد. #او_دوست_ماست!❤️ لحظاتے بعد #ابراهيم آمد. با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن #جمال_نورانی، ابراهيم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...💔😔 #شهید_ابراهیم_هادی 🕊🕊 🌊 @shayestegan98 🐬
✨امام صادق (ع)✨ 🌸🍃 ای گروه شیعیان ! شما منسوب به ما هستید پس مایه زینت ما باشید و مایه آبروریزی (بد نامی) ما نباشید .🍃🌸 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم زهرا سادات جوادی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم زهرا گلدسته🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم سارا رضوانی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
#رمان_پلاک_سوخته 👇🏻👇🏻👇🏻
‍ ┄━•●❥ ❥●•━┄ آخر شب با علی مشغول دیدن فیلم شدیم، علی مشت مشت تخمه در دست ریخته، یک به یک می شکست و پوستش را پرتاب می کرد! تخمه خوردن را با مسابقه پرتاب نیزه اشتباه گرفته بود. متنفر بودم از این عادت زشت و زننده اش، اما درمانی بر این درد نمی یافتم. پدر و مادر آن طرف حال مشغول گپ و گفتگو بودند. گوش هایم را تیز کردم، حرف از باجناق بود و ویلا و تعطیلات! این خانواده باجناق بیخ ریشمان بودند و مایه رنج و عذاب من! مادر بلند شد و سمت ما آمد، دامن چین دار نخی اش تلو تلو می خورد و حکایت از تند تند قدم برداشتن مادر داشت. دست روی گردن گل پسرش انداخت: «علی جان مرخصی ۳روزه می تونی بگیری؟» علی نگاهش را از تلویزیون گرفت و معطوف مادر کرد تا او کلامی بگوید، پریدم وسط بحثشان: «مرخصی برا چی؟» علی بادی به غبغب انداخت: «تو وسط بحث خصوصی ما شرکت نکن خودم زبون دارم.» پشت چشمی نازک کردم «بله اینو که می دونم. ماشالا زبون داری اندازه قد بابا لنگ دراز!» کوسن مبل را سمتم پرتاب کرد و صدای پدر را درآورد: «ماشالا! بچه های تحصیلکرده ما رو باش.» من و علی خودمان را جمع و جور کردیم، پدر ماجرا را شرح داد: «باجناق محترم توی شمال ویلا خریدن و حالا می خوان سور بدن. دعوت برای به رخ کشیدن است و اجابت اجباری!» علی قهقه ای سر داد و گفت: «باشه تسلیم! بار سفر ببندید.» مادر چشم غره ای رفت آن سرش ناپیدا: «عجبا! بده می خوان آب و هوای ما هم عوض بشه» زیر لب گفتم: «آب و هوایی که قراره با مهبد و مهدخت عوض بشه می خوام صد سال سیاه نشه!» مادر گفت: چی؟ گفتم: «تو آلودگی هوای تهران خفه بشم بهتر از سه روز هم نفس شدن با مهبد و مهدخته!» پله ها را دو تا یکی بالا رفتم. مادر با صدای بلند گفت: «نمیشه که نیای، خان جون اینام هستن. چمدونتو برای پس فردا آماده کن!» . . قدم به چمدان بالای کمد دیواری نمی رسید، علی از همه قد بلندتر بود صدایش کردم تا چمدان طوسی رنگ را به دستانم برساند. از دیدن لباس های ریخته روی تخت جا خورد. _سفر قندهار نمیریما... تو کوله پشتی منم جا هس، چمدونت ترکید بده بزارم تو کوله ام! حوصله کل کل با علی را نداشتم، روی زمین کنار تخت زانوی غم بغل کردم. _چیه؟ کشتیات غرق شدن... نکنه مهبدم تو کشتی بود؟ الهی بمیرم برا اون ناراحتی! +علی بخدا میزنمتا... می بینه حالم خوش نیس هی مزه می پرونه... _سه روزه دیگه، ماتم گرفتن نداره که. چشم رو هم بزاری تهرانیم. +واسه تو سه روزه.. علی باز قضیه مهبد رو شروع می کنن بخدا. _نترس دیوونه. بابا به همچین باجناقی دختر نمیده. +خاله چپ میره راست میره، میاد میگه فاطمه عروس خودمه! مهدخت هی پز داداش پولدارشو میده. الانم که جواب نه دادیم معلوم نیس چه متلک ها که بهم ندازن! _فاطمه خودتو اذیت نکن. هر چه بادا باد. سفر رو به کام خودت تلخ نکن. +تروخدا نذار مهبد دور و بر من بپلکه... زل می زنه بهم دیوونه می شم. +در میارم چشایی رو که تو چشای تو می شینه! خنده ام را که دید، مجدد کانال را عوض کرد! _به نظرم کل کمد لباسات رو تو یه نیسان بذاریم ببریم بهتره ها، نظرت؟ +نظرم اینکه با این کانالت الان حال نمی کنم عزیز من! برو اتاق خودت لطفا... +پرویی دیگه! _به خودت رفتم! +به نکته ظریفی اشاره کردی... ┄━•●❥ ادامه دارد... 🌊 @shayestegan98 🐬
🌺 دارم به دل ولای تو یا باقر العلوم بر سر بود هوای تو یا باقر العلوم 🌺 عهد ولادت تو و جشن و سرور ماست جانم شود فدای تو یا باقر العلوم 🌊 @shayestegan98 🐬
✍️پیامبر اکرم "صلی الله علیه و آله" فرمودند: رجب، ماه استغفار برای امت من است، پس در این ماه بسیار از خداوند آمرزش بطلبید که همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است 📚وسایل الشیعه، ج۱۰ 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم فاطمه ممتاز🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم فاطمه ناصری🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم زهرا هاشم پور🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم نرگس معینی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬
سومین جشنواره شایستگان طراز انقلاب اسلامی» 🌺شایسته گرامی سرکارخانم کیمیا معینی🌺 🌊 @shayestegan98 🐬