eitaa logo
شهدای مدافع حرم
481 دنبال‌کننده
45.9هزار عکس
37هزار ویدیو
83 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهر وضع عجيبی داشت، واقعاً ميدان كربلا بود! در هر كوچه و خيابان .. خون پاک‌باختگان اسلام به چشم می‌خورد. شهر در آتش می‌سوخت .. بچه‌ها می‌گفتند دعا كنيد .. شهر سقوط نكند! تا ما در مقابل خدا و امت و امام شرمنده نشويم!/بهشت ایران از خاطرات
🌹شهر وضع عجيبی داشت، واقعاً ميدان كربلا بود! در هر كوچه و خيابان .. خون پاک‌باختگان اسلام به چشم می‌خورد. شهر در آتش می‌سوخت .. بچه‌ها می‌گفتند دعا كنيد .. شهر سقوط نكند! تا ما در مقابل خدا و امت و امام شرمنده نشويم!/بهشت ایران از خاطرات
🌷 🌷 تجلایی مسئول آموزش نیروها قبل از اعزام بود. او در آموزش به شدت سخت‌گیری می‌کرد و طوری به نیروها فشار می‌آورد که بعد از تمام شدن آموزش، دیگر کسی نای راه رفتن نداشت. با کسانی هم که سستی و اظهار خستگی می‌کردند، به شدت برخورد می‌کرد. او عقیده داشت که هر چه آموزش سخت‌تر باشد و عرق بیشتری در آن ریخته شود، خون کمتری در عملیات ریخته خواهد شد. کم کم در بین نیروها زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید که "این مسئول آموزش، جزء نفوذی‌های منافقینه که این‌طور با بچه‌ها رفتار می‌کنه. او رُس بچه‌ها رو می‌کشه تا اون‌ها نتونن توی خط درست بجنگن."؛ یا "طرف، خودش کنار ما راه می‌ره و تیر در می‌کنه؛ چه می‌فهمه که ما چی می‌کشیم؟"، و از این قبیل حرف‌ها. این بحث‌ها به حدی زیاد شد که تجلایی هم متوجه شد. او برای از بین بردن این شائبه‌ها و این‌که به همه‌ی نیروها بفهماند که جز خدمت و تحویل افراد آموزش‌دیده هدف و نیتی ندارد، یک روز وسط آموزش، یکی از ماشین‌ها را که از آنجا رد می‌شد، صدا کرد و بی‌مقدمه گفت: یه طناب بیارین. بعد خواست که دست‌هایش را ببندند. سر دیگر طناب را هم به سپر عقب ماشین بست و به راننده گفت: باید دو بار با سرعت دور میدون آموزش بچرخی. همه، هاج و واج مانده بودند. کم کم تعدادی از بچه‌ها جلو رفتند و خواستند مانع این کار شوند؛ اما او بر این کار اصرار داشت. یکی از رفقایش، یک شلوار خاکی به او داد و گفت: حداقل این رو بپوش، علی. دیوونگی هم حدی داره. او شلوار را با زحمت پوشید و رو به راننده فریاد زد: راه بیفت. ماشین شروع به حرکت کرد و علی هم با همه‌ی قدرتش پشت سر ماشین می‌دوید. تا این‌که سرعت ماشین از سرعت او بیشتر شد، و سرانجام بر زمین افتاد. علی تجلایی همین‌طور روی زمین کشیده می‌شد، و طنابی را که به سپر ماشین بسته بود، با دست گرفته بود. بعضی وقت‌ها هم که راننده سرعت ماشین را کم می‌کرد، او نهیب می‌زد که با سرعت برو. نیروها از طرفی توی سر و کله‌ی خود می‌زدند و از طرف دیگر هم خودشان را جمع‌وجور کرده بودند. سرانجام پس از دو دور چرخیدن، ماشین ایستاد. همه دویدند به سمت علی. او قبل از این‌که دست کسی به او بخورد، بلند شد و ایستاد و مشغول باز کردن دستانش شد. سر و صورت و دست‌هایش پر از زخم شده بود؛ لباس‌هایش هم تکه تکه. با این حال می‌خندید و آماده شد تا آموزش را ادامه دهد. در همین حال، یکی از بچه‌ها صدایش کرد که از او عکس بگیرد. تجلایی محکم ایستاد و مشت گره‌کرده‌ی خود را بالا برد و شروع به گفتن تکبیر کرد: الله اکبر؛ الله اکبر، خمینی رهبر... به نقل از کتاب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
قنوت سبزِ نمازم به التماس درآمد چه می‌شود كه مرا سهمی از دعای تو باشد 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌷 کلام اگـه می‌خواهی محبوب‌ خدا شوی گمنام‌ باش؛ ڪار ڪن‌ برای‌ خدا، نه ‌برای‌ معروفیت 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌷 وصیت برای من و دیگر گریه نکنید؛ به این بیاندیشید که ما برای‌ چه شدیم؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
: برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. «عدالت را فدای مصلحت نكنید.» 📎پ ن‌: سردار جاويدالاثر ، 🌷 ● ولادت:٥ مرداد ١٣٣٨ ،تبريز ● شهادت:٢٥ اسفند ١٣٦٣ ،شرق دجله ●عمليات :بدر 🌷 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
گفتند از او چیزی نمانده است جز راهِ ناتمام .... ▫️قائم مقام فرمانده قرارگاه ظفر فرمانده طرح‌وعملیات قرارگاه خاتم‌الانبیاء شهادت :۲۵ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 گزید‌ه‌هایی از وصیت‌نامه‌های شهدا که رهبر انقلاب آن‌ها را بخشی از منشور معنوی انقلاب می‌دانند. ❤️ «دخترم هر وقت دلت گرفت، زیارت عاشورا را بخوان» ✉️ دخترم می دانم یتیمانه زندگی کردن و بزرگ شدن در جامعه مشکل است ولیکن بدان که حسین و حسن و زینب یتیم بودند. حتی پیامبر اسلام نیز یتیم بزرگ شد. دخترم! هر وقت دلت گرفت، زیارت عاشورا را بخوان و مصیبتهای سرور شهیدان تاریخ، حسین (ع) را بنگر و اندیشه کن. امیدوارم که در آینده وارث شایسته ای برای پدرت باشی. پروردگارا مرا و فرزندانم را برپادارنده نماز قرار ده و دعایم را بپذیر. 📝 وصیت نامه 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 ♥️برای شادی روح پاک و مطهر همه شهدا و برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان پنج صلوات هدیه میکنیم📿 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed