eitaa logo
کانال شعر مولانا ابتهاج سعدی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
اگه تبلیغ نذاریم تو کانال چطور کانال رشد بدیم؟ بابت تبلیغات پوزش میخایم
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇♥️ غم عجیبی داره اونجا که جناب میگه: "چه ابر تیره‌ای گرفته سینه‌ی تو را که با هزار سال بارش شبانه‌روز هم دل تو وا نمى‌شود" و در تایید حرف استاد جناب هم میگه: "ابری‌ام چندان که باران هم سبکبارم نکرد غرق در خواب تو بودم، مرگ بیدارم نکرد" دقیقا همونجام... 😔 کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رخ از سایه نهفته‌ست، به افسون که خفته‌ست؟ به خوابش نتوان دید، به افسانه بگردید تن او به تنم خورد، مرا برد، مرا برد گرم باز نیاورد، به شکرانه بگردید... زنده‌یاد روحشون قرین رحمت الهی🖤 کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکن مهر حریف و یار دگر می‌کنی مکن تو در جهان غریبی غربت چه می‌کنی قصد کدام خسته‌جگر می‌کنی، مکن! از ما مدزد خویش، به بیگانگان مرو دزدیده سوی غیر نظر می‌کنی، مکن! ای مه که چرخ زیر و زبر از برای توست ما را خراب و زیر و زبر می‌کنی، مکن! چه وعده می‌دهی و چه سوگند می‌خوری سوگند و عشوه را تو سپر می‌کنی، مکن! کو عهد و کو وثیقه که با بنده کرده‌ای؟ از عهد و قول خویش عبر می‌کنی، مکن! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکن مهر حریف و یار دگر می‌کنی مکن تو در جهان غریبی غربت چه می‌کنی قصد کدام خسته‌جگر می‌کنی، مکن! از ما مدزد خویش، به بیگانگان مرو دزدیده سوی غیر نظر می‌کنی، مکن! ای مه که چرخ زیر و زبر از برای توست ما را خراب و زیر و زبر می‌کنی، مکن! چه وعده می‌دهی و چه سوگند می‌خوری سوگند و عشوه را تو سپر می‌کنی، مکن! کو عهد و کو وثیقه که با بنده کرده‌ای؟ از عهد و قول خویش عبر می‌کنی، مکن! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
«از نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان» اما همین کافی بود. همین که می‌دانستم که تنم درد تنت را دارد نه میل تنت را. همین که با تو انگار در چاه فرو می‌رفتم و به مرکز زمین می‌رسیدم. همین که با تو انگار می‌مردم و از شکل می‌افتادم. همین برایم کافی بود...! 📕زندگینامهٔ ادبی فروغ فرخزاد _ فرزانه میلانی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
«از نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان» اما همین کافی بود. همین که می‌دانستم که تنم درد تنت را دارد نه میل تنت را. همین که با تو انگار در چاه فرو می‌رفتم و به مرکز زمین می‌رسیدم. همین که با تو انگار می‌مردم و از شکل می‌افتادم. همین برایم کافی بود...! 📕زندگینامهٔ ادبی فروغ فرخزاد _ فرزانه میلانی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ عموما حسادت، از بی‌هنری یا به تعبير دهخدا، فقدان فضل نشأت می‌گیره؛ تا جایی که جناب فرمودن: "کمالِ سِرِّ محبت ببین، نه نقصِ گناه که هرکه بی‌هنر اُفتَد، نظر به عیب کند..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ تندیس طلایی صبر می‌رسه به حضرت اونجا که میگه : "گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها" کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 ما را همين بس است كه داريم دردِ عشق مقصود ما ز وصلِ تو بوس و كنار نيست کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ ای جان! تو را به جان منِ خسته‌جان، بمان دیگر بگو چگونه بگویم بمان؟ بمان! از رفتنت همیشه خبر داده‌ای، ولی یک‌بار هم بدون خبر ناگهان بمان کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
بگذار برایت چای بریزم امروز به ‌شکل غریبی خوبی صدایت نقشی زیباست بر جامه‌ای مغربی و گلوبندت چون کودکی بازی می‌کند زیر آیینه‌ها و جرعه‌ای آب از لب گلدان می‌نوشد بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟ گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟ حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر و حضور قایق‌ها و خاطرات دور... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ فقط اونجایی که میگه: "نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم غمی در استخوانم می‌گدازد..."
زندگی به من آموخت آدم‌ها نه دروغ می‌گویند، نه زیر حرفشان می‌زنند؛ اگر چیزی می‌گویند، صرفا احساسشان در همان لحظه است، نباید رویش حساب کرد! 📕خانواده‌های خوشبخت
خلوت نشین خاطر دیوانه‌ی منی افسونگری و گرمی افسانه‌ی منی بودیم با تو همسفر عشق، سال‌ها ای آشنا نگاه، که بیگانه‌ی منی... هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز آتش فروز خرمن پروانه‌ی منی چون موج سر به صخره‌ی غم کوفتم زِ درد دور از تو، ای که گوهر یک دانه‌ی منی خالی مباد ساغر نازت، که جاودان شورافکنی و ساقی میخانه‌ی منی آنجا که سرگذشت غم شاعران بود نازم تو را، که گرمی افسانه‌ی منی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
اگر بی‌تابی من خاطرت را می‌کند محزون غمت را مثل تیری از دل خون می‌کشم بیرون تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون در آغوش«وداعم»با تو و هر«بوسه‌ای»امشب هجوم تلخی«معنا»ست بر شیرینی«مضمون» کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان» شد پیر، «گل»شد سربه‌زانو،«بید»شد مجنون هدر شد مستی‌ام در یاد دیروز و غم فردا بنوش از بادۀ اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون 📕وجود/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
چنان به گوشِ من از عشقِ بی‌ملاحظه خواندی که رفته‌رفته مرا هم به دامِ عشق کشاندی چقدر غنچه‌ی حسرت، چقدر خوابِ تمنا که از لبت نربودم، که از سرم نپراندی بدون آنکه بخواهی، خدای من شده بودی بدون آنکه بدانی، مرا به شکر نشاندی صدای دلهره بودم، چرا مرا نشنیدی؟ غبارِ خاطره بودم، مرا زِ شاخه تکاندی مگر نگفتی از اول که پایِ عهد بمانیم؟ چه گویمت که بریدی! چه گویمت که نماندی! 📕بی‌نا / کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 به کسی که با تو هرشب، همه شوقِ گفت‌وگو بود چه رسیده است کِامشب، سرِ گفت‌وگو ندارد...؟! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
الصباح الذي لا تسمع فيه صباح الخير ممن تحب يبقى ليلا حتى إشعار آخر! صبحی که در آن، صبح بخیر را از آن‌که دوست می‌داری نشنوی، تا اطلاع ثانوی شب باقی می‌ماند... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم درمانده‌تر رفتم تو کوته دستی‌ام می‌خواستی ورنه من مسکین به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم نیامد دامن وصلت به دستم هر چه کوشیدم ز کویت عاقبت با دامنی خون جگر رفتم حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی زیان آورده من بودم که دنبال هنر رفتم ندانستم که تو کی آمدی ای دوست کی رفتی به من تا مژده آوردند من از خود به در رفتم مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کویت بلی رفتم ولی هر جا که رفتم دربدر رفتم به پایت ریختم اشکی و رفتم در گذر از من ازین ره بر نمی‌گردم که چون شمع سحر رفتم تو رشک آفتابی کی به دست سایه می‌آیی دریغا آخر از کوی تو با غم همسفر رفتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ بیگانگی شده است ز عالم مراد ما یادش به خیر، هر که نیفتد به یاد ما! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ واژه‌ی ایتالیایی eccedentesiast به کسی گفته میشه که اندوهش رو پشت لبخندش قایم می‌کنه. بقول : "شادم تصور می‌كنی وقتی ندانی لبخندهای شادی و غم فرق دارند" این بیت چقد خوب خیلیامونو توصیف میکنه:) کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 خواستم دست به مویش ببرم خواب شود عطر گیسویش چنان بود که بیهوشم کرد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
الصباح الذي لا تسمع فيه صباح الخير ممن تحب يبقى ليلا حتى إشعار آخر! صبحی که در آن، صبح بخیر را از آن‌که دوست می‌داری نشنوی، تا اطلاع ثانوی شب باقی می‌ماند... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ جهانی راز دارم مانده در دل که را گویم چو یک محرم ندارم... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi