نمانده هیچ به جز دردِ بیشمار از من
که انتقام گرفتهست روزگار از من
هرآنچه داشتهام، دادهام به خاطرِ تو
دل مرا ببر اکنون به یادگار از من
یقین که آینهام لایق نگاه تو نیست
مگر که اشک بشوید کمی غبار از من
پس از تو ناخوشم ای باغبان! بیا و ببین
که برگ برگ جدا میشود بهار از من
امید بسته به دیدار تازهی من و تو
نمیگریزد اگر جان بیقرار از من
#حسین_دهلوی
📕آشفتگی/ #پنج
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
نمانده هیچ به جز دردِ بیشمار از من
که انتقام گرفتهست روزگار از من
هرآنچه داشتهام، دادهام به خاطرِ تو
دل مرا ببر اکنون به یادگار از من
یقین که آینهام لایق نگاه تو نیست
مگر که اشک بشوید کمی غبار از من
پس از تو ناخوشم ای باغبان! بیا و ببین
که برگ برگ جدا میشود بهار از من
امید بسته به دیدار تازهی من و تو
نمیگریزد اگر جان بیقرار از من
#حسین_دهلوی
📕آشفتگی/ #پنج
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi