#حضرت_اباالفضل_ولادت
خندیدی و لطافت باران درست شد
یک گوشه از طراوت ایمان درست شد
سلمان در این مقایسه بی آبرو شده است
پلکی زدی و حضرت سلمان درست شد
صد ارمنی شده است مسلمان لطف تو
با عشق تو هزار مسلمان درست شد
تا چشم روزگار ببیند قیامتت
حیدر شدی، برای تو میدان درست شد
این شیوه ی نبرد، همان شیوه ی علی است
از باد رقص تیغ تو طوفان درست شد
باب الحوائجی و برای فقیرها
با دست های تو چِقَدَر نان درست شد
یا کاشف الکروب، ابالفضل مرتضی
خورشید بی غروب، ابالفضل مرتضی
ای بنده ی خدا علمت تا ابد بلند
امید خیمه ها علمت تا ابد بلند
دستم گرفتی از سر لطفت رها مکن
بی دست کربلا علمت تا ابد بلند
لبخند های تو سبب خنده ی حسین
به به از صدا ... علمت تا ابد بلند
خون علی و فاطمه جاریست در رگت
ای شیر مرتضی علمت تا ابد بلند
بی اذن شاه تشنه نخوردی تو آب را
سقای با وفا علمت تا ابد بلند
از او جدا نمی شوی حتی اگر شود
دستت ز تن جدا، علمت تا ابد بلند
یا کاشف الکروب، ابالفضل مرتضی
خورشید بی غروب، ابالفضل مرتضی
#وحید_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ولادت
فرشته آمده تا دورت ازدحام کند
بگو مسیح به قنداقه ات سلام کند
به شاعرت بده اذن غزل که بعد از این
دوات تیره بپوشد، قلم قیام کند
بیا و خال لبت را نشان بده به خلیل
بگو براین حجر الاسود استلام کند
شده ست زائر تو زائر خدا در عرش
به جبرئیل بگو وصف این مقام کند
برو به دوش رسول خدا که میخواهد
از این طریق تو را باز احترام کند
تو نور چشم خدایی، علیست عین الله
خدا بناست که نسل تو را امام کند
به نص لحمک لحمی پیمبر آمده است
به شوق روی تو خورشید با سر آمده است
بعید نیست نگاهت به مرده جان بدهد
و یا به دست سلیمانِ عصر، نان بدهد
بعید نیست ز نامت بلال مست شود
به عشقت از سر شب تا سحر اذان بدهد
بعید نیست که روزی سه بار قبله نما
به جای کعبه ضریح تو را نشان بدهد
طلای اصل بریزد به جای گرد و غبار
اگر عبای تو را یکنفر تکان بدهد
اجل اسیر غم توست، کشته مرده ی توست
بگو که ابرویت اینبار را امان بدهد
تو کیستی که جهان مست شد از آمدنت
رسول اکرم ما خورد از می دهنت
بکش در آینه ای روی دلربایت را
برای آنکه ببینیم ما خدایت را
گذاشته ست از این شانه روی آن شانه
نبی به فخر عوض کرده باز جایت را
تو را زمین بگذارد دلش نمی آید
به دست باد دهد گرد رد پایت را!
گرفته ای سر یک دوش کیسه ی اطعام
و روی دوش دگر عشق مرتضایت را
به کوری همه ی دشمنان دین، تک تک
علی گذاشته ای اسم بچه هایت را
دل من این دل سرمست باز حیران شد
ز نام نامی او شعر من پریشان شد
علی امام ابوذر، علی معلم سلمان
علیست اسم خدا طبق نقل های فراوان
علیست مظهر توحید و قلب سوره ی انسان
کتاب مدح علی هم خلاصه اش شده قرآن
علیست مالک یوم الجزا و معنی میزان
و نام عشق علی را خدا گذاشته ایمان
علی امیر علی شیر حق علی یل میدان
دوباره معرکه و شاه و ذوالفقار پریشان
شده ست با رجزش بین جنگ هجمه ی طوفان
نگاه با جبروتش شده ست معرکه گردان
نداشته زرهش پشت و لشکری شده حیران
شنیده اند که سربند زرد گشته رجزخوان
نظر به تیغ دو دم هم نبوده ساده و آسان
به سادگی نرسد کار کارزار به پایان
شده ست لذت توصیف این نبرد دوچندان
که بعد کشتن کفار آمد و همه دیدند
علی گرفته ابالفضل را دوباره به دامان!
که خورده است گره جان او به جان ابالفضل
چقدر بوسه علی زد به بازوان ابالفضل
#مسعود_یوسف_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ولادت
ای طربناکتر ز مستیِ تاک
آب شد در بر تو هستیِ تاک
بر لبانت که غنچۀ نورند
واژهها خوشههای انگورند
شطّ توحید خفته در دهنت
مست از راه میرسد سخنت
هر کجا فکر زیستن باشند
از کلام تو بذر میپاشند
ای که معراج سرخ با تن توست
«قابَ قَوسَین» قاب بودن توست
میسرایم تو را به خامۀ سرخ
ای تو! زیباترین چکامۀ سرخ
کیستی؟ مشت بیامان زمان
بر دهان یزیدیان زمان
کوثر هستیات کثیرترین
آسمانی تبارِ روی زمین
سِدرَةُالمُنتَهای افلاکی
مثل آیه مقدسی پاکی
لاله، دیباچهای ز دفتر توست
هودج آفتاب، پیکر توست
معنی واژۀ دریغ شدی
مثل خورشید تیغ تیغ شدی
روح پاک محمدی در توست
آیهای، نور ایزدی در توست
تا یدالله در تنت جاریست
زخم شمشیر عدل تو کاریست
هستیات آبرو به شعبان داد
بر کف شیعه تیغ ایمان داد
هر چه گل بود، باغ بست به خویش آسمان چلچراغ بست به خویش
ای خجسته تبار! ای مولود!
زادروزت مبارک و مسعود
#غلامرضا_شکوهی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ولادت
#امام_حسین_مدح
خورشید من که سر ز گریبان بر آورد
خورشید از آسمان به قدومش سر آورد
بر حج عشق کعبۀ من گر صلا زند
لبیک از نهاد دو عالم برآورد
زیبای من قیامت دیگر کند ز حُسن
هنگامۀ شکوه چو در محشر آورد
ارباب من قدم ز قدم برنداشته
روحالامین به مقدم او شهپر آورد
گر گلشن زمانه بهخوبی شود بهشت
هیهات! از حسین گلی خوشتر آورد
دریای روزگار محال است کز صدف
درّی به شاهواری این گوهر آورد
ای آفتاب حسن! که میلرزد آسمان
هر ظهر چون ظهور تو در خاطر آورد
ارحام پاک باید و اصلاب شامخه
تا وارثی شگفت ز پیغمبر آورد
دختر نزاده پاکتر از مادر تو دهر
تا چون تویی پسر به جهان مادر آورد
از دل برآمدهست علی کعبه را، سزاست
گر فخر کعبه بر رخ آن دلبر آورد
زین مادر و پدر پسری چون تو یا حسین
نبود عجب که فخر بر او داور آورد
ما را هم ای حسین! چو فطرس شفیع باش
تا مرغ دل فرشته شود پر درآورد
مولا کبوتر حرمت کن «یتیم» را
شاید سری میانۀ سرها در آورد
#مرتضی_جام_آبادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
CQACAgQAAx0CSmRjDAACRsliIjka6U4fO7fL6TnSVQJxqomtCgACOAcAAm4ZoVKhP1XBldVpFyME.mp3
7.58M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
💐شب شور و شب مستی
💐شب عشق و شب شادی
🎤 #محمود_کریمی
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
CQACAgQAAxkDAAFes7JiI44LXXjDnutEjDuRAAGRPUReGEQAAkQJAAJGNJlSM3EaudoGd2YjBA.mp3
5.43M
🌸 #میلاد_امام_حسین(ع)
💐تو را اینگونه می نامم مولای تلاطمها
💐و نامت غرش آبی آوای تلاطم ها
🎤 #مهدی_رسولی
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
@maadahi
❁❁
🌟صبح میلاد علمدار حسین اسٺ
✨میلاد گل فاطمہ سردار حسین اسٺ
🌟لبخند بہ لبهاے مَلڪ، گل ڪند هر دم
✨زیرا همہ دم خنده بہ رخسار حسین اسٺ
#باب_الحوائج✨❣️
#میلاد_حضرت_عباس(ع)✨❣️
#مبارڪـباد✨❣️
#حضرت_اباالفضل_ولادت
امشب از بخت خوشم شانه ز سر می افتد
بس که در آینه ام عکس قمر می افتد
چرخه ی عشق علی چرخ زد و فهمیدیم
قرعه ی ام بنین است،پسر می افتد
این پسر کیست که دل می برد از اهل ولا
با خم ابرویش از خصم جگر می افتد
ذکر تکبیر علی و حسنین است بلند
به قد و قامت او تا که نظر می افتد
مدعی دور شو این معرکه جای پشه نیست
چون ز سیمرغ در این معرکه پر می افتد
آتش خشم اباالفضل بسی سوزان است
هر که با شعله در افتد به سقر می افتد
پرچم زینب کبراست به دست عباس
علم از دست علمدار مگر می افتد
#امیر_عظیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_اباالفضل_مدح
مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر و استادش امیرالمومنین علیه السلام:
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید، تو احساس جوانی میکنی
باز یادِ رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری تمرینِ کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی، بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی
چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی!
با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار، با نام خدا عباس من!
نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی، پسر!
بی نقاب، ای جلوه حسن خدادادی، نجنگ
سعی کن تا میشود بی خـودِ فولادی، نجنگ
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی
خوب میدانم به فکر ذوالفقار افتادهای
بی قراری میکنی، حقّا که حیدر زادهای
رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی» ست
آخر این «لا سَیف» وقفِ «لا فتی الا علی» ست
حالت «عین» علی دارد سرِ تیغ دو دم
من خودم هم «یا علی» میگفتم، آن را میزدم
رزم عباس و علی، به به! چه رزمی میشود!
ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی میشود!
مثل اینکه باز دستی آشنا، در میزند
سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر میزند
خواهشت را از نگاهت خواندهام؛ باشد! برو
درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو
#قاسم_صرافان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_اباالفضل_مدح
نگذشت هر كه وقت سخن راحت از ادب
بي شك گرفت صُحـبت او بركـت از ادب
بايد كُنند اهل ادب ، صحبت از ادب
تا واژه واژه ، جـان بِبَـرد لذّت از ادب
روزي كه ما سفـيرِ صدايِ ادب شـديم
مست از سبويِ نام خُداي ادب شديم
ديديم بس به تجربه دنيا وفا نداشت
حتّي جنان به آدم و حوّا وفا نداشت
عبّاس جُز به زاده ي زهرا وفا نداشت
يك تن شبيه حضرت سقّا وفا نداشت
عبّاس ربّ عشق و ادب خالق وفاست
عبّاس ذكر مـستيِ عُشّاقِ كـربلاست
با اينكه مـثلِ قـطره ي ناقابليــم ما
وصليم تا به علقـمه، دريا دليم ما
از حُسنِ ماه مصر اگر غافلـيم ما
محوِ جَـمال ماه ابوفاضليم ما
شرمنده ايم چون كه قياس است نابجا
مابين حُسنِ يوسف و زيبا نگارِ ما ؟
جُز موي او كه زُلفِ سياهي نديده ايم
جُز زيرِ سايه اش كه پناهي نديده ايم
جُز او وزيـر، در خُورِ شاهي نديده ايم
جُز روي او كه چهره ي ماهي نديده ايم
مثل هوا كه دور سـرش تاب مي خُورد
از جام چشمهاش جنون آب مي خورد
از هر نظر نگاه كُني فوق العاده است
يك لحظه هم مَجال به نَفْسش نداده است
پشت و پناهِ مرد و زنِ خانـواده است
مانند كوه پاي حُـسين ايسـتاده است
عباس بي نظيرترين ماه طايفه ست
عباس روح سـبزِ تمـامِ مَعارف است
ما قُـمـريِ تـرانه ي بابُ الحوائـجــيم
مُحتاج آب و دانه ي بابُ الحوائجيم
رندانِ بي نـشـانه ي بابُ الحوائجيم
كَلبيم و دورِ خانه ي بابُ الحوائجيم
با خاك بوسي حرمش عشق مي كنيم
ديوانـه وار با عَلَـمـش عشـق مي كنيم
كارش هميشه و همه جا ذرّه پروري ست
مَهرش شبيه فاطمه ، قهرش پيمبري ست
دلداده است اگرچه ، خودْاُستاد دلبري ست
اللهُ اكبـر از وَجـَنـاتش كه حيدري ست
طفـلي كه فنّ رزم پـدر را بَلَـد شود
شايسته است شُهره به شِبلُ الأَسَد شود
در عرصه ي نبرد چو تكبير مي كِـشد
دشمـن ز خُـوف ، آهِ نَـفَس گير مي كِشد
با ترس و لرز مغز سرش تـير مي كِشد
انگار اين علي ست كه شمشير مي كِشد
صِفّين شاهد است كه در نوجواني اش
خوشحال شد چقدْر علي از قهرماني اش
او عـبد صالح است به امضاي اهل بيت
او غرق رحمت اسـت به فـتواي اهل بيت
او دل بُـريده از هـمه ، منهـاي اهل بـيت
سَـلمان به لطف اوشده ،مِـنّاي اهل بيت
آن جا كه افـتخار به سـادات مي كنند
با او به اهل عرش ، مباهات مي كنند
وقتي كه بود اهل حـرم غـم نداشتند
بر رُخ نشـان ز سيليِ مُحكم نداشتند
لبهاي خُشك و چشمِ چو زمزم نداشتند
دستان بسته يا كه قَـدِ خم نداشتند ...
او مانده بود ،،، داغ كمر را نمي شكست
در شامْ سـنگ ، حُرمتِ سر را نمي شكست
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_مدح
مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شقالقمر نشان بدهد
تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد
شیهه در شیهه اسب و گرد وسوار، آسمان مکث کرده تا چه کند؟
خیمه در خیمه گریه میشنود، آب را شعله ور نشان بدهد؟!
مشک لبتشنه گرم زمزمه شد، گریههای رقیه در گوشش
تا که یک دشت لالهعباسی، غرق خون جگر نشان بدهد
قبضهی ذوالفقار در مشتش، خشم دریاست در سر انگشتش
کربلا قلعه قلعه خیبر شد، رفت مثل پدر نشان بدهد
با خودش فکر میکند که فرات، عطش باغ را نمیفهمد
میرود معنی شکفتن را، فوق درک بشر نشان بدهد
همهی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، میخواهد
خطبه شقشیقهای دیگر، با رجزها مگر نشان بدهد
ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظه بعثتی شگفت آمد
سورهای قطعه قطعه در دستش، رفت شقالقمر نشان بدهد
#محمدحسین_انصاری_نژاد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7