eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
990 ویدیو
51 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
درمدح آقارَسولُ اللّه صََلی اللَه عَلیه وآله وسَلم کتاب عشق رابُگشودَم و نام تورادیدَم چومُرغی پَرکشیدَم پَرزَدَم بام تورادیدَم اَسیرجَذبهٔ چشم تواَز روزاَزل گَشتَم درآن خَلوَتسَرامَن خَلوَت عام تورادیدم سلامت کَردَم اَزدوروجوابی اَزتوبشنیدم چنان حَرف مُقَطَّع مَن اَلف لام تو رادیدَم به نَصّ آیَهٔ لاتَقَنطوا دلگَرم گَردیدَم به شام تار غَمها نوراسلام تو را دیدَم مُسَلمان گَشتَنَم رااَزتومَمنونَم ای مولا بدورکعبه گَردیدی واِحرام تورادیدَم نشَستی بَربُراق نوررَفتی جانب معراج دراوج آسمان تسبیح اکرام تو را دیدَم توسُلطان سَریرکاخ لولاکی اَباَ الزَّهرا درآن میخانهٔ هَستی سَراَنجام تورادیدم شَب میلادَت ای خورشید عالمتاب این عالم به عَرش حَق رُخ ماه ودل آرام تو رادیدم توبَربال ملائک چون نمازعشق می خواندی تمام عزّ وجاه وقَدر ومَقام تورا دیدَم تومی رَفتی زدنیا چَشم ا‌ز زهرانمی کندی دَرآن شب یارَسولُ اللّه من آلام تورادید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 حدیث روز: 🔷 امام على عليه السلام: بزرگوار كسى است كه خود را بالاتر از اين داند كه براى نيكيهايش عوض نيكو انتظار داشته باشد ميزان الحكمه، جلد ۱۰، صفحه ۹۱  
مَرد نجاّر دَرب چوبی ساخت بَعد اَز آن هَم به نَصب آن پَرداخت سَر هَر میخ را جدا جدا اَنداخت چون سَواری به میخها میتاخت خُرَّم اَز کار وکوشش خود بود2 سعی خود کَرده با تمام وجود2 پَرچ کَرد هَر کُدام را نَجاّر ندَهَد تا به هیچ کَس آزار نَرَود بَر تن کَسی چون خار نکُنَد جا به سینه ای تبدار خاطر آسوده بود اَز کارَش2 نَرسیده به مُور آزارَش 2 ناگهان میخ دَر به دَستَش خورد گَشت زَخمی و دَست او آزُرد هَمچو گُل درَ کنار دَر پژمُرد کوثر آب اَز دو دیده أش میخورد اَشک اَز چشم او رَوان گردید2 دَر دلَش غُصّه ای عَیان گردید 2 گفتَم این حال تو غَم اَنگیز اَست چون دُر اَشکت ز دیده آویز اَست و نگاه تو حَسرَت آمیز اَست اینکه زخمی قلیل و ناچیز اَست آه اَز دل کشید و اَفغان کرد2 زین سخن ها مرا پریشان کَرد2 گفت دانی زچیست گریانَم من نَه اَزبَهرخویش نالانَم گَرچنین زارَم وپَریشانَم آتَش اُفتاده اَست درجانم گریه اَم بَهر حَضرَت زهراست2 بَهرآن نوردیدهٔ طاهاست 2 دیدَم آن سوی کوچه واویلا هیئت فاطمیّه ای است پیدا پَرچَمی نصب و با خَطی خوانا «روی پَرچَم نوشته یازهرا» جگَرَم را کَباب کَرد این غَم دلَم آتَش گرفت زیــن مأتَم میخ دَر شد شَرارهٔ قَلبَم یاد زهرا فُتادَم و آندَم که در آتَش دَرِ حَرَم میسوخت2 وای دیدَم که مادَر‌م میسوخت2 مادری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عَشق حُسین بن علی. آخَرهَلاکَم میکند گَرچه بَدَم اَماّ چوحُر. اوپاک پاکَم میکنَد سوزونَوادارم بدل.. مهرتورا دارَم بدل دَرسینه اَم عشق توشاه کَربَلا دارَم بدل یاسَیدُ العطشان حسین2 جانم تورا قُربان حسین2 جانم حسین جانم حسین 2 عشق حُسین بن عَلی آخَرشهیدَم میکند گَرچه سیه رویَم ولی اوروسپید‌َم میکند اوغَمگُسار مَن بُوَد. باغ بَهار مَن بُوَد هَرجاکه اُفتادَم زپا. دیدَم کنارمَن بُوَد یاسَیدُّالعَطشان حسین جانم تورا قُربان حسین جانم حسین جانم حسین 2 درباغ عشقَت کَمتَراَز. خاربیابانَم حُسین دَرپای روضه های تو. گریان ونالانَم حسین خاک دراین خانه اَم. من عاشقی دیوانه اَم بَهرگدائی آمَدَم. پُرکن یکی پیمانه اَم ای شاه بی غُسل وکَفن ای تشنهٔ خونین بَدَن. جانم حسین 2 اَزکودَکی بامهرتوگَشته عَجین آب وگلَم شُکرخُداخورده گره باتار گیسویَت دلَم ای عشق مَن ای هَست مَن دامَن مَکش ا‌ز دَست من یاسَیّد العَطشان حسین. جانم حسین 2 شُکرخُدا اَزکودَکی باعشق توخوکَرده اَم بادَستهای خالی اَم بَردَرگه اَت رو کَرده اَم روح ورَوان مَن توئی. تاب وتوان من توئی من بی توچون خار وخَسَم خَطّ اَمان مَن توئی یاسَیدّالعَطشان حسین جانم توراقُربان حسین. جانم حسین2 رَخت عزاداری تو جوشَن کَبیر من بُوَد شش ماهه طفل کوچَک تودَستگیرمن بُوَد آن کودَک عَطشان تو. دُردی کش نالان تو یاسَیدّالعطشان حسین. جانم توراقُربان حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دستِ خالی آمدم، دستِ مرا پُر می کنی قلبِ سنگی مرا با یک نظر دُر می کنی گرچه نان از سفره اَت خوردم ندانستم قَدر لیک کِی نان گدای خویش آجر می کنی!؟ من گنه کارم، دلم بوی تنفر می دهد لیک کِی از من، تو ابراز تنفُر می کنی!؟ فخر دارم بر همه عالم که فخر من تویی فخر می ورزم مرا غرقِ تفاخُر می کنی من گنه کارم ولی تو نوری از نسل حسین پس اُمیدم هست این درمانده را حُر می کنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آنچنان کز رفتن گـــــل خــار می‌مــاند به جـــــا از جوانی حسـرت بسیـــــــار می‌ماند به جــــا آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است آنچه از عمـــــر سبک‌رفتــــــار می‌ماند به جــــا کامجـــویی غیــــــر ناکامی ندارد حاصــــــــــلی در کف گلچین ز گلشن، خـــار می‌ماند به جـــا جســــــم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیــست پیش این سیـــلاب، کی دیوار می‌ماند به جــا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقــــــت آن کس خوش کزو آثار می‌مـاند به جـــا زنگ افسوســــی به دســت خواجه هنگام رحیل از شـــــمار درهم و دینــــار می‌مـــاند به جــــــــا نیســــــت از کــــــردار ما بی‌حـــاصلان را بهره‌ای چون قلـــم از مــــا همین گفتــــار می‌ماند به جا عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور برگ صائب بیشــــتر از بار می‌مانـــــــد به جــــــا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است در راه زیارت تو، ثابت‌قدم است در واهمه‌های راه و بی‌راه جهان خوشبخت، کسی که انتخابش «حرم» است اوقات شریف ما به تکرار گذشت مانند همیشه کار از کار گذشت سرگرم رواق و صحن و بازار شدیم تا چشم به هم زدیم، دیدار گذشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را چشم‌هایی را که حیران‌اند پشت «لا اله» در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله» را این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور برده است از یادها الماس نادرشاه را با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟ بیت‌هایم خانه بر دوش‌اند مانند خودم راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را... شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را ✍: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شادی هر دو جهان بی‌تو مرا جز غم نیست جنت بی‌تو عذابش ز جهنم کم نیست در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یک‌دم نیست.. تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست زآن‌که جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست.. ملک هستی همه ماتمکدۀ توست حسین جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم که جراحات تنت را به از این مرهم نیست تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس آن‌که شد طالب تو در طلب دِرهم نیست داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست.. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╔═ೋ✿࿐ ❣❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند...
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانهٔ خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات با خدا شعر حافظ حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که در سراچه ترکیب تخته بند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید عجب مدار که همدرد نافه ختنم طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من کیستم که لطف خود ابراز می‌کنی در را نیامده به رویم باز می‌کنی من چوب قهر کردن خود را نخورده‌ام از بس می‌آوری و مرا ناز می‌کنی اول تویی همیشه که لبخند می‌زنی اول تویی همیشه که آغاز می‌کنی من یک گناه کرده‌ی گردن شکسته‌ام آیا مرا دوباره سرافراز می‌کنی بگذار خوب گریه کنم از خجالتت امشب که باز در به رویم باز می‌کنی گفتم پرم شکسته، به دردت نمی‌خورد گفتی دلت شکسته و پرواز می‌کنی من آدمم، یقین یقین می‌کنم که باز با یک حسین در دلم اعجاز می‌کنی رحمان نوازنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای همایی که همایان فرخی از تو دارند و سخاوت هر سخی ای کریمی که کرَم های جهان محو گردد پیش ایثارت نهان ای لطیفی که گل سرخت بدید از خجالت پیرهن را بر درید از غفوری تو غفران چشم‌سیر روبهان بر شیر از عفو تو چیر تلخی هجر از ذکور و از اناث دور دار ای مجرمان را مستغاث بر امید وصل تو مردن خوشست تلخی هجر تو فوق آتشست مثنوی مولوی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نه کوه طور به گودال صحبت از “ارنی”است به رخ کشید که “لن” در جوار من شدنی است برون زده ز رگش در نبرد خون خدا خداست آنکه یقین صاحب چنین بدنی است سر است از همه عالم تن بدون سرش امیر عالم امکان سر بدون تنی است به بوریای شریف دهاتیان سوگند که آرزوی هرآنکس که رفت بی کفنی است بگو که گریه ی مرد افکن غلامانش تمام زیر سر ناله های سرخ زنی است بگو که ساکن اشکیم دائما،ابدا بگو نگیر ز ما خرده،، هر که را وطنی است کریم بانی این سفره کرم شده است حسین گفتن ما رزق و روزی حسنی است حسین واعظی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساعت هجر تو را لحظه ی پایانی نیست در تنِ بی رمقِ ثانیه ها جانی نیست شهر در حسرت فانوس سحر می سوزد سالیانی‌ست که این کوچه چراغانی نیست دشتِ چشمم به بیابان‌شدنش خو کرده خاک خشکیده ی من تشنه ی بارانی نیست پیرها در طلب دیدن تو کور شدند عُمر رفت و خبر از یوسفِ کنعانی نیست می کُشد آخرِ سر زخمِ فراقت ما را درد عشاق تو را نسخه‌ی درمانی نیست آنکه دلخوش به هوس‌هاست..،خرابت نشود کاخ اَمیالِ دلم لایق ویرانی نیست تو به فکر همه وُ ما همگی فکر گناه… بخداوند که این رسم مسلمانی نیست من ؛ سرافکنده‌ترین سینه‌زنِ فاطمه ام هیچ رنجی به‌علی رنجِ پشیمانی نیست سخت دلتنگ تماشایِ ضریح نجفم مثل ایوانِ طلای پدر ایوانی نیست لب من را برسانید به انگورِ علی باده ‌ای در حَدِ این باده‌ی سلطانی نیست کاشکی روی سرم دست نوازش بِکِشی وقت اینکه ز گدا روی بگردانی..،نیست ” گرچه آلوده ولی مال حسینیم همه “ نزدِ ما بهتر از این تشنه که خواهانی نیست جان آن کشته‌ی بی غُسل و کفن..،زود بیا دیر شد آمدنت،فرصت چندانی نیست چوب ها در دل تاریخ شهادت دادند خیزران خورده‌تر از او،لب و دندانی نیست بردیا محمدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بى تو درخت میوه هم بدون بار می‌شود گل بدون باغبان شبیه خار می‌شود ما سر و وضع خویش را این دو سه شب ندیده‌ایم گرد و غبار که رسید آینه تار می‌شود من از پیاده بودن خودم پیاده تر شدم خوشا بحال آن که شب به شب سوار می‌شود گفت بیا اگر چه صد دفعه شکست توبه‌ات توبه من که بیش از هزار بار می‌شود این گره اى که من زدم واشدنش بعید نیست به دست من نمی‌شود، به دست یار می‌شود تکیه نمی‌کنم ازین به بعد به توان خویش بنده که خسته شد، خدا دست به کار می‌شود علی اکبر لطیفیان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو چون تویی دلبر جان نثار تو چون تویی جانان دل رهاندن ز دست تو مشکل جان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو راه پر آشوب درد عشق تو درد بی درمان بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری اینک دل ور سر جنگ داری اینک جان هاتف اصفهانی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم جواب بلی می‌دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می‌خرم بلای تو را به زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را کشم جفای تو تا عمر باشدم هر جند وفا نمی‌کند این عمرها وفای تو را بجاست کز غم دل رنجه باشم و دلتنگ مگر نه در دل من تنگ کرده جای تو را تو از دریچه دل می‌روی و می‌آیی ولی نمی‌شنود کس صدای پای تو را محمدحسین بهجت (شهریار) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یکی از بزرگترین مجسمه های شهری تهران به نام علامه امینی در میدان الغدیر نصب شد. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسکه ای زهر تو از تیغ دل آزار تری جگرم سوخت که از شعله شرربار تری از دلِ خونِ حسن، تا جگرِ زخمِ حسین سوخت بر حال دلم، بسکه تو خونبار تری سینۀ زخمیِ مادر ز تو یادم آمد یعنی ای زهر ز مسمار تو مسمار تری ظُهر زَهرم دهی و عصر عزادار شوی! یابن هارون! تو ز هر شمر تبهکار تری اِبنِ ملجم که به قدّاریِ خود می‌نازید تو از آن قلدرِ بی واهمه قدّار تری دستت آغشته به قتلِ دو امام است، خبیث! از معاویۀ بَد ذات تو بی عار تری تیرِ قلبم که نشد، وَرنه نشان میرفتی تو در این مرحله از حرمله خونخوار تری نَه تو معصوم کُشی، بلکه تو مظلوم کُشی ظالم! از هر چه حفاکار، جفاکار تری من چه کردم بتو اینگونه شهیدم کردی؟ تو ز هر خار و خسِ پَست، خَس و خار تری به زمین خوردنَم از دور چه بَد خندیدی تو ز ابلیس هم ای خصم، گنهکار تری دیدی از جورِ تو بدجور به خود می‌پیچیم گفتی از جدِّ غریبت تو گرفتار تری گر لگد مالِ سُمِ اسب نکردی بدنم نشد ای پَست، وگرنَه تو سزاوار تری گفتی از غِیظ که هان! آنهمه انصار چه شد؟ از حسن هم تو دگر بی کس بی یار تری آمدی تا بشوی مطمئن از کُشتنِ من چه شده از پسر من تو عزادار تری «نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم» بخدا از عمرِ سعد نگونبار تری مادرم را بخدا در غمِ من سوزاندی هر چه گویم ز پلیدیِ تو بسیار تری . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حال مناجاتی ندارم بسکه بد کردم راه خودم را باخدای خویش سد کردم یکسال دنبال خطاهای خودم بودم یک ماه تنها ، زندگی ام را رصد کردم! خیلی برایم موقعیت ها فراهم شد چون دیدم از تو دور خواهم گشت، رد کردم حالا شبیه محتضر در محضرت هستم وقتی که سقفِ بر سرخود را لحد کردم امروز با شرمندگی رو بَر تو آوردم اینبار باور کن که نفسم را لگد کردم هرچند ناچیزند اما درحضور تو این قطره قطره اشکهایم را سند کردم تو آبردیم را نبردی پیش این مردم هرروز اینها را به نفسم گوشزد کردم ای مهربان تر از همه بامن، حلالم کن من خوب باتو تانکردم، باتو بد کردم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا